لطفا منتظر باشید

جلسه 138

(قم حوزه علمیه قم )
-

عناوین این سخنرانی

با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید

  نكته بسيار مهم و كلي كه از مجموع قرآن كريم استفاده مي‌شود اين است كه؛ آيات حتي آياتي كه مربوط به تاريخ و گذشتگان است و آياتي كه يك شيء را مورد توجه قرار داده است مي‌خواسته مردم را متوجه توحيد كند و اين رشتة پليد آلوده شرك از درون مردم را قطع كند و بعد از توجه دادن به توحيد، مردم را زمينه بدهد براي اين كه نظامات و قوانين و خواسته‌هاي پروردگار مهربان عالم را عمل كنند، يعني كل پيكره قرآن براي توجه دادن به توحيد و ايجاد زمينه براي عبادت و بندگي پروردگار است. خداوند در يك آيه پشه، را مطرح مي‌كند با همين طرح پشه مي خواهد شنونده قرآن را توجه به توحيد بدهد و نفي شرك كند مي‌گويد: ( لَنْ يَخْلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَه ) اگر تمامشان جمع بشوند، يعني همه قدرت‌هاي ابزاري و الكتروني و علمي و عقلي‌شان را روي هم بريزند و با حرف لن نفي مي‌كند، لن يخلقوا ذباباً‌ يك پشه نمي‌توانند خلق كنند.
اين جوانان بدون توجه به اين لغت كه در قرآن مجيد آمده، يك چيزهايي مطرح مي‌كنند كه دانشمندان در حوزه آفريدن هم شدند. كار را يكي ديگر كرده است، ولي اينها سينه‌شان را مي‌دهند جلو كه بله خلقت انحصار به خدا ندارد. اينها هم آمدند از طريق علم و دانش و سلول حيوان آزمايشگاهي به وجود آوردند. اما اگر انسان برود سراغ قرآن كه اي كاش همه مي‌رفتند سراغ قرآن، اميرالمؤمنين (ع) يك روايتي دارند كه مرحوم علم الهدي فرزند فيض كاشاني در جلد اول مكاتيب الائمه نقل مي‌كند. كتاب‌هاي ديگر هم نقل مي‌كنند كه پيغمبر اكرم (ص) آيات كه نازل مي‌شد، ده تا آيه را براي ما قرائت مي‌كردند كه اولاً مردم بدانند آيه را چگونه بخوانند. بعد معنا و مفهومش را مي‌گفتند و بعد هم ما را تشويق مي‌كردند برويم اين آيات را عملي كنيد، دوباره بياييد من ده تا ديگر آيه براي شما بخوانم.
در مجمع البيان در ابتداي سورة مؤمنون، چون يك سوره ديگر هم داريم در جزء بيست و سه سوره مؤمن. مؤمنون جزء هجده است. وقتي تا ( ُأُولئِكَ هُمُ الْوارِثُونَ )  حدود ده تا آيه است نازل شد، رسول خدا مردم را جمع كرد و اين مطلب را فرمود: «انزلت عليّ عشر آيات» مردم! ده تا آيه به من نازل شده، تمام لبة تيز روايت پيامبر (ص) اينجاست «من اقامهنّ دخل الجنة» كساني كه به اين ده‌ آيه عمل كنند و زندگيشان را بر اين ده آيه بر پا كنند، اقام دخل الجنة قطعاً بهشتي هستند. از كجا قطعاً بهشتي‌ هستند؟ همين ده آيات مي‌گويد: ( أُولئِكَ هُمُ الْوارِثُونَ * الَّذينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فيها خالِدُون)   كه در اين ده تا آيه مسائل عبادي مسائل اخلاقي مسائل اعتقادي مطرح است. يك نامه‌اي دارند اميرالمؤمنين (ع) به حضرت مجتبي (ع) مي‌فرمايند: حسن جان! حداقل روزي پنجاه تا آيه از قرآن بخوان و بعد اين خواندن طبق خود قرآن بايد با تدبر همراه باشد، به خصوص ما كه فنّمان است و كارمان است و متأسفانه در هيچ كدام از حوزه‌هاي شيعه بهايي كه به فقه و اصول داده مي‌شود، به قرآن كريم داده نمي‌شود. ما با فقه و اصول احكام خدا و خواسته‌هاي خدا را به دست مي‌آوريم، توحيد به دست نمي‌آوريم. اگر توحيد مردم درست نباشد، خيلي سراغ احكام نمي‌آيند. اگر مردم عارف به خدا آن و بعد عاشق خدا شوند، خيلي سهل و آسان است، زير بار احكام و خواسته‌هاي خدا مي‌روند.
 اين نكته در قرآن ديده مي‌شود كه تمام آيات و جهت‌گيري آنان به طرف توحيد است. اين لغت را اگر توجه مي‌كردند، در قرآن، لغت بديع يعني نوع‌آور ( بَديعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ )   يعني آسمان‌ها و زمين قبل از اين كه آسمان‌ها و زمين بشوند. سنگ و خاكي بيشتر نبوده كه پروردگار عالم  برود سراغ اين سنگ و خاك و آب اينها را با همديگر مخلوط كند، بناي آسمان‌ها را به وجود بياورد. بديع السموات يعني بدون سابقة مصالح آسمان‌ها و زمين را آفريد.
آفريدن بديعي فقط ويژة مقدس اوست اين كه در آزمايشگاه گوسفند آزمايشگاهي بسازند، همه مصالحش را از عالم خلقت برمي‌دارند. از همان گوسفند طبيعي برمي‌دارند و سلول را از او مي‌گيرند. نو‌آوري اصلاً در امر آفرينش در عالم وجود ندارد. نو‌آوري فقط كار حضرت حق است. اين مقدمه را عرض كردم كه بخش بعدي آية سوره بقره را كه كتاب آفاق را خدا باز كرده و آياتش را مجمل بيان فرموده، برايتان عرض بكنم.
كشتي گر چه از آهن و فولاد و روي و مس و از فلزات تركيب شده، شكل خاصي دارد. موتور قوي دارد، دستگاه‌هاي الكترونيكي و جهت‌ياب دارد، قطب‌نما دارد، كامپيوتر دارد، اما آيات مربوط به كشتي فقط مي‌خواهد با توجه‌دادن مردم به كشتي، كشتي را جهت به طرف توحيد قرار بدهد كه خيال نكنيد كه حركت كشتي در پهنه اقيانوس‌ها كار اين ابزار و كار وسائل الكترونيك و كار كامپيوترهاست. كشتي پانصد هزار تني، هفتصد هزار تني، يك مليون تني، با بار فلك مشحون، خدا مي‌گويد: پر از بار روي اين آب نرم روان سيال چگونه حركت مي‌كند و اين بار سنگين هفتصد هزار تني زيرش آب باز نمي‌شود برود پائين. ابتدا يك نكته دربارة آب بايد عرض بكنم كه اين خيلي مهم است و همين‌ها هم چراغ توحيد را در دل مردم روشن مي‌كند و باعث مي‌شود كه تمام بت‌هاي جاندار و بي‌جان و از حرم قلب مردم بيرون كند. چون تا قلب برادران بت‌خانه است، احد و احمد وارد اين بت‌خانه نمي‌شوند. ولي وقتي كه بت‌ها سرنگون بشوند، آن وقت خانه مي‌شود خانة توحيد و قبلة عبادت والا تا وقتي كه آن سيصد و شصت بت در بيت و سجده‌گاه بت‌ها بود، نه سجده‌گاه خدا، احمد كه وارد بت‌خانه شد، همه بت‌ها ريخته شدند. ابراهيم كه وارد بشود، همة بت‌ها سرنگون مي‌شود. ما اول بايد زمينه ورود توحيد را با همين حرف‌ها در قلب مردم آماده كنيم.
شما به آيات قرآن مراجعه بكنيد پناه به خدا! پروردگار اكثر مردم را در طول تاريخ مشرك دانسته است. اين شرك بايد علاج بشود. الآن همه گرفتاري جهان براي شرك است. اين ارتش آمريكا كه اطاعت از اوباما مي‌كند، اين مظهر واقعي شرك است. يعني يك بت سياه متحركي را آمريكا به جاي خدا قرار داده است. در انگليس نخست‌وزير، اين بت زنده را به جاي خدا قرار داده است. كليسا مي‌روند، ولي مطيع بت هستند، وليّ او مي‌گويد: عراق و افغانستان زن و مرد و بچه و عروس و حامله همه را بكشيد و بمب‌باران كنيد. مي‌گويند: سمعاً‌ و طاعتا. اگر اين ارتش آمريكا را بيدار بكنند و بت را سرنگون بكنند و چراغ توحيد را در دلشان روشن بكنند، جنايت برچيده مي‌شود. اين كه قرآن مي‌گويد: ( إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظيم )   كفر را نمي‌گويد لظلم عظيم. شرك را مي‌گويد: لظلم عظيم يعني ما بايد معني شرك را كاملاً درك بكنيم آثار شرك را بفهميم تا منافع توحيد روشن بشود.
اگر اين درياهايي كه محل كشتي‌راني است بر اثر تابش ميليارد سالي خورشيد، چهار ميليارد و پانصد سال است اين اقيانوس‌ها هر پنج تا كبير و اطلس و هند و شمالي و جنوبي رو به روي آفتابند. اگر آب اين درياها آب جوشان بود يعني قل قل مي‌جوشيد، اگر بر اثر سرماي بي‌اندازه منجمد بود يخ بود؛ اگر دائماً‌ در آغوش طوفان‌هاي شبيه سونامي بود كه يك مرتبه آب بيست متر مي‌زند بالا طوفاني مي‌شود و اين سونامي حمله مي‌كند. اولين سونامي اندونزي تمام ساختمان‌هاي يك و دو هشت و ده تا بيست طبقه كنار ساحل را در طول پنج دقيقه روي هم ريخت و نابود كرد و آب برد و چند هزار نفر را هم آب برد. چون دائماً دريا باد دارد. حال بادهايي كه در آيه مطرح است،  بادهاي شمالي و جنوبي بلفستريم و ضدش بادهاي گرم و بادهاي سرد، اينها دائماً‌ در سطح دريا وزش دارد. اگر طوفان‌هاي بسيار سخت و موج‌هاي سنگين داشت. يا اگر درياها عمق نداشت و ده متر عمقش بود، يا اگر از اعماق دريا تا سطح آب مثل كرة زمين قطعه قطعه، كوه به اندازه دماوند ساخته شده بود، يعني سطح دريا كوه داشت كوه‌ها هم مثل اورست و مثل دماوند حالا تا يك متري آب بلند بودند. و اگر اين درياها پيچيده از جزيره بود فقط يك راه آب مختصري بود كه مثلاً يك دانه قايق دو نفره بتواند رد بشود، چه جائي براي حركت كشتي‌ها بود؟ خيلي چيزها را هنوز آينده هم همين‌طور با قاطر و شتر و اسب و الاغ اصلاً نمي‌توانند حمل بكنند، با هواپيما نمي‌توانند پانصد هزار بشكه نفت را حمل بكند. چند مليون متر مكعب گاز را متراكم چه هواپيمايي مي‌تواند حمل كند؟ يا اگر بنا بود كشتي نبود و درياها قابل كشتي‌راني نبود و مي‌خواستند سيب و گلابي و خربزه و گيلاس ايران را ببرند آمريكاي جنوبي، ببرند ونزولا يا كوبا و آرژانتين ببرند چگونه؟ اين سيب‌ها دو روز بعد سيب‌ها فاسد مي‌شد، بعد بايد اين سيب‌ها را دور مي‌ريختند. كشتي‌ها سردخانه‌هاي عظيمي دارند كه در كانتينر قرار مي‌دهند و در سردخانه مي‌برند. دو ماه بعد به مقصد مي‌رسانند.
اول بايد گفت: چه كسي اين دريا را آماده كرده است؟ چه كسي به دريا عمق داده؟ چه كسي حرارت را به آب داده كه نمي‌جوشد؟ چون اگر آب قل قل مي‌زد، همه آب بخار و درياها خالي مي‌شد. چه كسي اين كار را كرده كه سطح درياها يخ‌زده نباشد؟ چه كسي اين كار را كرده كه دريا عمق داشته باشد؟ همه اين‌ها در كشتي‌راني حرف دارد. همين‌جوري نيست كه انسان كنار ساحل بايستد ببيند يك كشتي بارگيري كرده و مي‌رود. هزار مسئله در كشتي و كشتي‌راني است. اين است كه پرودگار عالم كشتي و حركتش را به خودش نسبت مي‌دهد.
سوره ابراهيم آيه سي و دو ( سَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْك )   اولاً‌ تمام ابزار مربوط به كشتي را در اختيارتان گذاشتم كه حالا اين قسمت را من ديگر وارد شرحش نشدم كه آهن يا فولادي كه در بدنة كشتي به كار مي‌رود، مهندس آهن يا دانشگاهي كه اين مهندس را تربيت كند، ابزاري كه اين مهندس بايد داشته باشد، كندن معدن، بيرون آوردن سنگ آهن، بردنش در ذوب آهن، كوره در چه حد بايد حرارت داشته باشد كه اين سنگ را از آهن جدا كند، دستگاه‌هاي شكل دهندة به آهن، كارخانه‌هاي نورد، ورقه كردن آهن، و اين كه چه كار با آهن بكنند كه با تركيب شدنش با اكسيژن هوا زنگ نزند و پوسته پوسته نشود، نريزد و از حيز انتفاع بيفتد. همة اينها در سخّر لكم الفلك است. اينها را متأسفانه تفاسير هم اشاره به آن نكردند. حتي تفاسير جديد (  سَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْك ) يعني كل ابزاري كه شده كشتي، ما مسخر شما كرديم ( لِتَجْرِيَ فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِه )  نه خود كشتي و موتور كشتي و ابزار الكترونيكي اين كشتي را روي آب مي‌برد. اولاً آماده كردن آب كار ما بوده، ابزاري كه كشتي را با آن ساختيد كار ما است. بعد هفتصد هزار تن بار مي‌گذاريد غير از وزن كشتي، من بايد به آب بگويم دهان باز نكن و نبرش پايين. مشرك نباشيد، من من نكنيد، نگوييد: هنر ما، نگوييد: تمدن ما، نگوييد: ابزار ما، نگوييد: فكر ما، نگوييد عقل ما.
 شما مهم‌ترين كشتي را ساختيد در اروپا كه در زمان ساختن آن كشتي در هيچ كجاي كره زمين كشورهاي كشتي‌ساز مانند اين كشتي را نساخته بودند مجهز به تمام وسايل، مسافرهايي كه ظاهراً از ساحل هلند سوار كردند، چون هلند در كشتي‌سازي حرف اول را دارد. انگلستان هم همين‌طور، مسافرها را سوار كردند كه از هلند ببرند آمريكا، يقين كامل به اين مسافرها دادند كه اين كشتي هر آسيبي را دفع مي‌كند و از هر طوفاني رد مي‌شود. من فيلم آن كشتي در لندن ديدم. يا در شهر نيوكاسل لندن فيلم اين كشتي را ديدم ساختمان اين كشتي خيلي عجيب بود مسافرها هم با خنده و با شادي سوار شدند، معروف هم بود به كشتي تايتانيك، وارد دل اقيانوس شد. با خيال راحت كه ما ديگر به جايي رسيديم كه كشتي را از هر آسيبي مي‌توانيم حفظ كنيم اين ( بأمره )را اينها جاهل بودند. اين آماده بودن آب را به وسيلة خدا جاهل بودند، اينكه اين ابزار سخّر لكم است جاهل بودند.
كشتي با آرامي با آن همه مسافر اروپايي به طرف آمريكا در حركت بود كه اصلاً مي‌گويند: از عجايب دوران كشتي در طول تاريخ است. يك مرتبه ملاحان كشتي با دوربين‌هايي كه در كشتي نصب بود يك كوه يخ را ديدند. كشتي كه فرمان داشت، ابزار هم داشت، كامپيوترهاي زمان خودش را هم داشت،‌ قطب نما و غيره داشت. هر كار كردند اين كشتي را در برابر اين كوه يخ حفظ كنند، نشد و كوه يخ با كشتي برخورد كرد و بارش و مسافرانش از ته كشتي بلند شد و با سر فرو رفت در عمق دريا. كه در همين سي چهل سال اخير رفتند و لاشه كشتي را در كف دريا پيدا كردند. اين «بامره» حتي با ذكر كشتي مي‌خواهد قلوب مردم را به طرف توحيد جهت بدهد.
سوره نحل آيه چهارده ( وَ تَرَى الْفُلْكَ مَواخِرَ فيهِ )  مواخر، مخرَ يعني شكافتن و موج ايجاد كردن است. من كشتي بزرگ را سوار شدم راه چهارساعته با آن رفتم. رفته بودم روي عرشه كشتي و دريا طوفاني هم شده بود، اغلب مسافران يا حالشان به هم خورده بود، يا از ترس غش كرده بودند، يا به شدت استفراغ مي‌كردند. من با يكي از دوستانم روي عرشه بوديم و اين مناظر را با چشم ديديم كه چگونه آب را مي‌شكافد و در دو طرف موج ايجاد مي‌كند و فرو نمي‌رود ( لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ ) من كشتي را در اختيارتان قرار دادم فكر كشتي‌سازي و ابزارش را هم به شما دادم تا به وسيله حمل كالا از اين طرف دنيا به آن طرف، كالاي صنعتي، نفت، گاز، خوراكي و محصول معادن را حمل كنيد ( وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ) اصلاً‌ ما اين كشتي را به شما داديم براي اين كه شما بندگان شكرگزاري بشويد.
لعلّ در جمله مثبت قطعيت را مي‌رساند. شايد معني ندارد، شايد‌ زيبندة علم بي‌نهايت نيست، شايد بشود شايد نشود، شايد براي ترديد است و خداوند ترديدي ندارد ( وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُون ) كشتي و آماده بودن دريا ( لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ)  و همة اينها  ( وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُون )  يك جمله درباره شكر بگويم كه چه معنايي دارد؛ ما اين كه اصرار به ما كردند كنار قرآن به اهلبيت : مراجعه كنيم، اين كه فرمود: «ما ان تمسكتم بهما»  كه امام هشتم مي‌فرمايد: تمسك به ما اهلبيت گمراهي است. تمسك به قرآن تنها گمراهي است «ما ان تمسكتم بهما» چه قدر اميرالمؤمنين (ع) شكر را زيبا معنا كردند «الشُّكْرُ لِلنِّعَمِ اجْتِنَابُ الْمَحَارِمِ وَ تَمَامُ الشُّكْرِ قَوْلُ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ»  باب شكر بحارالانوار است، يعني آن چه كه به شما دادم در راه درست مصرف كنيد. اين نعمت‌ها را نبريد در راه حرام كه بيشتر كشتي‌هاي روي دريا مركز انواع فسادها است.
سوره مباركه اسراء آيه شصت و شش نكته مهمي دارد ( رَبُّكُمُ الَّذي يُزْجي ) اولاً كلمه ربّ، الله نمي‌گويد يعني شما مملوك هستيد و سواران بر كشتي، شما مملوكيد رب مالك شماست، همه كاره‌تان است، تدبير كننده شما، ( رَبُّكُمُ الَّذي يُزْجي‏ لَكُمُ الْفُلْكَ فِي الْبَحْر ) يزجي از باب افعال ازجي يزجي به معني جلو راندن است. يعني موتور كشتي نيست كه كشتي را به جلو مي‌برد اين امر و اراده من است كه اگر اراده‌ام را بردارم مثل كشتي تايتانيك با سر فرو مي‌رويد و همه شما نابود مي‌شويد. ( لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِه ) براي اين كه با اين كشتي با حمل و نقل بار از احسان خدا طلب كنيد و برداشت كنيد ( إِنَّهُ كانَ بِكُمْ رَحيما )  اما اين كشتي نشينان در مقابل اين انه كان بكم رحيما چه جوابي دارند؟ واقعاً هل جزاء الاحسان الا الاحسان كارشان است يا نه جزاء احسان خدا را اسائه مي‌دهند. اغلبشان كه اسائه مي‌دهند. احسان را هم پيغمبر 9 به معني زيبايي در باره‌اش دارند «قَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ حَدِّثْنِي مَا الْإِحْسَانُ قَالَ الْإِحْسَانُ أَنْ تَعْمَلَ لِلَّهِ كَأَنَّكَ تَرَاهُ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاكَ»  اين جور انسان عبادت كند، فكر كنم بهترين عبادت را كرده است. احسان اين است كه خدا را عبادت بكني انگار با چشم سر مي‌بيني ديگر جلوي خداوند بازي در نمي‌آوري با نمازت، ورزش سوئدي انجام نمي‌دهي، با نمازت نمي‌خواهي قفل و بست زانو را درست بكني، عبادت مي‌كني واقعاً خدا را حالا اگر تو نمي‌بيني او را «ان لم تكن تراه» البته «فأنه يراك» او كه تو را مي‌بيند. عبادت در مقابل ديد او بايد چگونه انجام بگيرد؟
سوره مؤمنون آيه بيست و يك و بيست و دو ( و عليها) ضمير ها به انعام برمي‌گردد. در آيه ( وَ عَلَى الْفُلْكِ تُحْمَلُون ) شما با چهارپايان اين طرف و آن طرف مي‌رويد و با كشتي‌ها كه شما را حمل مي‌كنند.
سوره لقمان آيه سي و يك ( الم تر ) از افعال قلوب است رئا. آيا ندانستيد؟ يعني بله دانسته‌ايد استفهام انكاري است ( أَنَّ الْفُلْكَ تَجْري فِي الْبَحْرِ بِنِعْمَتِ اللَّه ) كشتي در دريا در جريان است با كمك نعمت خدا كه آن نعمتي كه كمك مي‌كند كشتي جريان داشته باشد؛ آب ، باد ، هوا، موتورهايي كه با عناصر ساخت خدا ساخته شده است ( لِيُرِيَكُمْ مِنْ آياتِهِ )  ما مي‌خواهيم با اين كشتي نشانه ربوبيت و آيات آفاقي خودمان را به شما نشان بدهيم.
چقدر خوب است همان نگاه اميرالمؤمنين(ع) را انسان به موجودات داشته باشد «‌ما رأيت شيئاً الا رأيت الله قبله و معه و بعده»  كشتي را با خدا ببيند، نان را با خدا ببيند، بدن را با خدا ببيند، كه هيچ روزنه‌اي براي شرك نماند. «فلك» يكي از آيات آفاق پروردگار است. با اين توضيحي كه عنايت فرموديد ببينيد چگونه در اين آيينه جمال زيباي بي‌نهايت ازلي و ابدي را مي‌شود تماشا كرد.

برچسب ها :