حضرت زینب کبری (س) همانند پدرش علی (ع) و مادرش (س) در عبودیت همتائی نداشت در شب وحشت زای عاشورا تا صبح به نماز و عبادت پروردگارش ایستاده بود و در شب خونین و تاریک یازدهم محرم با اینکه سرهای عزیزانش روی نیزه دشمن می درخشید و بدنهای طیب و پاک شهیدان راه حق روی خاک افتاده بود نسیم ملایم شب بر آنها می وزید و عطر جان افزائی را در آن بیابان پراکنده می کرد و ناله و زاری اطفال و زنان داغدیده در میان خیمه های نیم سوخته بلند بود باز دختر علی (ع) و یادگار زهرای اطهر همانند شب گذشته مشغول نماز و بجا آوردن تهجد و نوافل شب بود.
یاد خدا و ذکر خدا داغها و مصائب طاقت فرسایش را تسکین می داد و آن شب وحشت زای را بدین ترتیب بپایان آورد.
امام چهارم (ع) فرمود در آن شب عمه ام زینب از شدت تاثر و مصیبت نمازها را نشسته انجام می داد و گویای توانائی ایستادن نداشت.
به راز و نیاز و بسوز و گذار
تو گوئی که زهرا بود در نماز
چنانست که هرگز ندیده غمی
زیاد خدا نیست غافل دمی
در راه آزادگی و آزادی پرچم پر افتخار پیروزی را بر دوش توانای خود گرفت و در این درس تمام ملتها را غرق در تحیر و تعجب نمود.
یک لحظه پس از شهادت برادر بزرگوارش در اجرای برنامه استوار و تنظیم شده اش آرام نبود.
مشعلی فروزان و پر فروغ از خون شهدای راه حق و آزادی بر دست توانای خویش گرفت و با لباس اسارت به خونخواهی آن سوگ بزرگ بپا خواست.
در مقام اعلای کلمه توحید و خاموش نمودن باطل، سخنرانی بود توانا مانند پدر بزرگوارش علی (ع) شجاعانه لب به سخن می گشود همه را مبهوت و مجذوب بیان خویش می ساخت و با آهنگ صدای جانگدازش زهره شیران آب می شد.
منبع : پایگاه استاد حسین انصاریان