فارسی
جمعه 02 آذر 1403 - الجمعة 19 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

سيد حيدر آملى(رحمه الله) و شيخ محى الدين بن عربى

سيد حيدر آملى (رحمه الله) در تفسير عرفانى ـ كلامى المحيط الأعظم والبحر الخضم آورده است :بدان ; اسرار و حقايق قرآن ، اسرار الهى و حقايق ربانى است كه از عالم قدس و طهارت بر جان هاى مقدس و طاهر و ذوات شريف و منزه فرود آمده است ، خداوند فرموده : إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ * فِي كِتَاب مَكْنُون * لاَ يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ  .كه يقيناً اين قرآن ، قرآنى است ارجمند و باارزش ; *  كه در كتابى مصون از هر گونه تحريف و دگرگونى به نام لوح محفوظ جاى دارد . * جز پاك شدگان  از هر نوع آلودگى  به  حقايق و اسرار و لطايف آن دسترسى ندارند .بنابراين ، فرود و ظهورى ندارد مگر در نفوس كمال يافته و ذوات پاك از
گناه و نافرمانى كه از آنها به رجس تعبير شده است . خداوند متعال
مى فرمايد : الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ .زنان پليد براى مردان پليد و مردان پليد براى زنان پليدند ، و زنان پاك براى مردان پاك و مردان پاك براى زنان پاك اند ، اين پاكان از سخنان ناروايى كه درباره آنان مى گويند ، مبرّا و پاك هستند ، براى آنان آمرزش و رزق نيكويى است .و اين جان هاى پاك و ذوات كامل كسى را نرسد مگر پيامبران و رسولان و پس از آنان اين امامان از اهل توحيد كه صادقانه در تبعيت از آنان گام برداشتند .از اينجاست كه گفته ايم و مى گوييم : راسخان در علم به طور مطلق پيامبران هستند بعد رسولان ، بعد امامان ، بعد اولياء ، بعد عالمان ميراث بر اهل توحيد نام گرفته اند .بنابراين كسى جز آنان در گروه شان در نيايد چنانكه در سخن مشايخ ثقات خواهى يافت ، و در اين سخن خداوند است : . . . إِنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً .... خدا فقط مى خواهد هرگونه پليدى را از شما اهل بيت كه به روايت شيعه و سنى محمّد ، على ، فاطمه ، حسن و حسين عليهم السلام اند  بِزُدايد ، و شما را چنان كه شايسته است از همه گناهان و معاصى  پاك و پاكيزه گرداند .در اين سخن خداوند متعال ، اشاره اى است به طهارت اهل بيت و تقدّس و تنزّه آنان از گناه و نافرمانى چرا كه اين پليدى از يكى از دو وجه خالى نيست : يا به معناى كفر و شرك است و يا به معناى گناه و فسق ; اگر به معناى نخست باشد ، طهارت و تنزّه ايشان از آن به حكم ضرورت معلوم است و اگر به معنى دوم باشد ، اگر از آن و امثال آن پاك نباشند ، طهارت بر آنان صدق نمى كند چون گناه و فسق از بدترين نجاست ها و پليدترين آنهاست و حضرت حق به طهارت ايشان از آن گواهى داده است ، بنابراين به حكم ضرورت بايد از آن پاك باشند و اگر نه در سخن خداوند خلاف لازم مى آيد كه محال است . . .و اما گفتار مشايخ صوفيان ، شيخ اعظم محى الدين الاعرابى(قدس سره) به اين معنى اشاره دارد در شناخت سرّ سلمان و راز الحاق او به اهل بيت (عليهم السلام) كه بابى است دراز دامن و پر فايده . بر آنيم كه مجموع آن باب را در اين مقام براى استشهاد و اعتقاد و انجام حجت بر كسانى كه سخنان سابق را انكار مى كنند بياوريم كه چنين است :بدان كه خداوند تأييدت كند ! از حديث جعفر بن محمد صادق به ما روايت شده . . . از رسول خدا كه فرمود :مَولى الْقَوْمِ مِنْهُمْ .« غلام هر قومى فردى از آنان است » .و از رسول خدا روايت است كه فرمود :أهْلُ القرآنِ ، هَمْ أَهْلُ اللهِ وَخاصَّتُهُ .« اهل قرآن خود اهل خدايند و خاصگان او » . إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ . . . . ولى آگاه باش كه  يقيناً تو را بر بندگانم هيچ تسلّطى نيست . . .بنابراين هر عبدالهى كه حقى از بنده مخلوقى به عهده او بيايد ، به اندازه همان حق ، از عبوديت او كاسته مى شود و به آن بر او تسلط دارد بدين جهت بنده محض خالص الله نمى شود . اين همان چيزى است كه باعث شده است منقطعين الى الله ، انقطاع از خلق را ترجيح دهند و به سياحت و صحراها و سواحل روى آورند و از مردم فرار كردند و از ملك حيوانى آنان سرباز زدند . آنان در پى آزادى از همه چيز هستند و در ايام سياحت خود با گروه بسيارى از آنان ديدار كردم . . .طهارت رزقى است براى كسى كه بنده محض باشداز آنجا كه پيامبر خدا (صلى الله عليه وآله) بنده اى محض بود ، خداوند وى را و خاندانش را به تمام ، طهارت داد و ناپاكى را از آنان زدود كه عبارت است از هر آنچه را كه باعث زشتى و نقصان آنان شود . رجس نزد عربان پليدى است چنانكه فرّاء حكايت مى كند .خداوند متعال فرموده :. . . إِنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً .. . . خدا فقط مى خواهد هرگونه پليدى را از شما اهل بيت بِزُدايد ، و شما را چنان كه شايسته است از همه گناهان و معاصى  پاك و پاكيزه گرداند .بنابراين ، كسى بر آنان اضافه نمى شود مگر اين كه مطهر باشد پس ناچار كسى بر آنان افزوده گردد كه همانند آنان است . . اين گواهى پيامبر است براى سلمان فارسى به طهارت و حفظ الهى و عصمت ، آنجا كه مى فرمايد :سَلْمانٌ مِنّا أَهْلَ البيتِ .« سلمان از ما اهل بيت است » .اهل بيت عين طهارت هستندخداوند متعال براى آنان به طهارت و زدوده شدن پليدى شهادت داده است و جز مطهر و مقدس ، كسى به آنان افزوده نگردد و به مجرد اين كه كسى به آنان افزوده شود ، عنايت الهى براى او حاصل مى گردد ; در اين صورت به خود اهل بيت چه گمان مى بريد ؟ بنابراين آنان مطهر هستند بل عين طهارتند . . .آيه زير دلالت مى كند بر اين كه خداوند متعال اهل بيت را با حضرت رسول (صلى الله عليه وآله) شريك ساخته است :لِيَغْفِرَ لَكَ اللهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ . . .  .تا خدا آنچه را از تبعات گذشته  كه به نا حق از گفتار و كردار مردم ، درباره تو پديد آمده و بعد از آن را  تا امروز براى تو بپوشاند . . .
 
و كدام كثافت و پليدى از پليدى گناه پليدتر و كثيف تر است ؟ بنابراين ، خداى سبحان پيامبرش را با مغفرت پاك كرده است و بدين جهت آنچه براى ما گناه به شمار مى آيد ، اگر از وى (صلى الله عليه وآله) سر بزند ; در صورت گناه است نه در معنى براى اين كه پس از آن شرعاً مذمت به او نرسد نه از سوى خداوند و نه از سوى ما .اگر حكم گناه را مى داشت لوازم گناه كه مذمت است هم همراه مى داشت كه اگر چنين مى شد ، سخن خداوند متعال در آيه تطهير درست خواهد بود .بنابراين ، تمام شريفان از اولاد فاطمه و هر كس كه از اهل بيت است ـ مثل سلمان فارسى ـ تا روز قيامت مشمول حكم اين آيه مى شود پس ايشان به خاطر شرف محمد (صلى الله عليه وآله) و عنايت خداوند بدو به شكل اختصاصى از سوى خدا و به شكل عنايت از سوى خود پاك و مطهرند و حكم اين شرف براى اهل بيت به ظهور نرسد مگر در دار آخرت كه در حال مغفرت مبعوث مى شوند . . .حب اهل بيت و محبت آنان خواسته رسول استپيامبر (صلى الله عليه وآله) چيزى به امر خدا طلب نكرده است مگر مودّت نزديكان  إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى  كه در آن راز صله ارحام است و كسى كه درخواست پيامبرش را اجابت نكند در حالى كه مى تواند ، با چه رويى به شفاعت او اميد ببندد ؟سپس خداوند لفظ « مودّت » را آورده كه در محبت با ثبات تر و مؤكدتر است . كسى كه مودّت چيزى را داشته باشد هميشه همراه آن خواهد بود و اگر كسى به مودّت اهل بيت (عليهم السلام) دل ببندد در آنچه از آنان در حق او صادر مى شود با آنكه حق مطالبه دارد به خاطر محبت ، آنان را مؤاخذه نمى كند . . .محب صادق گفته :وكُلُّ ما يَفْعَلُ الْمَحْبُوبُ مَحْبُوبُ .هر آنچه محبوب بكار آورد محبوب است !نشانه محبت خدا و رسول محبت اهل بيت اوستاگر محبت تو به خدا و رسول راست باشد ، اهل بيت رسول خدا را دوست خواهى داشت و هر آنچه در حق تو از آنان صادر مى شود كه موافق طبع تو نيست ، جمالى است كه متنعم به وقوع آن از ايشان هستى ، در اين هنگام خواهى دانست كه تو را عنايتى است نزد خداوند كه به خاطر او آنان را دوست مى دارى از آن جهت كه آن كس كه او را دوست مى دارد ، تو را ياد كرده است و بر خاطر او خطور كرده اى كه همان اهل بيت رسول خدا (صلى الله عليه وآله) هستند پس بايد خدا را شكر بگويى به جهت اين نعمت كه به تو داده است . آنان تو را ياد كرده اند با زبان هاى پاك كه خدا پاك كرده است به آن پاكى كه علم تو بدان نرسد .اگر تو را بر ضد اين حالت با اهل بيت ببينم ـ كه تو محتاج آنان و رسول خدا هستى كه خدا به وسيله او تو را هدايت كرد ـ چگونه من به مودّت تو وثوق پيدا كنم كه ادعا دارى مرا به شدت دوست دارى و حقوقم را رعايت مى كنى و در كنار من هستى ؟ در صورتى كه تو در حق اهل بيت پيامبرت اين چنين عيب جويى مى كنى ؟ به خدا قسم ، اين ناشى نشده است مگر از نقص ايمان تو و مكر خداوند نسبت به تو و به دام انداخنت از جايى كه نمى دانى . . .
 اسرار اهل بيت و برخى مختصات آنان
وقتى اقطاب اين مقام را براى تو بيان كردم و اينكه ايشان بندگان برگزيده نيك نهاد خداوند هستند ، بدان كه اسرار اينان كه خداوند ما را بدانها آگاه ساخته ، عامه نمى دانند بل اكثر خاصه كه اين مقام را ندارند  نمى دانند  . خضر ـ كه رضوان خدا بر او باد ـ از ايشان است و از بزرگترين آنان و خداوند شهادت داده است كه از سوى خود بدو رحمت داده است و از سوى خود علم بدو آموخته است كه بدان موساى كليم از او تبعيت كرد . . .از جمله اسرار آنان ـ چنانكه گفتيم ـ علم به منزلت اهل بيت و آنچه خداوند توجه داده است درباره علوّ رتبت آنان در آن علم .و باز از اسرار آنان علم به مكرى است كه خداوند براى دشمنان آنان پرداخته ، كه دوستى پيامبر را ادعا دارند در صورتى كه خود پيامبر به دوستى اهل بيتش سفارش داده و خود از جمله آنان است ! اكثر مردم آنچه را كه رسول خدا به امر خداوند درخواست كرد انجام ندادند و خداوند و رسولش را نافرمانى كردند و كسى از نزديكانش را دوست نگرفتند مگر آن كسى كه از او خوبى ديدند ! اينان مقاصد خود را دوست دارند و عاشق نفوس خود شدند .تا اينجا آخر آن باب است كه از كلام شيخ اعظم(قدس سره) مذكور افتاد و هدف از آن :
ـ علم يافتن به شرافت اهل بيت (عليهم السلام) و فضيلت آنان از زبان او  ابن عربى .
ـ علم يافتن به طريق محبت و كيفيت مودت با ايشان .
ـ علم يافتن به تطهير و عصمت و خصوصيت اسرار قرآن و علوم آن به وسيله آنان و به پيروى از آنان و علم پيداكردن به پيروان اهل بيت چونان سلمان و جز او . . .سيد حيدر آملى (رحمه الله) در تفسير خود پس از نقل اين باب از فتوحات مكيه تا پايان جلد اول در باره اهل بيت (عليهم السلام) به بحث مى پردازد و ما به جهت اختصار حتى سخنان ابن عربى را كوتاه آورديم . آنچه سيد حيدر آملى از كلام ابن عربى آورده ، به يك معنى سخن او هم هست ; از اين رو چيزى جداگانه و دراز دامن از خود سيد حيدر نياورديم .سخن را در اين مقطع با شعرى از محى الدين ابن عربى پايان مى بريم كه سليمان ابن ابراهيم قندوزى ( 1220 ـ 1294 م ) در ينابيع المودة حكايت كرده است :فَلا تَعْدِلْ بِأَهْلِ البيتِ خَلْقاً *** فَأَهْلُ الْبَيتِ هُمْ أهلُ الشَهادَةْ
فَبُغْضُهُمْ مِنَ الإنْسانِ خُسرٌ *** حَقِيقيٌ وَحُبُّهُمْ عِبادَةْ
 
1 ـ صافات ( 37 ) : 164 .
2 ـ بقره ( 2 ) : 30 .
3 ـ بقره ( 2 ) : 31 .
4 ـ بقره ( 2 ) : 31 ـ 33 .
5 ـ طه ( 20 ) : 5 .
6 ـ عوالى اللئالى : 4/7 ، حديث 7 ; محجة البيضاء : 5/26 ، كتاب شرح عجائب القلب ( با كمى اختلاف ) .
7 ـ تأويل الآيات الظاهرة : 430 ; مناقب : 1/216 ; بحار الأنوار: 16/405 ، باب 12 ، حديث 1 .
8 ـ عوالى اللئالى : 4/99 ، حديث 140 ; بحار الأنوار : 1/97 ، باب 2 ، حديث 7 .
9 ـ نور ( 24 ) : 35 .
10 ـ مناقب : 3/80 ; تفسير القمى : 2/401 ; بحار الأنوار : 36/1 ، باب 25 ، حديث 2 .
11 ـ الاقبال : 608 ; بحار الأنوار : 97/373 ، باب 5 ، حديث 9 .
12 ـ بحار الأنوار : 54/336 ، باب 2 ، حديث 26 .
13 ـ فرقان ( 25 ) : 45 .
14 ـ اعراف ( 7 ) : 196 .
15 ـ احزاب ( 33 ) : 6 .
16 ـ الأمالى ، صدوق : 236 ، المجلس الحادى والأربعون ، حديث 10 ; الخصال : 1/31 ، حديث 108 ; بحار الأنوار : 35/34 ، باب 1 ، حديث 33 .
17 ـ مناقب : 2/23 ; بحار الأنوار : 39/213 ، باب 85 ، حديث 5 .
18 ـ نساء ( 4 ) : 126 .
19 ـ مائده ( 5 ) : 35 .
20 ـ الغيبة ، نعمانى : 21 .
21 ـ تفسير فرات : 258 ، حديث 353 ; بحار الأنوار : 27/198 ، باب 7 ، حديث 62 .
22 ـ بحار الأنوار : 40/206 ، باب مدينة العلم والحكمة ، حديث 14 .
23 ـ الكافى : 1/183 ، باب معرفة الإمام ، حديث 8 ; المحاسن : 1/93 ، باب 18 ، حديث 48 ; وسائل الشيعة : 1/118 ، باب 29 ، حديث 297 ; بحار الأنوار : 23/87 ، باب 4 ، حديث 30 .
24 ـ سفينة البحار : 1/553 .
25 ـ عيون اخبار الرضا : 2/135 ، باب 37 ، حديث 4 ; ثواب الأعمال وعقاب الأعمال : 6 ; روضة الواعظين: 1/42، باب فضل فى التوحيد; بحار الأنوار: 49/123، باب 11، حديث 4.
26 ـ آل عمران ( 3 ) : 18 .
27 ـ منافقون ( 64 ) : 1 .
28 ـ مائده ( 5 ) : 55 .
29 ـ نجم ( 53 ) : 9 .
30 ـ عيون أخبار الرضا : 2/272 ، حديث 1 ; وسائل الشيعة : 14/490 ، باب 62 ، حديث 19672 ; بحار الأنوار : 99/131 ، باب 8 ، حديث 4 .
31 ـ علل الشرائع : 2/312 ، باب 1 ، حديث 1 ; بحار الأنوار : 79/237 ، باب 2 ، حديث 1 .
32 ـ الكافى : 1/193 ، باب أن الأئمّة(عليهم السلام) خلفاء اللّه ، حديث 1 .
33 ـ عيون أخبار الرضا : 2/271 ; كامل الزيارات : 301 ، حديث 1 ; بحار الأنوار : 99/7 ، باب 2 ، حديث 1 .
34 ـ الأمالى ، طوسى : 63 ، المجلس الثالث ، حديث 92 ; ارشاد القلوب : 2/235 ; بحار الأنوار : 40/3 ، باب 91 ، حديث 4 ; سفينة البحار : 2/90 .
35 ـ صحيفه سجاديه : دعاى 47 .
36 ـ بقره ( 2 ) : 124 .
37 ـ آل عمران ( 3 ) : 101 .
38 ـ الأمالى ، صدوق : 21 ، المجلس السادس ، حديث 5 ; حلية الأبرار : 1/235 ; بحار الأنوار : 38/92 ، باب 61 ، حديث 6 .
39 ـ تاريخ الطبرى : 5/357 .
40 ـ من لا يحضره الفقيه : 4/177 ، باب الوصية من لدن آدم (عليه السلام) ، حديث 5402 .
41 ـ بحار الأنوار : 25/174 ، باب 4 ، حديث 39 ; اهل بيت (عليهم السلام) در قرآن و حديث : 1/182 .
42 ـ روضة الواعظين : 1/128 ، شواهد التنزيل : 1/103 ، حديث 117 ; كشف الغمة : 1 / 113 ; بحار الأنوار : 39/38 ، باب 73 ، حديث 10 .
43 ـ كشف اليقين : 53 ; نهج الحق : 236 ; كشف الغمة : 1/114 ; بحار الأنوار : 39/39 ، باب 73 ، حديث 10 .
44 ـ الكافى : 1/198 ، باب نادر جامع فى فضل الإمام ، حديث 1 ; الأمالى ، صدوق : 674 ، المجلس السابعوالتسعون ، حديث 1 ; عيون أخبار الرضا : 1/216 ، باب 20 ، حديث 1 ; بحار الأنوار : 25/120 ، باب 4 ، حديث 4 ; محجة البيضاء : 4/174 ; كتاب أخلاق الأئمة وآداب الشيعة .
45 ـ قصص ( 28 ) : 68 .
46 ـ احزاب ( 33 ) : 36 .
47 ـ قلم ( 68 ) : 36 .
48 ـ حديد ( 57 ) : 21 .
49 ـ نهج البلاغة : 209 ، خطبه 93 ; بحار الأنوار : 16/379 ، باب 11 ، حديث 91 .
50 ـ ينابيع المودة : 2/333 ، باب 53 ، حديث 973 ; مقتل خوارزمى : 1/60 .
51 ـ كشف الغمة : 2/29 ; لهوف : 60 ; بحار الأنوار : 44/367 ، باب 37 .
52 ـ ديوان رباعيات بابا طاهر عريان .
53 ـ بحار الأنوار : 44/328 ، باب 37 .
54 ـ نور ( 24 ) : 48 .
55 ـ يونس ( 10 ) : 12 .
56 ـ آل عمران ( 3 ) : 191 .
57 ـ تاريخ بغداد : 3/331 .
58 ـ مقتل الحسين خوارزمى : 1/147 .
59 ـ الكافى : 3/226 ، باب الصبر والجزع والإسترجاع ، حديث 13 ; وسائل الشيعة : 3/276 ، باب 85 ، حديث 3640 ; بحار الأنوار : 47/49 ، باب 4 ، حديث 78 .
60 ـ كشف الغمة : 2/150 ; حلية الأولياء : 3/187 .
61 ـ الكافى : 3/225 ، باب الصبر والجزع والأسترجاع ، حديث 11 ; وسائل الشيعة : 3/275 ، باب 85 ، حديث 3639 ; بحار الأنوار : 47/49 ، باب 4 ، حديث 76 .
62 ـ مناقب : 4/165 ; كشف الغمة : 2/102 ; حلية الأولياء : 3/138 ; بحار الأنوار : 46 / 95 ، باب 5 ، حديث 84 .
63 ـ مقوله عصمت از روزهاى نخست اسلام مطرح و مورد توجه بوده است از آن روزها تا امروز در تصوير و ترسيم و چند و چون ابعاد و حدود و ثغور اين مقوله مباحث بسيارى درگرفته كه همچنان ادامه دارد . برخى عصمت را بسيار محدود گرفته و برخى بس گسترده .
      به نظر مى رسد كه در اين فصل در مقوله عصمت راه هاى تازه اى ارائه شده كه گمان مى شود در خور تجزيه و تحليل و ارزيابى است . اگر اين فصل ، بتواند فصل تازه اى در مبحث عصمت بگشايد ، براى نويسنده بهترين پاداش خواهد بود .مؤلف .
64 ـ احزاب ( 33 ) : 33 .
65 ـ يونس ( 10 ) : 61 .
66 ـ مريم ( 19 ) : 64 .
67 ـ كهف ( 18 ) : 49 .
68 ـ اسراء ( 17 ) : 38 .
69 ـ ابراهيم ( 14 ) : 28 .
70 ـ اعراف ( 7 ) : 16 .
71 ـ حجر ( 15 ) : 39 ـ 40 .
72 ـ نهج البلاغة : 802 ، حكمت 184 ; غرر الحكم : 120 ، حديث 2091 ; خصائص الأئمّة : 107 ; بحار الأنوار : 34/342 ، باب 35 ، حديث 1161 .
73 ـ اعراف ( 7 ) : 196 .
74 ـ انبياء ( 21 ) : 105 .
75 ـ نحل ( 16 ) : 53 .
76 ـ علق ( 96 ): 5 .
77 ـ واقعه ( 56 ) : 64 .
78 ـ انفال ( 8 ) : 29 .
79 ـ انعام ( 6 ) : 124 .
80 ـ ابراهيم ( 14 ) : 34 .
81 ـ نساء ( 4 ) : 10 .
82 ـ نهج البلاغة : 346 ، خطبه 224 ; ارشاد القلوب : 2/216 .
83 ـ نهج البلاغة : 39 ، خطبه اول ; بحار الأنوار : 54/176 ، حديث 136 .
84 ـ تفسير موضوعى آيت اللّه جوادى : 9/1 تا 16 ، با تلخيص و اضافات .
85 ـ عيون أخبار الرضا : 1/64 ، باب 6 ، حديث 30 ; مناقب : 1/295 ; كشف الغمة : 2 / 509 ; بحار الأنوار : 25/201 ، باب 6 ، حديث 13 .
86 ـ الفردوس : 1/54 .
87 ـ الخصال : 2/608 ، حديث 9 .
88 ـ واقعه ( 56 ) : 79 .
89 ـ بقره ( 2 ) : 222 .
90 ـ بقره ( 2 ) : 222 .
91 ـ مائده ( 5 ) : 42 .
92 ـ آل عمران ( 3 ) : 159 .
93 ـ احزاب ( 33 ) : 33 .
94 ـ كشف الغمة : 1/45 .
95 ـ احزاب ( 33 ) : 33 .
96 ـ الأمالى ، طوسى : 452 ، المجلس السادس ، حديث 1007 ; بحار الأنوار : 37/44 ، باب 50 ، حديث 21 .
97 ـ آل عمران ( 3 ) : 31 .
98 ـ الأمالى ، صدوق : 364 ، المجلس الثامن والخمسون ، حديث 6 ; بحار الأنوار : 27/76 ، باب 4 ، حديث 5 ; سنن الترمذى : 5/662 ; المستدرك على الصحيحين : 3/163 .
99 ـ كنز العمال : 12/103 ، حديث 34198 ; فرائد السمطين : 1/53 ; حلية الأولياء : 1/86 .
100 ـ بحار الأنوار : 99/249 ، باب 10 ، حديث 9 .
101 ـ فرقان ( 25 ) : 57 .
102 ـ بحار الأنوار : 3/13 ، باب 1 ، حديث 30 ; مستدرك الوسائل : 5/358 ، باب 36 ، حديث 6081 .
103 ـ عيون أخبار الرضا : 2/135 ، باب 37 ، حديث 4 ; بحار الأنوار : 3/7 ، باب 1، حديث 16 .
104 ـ فتح ( 48 ) : 10 .
105 ـ بقره ( 2 ) : 144 .
106 ـ كشف الغمة : 2/29 ; لهوف : 60 ; بحار الأنوار : 44/367 ، باب 37 .
107 ـ بقره ( 2 ) : 218 .
108 ـ انسان ( 76 ) : 9 .
109 ـ انعام ( 6 ) : 162 .
110 ـ بقره ( 2 ) : 105 .
111 ـ بقره ( 2 ) : 178 .
112 ـ آل عمران ( 3 ) : 159 .
113 ـ انعام ( 6 ) : 16 .
114 ـ انعام ( 6 ) : 54 .
115 ـ انعام ( 6 ) : 157 .
116 ـ بقره ( 2 ) : 64 .
117 ـ اعراف ( 7 ) : 56 .
118 ـ اعراف ( 7 ) : 72 .
119 ـ كهف ( 18 ) : 65 .
120 ـ انبياء ( 21 ) : 107 .
121 ـ روم ( 30 ) : 50 .
122 ـ اعراف ( 7 ) : 156 .
123 ـ يوسف ( 12 ) : 87 .
124 ـ زخرف ( 43 ) : 32 .
125 ـ مفاتيح الجنان : زيارت جامعه .
126 ـ صحيح مسلم : 4/1492 ، باب 4 ، حديث 2408 ( با اندكى اختلاف ) ; سنن الدارمى : 2/889 ; مسند احمد بن حنبل : 7/75 ; السنن الكبرى : 10/194 و . . . همچنين در كتب : عمدة : 118 ; طرائف : 1/114 ، حديث 174 ; بحار الأنوار : 30/588 ، باب 3 .
127 ـ يونس ( 10 ) : 63 ـ 64 .
128 ـ تفسير العياشى : 2/124 ، حديث 32 ; دعائم الاسلام : 1/75 ; بحار الأنوار : 6/177 ، باب 7 ، حديث 5 .
129 ـ الأمالى ، طوسى : 48 ، المجلس الثانى ، حديث 61 ; كشف الغمة : 1/140 ; بحار الأنوار : 1816 ، باب 7 ، حديث 9 .
130 ـ المحاسن : 1/178 ، باب 39 ، حديث 164 ; بحار الأنوار : 6/187 ، باب 7 ، حديث 22 .
131 ـ بشارة المصطفى : 6 ; بحار الأنوار : 6/194 ، باب 7 ، حديث 43 .
132 ـ الكافى : 3/127 ، باب أن المؤمن لا يكره على قبض روحه ، حديث 2 ; فضائل الشيعة : 30 ، حديث 24 ; تأويل الآيات الظاهرة : 770 ; بحار الأنوار : 6/196 ، باب 7 ، حديث 49 .
133 ـ فضيلت هاى فراموش شده : 149 .
134 ـ لما ذا اخترت مذهب الشيعة مذهب اهل البيت : 44 ـ 189 .
135 ـ لما ذا اخترت مذهب الشيعة مذهب اهل البيت : 367 .
136 ـ الكافى : 1/197 ، باب الأئمة هم أركان الأرض ، حديث 3 ; بصائر الدرجات : 199 ، باب 9 ، حديث 1 ; بحار الأنوار : 25/353 ، باب 12 ، حديث 3 .
137 ـ الأمالى ، صدوق : 186 ، المجلس الرابع والثلاثون ، حديث 15 ; بحار الأنوار : 23/5 ، باب 1 ، حديث 10 ; روضة الواعظين : 1/199 .
138 ـ الأمالى ، طوسى : 379 ; المجلس الثالث عشر ، حديث 812 ; بحار الأنوار : 27/309 ، باب 8 ، حديث 3 .
139 ـ نثر الدر : 1/310 .
140 ـ ديوان فيض كاشانى ، غزل 839 .
141 ـ مناقب : 1/178 ; بحار الأنوار : 18/382 ، باب 3 ، حديث 86 .
142 ـ رعد ( 13 ) : 17 .
143 ـ احزاب ( 33 ) : 21 .
144 ـ تفسير العياشى : 1/169 .
145 ـ المحاسن : 1/60 ، باب 78 ، حديث 101 ; بحار الأنوار : 27/90 ، باب 4 ، حديث 42 ; اهل بيت (عليهم السلام) در قرآن و حديث : 2/580 ، حديث 880 .
146 ـ انعام ( 6 ) : 122 .
147 ـ اعراف ( 7 ) : 198 .
148 ـ كهف ( 18 ) : 101 .
149 ـ نور ( 24 ) : 35 .
150 ـ حافظ شيرازى ، ديوان اشعار .
151 ـ نهج البلاغة : 157 ، خطبه 108 ; أعلام الدين ; بحار الأنوار : 34/239 ، باب 33 .
152 ـ الخرائج والجرائح : 2/595 ; بحار الأنوار : 46/243 ، باب 5 ، حديث 31 .
153 ـ به اين جريان در بحث اهل بيت (عليهم السلام) و مقام فنا اشاره شده ، اما از آنجا كه اين ماجرا از حيث سرمشق بودن براى سالكان نيز اهميت دارد ، تكرار شده است .
154 ـ عيون أخبار الرضا : 1/95 ، باب 7 ، حديث 14 ; بحار الأنوار : 48/220 ، باب 9 ، حديث 24 .
155 ـ الكافى : 1/512 ، باب مولد أبى محمّد الحسن بن على (عليه السلام) ، حديث 23 ; الارشاد، مفيد : 2 / 334 ; روضة الواعظين : 1/248 ; بحار الأنوار : 50/308 ، باب 4 ، حديث 6 .
156 ـ اعراف ( 7 ) : 58 .
157 ـ الفردوس : 1/54 ; مناقب : 2/176 ; بحار الأنوار : 23/116 ، باب 7 ، حديث 29 .
158 ـ الدر المنثور : 6/606 .
159 ـ علل الشرائع : 1/123 ، باب 102 ، حديث 1 ; الخصال : 1/139 ، حديث 158 ; وسائل الشيعة : 27/129 ، باب 10 ، حديث 33398 ; بحار الأنوار : 72/337 ، باب 81 ، حديث 8 .
160 ـ الأمالى ، طوسى : 561 ; مجلس يوم الجمعة ، حديث 1174 ; بحار الأنوار : 10/138 ، باب 9 ، حديث 5 .
161 ـ الكافى : 2/182 ، باب المصافحة ، حديث 16 ; المؤمن :30 ، باب 2 ، حديث 55 ; بحار الأنوار : 27/30 ، باب 100 ، حديث 26 .
162 ـ الكافى : 2/400 ، باب الشك ، حديث 5 ; المحاسن : 1/249 ، باب 29 ، حديث 259 ; وسائل الشيعة : 27/162 ، باب 12 ، حديث 22494 ; بحار الأنوار : 69/127 ، باب 100 ، حديث 10 .
163 ـ التهذيب : 6/97 ، حديث 1 ; بحار الأنوار : 99/129 ، باب 8 ، حديث 4 ; فرائد السمطين : 2/18 .
164 ـ ابراهيم ( 14 ) : 1 .
165 ـ نساء ( 4 ) : 59 .
166 ـ مناقب : 1/282 ; ينابيع المودة : 3/283 .
167 ـ انشقاق ( 84 ) : 6 .
168 ـ الأمالى ، صدوق : 343 ، المجلس الخامس والخمسون ، حديث 1 ; الارشاد، مفيد : 1/33 ; ارشاد القلوب : 2/212 ; الخصال : 2/574 ، حديث 1 ; عيون أخبار الرضا : 2/66 ، باب 31 ، حديث 298 ; وسائل الشيعة : 27/34 ، باب 5 ، حديث 33146 ; بحار الأنوار : 40/201 ، باب 94 ، حديث 4 .
169 ـ الغيبة ، طوسى : 136 ; مناقب : 1/293 ، ( با كمى اختلاف ) ; بحار الأنوار : 36/258 ، باب 41 ، حديث 77 .
170 ـ الأمالى ، طوسى : 140 ، المجلس الخامس ، حديث 229 ; كشف الغمة : 1/384 ; بحار  الأنوار : 27/172 ، باب 7 ، حديث 15 .
171 ـ آل عمران ( 3 ) : 31 .
172 ـ معانى الأخبار : 35 ، باب معنى الصراط ، حديث 5 ; تفسير الصافى : 1/54 ; بحار الأنوار : 24/12 ، باب 24 ، حديث 5 .
173 ـ فرقان ( 25 ): 45 .
174 ـ مائده ( 5 ) : 35 .
175 ـ آل عمران ( 3 ) : 7 .
176 ـ الكافى : 1/213 ، باب أن الراسخين فى العلم هم الأئمة ، حديث 1 ; وسائل الشيعة : 27 / 178 ، باب 13 ، حديث 33536 ; بحار الأنوار : 23/198 ، باب 10 ، حديث 31 ; تفسير الصافى : 1/247 .
177 ـ احزاب ( 33 ) : 56 .
178 ـ تفسير الصافى : 4/201 .
179 ـ فتح ( 48 ) : 10 .
180 ـ احزاب ( 33 ) : 71 .
181 ـ نساء ( 4 ) : 69 .
182 ـ نساء ( 4 ) : 80 .
183 ـ فتح ( 48 ) : 17 .
184 ـ نور ( 24 ) : 56 .
185 ـ زمر ( 39 ) : 53 .
186 ـ ضحى ( 93 ) : 5 .
187 ـ تفسير الفرات : 570 ، حديث 734 ; بحار الأنوار : 8/57 ، باب 21 ، حديث 72 .
188 ـ بحار الأنوار : 16/143 ، باب 7 ، حديث 10 .
189 ـ احزاب ( 33 ) : 33 .
190 ـ واقعه ( 56 ) : 79 .
191 ـ فاطر ( 35 ) : 32 .
192 ـ كتاب سليم بن قيس الهلالى : 834 ، حديث 42 ; بحار الأنوار : 33/265 ، باب 20 .
193 ـ الرحمن ( 55 ) : 19 ـ 22 .
194 ـ تفسير القمى : 2/344 ; بحار الأنوار : 37/95 ، باب 50 ، حديث 61 ; تفسير الصافى : 6412 .
195 ـ مجمع البيان : 9/256 ; تأويل الآيات الظاهرة : 615 .
196 ـ تفسير القمى : 2/419 ; بحار الأنوار : 24/349 ، باب 67 ، حديث 61 ; تفسير الصافى : 8152 .
197 ـ مستدرك حاكم :2/172 ; ذخائر العقبى : 25/138 ; مجمع الزوائد : 7/101 ; الصواعق المحرقه : 258/272 ; اسد الغابة : 5/367 ) ; نور الأبصار : 112 ; فضائل الصحابه : 2/669 ; تفسير الدر المنثور : 6/7 ; تفسير ابن كثير : 4/169 ; تفسير القرطبى ( ص 5841 ) ; تفسير الكشاف : 2/339 .
198 ـ نور ( 24 ) : 36 .
199 ـ شواهد التنزيل : 1/533 ، حديث 567 ; بحار الأنوار : 36/117 ، باب 39 ، حديث 64 .
200 ـ مؤلف .
201 ـ نور ( 24 ) : 37 .
202 ـ بقره ( 2 ) : 89 .
203 ـ اعراف ( 7 ) : 157 .
204 ـ الأمالى ، صدوق : 465 ، المجلس الحادى والسبعون ، حديث 6 ; بحار الأنوار : 16 / 216 ، باب 9 ، حديث 5 ; تفسير الصافى : 1/616 .
205 ـ صف ( 61 ) : 6 .
206 ـ قسمتى از مطالب اين باب از كتاب بشارات عهدين با تلخيص و اضافات آورده شده است .
207 ـ كه در سال 1895 ـ م در لندن به زبان سريانى طبع شده و اكنون نيز موجود است .
208 ـ أنيس الأعلام : 2/199 .
209 ـ مناقب : 1/232 ; الفقيه : 4/368 ; بحار الأنوار : 25/200 ، باب 6 ، حديث 12 .
210 ـ احقاق الحق جلد حسنين .
211 ـ اين كتاب با عنوان « پيكار صفين » با ترجمه پرويز اتابكى به فارسى برگردان شده است .
212 ـ آرى ، رسول خدا (صلى الله عليه وآله) خشن و تندخو و بد اخلاق و سخت دل نبود ، آن يگانه هستى از باب رحمت خدا در اوج نرمى و مهربانى و سلامت نفس و صفاى روح و كرامت و بزرگوارى و در يك كلمه متخلق به اخلاق خدا بود ،  فَبِمَـا رَحْمَة مِنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْوَلَوْ كُنتَ فَظّاً غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ . . . ) آل عمران ( 3 ) : 159  .
       اى پيامبر ! پس به مهر و رحمتى از سوى خدا با آنان نرم خوى شدى ، و اگر درشت خوى و سخت دل بودى از پيرامونت پراكنده مى شدند .
      او بيست و سه سال در توفان سختى ها و بلاها و آزار و اذيت دشمنان و جهل ورزى دوستان به سر برد ولى براى يك بار از خود خشونت و سخت دلى نشان نداد و با دوست و دشمن به خاطر هدايتشان جز با نرمى و مدارا و عفو و گذشت روبرو نشد و اگر به فرمان خدا به ميدان جنگ رفت خالصانه و به هدف دفع زيان دشمن و بلكه بيدار كردن او قدم به عرصه جهاد گذاشت و در گرماگرم جنگ هم يك لحظه از ياد خدا و عمل براى خدا و انجام كار هماهنگ با فرمان حق غافل نبود .
      هنگامى كه در جنگ احد چشمان مباركش به جنازه قطعه قطعه عزيزانش به ويژه به بدن مُثله شده عمويش افتاد در حالى كه بر اثر اصابت سنگ به چهره نازنينش خون از پيشانى و دندانش سرازير بود رو به سوى حق كرد و با لحنى نرم و آرام در حالى كه به درخواست يارانش براى نفرين به دشمن پاسخ منفى داده بود ، گفت :
      اللّهُمَّ اهْدِ قَوْمى فَانَّهُمْ لا يَعْلَمُونَ بحار الأنوار : 20/117 ، باب 12 .
خدايا ! قوم مرا هدايت كن زيرا اينان به حقايق و معارف و صلاح دنيا و آخرت خود آگاهى ندارند !
213 ـ وقعة صفين : 147 ; بحار الأنوار : 32/426 ، باب 11 .
214 ـ مؤلف .
215 ـ اعراف ( 7 ) : 128 ; قصص ( 28 ) : 83 عاقبت يعنى آخرين ، و طبق عموم و اطلاق آيه فوق نه تنها جهان آينده كه بعد اين جهان است ، عالم سعادت و سربلندى متقيان خواهد بود ، بلكه آخرين دولت و پايان زندگى اين جهان نيز در دست آنان خواهد افتاد كه زمام امور اجتماع را بر كف با كفايت خويش گيرند .
216 ـ و در خبر است كه : لَنْ يَبْقَ اَهْلُ بَيْت لَهُمْ دَوْلَةُ اِلاّ وُلّوا قَبْلَنا حَتّى لا يَقُولَ اَحَدٌ : وَاِنّا لَوْ وَليِّنا لَعَدَلْنا مَثْلَ هؤلاءِ .
217 ـ الارشاد، مفيد : 2/384 ; بحار الأنوار : 52/332 ، باب 27 ، حديث 58 .
218 ـ انبياء ( 21 ) : 105 .
219 ـ مقصود از ذكر در اين آيه ، تورات موسى (عليه السلام) است كه زبور داود كه پيرو شريعت تورات بوده پس از آن نازل گشته ، و قرآن لفظ ذكر را به معانى گوناگون كه تمامى آنها از مصاديق معنى لغوى ذكر است استعمال نموده : مانند : رسول ( ذكراً رسولا ) و قرآن  نزلنا الذكر )و تورات ( فاسئلوا اهل الذكر ) و . . .
      و اينكه اهل الذكر به ائمه دين تفسير شده است منافاتى با معنى كه شأن نزول آيه است ندارد ، زيرا آنان بزرگترين مصاديق ذكر و تذكر الهى ميباشند .
220 ـ چنانكه قرآن نيز امر به انتظار روز موعود كرده مى فرمايد : ( فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ ) .
      پس منتظر  عذاب خدا باشيد و من هم با شما از منتظرانم  اعراف ( 7 ) : 71  .
221 ـ كشف الأسرار : 1/18 .
222 ـ بقره ( 2 ) : 245 .
223 ـ كشف الأسرار : 1/662 .
224 ـ بقره ( 2 ) : 274 .
225 ـ كشف الأسرار : 1/746 .
226 ـ كشف الأسرار : 2/151 .
227 ـ كشف الأسرار : 3/151 ، 150 .
228 ـ كشف الأسرار : 5/106 .
229 ـ كشف الأسرار : 7/49 .
230 ـ كشف الأسرار : 10/686 .
231 ـ تذكرة الأولياء : 20 .
232 ـ بقره ( 2 ) : 256 .
233 ـ تذكرة الأولياء : 125 .
234 ـ رساله قشيريه : 28 .
235 ـ رساله قشيريه : 223 .
236 ـ رساله قشيريه : 363 .
237 ـ رساله قشيريه : 363 .
238 ـ رساله قشيريه : 582 .
239 ـ رساله قشيريه : 394 .
240 ـ كيمياى سعادت : 2/167 .
241 ـ كيمياى سعادت : 186 .
242 ـ كيمياى سعادت : 2/414 .
243 ـ كيمياى سعادت : 25 .
244 ـ كيمياى سعادت : 421 .
245 ـ اسرار التوحيد : 1/204 .
246 ـ اسرار التوحيد : 1/248 .
247 ـ اسرار التوحيد : 1/268 .
248 ـ احزاب (33) : 33 .
249 ـ شرح تعرف : 1/199 ـ 200 .
250 ـ كشف المحجوب : 85 ـ 95 .
251 ـ كليات سعدى : 714 .
252 ـ كليات سعدى : 203 .
253 ـ واقعه ( 56 ) : 77 ـ 79 .
254 ـ نور ( 24 ) : 26 .
255 ـ احزاب ( 33 ) : 33 .
256 ـ مراد ابن عربى است ، شايد غلط چاپى باشد .
257 ـ الفتوحات المكية : جلد 1 ، باب 29 .
258 ـ اسراء (17) : 65 .
259 ـ احزاب ( 33 ) : 33 .
260 ـ فتح ( 48 ) : 2 .
261 ـ نساء ( 4 ) : 1 ; شورى (42) : 23 .
262 ـ آنچه در الفتوحات المكيه آمده ، چنين است : ( اسرار الاقطاب « السلمانيين » ) كه با متن سازگارتر است .
263 ـ تفسير المحيط الأعظم : 1/447 .
264 ـ ينابيع المودة : 3/174 ، باب 65 .

بر گرفته از کتاب اهل بیت (ع) استاد حسین انصاریان

0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

سيف بن حارث جابرى
معنویت و عرفان امام حسین (ع)
كرسى چيست ؟
كشندگان عبدالرحمان فرزند عقيل
اثر تبليغات سوء در مردم نسبت به اهل البيت عليهم ...
يزيد و قتل عام مردم مدينه
سه منافق در واقعه عاشورا
افراد منفی در کربلا
خبر شهادت امام حسين عليه السلام و ياران آن حضرت ...
نقش انسان در انجام حسنات

بیشترین بازدید این مجموعه

علم در عصر ظهور
هفت نمونه‌ از احیای مردگان در کلام قرآن
مال حلال و حرام در قرآن و روايات‏
قابل توجه زنان آزاردهنده به همسر
درمان غم و اندوه
اسم اعظمی که خضر نبی به علی(ع) آموخت
گذری بر فضایل حضرت زهرا سلام الله علیها
سوره ای از قران جهت عشق و محبت
کرامات و معجزات حضرت فاطمه زهرا (س) (2)
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^