
سختگيرى در مسئله ازدواج
نياز پسر و دختر به ازدواج نيازى طبيعى، و احتياجى ذاتى است، خوددارى طولانى از هجوم غريزه شهوت براى پسر و دختر امرى مشكل به نظر مىرسد.
گاهى طول زمان موجب فساد و افساد، و تباه شدن نيازمند به ازدواج شده است.
گاهى سركشى غرائز باعث افتادن افراد در منجلاب گناه و معصيت شده است.
گاهى جلوگيرى از ازدواج براى پسران و دختران دردسر آفريده، و آنان را به امراض مختلفى دچار كرده است.
گاهى ولع به ازدواج و از طرفى موانع راه آن عشق و عاشقى به بار آورده، و دامنهاى پاك را آلوده نموده، و جوانانى كه سرمايه يك مملكت هستند تا خودكشى پيش برده.
بعضى از پدران و مادران فرزندان در سن ازدواج را اگر پيشنهاد ازدواج كنند بچه مىدانند، و اعلام نياز آنان را به تشكيل زندگى حاصل بىحيائى و پرروئى به حساب مىآورند، و در اين زمينه به فرزندان خود هجوم برده، آنان را سرزنش و تحقير مىكنند، و به صورتى با آنان برخورد مىنمايند كه آنان سرخورده مىشوند، و اگر از ايمان قوى برخوردار نباشند، خود را مجبور به حركت در كژ راهه مىبينند.
بعضى از پدران و مادران به خانواده عروس يا داماد، مسائلى را پيشنهاد مىنمايند كه تحقق دادن آن براى طرف مقابلشان بسيار سخت يا غيرممكن است، و آنچنان در پيشنهادهاى خود پافشارى مىكنند كه زمان ازدواج دختر و پسر مىگذرد، و گلهاى باغ انسانيت پرپر مىشود.
گاهى پسرى به خواستگارى دخترى مىرود، ولى با تلخى و بداخلاقى خانواده عروس روبرو مىشود و از ازدواج با دختر پشيمان مىگردد، در اين صورت دختر خانهنشين مىشود و به او لطمه وارد مىگردد، و از سنّ ازدواج مىگذرد، و چنين مسئلهاى هم ممكن است از خانواده پسر رخ بنمايد.
گاهى دختران و پسران بر اثر محدود بودن در تصميم، و دچار بودن به فضاى پدرشاهى يا مادرشاهى تن به ازدواج نمىدهند، و از اين طريق دچار خسارت مىگردند.
و گاهى خود دختر و پسر به خاطر پيشنهادهاى سنگين به طرف مقابل مانع تحقق ازدواج مىشوند.
اسلام عزيز اين سختگيريها را خلاف انصاف و مروّت، و جداى از اخلاق انسانيت، و امرى غيرخدائى و غيرشرعى مىداند.
اسلام به سختگيران هشدار مىدهد، كه عواقب اين برنامه در دنيا و آخرت دامن شما را خواهد گرفت.
اسلام مىگويد خداوند مهربان با آنان كه در همه امور آسان مىگيرند آسان مىگيرد، و با آنان كه سختگير هستند سخت خواهد گرفت.
سختگيرى در اين مسئله، جنگيدن با غرائز و شهوات و آمال و آرزوهاى طبيعى و انسانى دختران و پسران است، و بر حضرت حق است كه با سختگيران به سختى برخورد كند، و آنان را از لطف و محبت خود محروم سازد.
حماد بن عثمان مىگويد، مردى خدمت حضرت صادق (عليه السلام) از شخصى شكايت كرد، زمانى نگذشت كه شكايتشده از راه رسيد، امام ششم فرمود: شكايت فلانى از تو براى چيست؟ عرضه داشت به من بدهكار است و من ايستادهام تا دينارآخر آن را از او بگيرم، حضرت صورت نِشستن خود را عوض كرد و به خشم آمد و فرمود: تصور كردى تا دينار آخر را از او بگيرى بد نمىشود، گفتار حق را در قرآن مجيد نخواندهاى؟
يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ.
مىترسند بدى حساب را.
خيال كردى سوء حساب به معناى ظلم و جور از جانب حق به عبد است!
نه به خدا قسم.
ما خافُوا الَّا الْاسْتِقْصاءَ.
نمىترسند مگر تا آخرين ذره عمل را به حساب كشيدن.
بدان اى مرد:
فَمَنِ اسْتَقْصى فَقَدْ اساءَ.
آنكه در حساب اينگونه سختگيرى كند كار بدى انجام داده است.
پدران و مادران، پسران و دختران از سختگيرى، بخصوص در امر ازدواج بترسيد، و از اين امر غيرانسانى بپرهيزيد، راه ازدواج را هموار كنيد، و شرايط آن را آسان بگيريد، و با شوهر دادن دختر با شرايطى سهل و آسان، و زن دادن به پسر با برنامهاى معمولى از گسترش بستر فساد، و سفره گناه جلوگيرى كنيد.