فارسی
يكشنبه 11 آذر 1403 - الاحد 28 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
8
نفر 88
84% این مطلب را پسندیده اند

مفهوم آیه 255 سوره بقره (لا اکراه في الدین....) را روشن بفرمائید؟

گفتگو پیرامون این آیه شریفه راه گشاى ما در رفع بسیارى از ابهامات، اجراى احکام اسلام مى باشد. و مى تواند به عنوان یک اصل راهبردى و درخشان در سر لوحه نظام مترقى اسلام، در هنگام گفتگو و تعامل با پیروان دیگر ادیان معرفى گردد.
مفهوم آیه 255 سوره بقره (لا اکراه في الدین....) را روشن بفرمائید؟

لااکراه فى الدین قد تبیّن الرشدُ مِن الغَىّ فَمَن یکفر بالطاغُوتِ وَ یُومِن بالله فقد استمسک بالعروة الوُثقى لاانفصامِ لها و اللهسمیعٌ علیم (بقره/ ۲۵۶)

در دین هیچ اجبارى نیست و راه از بیراهه بخوبى آشکار شده است. پس هر کس به طاغوت کفرورزد، و به خدا ایمان آوَرَد، به یقین، به دستاویزى استوار، که آن را گسستن نیست، چنگ زده است. و خداوند شنواىِ داناست.


گفتگو پیرامون این آیه شریفه راه گشاى ما در رفع بسیارى از ابهامات، اجراى احکام اسلام مى باشد. و مى تواند به عنوان یک اصل راهبردى و درخشان در سر لوحه نظام مترقى اسلام، در هنگام گفتگو و تعامل با پیروان دیگر ادیان معرفى گردد.
به همین منظور نخست، به فضاى نزول آیه و شأن نزول آن، به عنوان مصداق بارز و نمونه آشکار چگونگى رفتار و تعامل با دیگران، اشاره مى شود؛ سپس به پاسخ برخى پرسشها درباره چگونگى رفتار در مجموعه نظام اسلامى و چگونگى رفتار با پیروان دیگر ادیان وفرهنگها، به طور مختصر مى پردازیم.

 

فضاى نزول و شأن نزول آیه شریفه

آیه شریفه فوق الذکر، در سوره بقره مى باشد. و نزول آیات سوره بقره ـبدون تردید پس از هجرت به مدینه آغاز گردیده است. و چندین سال به طول انجامیده است. (ر.ک: معرفت، هادى، تلخیص التمهید، ص ۱۰۱) یعنى درزمانى که نظام اسلامى در حال شکل گیرى و استحکام بوده است.
درباره هنگام نزول آیه شریفه فوق، چندین داستان، نقل شده است؛ (ر.ک؛ تفسیر المیزان، نمونه، مجمع البیان، ابن کثیر، روح المعانى و... ذیل آیه شریفه)؛ از آن جمله:


ـ داستان مردى از مسلمانان انصار، به نام «حصین» مى باشد. که دو فرزند او به آئین مسیحیت گرویده بودند و او مى خواست، آنان را با اجبار به سوى اسلام دعوت کنند. وقتى موضوع با پیامبر(ص) درمیان گذاشته شد. آیه شریفه «لااکراه فى الدین... نازل گردید.


با توجه به شأن نزول آیه و ظهور آیات دیگر در قرآن مجید، آشکارترین مراد آیه شریفه آن است که «پذیرش دین اسلام اجبارى نیست»؛ و این اصل کلى براى همگان مى باشد. و پیروان ادیان دیگر و کافران، را شامل مى شود و کسى حق ندارد به زور و اجبار، شریعت اسلام رابر آنان تحمیل کند. چنان که در آیه دیگر مى خوانیم: و قل الحَقَّ مِن ربکم فمَن شاء فلیؤمن و من شاء فلیَکْفُر (کهف(۱۸):۲۹) ـ بگو: حق از پروردگارتان [رسیده [است.پس هر که بخواهد، بگرود و هر که بخواهد انکار کند.
علاوه بر اینکه اجبار در پذیرش دین و ایمان به خداوند مخالف آزمایش و امتحان بندگان و مخالف مقتضى حکمت خداوند در دنیا مى باشد. که آدمى را مختار و آزاد قرار داده است.

 

به همین جهت خداوند متعال، پیامبر اسلام(ص) را از اجبار مردم براى ایمان بخداوند، بازداشته است، چنان که در قرآن مجید مى خوانیم:
و لو شاءَ ربُّکَ لأَمنَ مَن فِى الارضِ کلُّهُم جمیعا اَفاَنتَ تُکْرِه الناسَ حتى یکونوا مؤمنینَ (یونس (۱۰): ۹۹ ـ ر.ک: المیزان، ج۱۰، ص ۱۲۰ ط عربى) ـ و اگر پروردگار تو مى خواست، قطعا هر که در زمین است همه آنها یکسر ایمان مى آوردند. پس آیا تو مردم را ناگزیر مى کنى که بگروند؟!


ـ اضافه بر اینکه، اعتقاد به دین و التزام به آن، از امور قلبى و باطنى است، که اجبار و اکراه در آن ثمربخش نیست. بنابراین عبارت لااکراه فى الدین یا یک جمله خبرى و بیانگر حال حقیقى انسان و مقتضى تکوینى اوست؛ و یا بیانگر یکحکم تشریعى به منظور نهى از اجبار در پذیرش دین مى باشد. که این نهى تشریعى متکى بر آن حقیقت تکوینى و مقتضاى وجودى آدمى مى باشد. (ر.ک: المیزان، ج ۲، ص ۳۴۷، ط عربى بیروت ـ ر.ک مجمع البیان، ج ۱ـ۲،ص ۶۳۱)


بنابر آنچه گفته شد، انسان «بخودى خود»، در پذیرش دین و چگونگى راه و روش زندگى خود، مختار و آزاد است، اگر چه درباره چگونگى حضور او در اجتماع و تأثیرگذارى او بر دیگر افراد، قوانینى در نظام اسلامى وضع شده است. و خداوند متعال فرجام مؤمنان و کافران رابه او گوشزد نموده است. و آدمى را براى بهره مندى از اعتقادات صحیح و روش زندگى شایسته راهنمایى فرموده است. چنان که در آیه شریفه مورد نظر و آیات قبل و بعد آن به خوبى این حقیقت آشکار مى باشد.


بنابراین «عقیده» قابل تحمیل نیست؛ ولى این محدوده غیر از محدوده احکام است. توضیح این که: کلیه نظام هاى فکرى، براى خود نظامى اجتماعى را نیز طراحى مى کنند. در نظام هاى اجتماعى، اکراه و اجبار از ابزارهاى پیش بینى شده در کلیه نظام ها است؛ یعنى، در هر نظامىدر مقوله هاى اجتماعى و حقوقى آن، جبر قانونى وجود دارد و بدون آن، جامعه قابل اداره و کنترل نیست. نظام هاى قضایى و نیروهاى انتظامى در همه نظام ها، امرى مقبول و معقول هستند. بنابراین بایستى محدوده عقیده را از محدوده عمل و حقوق جدا کرد.

 

در حیطه «عقیده» اجبارراهى ندارد؛ ولى در حیطه عمل، جبر و اکراه هم لازم است و هم قابل قبول است، چنان که در تمامى جوامع قوانین و مقرراتى وضع مى شود و همگان ملزم به رعایت آن مى باشند. با این تفاوت که در برخى جوامع تنها به رفاه عمومى و آسایش جسمى افراد جامعه توجه دارند و هرچه کهاختلال در آسایش بدنى باشد، خلاف قانون شمرده مى شود ولى در جامعه اسلامى علاوه بر آسایش بدنى به حفظ ارزش هاى معنوى نیز توجه شده است و آنچه تأثیر سوء بر معنویت افراد جامعه دارد، خلاف قانون شمرده مى شود. البته تعیین حیطه و محدوده قوانین باید با کارشناسى وآگاهى کامل بر دستورات دینى انجام شود و از سلیقه هاى شخصى و برداشت هاى افراطى یا تفریطى از دین جلوگیرى کرد.


منبع : پرسمان
8
84% (نفر 88)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

 مبدا تاریخ چیست؟
نفس با روح چه فرقي دارد؟
اینکه گفته می‌شود «بچه ای که متولد می شود تا هفت ...
 معنای قربه الی الله چیست؟ "من به خدا نزدیکتر ...
چرا نام امامان در قرآن نیامده است؟
راه های شناخت مرجع تقلید اعلم کدام است؟
تفسیر حدیث «موتوا قبل ان تموتوا» چیست؟ قبل از ...
همه چيز را خدا آفريده، پس خدا را چه كسی آفريده ...
قاتل حضرت زهرا کیست؟
لقب حیدر کرار به چه معنا است؟

بیشترین بازدید این مجموعه

فرق حيوان با انسان در چیست؟
سرانجام كسي كه نماز نخواند چه مي شود و مجازات او ...
رضايت و خشنودي خدا در چیست و چگونه خداوند از ...
همه چيز را خدا آفريده، پس خدا را چه كسی آفريده ...
مفهوم آیه 255 سوره بقره (لا اکراه في الدین....) را ...
قاتل حضرت زهرا کیست؟
 مبدا تاریخ چیست؟
راه ترک خودارضایی ( استمنا ) چیست؟
چرا سگ نجس است و نمی‌توان آن را درخانه نگه داشت؟
معنای سبحان اللّه و ریشه این کلمه را بیان کنید؟

 
نظرات کاربر

ناشناس
خیر. در توضیح آیه اشتباه شده است. اولا اکراه با اجبار فرق دارد. در دین هیچ امر مکروه و ناپسندی نیست. ثانیا منظور از دین در آیه دین تکوینی است و نه تشریعی. یعنی انسان مثل فرشته نیست که حتما مسلمان آفریده شود و تکوینا مسلمان باشد. بلکه اختیار دارد دین را بپذیرد یا نه. این احتیار تکوینی است و نه اختیار تشریعی. در امر تشریع، اسلام آوردن ابوسفیان کاملا اجباری و از سر ترس است. اسلام آوردن منافقین همه از روی ترس و یا طمع است. اینها تشریعا مسلمان هستند اما قلبا کافرند. خدا هم قلب کسی را به زور مسلمان نمی کند. اما در تشریع و قانونگذاری وظیفه مسلمانان این است که در تمام دنیا اسلام را حاکم کنند. برای همیبن بود که ابوسفیانها زیر شمشیر مسلمان شدند. برای همین امام سجاد علیه السلام فرمود «انا ابن من ضرب خراطیم الخلق حتی قالوا لا اله الا الله.». من پسر کسی هستم که برگردن مردم زد تا گفتند لااله الا الله. حضرت سلیمان علیه السلام هم به ملکه سبا دستور داد که باید مسلمان شوند و تسلیم او شوند (سوره نمل آیه 31) اما اصلا اگر قرار بود اظهار عقاید باطل آزاد باشد که نفاق به وجود نمی آمد! آن در حاکمیت باطل است که باطل می تواند عرض اندام کند. کسی که نمی خواهند از قوانین رانندگی اطاعت کند، رانندگی نکند. اینکه رانندگی اختیاری است است، دلیلی بر اختیاری بودن اطاعت از قوانین رانندگی بر رانندگان نیست. کسی هم که نمی خواهد قوانین اسلام را اطاعت کند حق زندگی در جامعه اسلامی ندارد. و یا باید ناگزیر ماسک نفاق بزند.
پاسخ
9     12
7 مهر 1401 ساعت 4:35 بعد از ظهر
محمد
احسنت بر شما دو خط اخر حقیقت است ولی من نمیدونم یع عده میگن قدرت انتخاب داشتن به معنی اشتباه کردن نیست.خب یعنی اجبار.یعنی دیگران رو اجبار کنیم در پذیرش اسلام؟ من فکر میکنم حرف درستی نیست.نظر شما چیه؟ به شخصه با دلیل و مدرک با بقیه صحبت میکنم میگم حجاب اینجوری گفته شده فلان چیز اینطوری گفته شده.وظیفه من اینه با دلیل و مدرک به شما بگم اسلام حقه ولی در پذیرشش نمیتونم اجبار کنم که.
پاسخ
7     2
27 شهريور 1395 ساعت 10:18 بعد از ظهر
محسن قادری
بسیار جواب سطحی و ضعیف بود
پاسخ
1     4
2 ارديبهشت 1395 ساعت 09:20 صبح
پاسخ : بسمه تعالی با عرض سلام و ادب؛ دوست عزیز، جا دارد برای بدست آوردن حقیقت این آیه با مؤسسه شماره تلفن 02537735357 داخلی 112 و113 حاج آقای اصلانی تماس حاصل نموده و تلفنی جواب را مطرح نمایید. التماس دعا با تشکر
عرفان خاکسار
همانطور که فرمودید خداوند روزه و نماز و حجاب و ... را امر فرمودند به زنان و مردان مسلمان. پس لا اکراه فی الدین برا آنان که به اسلام روی نیاورده اند. چیزی که تو جامعه ما با اعدادم رو به رو می شود.
پاسخ
2     15
23 بهمن 1394 ساعت 11:33 صبح
علی
باسلام خیلی تفسیر جهت داری بود از آیه لا اکراه فی الدین اینکه که غیرمسلمانان را اجبار نکنند! . این خصلت انسانی است که اگر فردی به کاری اجبارش کنند و آن فرد احساس کند در امور شخصی اش دخالت شده، آزرده و ناراحت می شود ربطی به نمازخوان و نمازنخوان هم ندارد خصلت انسانی است. مثلا بنده مشاهده کردم مثلا به خانم چادری می گویند با روسری و مانتو راه برو با اینکه روسری و مانتو اصلا خلاف حکم اسلامی هم نیست ولی خانم چادری بهش برخورده که مثلا فلانی چه کار دارد . تازه روسری و مانتو مشکلی ندارد ولی همین حرف آن خانم احساس کرده که کسی مداخله می کند.
پاسخ
2     2
20 بهمن 1394 ساعت 11:10 صبح
ناشناس
آقای انصاریان من اینطور فهمیدم که لا اکراه فی الدین یعنی اینکه دوست داری این دین را بپذیر ییا خیر مختاری یا یک دین دیگر و اگر آیه 62 سوره بقره را خوب مطالعه فرمایید میبینید خداوند توسط رسول اکرم به همه میگوید که در هر دین که باشید ایمان وعمل صالح داشتید بهشت برای تمام اددیان وعده داده شده (ایمان به خدا+عمل صالح) باور کنید اگر اجباری نباشد بشتر به طرف این دین میایند
پاسخ
4     5
29 اسفند 1393 ساعت 8:46 بعد از ظهر
سلام شان نزول این ایه در مورد پدری مسیحی بوده که اصرار داشت پسرا ش هم مسلمون بشن حالا چرا مرتد فطری مطرح میشه و یک شخصیکه مسلمون شناسنامه ای هستش باید زورکی دین اسلام رو بپذیره وگرنه کشته میشه
پاسخ
3     5
23 تير 1393 ساعت 01:01 صبح
نوید
پس اگه اجبار هست چرا خدا فقط به انسان قدرت اختیار داده؟
پاسخ
8     1
29 آبان 1392 ساعت 10:38 صبح
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^