امام صادق عليه السلام مىفرمايد:
دو نفر وارد مسجد شدند، يكى عابد و ديگرى فاسق، پس از مدتى از مسجد خارج گشتند در حالى كه فاسق صديق شده بود و عابد فاسق و اين به خاطر اين بود كه عابد در مسجد به عبادتش نازيد و فاسق در مسجد بر فسقش پشيمان شد و به راه توبه ...
در «تفسير ابو الفتوح رازى» آمده: مردى به بازار برده فروشان رفت براى خريد برده، بردهاى را در مغازهاى ديد و قبل از خريد از او سؤال كرد كه غذا و لباس و اندازه كار تو چيست؟ او به سؤالات پاسخ گفت: خريدار او را نپسنديد، به مغازه ديگر رفت ...
رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله به گوسفند مردهاى گذشت، فرمود: مىبينيد كه اين گوسفند چگونه از نظر صاحبش افتاده و از شدت سبكى قيمتى برايش نيست.
عرضه داشتند: آرى، به همين خاطر هم هست كه صاحبش از آن دست برداشته.
فرمود: به خدايى كه جانم در ...
«بزنطى» كه از راويان دانشمند شيعه و مورد وثوق حضرت رضا عليه السلام بود مىگويد: نامه امام رضا عليه السلام به فرزندش امام جواد عليه السلام كه از خراسان به مدينه ارسال شده بود را خواندم، نوشته بود:
پسرم، به من خبر رسيده كه هرگاه اراده بيرون رفتن از ...
حاجتت را بنويسمردى به محضر حضرتش حاجت آورد، آن بزرگوار به او فرمود:حاجتت را بنويس و به ما بده، چون نامهاش را خواند دو برابر خواستهاش به او مرحمت فرمود.يكى از حاضران گفت: اين نامه چقدر براى او پربركت بود! فرمود:بركت آن براى ما بيشتر بود زيرا ما ...
از قاسم بن محمد بن ابىبكر- كه يكى از فقهاى مدينه بوده- درباره مطلبى سؤال كردند، وى گفت:جواب صحيح اين مسئله را نمىدانم، سائل گفت: من بدين منظور به سوى تو شتافتم كه غير از تو شخص ديگرى را به شايستگى نمىشناسم.قاسم گفت: به طول لحيه و بلندى محاسن و ...
خواجهاى براى خريدن غلام به بازار رفت، يكى از غلامان، بسيار از خود تعريف كرد و گفت: من محاسن زيادى دارم و يكى از آنها اين است كه نيازهاى خواجه را بدون آنكه بگويد درك مىكنم.خواجه او را خريد و به خانه برد. پس از چند روزى خواجه تشنه شد، اما هرچه ...
امام زين العابدين عليه السلام مىفرمايد:مردى با خانواده خود سوار كشتى شد در ميان راه، دريا به حركت آمد و كشتى شكست و از سرنشينان آن جز همسر آن مرد كسى نجات نيافت. زن بر تخته پارهاى قرار گرفت و موج دريا وى را به يكى از جزيرههاى اطراف دريا برد. در ...
خليفه دوم ، عمرو بن العاص حاكم مصر را فرمان داد تا كعب بن ضنّه را به مقام قضاى آن سامان بگمارد ، حاكم مصر چون فرمان خليفه را دريافت كرد عين نامه را نزد كعب فرستاد . كعب چون از مضمون نامه آگاه شد گفت : به خدا قسم ! كسى كه خداى او را از جاهليت و مهالك نجات ...
حکایت:
ملّا آقاى دربندى واعظ متبحر و مشهوری بود كه به خاطر علاقه و عشق وافر به حضرت سيّدالشهدا(ع) زبانزد خاصّ و عام بود. او آنقدر شیفتة عزاداری بر سیدالشهدا(ع) بود که در خواندن مصائب كربلا يا شنيدن آن از كثرت گريه و ناله، به حالت غش و بىهوشى ...
1-حاتم طايى را گفتند: از خود بلند همّتتر در جهان ديدهاى يا شنيدهاى؟ گفت:
بلى، روزى چهل شتر قربان كرده بودم و امراى عرب را به مهمانى خوانده، پس به گوشه صحرايى به حاجتى رفته بودم خاركنى را ديدم پشته خارى فراهم آورده، گفتمش: به مهمانى حاتم چرا ...
زمانى كه بيمارى هارون الرشيد در خراسان شديد شد ، فرمان داد طبيبى از طوس حاضر كنند ، آنگاه سفارش كرد ادرار او را با ادرار گروهى از بيماران و از افراد سالم بر طبيب عرضه كنند ، طبيب شيشه ها را يكى پس از ديگرى بررسى مى كرد و بى آنكه بداند از كيست ، گفت : به ...
زكريا مىگويد مسيحى بودم و در مسيحيت متعصب، مسلمان شدم، و خوشحال بودم، بهمكه رفتم، خدمت حضرت صادق (عليه السلام) رسيدم فرمود اگر پرسشى دارى، بپرس. عرض كردم: خانوادهام مسيحى هستند، تنها مسلمان آن خانواده منم، مادرم كور شده، من به ناچار با آنان ...
على عليه السلام اعبد مردم و سيد عابدين و مصباح متهجدين بود، نمازش از همه كس بيشتر و روزهاش فزونتر بود، تمام بندگان الهى از آن جناب نماز شب و ملازمت در اقامت نوافل را آموختند و شمع يقين را در راه دين از مشعل او افروختند. پيشانى نورانىاش از كثرت ...
ميسر مىگويد: حضرت صادق عليه السلام به من فرمود، در پيشگاه حضرت حق دعا كن و مگو كار از كار گذشته، آنچه مقدر شده همان مىشود و براى دعا اثرى نيست.همانا نزد خداوند عزوجل منزلت و مقامى است كه به آن نتوان رسيد مگر به دعا و گدايى، اگر بندهاى دهان خود ...
حضرت عبدالعظيم حسنى از حضرت جواد و حضرت جواد از پدران معصوم و بزرگوارش روايت ميكند:
سلمان ابوذر را به خانهاش دعوت كرد و دو قرص نان جهت پذيرائى از ميهمان بر سفره گذاشت، ابوذر دو قرص نان را برداشت و به زير و رو كردن آن دو پرداخت، سلمان به ابوذر گفت: چرا ...
آيت اللّه العظمى بروجردى از بزرگترين علما و مراجع دينى عصر اخير است.
آن جناب در زمان خود از اعلميت در فقه و اصول و رجال و فلسفه برخوردار بود و آثار با منفعت زيادى از تأليف و چاپ كتب بزرگان و بيمارستان و مسجد و مدرسه از آن حضرت باقى ماند.
در هر صورت ...
نيمه شبى در اهواز، به زيارت مرحوم شيخ ابوالحسن انصارى نبيره دخترى شيخ مشرف شدم. شيخ ابوالحسن صاحب رساله عمليه و تأليفات گرانبهاى علمى بود؛ از نوادر حالات جدّش شيخ انصارى پرسيدم، اين واقعه عجيب را برايم نقل كرد:
حاج ميرزا حسن شيرازى صاحب فتواى ...
در پارهاى از تأليفات دانشمندان شيعه ديدم كه سليمان اعمش گفته است: من مقيم كوفه بودم. همسايهاى داشتم كه با او رفت و آمد و نشست و برخاست مىكردم. شب جمعهاى نزد او آمده، گفتم: در مورد زيارت حضرت امام حسين عليه السلام چه رأى و نظرى دارى؟ گفت: زيارت ...