لطفا منتظر باشید

جلسه هجدهم _ شب 19 رمضان ( احیا اول)

(تهران حسینیه همدانی‌ها)
رمضان1436 ه.ق - خرداد1394 ه.ش

عناوین این سخنرانی

با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید

 

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین صلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.

رسول خدا  می‌فرماید در وجود انسان پاره گوشتی است که اگر سالم و صحیح باشد همه اعضا و جوارح به دنبال آن سالم خواهند بود. و اگر  فاسد باشد همه اعضا و جوارح فاسد خواهند شد. این پاره گوشت قلب است. امام صادق می‌فرماید قلب یک فرمانده است همه اعضا و جوارح فرمانبر هستند، اگر قلب خوبی‌ها را بخواهد همه اعضا و جوارح مجری خوبی‌ها هستند، اگر بدی‌ها را بخواهد اعضا و جوارح هم مجری بدی‌هایی که او می‌خواهد هستند.

آنقدر که قرآن مجید و روایات و دعاها مسئله قلب را مطرح کردند اهمیت دادند به این عضو به این مقدار عضوی را مطرح نکردند، کار قیامت مردم هم یا با قلب سر و سامان دارد یا با قلب خراب است و نابود است. يَوْمَ لاٰ يَنْفَعُ مٰالٌ وَ لاٰ بَنُونَ  ﴿الشعراء، 88﴾ إِلاّٰ مَنْ أَتَى اَللّٰهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ  ﴿الشعراء، 89﴾ پول و فرزندتان را قیامت به رخ من نکشید پولتان اولادتان، سودی به حال شما ندارند، آنها یک مکلف مستقلند شما هم یک مکلف مستقل، نه بدی‌های شما را روی دوش اولادتان بار می‌کنیم نه بدی‌هاش آنها را روی دوش شما، و لا تزر وازرة وزر اخری.

احدی در قیامت بار سنگین کسی را برنمی‌دارد، تنها چیزی که قیامت به شما سود می‌دهد قلب سالم است، یعنی قلبی که آلوده به نفاق، به کفر، به شرک، به کینه، به  حسد، به بخل و به ریا نباشد آراسته باشد به ایمان به پروردگار ایمان به انبیا، ایمان به قرآن ایمان به ائمه طاهرین.

در قرآن و روایات یک بحثی که مطرح است بحث حیات و مرگ قلب است، آدم زنده است دارد زندگی می‌کند ولی قلبش مرده است یعنی قلب ضربان ظاهرش را دارد ولی ضربان معنوی ندارد برای خدا نمی‌زند باز و بسته می‌شود ولی برای هوای نفس برای شیطان باطن و بیرون، امیر المومنین  این قلب را که در نهج البلاغه توصیف می‌کنند می‌گویند صاحب این قلب الصورة الصورة الانسان قیافه آدمیزاد است و القلب قلب حیوان، اما آن قلب آدم نیست، یک قلب مرده‌ای است. چی می‌شود قلب می‌میرد؟ آیات و روایاتمان می‌گویند گناه و ادامه گناه، یک وقت آدم یک چند روز گناه می‌کند بعد پشیمان می‌شود جبران می‌کند، نه این چند روز گناه قاتل دل نیست که در آن چند روز هم ممکن است هر یک باری که گناه می‌کند توبه کند و توبه جدی هم بکند ولی دوباره دچار گناه شود. که یک کسی به امیر المومنین گفت اگر یک نفر هی دچار گناه شود و هی توبه کند، مثل همین آدم که گنهکار حرفه‌ای نیست شغلش گناه نیست خطا می‌کند اشتباه می‌کند ضعف نشان می‌دهد، گفت این چند بار گناه و چند بار توبه چی می‌شود؟ فرمود هیچی هر باری که  گناه می‌کند کار بدی می‌کند هرباری که توبه می‌کند خدا می‌بخشد، فکر نکن اگر یک نفر ده روز پنج روز یک ماه یک سال، دچار صد تا گناه شد و صد تا توبه این دیگر باید برود جهنم آنی که توبه می‌کند معلوم می‌شود قلبش نمرده، علامت مرگ قلب تداوم گناه است، بیست سال، سی سال، پنجاه سال، ثُمَّ كٰانَ عٰاقِبَةَ اَلَّذِينَ أَسٰاؤُا اَلسُّواىٰ ﴿الروم‏، 10﴾ سرانجام کار کسی که شغلش را گناه قرار داده  أَنْ كَذَّبُوا بِآيٰاتِ اَللّٰهِ این است که همه چیز را  منکر می‌شود می‌گوید من خدا را قبول ندارم، قرآن را قبول ندارم، نبوت را قبول ندارم، بهشت و جهنم را قبول ندارم احکام را هم قبول ندارم، نماز را قبول ندارم روزه را قبول ندارم و از همه بدتر که گناه ویران‌کننده خانواده‌ها و دین و اخلاق مردم است می‌گوید حجاب را قبول ندارم چرا اینقدر اصرار می‌کنید روی من و موی من و زیبایی‌های من را دیگران نبینند من می‌خواهم همه من را ببینند، می‌گوییم خدا نمی‌خواهد همه ببینند، می‌گوید به خدا چه ربطی دارد این آیه قرآن است.

أَنْ كَذَّبُوا بِآيٰاتِ اَللّٰهِ همه آیات خدا را تکذیب می‌کند این را می‌گویند قلب مرده، آیا قلبی که مرده است راهی برای زنده شدن دارد؟ وقتی عیسی ابن مریم با فوت دهانش مرده را زنده کند خب قلب مرده قطعا به زنده شدن نزدیک است، آنی که می‌دمد به قلب مرده و قلب مرده را زنده می‌کند دم پروردگار است، دم اولیا الهی است، آن قلب مرده را زنده می‌کند، در عالم برای پروردگار کار نشد ندارد، شدنی است، خیلی قلب‌های مرده در زمان انبیاء، در زمان ائمه، زنده شدند.

یک کسی رفیقش را آورد پیش امام صادق گفت یابن الرسول الله کارمند بنی امیه بودم دیگر بدانید که وضع من سی چهل ساله چی بوده، تمام پولهایم حرام، خانه حرام، زمین حرام، ملک حرام، لباسهایم حرام، خوراک‌هایم حرام، راهی برای زنده شدن من هست؟ فرمود بله مگر اینکه یک دروغگو بیفتد وسط بگوید خدا در خانه‌اش را به روی تو بسته ناامید کند انسان را، در روایاتمان دارد یکی به یک گنهکاری گفت والله دیگر خدا تو را نمی‌آمرزد خیلی کارت سنگین است به پیغمبر زمان پیغام رسید برو به آنی که قسم خورد من آن گناهکار را نمی‌بخشم بگو آن را بخشیدم تو را  نمی‌بخشم، برای چی بنده من را از در خانه من رد کردی؟ تو چه کاره من هستی که قسم خوردی نمی‌بخشم مگر کار من دست توست؟ بله راه دارد.

یکی از مهمترین راه‌های زنده شدن قلب را امیر المومنین ارائه کرد، یک روزی فرزند بزرگوارش امام مجتبی را صدا زد در حدود شش صفحه، هفت صفحه حرفهای آن روز حضرت با امام مجتبی است، که اولش هم می‌گوید حسن جان یک پدری که در مرز رفتن است، دیگر ماندنی نیست، دارد به تو مطالبی را می‌گوید، یک جمله‌اش این بود امام معصوم به یک امام معصوم دیگر دارد می‌گوید احی قلبک بالموعظة، حسن جان می‌خواهی دل مرده زنده بشود، برو بشین پای زبان پاکان، پای زبان اولیاء خدا، پای زبان انسان‌های واجد شرایط موعظه گوش بده، این موعظه‌گران آدم‌های بی‌توقعی هستند،  چیزی از شماها  نمی‌خواهند همه توقعشان این است به این مطالب زنده‌کننده دل گوش بدهید عمل بکنید برنده شوید همین.

احی قلبک بالموعظة، پیغمبر می‌فرماید نیکوترین موعظه، رساترین موعظه، بهترین موعظه، موعظه خداست یک وجود مقدسی که به ما جز نظر لطف، نظر رحمت، نظر کرامت، نظر هدایت، نظر دستگیری، ندارد، عمق حرفش هم این است بیا بهشتت دهم نرو تو در نار نرو جهنم، دوست ندارم بروی جهنم، وَ لاٰ يَرْضىٰ لِعِبٰادِهِ اَلْكُفْرَ ﴿الزمر، 7﴾ راضی نیستم بروی جهنم، داری خودت خودت را جهنمی می‌کنی من از تو هم ناراضی می‌شوم من راضی نیستم بروی جهنم اما حالا که خودت داری خودت را جهنمی می‌کنی من از تو هم بدم می‌آید من این راه را برای تو نساختم، من یک دانه جاده دارم صراط مستقیم اولش دین است آخرش هم بهشت است،  دیگر جاده دیگر ندارم. جاده به سوی جهنم از طرف تو ساخت خودت است و بدان عالم، هوای نفست است و شیاطین من آنجور جاده ندارم نرو. بروی از تو هم بدم می‌آید. چی می‌خواهی هر چی می‌خواهی من دارم بیا از خودم بگیر دنبال گناه برای چی می‌روی؟

به موسی ابن عمران گفت نمک آشت هم به  من بگو بهت بدهم تمام در و تخته‌ها دست من است من جور می‌کنم، ما عادت نکردیم با خدا رفاقت کنیم، بلد نشدیم چطوری با او حرف بزنیم، اگررفیقش شویم اگر بلد باشیم حرف بزنیم، او بهترین رفیق است. بهترین گوش بده است، بهترین عمل‌کننده است، بهترین محبت‌کننده است، مفصل هم نیست این نصیحت اما خیلی باارزش است، یابن آدم پسر آدم من اصبح حریصا علی الدنیا کسی که یقه برای پول پاره می‌کند وقت و دین و عقل و فکر و عمر و همه چیزش را می‌گذارد برای پول زن و بچه‌اش مردند که یک بار با این نهار بخورند با این شام بخورند، یک  دو روزی بروند مسافرت وقت ندارد، یک سال یک دانه شب احیا دارد معلوم نیست کدام یکی از این سه شب است وقت ندارد آن یک شب هم بیاید. همش دنبال دنیا. دنبال پول، دنبال اضافه کردن، کار این او را جز از من دور نمی‌کند. هر چی دارد به پول نزدیک می‌شود از من دور می‌شود، چه خبرت است، پسر آدم مال هفتاد میلیون را داری می‌بری باز هم سیر نمی‌شوی این همه را به خاک سیاه نشاندی باز هم سیر نمی‌شوی؟ بندگان من حق ندارند، سهم ندارند، زن و بچه مردم سهم در این پول ندارند؟

و فی الآخرة الا جهدا، ای حریص بر دنیا به چنان مشکل و گره غیر قابل باز شدنی در آخرت دچار شوی که آن سرش پیدا نیست. و  الزم الله تعالی قلبه هما لا ینقطع ابدا، با این دنبال دنیا رفتنت چنان دلت را دچار غصه می‌کنم که هیچ طبیبی بلد نباشد علاج بکند تا کنار دلار از غصه بمیری، سکته  کنی، داغون بشوی، و فقرا لا ینال قناها ابدا هر چی بدوی گرفتار نیازمندی‌ات می‌کنم سیر نمی‌شوی، گداتر از همه تو را قرار می‌دهم که دائم دستت دراز باشد هی بگویی می‌خواهم، می‌خواهم، و عملا لا ینال مناها ابدا، دچار آرزوهای دور و درازت می‌کنم که به یکیش دسترسی پیدا نکنی.

یابن آدم کل یوم ینقص من عمرک، هر روز که آفتاب غروب می‌کند یک روز از رشته طولانی عمرت کم می‌شود، و انت لا تدری و حالیت نیست چه بلائی دارد به سرت می‌آید چون هی کم می‌شود کم می‌شود یک مرتبه می‌بینی ملک الموت بالای سرت است و هیچ کاری هم دیگر نمی‌توانی بکنی و یاتی کل یوم رزقک من عندی و انت لا تحمده، شصت سال است صبحانه و نهار و شامت را دادم یک بار درست و حسابی از من سپاسگزاری نکردی یک بار. کدام صبحانه‌ات را لنگ گذاشتم؟ برای چی بیدار نمی‌شوی؟ یک گوشه مالت که کم می‌شود برمی‌گرید می‌گویی ربی اهانن این خدا هم خدا نشد من هفتاد سال است دارم نانت را می‌دهم حالا یک خرده از مالت کم شده دیگر من خدا خدا نیستم، یابن آدم ما من یوم جدید الا و یاتیک من عندی رزق جدید، هیچ روز جدیدی بهت نمی‌رسد مگر روزی تازه من بهت می‌رسد، هر روز هر سال میوه تازه، سبزی تازه، صیفی‌جات تازه، دائم دارم تازه به تازه در حلقت می‌ریزم هر روز، و ما من لیلة الا و یاتینی ملائکتی من عندک بعمل قبیح، روزت سیرت می‌کنم، اما شب ملائکه پرونده‌ای که از تو برای من می‌اورند همش گناه است، همش بدی است، سیرت می‌کنم شب ملائکه پرونده‌ات را به من ارائه می‌دهند یا ربا خوردی، یا دروغ گفتی یا تهمت زدی، یا آبروی مردم را بردی یا با بی‌حجابی صد تا جوان را سرنگون در شهوات حرام کردی، تاکل رزقی مال من را می‌خوری و تعصینی، و با من می‌جنگی.

بعد یک چیزی که می‌شود یاد من می‌افتی ای خدا فاستجیب لک، جوابت را می‌دهم، ردت نمی‌کنم. خیری الیک نازل، دائم از طرف من خوبی به سوی تو سرازیر می‌شود و شرک الی صائب، دائم از طرف تو گناه به طرف من من همش خیر به تو می‌دهم تو همش شر به  من تحویل می‌دهی، کاش امشب را نمی‌دیدم اینقدر خجالت‌زده نمی‌شدم، می‌رفتم می‌مردم این حرفها را نمی‌شنیدم، بنده من نعم المولی انا، عجب سرپرست خوبی هستم من و بئس العبد انت عجب بنده بدی هستی تو. چه سرپرست خوبی هستم من، چه بنده بدی هستی تو. خوبی من به این است که تسئلنی فاعطیک تا یک مشکلی برایت پیش می‌آید دستت را بلند می‌کنی من  تو را با دست پر برمی‌گردانم و اصدر علیک سوء بعد سوء کارم این شده که هی گناه بعد از  گناه تو را بپوشانم آبرویت نرود ببین بنده من من را به چه کاری کشیدی که هی پرده روی کارت بیندازم. کارت به جایی رسیده که به سر و صورت دیگر آثار پیری دارد می‌زند حالا من استحیی منک دیگر از تو حیا  می‌کنم. اما انت لا تستحیی منک، هنوز زمانش نیامده از من حیا کنی. من که از تو دیگر دارم حیا می‌کنم.

تنسانی من را یادت رفته هیچ جا حرف من را نمی‌زنی، هر جا مهمانی می‌روی عروسی میروی اینور و آنور می‌روی سفر می‌روی همش حرف دیگران را می‌زنی،  تخاف ناس می‌ترسی از مردم و تامن غضبی، اما خودت را ایمن از خشم من می‌دانی این وضع ماست، این توضیحی است که مولا در حق ما داده است. حالا ما چی کار کنیم؟ ما در که به رویمان بسته  نیست، اگر بسته بود منکر همه چیز بودیم، ما می‌توانیم از گناهان برگردیم بشویم تائب، وقتی توبه کردیم با خودش با پیغمبرش، با اهل بیت، معیت پیدا می‌کند، می‌شویم با آنها إِنَّ اَللّٰهَ مَعَ اَلَّذِينَ اِتَّقَوْا وَ اَلَّذِينَ هُمْ مُحْسِنُونَ  ﴿النحل‏، 128﴾ من با آنهایی که خودشان را از گناه حفظ می‌کنند معیت دارم. شما یک  غلام سیاه را به  نام جم ببینید قد کوتاه، موی پیچیده، لبان ضخیم، قیافه بد اما آمد با ابی عبدالله معیت پیدا کرد، امام وقتی آمد بالای سرش با پروردگار حرف زد اللهم بیض وجهه خوشگلش کن، و طیب ریحه خوشبویش کن، شب یازدهم که آمدند بقیه سرها را ببرند در کشته‌ها به بدن این که رسیدند د یدند عین نقره است می‌درخشد، و بویی دارد استشمام می‌شود که سابقه  در عالم ندارد، معیت.

حسین جان ما هیچ جای مفاتیح، کتابهای مهم دعا، پیدا نکردیم نیست که امشب شب  زیارت مخصوص امیر المومنین است، نیست، اما هر جا را ورق می‌زنیم یا امام باقر، یا امام صادق می‌گویند امشب شب حسین است، حسین جان سابقه ندارد کسی را رد کرده باشی. یا رحمت الله الواسعه یا باب نجات الامة، فاطمه من پیغمبر دارد می‌گوید کل عین باکیة یوم القیامة میلیاردها انسان وارد قیامت می‌شوند با گریه وارد می‌شوند الا کسانی که برای حسین تو گریه کردند چشمی که برای حسین گریه کرده. دو سه جمله هم روضه بشنوید اما از یک روضه‌خوان معصوم از وجود مبارک حضرت رضا، حضرت می‌فرماید عاشورا استحلت فیه دماءنا ریختن خون همه ما را حلال کردند، به لشگر گفتند بریزید هر کسی را دیدید بکشید، به کسی رحم نکنید از شش ماهه را بکشید تا آخر. حسین جان. و هتک فیه حرمتنا، دستور دادند هر جور بی‌احترامی ممکن است به  ما بکنند، و سوی فی زرارینا و نساءنا از بچه دو سه ساله ما تا خانم‌های ما را طناب پیچیدند اسیر کردند،  ما را به اسارت گرفتند. خیلی برایم عجیب بود امروز که د اشتم این روایت را یادداشت می‌کردم پر پر می‌زدم در این جمله، نمی‌گوید خیمه‌هایمان را آتش زدند می‌گوید  اضربت النیران  فی مضاربنا، تمام این خیمه‌ها را در آتش قرار دادند  این زنها و بچه‌ها مانده بودند میان این آتش. این جمله‌اش را هم بشنوید ذات جگر آدم می‌سوزد، ان یوم الحسین اقرح جفوننا عاشورای حسین ما پلک‌های ما را زخم کرد از بس می‌نشینیم گریه می‌کنیم، نمی‌توانیم خودمان را نگه داریم.

بعد حضرت می‌فرماید فعلی مثل الحسین فیبک الباکون، به مانند حسین ما گریه هر کسی گریه دارد واجب است، واجب است برای حسین ما گریه کنید،  فان البکاء علیه یحط الذنوب العظام، وقتی برای حسین ما گریه می‌کنید از جا بلند نشده هر چی گناه کبیره در پرونده‌تان است همه را خدا پاک می‌کند، وای خدا.

همین امشب است صدای پدرش به  گوش می‌خورد.

 

برچسب ها :