فارسی
شنبه 10 شهريور 1403 - السبت 24 صفر 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

0
نفر 0

تواضع حضرت سلیمان

بزرگى به ناموس و گفتار نیست *** بلندى به دعوى و پندار نیست

سلیمان (علیه السلام) ، داراى چنان حشمت و جلال و عظمتى بود که او را در این زمینه هم پایه اى نبود ، ولى به اندازه اى متواضعانه و با انصاف رفتار مى کرد که حتّى مورى ناتوان هم مى توانست او را محاکمه کند و حقّ طبیعى خود را از سلیمان دریافت دارد .روزى مورى روى دستش به حرکت آمد ، سلیمان مور را از روى دستش برداشت و بر زمین گذاشت ، سلیمان مانند همه فکر نمى کرد که مور بر او اعتراض کند و وى را مورد بازخواست قرار دهد ، ولى تواضع و عدالت و ضعیف نوازى سلیمان کار را به جایى رسانیده بود که مور لب به سخن گشوده عرضه داشت : این خودپسندى چیست ؟ این بزرگ منشى چیست ؟ مگر نمى دانى من بنده خدایى هستم که تو نیز بنده او هستى ؟ از نظر بندگى خدا چه تفاوتى میان من و توست که تو با من چنین رفتارى کردى ؟سلیمان ، از صراحت گویى مور متاثر شد.
آرى ، دچار اضطراب و تاثر شد که اگر روز قیامت با چنین بیانى در پیشگاه حق محاکمه شود چه باید کرد . همین اضطراب و تاثر او را از حال طبیعى خارج ساخت ; وقتى به حال آمد فرمان داد مور احضار شود .شاید شما فکر کنید مور را احضار کرد تا به جرم صراحت لهجه گرفتارش کند و او را از زیر شکنجه و آزار قرار دهد ! ولى سلیمان مرد خداست ، داراى مقام نبوت است ، به همه حسنات اخلاقى آراسته است و کمالات انسانى در او جلوه گر است.
او از صراحت گفتار مور خوشحال شد و از این که زیر دستانش این همه آزادى دارند که حتى مثل مورى جرات اعتراض دارد ، خرسند گردید.
سلیمان از مور پرسید : چرا با چنین صراحت لهجه سخن گفتى و چرا اینگونه اعتراض کردى ؟مور گفت : پوست و گوشت و اندام من ضعیف است ، شما مرا گرفتى و به زمین افکندى و دست و پا و بدنم در فشار قرار گرفت و مرا ناراحت کرد و این برخورد سبب شد تا من بر تو اعتراض کنم .سلیمان گفت : چون تو را به زمین افکندم و سبب ناراحتى ات را فراهم ساختم و دچار شکنجه ات کردم از تو عذر مى خواهم ، یقیناً من این کار را از روى قصد و غرض بدى انجام ندادم و چون قصد بدى در کار نبود جاى عذر دارد بنابراین از تو معذرت مى خواهم.
آرى ، سلیمان با آن جلال و حشمت وقتى مى بیند اندکى از حدود اخلاق ، پا فراتر گذاشته ناراحت مى شود و از طرف مقابلش گرچه مورى ضعیف است عذرخواهى مى کند !!مور گفت : من از تو گذشت مى کنم و از این کارى که کردى چشم پوشى مى نمایم به شرط این که روى آوردنت به دنیا از روى شهوت و میل نباشد ، ثروت و مال دنیا را براى رفاه و آسایش هم نوع خود بخواهى ، غرق در خوش گذرانى و اسراف نشوى ، آن چنان دچار خوشى لذت نگردى تا ملت بى نوا را از یاد ببرى ، هر درمانده و وامانده اى از تو کمک و یارى طلبید به او یارى رسانى .
سلیمان که قلب پاکش مملو از مهربانى و محبت و لطف و عنایت به زیردستان بود ، شرایط مور را متواضعانه پذیرفت و مور هم از سلیمان درگذشت.

بزرگان نکردند در خود نگاه *** خدا بینى از خویشتن بین مخواه

بزرگى به ناموس و گفتار نیست *** بلندى به دعوى و پندار نیست

تواضع سر رفعت افرازدت *** تکبر به خاک اندر اندازدت

به گردن فتد سرکش تندخوى *** بلندیت باید بلندى مجوى

زمغرور دنیا ره دین مجوى *** خدا بینى از خویشتن بین مجوى.

0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

داستانى بسيار آموزنده‏
راى يك قلم مورد مؤاخذه‏ام‏
حکایت خدمت به پدر و مادر
مغلوب شيطان‏
حکایتی از شفای درد
مغلوب شيطان
بهره‏هاى حج
حكايت گرگان و كرمان‏
آنچه به پسر داوود داده‏اند از دست مى‏رود
زكريا بن آدم و احترام او

بیشترین بازدید این مجموعه

طلبه‌ای که به لوسترهای حرم امیرالمؤمنین(ع) ...
او اخلاق خوش دارد ، زمین کنده مى شود
داستانى بسيار آموزنده‏
حکایتی از شفای درد
مغلوب شيطان‏
حکایت خدمت به پدر و مادر
حكايت مسلمان شدن مرتاض کافر به دست امام کاظم(ع)
من راهب نيستم‏
الهام به مادر موسی
دل سپارى به اهل بيت(ع) و ازدواج‏

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^