
حديثى عجيب از شب معراج در رابطه با زنان
حضرت عبدالعظيم حسنى كه از اعاظم علماى طايفه حقه، و از رجال بزرگ شيعه، و از راويان معتبر اسلامى است، و به فرموده حضرت هادى (عليه السلام) ثواب زيارتش همانند ثواب زيارت حضرت حسين (عليه السلام) است، از حضرت جواد، و حضرت جواد از پدران معصومش از اميرالمؤمنين نقل مىكند كه حضرت فرمود من و فاطمه زهرا نزد پيامبر رفتيم، او را در گريه شديد ديديم، عرضه داشتم پدر و مادرم به فدايت سبب گريه شما چيست؟
فرمود، شبى كه مرا به معراج بردند زنانى از زنان امتم را در عذاب شديد ديدم، از ديدن عذاب شديد آنان به گريه افتادم.
زنى را ديدم كه وى را با موى جلوى سر به ديوار جهنم آويخته بودند، و مغزش از شدت عذاب مىجوشيد.
زنى را ديدم كه با زبانش به ديوار جهنم وصل بود، و از داغترين و بدترين ماده جهنم در دهان و حلقش مىريختند.
زنى را ديدم كه او را با سينهاش به ديوار جهنم چسبانده بودند.
زنى را ديدم كه با دو پايش در جهنم آويزان بود.
زنى را ديدم كه گوشت بدن خودش را مىخورد و آتش از زير گوشتهايش بيرون مىزد.
زنى را ديدم كه دست و پايش را بسته بودند، و تعداد زيادى مار و عقرب به او حمله كرده، اما چون دست و پايش آزاد نبود نمىتوانست فرار كند و هيچگونه قدرتى براى دفاع از خود نداشت.
زنى را ديدم كه كور و كر و لال بود، او را در يك تابوت پر از آتش گذاشته بودند، و از تمام بدنش گوشت و پوست همانند آدم گرفتار جذام تكه تكه مىريخت.
زنى را ديدم كه صورت و بدنش آتش گرفته، و او را وادار مىكردند هرچه در شكم دارد با پنجههايش بيرون آورده بخورد.
زنى را ديدم كه سرش سر خوك و بدنش بدن خر، و دچار يك ميليون رشته عذاب بود.
زنى را ديدم صورتش همانند سگ، آتش از پشتش وارد و از دهانش خارج مىشد، ملائكه عذاب، سر و بدنش را با ابزار جهنم مىكوبيدند.
حضرت زهرا (عليها السلام) عرضه داشت محبوب من، ونور چشمم به من خبر بده عمل و روش آنان در دنيا چه بوده كه بايد دچار چنين عذابهاى شديد و سختى شوند.
حضرت فرمود: آن زنى كه به موى سر به ديوار جهنم بسته بود زنى است كه موى جلوى سر خود را از نامحرم حفظ نمىكرد.
زنى كه با زبان به ديوار جهنم وصل بود زنى است كه شوهرش از نيش زبان او امان نداشت.
زنى كه به دو طرف سينهاش به ديوار جهنم چسبانده شده بود، زنى است كه در مسئله جنسى از شوهر خود تمكين نمىكرد، و او را براى ارضاء اين غريزه طبيعى راه نمىداد.
زنى كه با دو پايش در جهنم آويزان بود، زنى است كه بدون اجازه شوهرش هر كجا مىخواست مىرفت.
زنى كه گوشت بدن خودش را مىخورد و آتش از زير گوشتها بيرون مىزد، زنى است كه براى غيرشوهر آرايش مىكرد، و آرايش خود را در معرض ديد مردان نامحرم قرار مىداد.
زنى كه دست و پايش را بسته، و در معرض حمله مار و عقرب بود، زنى است كه نماز را سبك مىشمرد، و از نجاست و جنابت و حيض تطهيير و غسل نمىكرد.
زنى كه كر و كور و لالبود زنى است كه با غيرشوهر همبستر شده بود و اولاد آورده، ولى فرزند را به گردن شوهر خود انداخته بود.
زنى كه با قيچى آتشين گوشت او را مىبريدند، زنى است كه خود را در اختيار مردان بيگانه مىگذاشت.
زنى كه صورت و بدنش آتش گرفته، و او را وادار مىكردند هر چه در شكم دارد بخورد زنى است كه واسطه فحشا و منكرات بود، و زنان را براى شهوترانى در اختيار مردان مىگذاشت.
زنى كه سرش سر خوك و بدنش بدن خر و دچار يك ميليون رشته عذاب بود، زنى است كه دوبههمزنى مىكرده و در دروغگوئى و كذب غرق بوده.
زنى كه همانند سگ بود و آتش از پشتش وارد و از دهانش خارج مىشد زنى بود خواننده مجالس عيش و عشرت و آلوده به بيمارى حسادت!
در هر صورت زن بنا بر منطق وحى مىتواند به اعلا درجات و مقامات معنويه برسد و مريمگونه شود، و در صورت بىتوجهى به آئين حق و شخصيت انسانى خود راه به اسفل دركات برده و از بهائم پستتر مىگردد، دو مرحلهاى كه براى تمام مردان مقرر است.