جلسه بیستم _ شب 21 رمضان ( احیا دوم)
(تهران حسینیه همدانیها)عناوین این سخنرانی
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین صلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.
یقینا در همه عالم وجود ما درباره خودمان خیرخواهتر از پروردگار مهربان عالم نداریم، در قرآن اعلام کرده من نه سختی شما را میخواهم نه برای شما ضرر و شرّ و خسارت میخواهم. بیدک الخیر خیر فقط به دست توست و دررساندن خیر هم به بندگانش دست قدرتش باز است، یا باسط الیدین بالعطیة، این خیرخواه ما به عبارت فارسی به زبان خودمان این دلسوز ما، عاشق ما، محب ما، رفیق ما، با صد و چهارده کتاب آسمانی، با صد و بیست و چهار هزار پیغمبر، با دوازده امام از زمانی برای ما خبر داده به نام قیامت، از باب لطف و محبتش خیلی به ما سفارش کرده که نگذارید قیامتتان خراب شود، گرفتار شود، و همه راههای نجات بعد از مرگ را توضیح داده است.
یک گفتگوی بسیار زیبا و محبتآمیزی درباره قیامت با ما دارد، با همه بندگانش، خیلی هم این گفتگو عاطفی است دلسوزانه است، خیرخواهانه است، یابن آدم الموت یکشف اسرارک، مرگ پرده از روی همه پنهانیهای تو برخواهد داشت، در قرآن مجید سوره جمعه هم میفرماید وقتی شما را به عالم برگردانند فینبئکم بما کنتم تعملون، از اول عمرتان تا روز مرگ هر کا ری کردید خبرتان میکنند، خلوتها را بهتان میگویند پنهانها را بهتان میگویند آنهایی را که یادتان رفته بهتان میگویند، و القیامة تبلوا اخبارک.
قیامت بندگان من تمام اخبار عمر شما را مورد بررسی قرار میدهد هر کاری کردید، و الکتاب یهتک استارک، پروندهات تمام پوششهای روی کارهایت را پاره میکند نشانت میدهد چه کاره بودی چه کار کردی، بنده من فاذا اذنبک ذنبا صغیرا، حالا که در دنیا هستی اگر یک گناه خیلی کوچکی انجام دادی فلا تنظر صفة صغر، کوچکی گناهت را نگاه نکن و لکن انظر الی من عصیت، ببین با چه کسی مخالفت کردی. به گناهت چه کار داری به من کار داشته باش که با کی مخالفت کردی میدانی که من کی هستم من همانی هستم که نه ماه در رحم مادر پرستارت بودم، من همانی هستم که تا حالا سفرهات را پر از نعمت کردم، من همانی هستم که به زمین گفتم فرو نبر به آسمان گفتم رویش نیفت، به دریا گفتم غرقش نکن به همان هستم، و اذا رزقت رزقا قلیلا اگر یک روزی در مغازهات، کارخانهات روزیات یک مقدار کم بهت رسید و لا تنظر الی قلّة کمی روزی را نگاه نکن ببین کی بهت روزی داده تو از من هیچ طلبی نداری چه طلبی داری؟ من همین یک ذره روزی هم که بهت میدهم قدرش را بدان چون طلبکار نیستی، من از باب لطفم دارد به تو روزی میدهم طلب داری از من؟ من از همه وجود تو طلب دارم و حرفی بهت نمیزنم.
یابن آدم لا تامن من مکری، چهار اسبه ندوان در گناه ایمن از نقشههای من نباش، آرامش نداشته باش از نقشههای من، خداوند چوب به جا میزند، اگر میزند بیصدا میزند، فان مکری اخفی من دبیب نمل علی صفاء فی لیلة الظلماء، نقشه من دیدنی نیست، چون از ردّ پای مورچه در شب تاریک روی سنگ صاف پنهانتر است نمیتوانی بفهمی که به من پاتک بزنی، اصلا درک نمیکنی نقشه من را چون همه چیز در اختیار من است به یک دانه میکروبی که با میکروسکوپ دیده نمیشود میگویم برو در بدنش تکثیر کن خودت را، به دوا میگویم اثر نگذار، به دکتر میگویم الهام نمیکنم بیماریات را بفهمد، آن و قت همه اعضا و جوارحت را از دست میدهی زبانت هم از کار افتادی، ناله میزنی بیایند نجاتت بدهند کسی نیست نجاتت بدهد، امروزت را نگاه نکن که سالم هستی، فردا را نگاه کن که اگر نقشه من اجرا بشود چه خواهد شد، یابن آدم هل ادیتم فرائضی کما امرتکم، عباداتی که من بهت فرمان دادم آنجوری که من میخواستم انجام دادی؟ یک نماز بانشاط، یک نماز باعشق، یک نماز با همت، یک نماز خالص.
بنده من حجاب را به تو واجب کردم حجاب را آنجوری که در قرآن در چهارده آیه گفتم رعایت کردی دارد میپرسد، هیچ زوری بهمان نمیگوید که حتما اینجوری باش میگوید اینجوری شدی؟ به حرفهای من گوش دادی؟ و هل واسیتم المساکین و از کار افتادهها با این پولی که بهت دادم، با این آبرویی که بهت دادم کمک کردی؟ باموالکم و انفسکم و هل احسنتم من عصا الیکم، کسی که بهت بدی کرده خوبی باهاش کردی یا تو هم مثل او بد شدی و بدی کردی چی کار کردی بنده من؟ تو یک عمری است داری با من بدی میکنی من در گوشت نزدم، روزیات را قطع نکردم با تو قهر نکردم تو با چهار تا در خانوادهات برادرت خواهرت مادرت پدرت بهت بدی کردند خوبی بهشان کردی که اخلاق من را رعایت کرده باشی؟
هل افوتم امن ظلمکم، از آنهایی که اذیتت کردند گذشت کردی؟ هل وصلتم من قطعکم، از اقوامت که با تو قطع رابطه کردند تو رفتی در خانهشان بگویی آمدم من با شما آشتی کنم رفتی؟ و هل انصفتم من خانکم، کسی که در یک کاری بهت خیانت کرد انصاف بهش دادی؟ و هل کلمتم من هاجرکم با آنی که با تو قهر کرد رفتی حرف بزنی یا ده سال است قهر هستی، و هل ابدتکم اولادکم این دختر و پسری که بهت دادم مفت ندادم اینها امانتهای من هستند اینها را خوب تربیت کردی؟ با دین بار آوردی باحجاب بار آوردی؟ با عبادت بار آوردی یا زدی کاسه و کوزه امانت من را شکستی و نابود کردی.
هل سئلتم الفقها من امر دینکم و دنیاکم، با یک عالم ربانی دلسوز واجد شرایط کار دین و دنیایت را در میان گذاشتی یا بیتوجه به صورت کلی همه علما را فحش دادی؟ من اینها را گذاشته بودم بروی دین و دنیایت را درست کنی نه فحششان بدهی. دو تا در آنها بد بودند همه را چرا فحش میدهی؟ فانی بنده من لا انظر الی صورکم و لا و الی محاسنکم، من به قیافهتان اصلا نگاه ندارم به زیباییهای ظاهرتان هم نگاه ندارم من در مخلوقاتم اینقدر زیبا دارم که زیبایی شما پیش آنها هیچ است و لکن انظر الی قلوبکم و اعمالکم، من فقط دلتان را نگاه میکنم، عملتان را نگاه میکنم، و ارضی عنکم بهذه الخصال، اینهایی که ازت سوال کردم آیا این کار را کردی این کار را کردی اگر انجام بدهی من از تو راضی میشوم، اگر پشت پا بزنی که خودت باعث خشم من علیه خودت میشوی.
حرفش را عوض میکند، چرا عوض میکند؟ میگوید اینجوری با بندهام حرف زدم یک خرده کسل شد، اوقاتش تلخ شد، با اینکه همش تذکر بود خیرخواهی بود، نصیحت بود، ولی حالا اوقاتش تلخ شد، عوض کرد حرفش را یابن آدم وای که چه محبت و عشقی در این جملات موج میزند، چه موجی میزند، یابن آدم اذکرنی یادم بیفت یک دلی به من بده تمام دعاهایت را مستجاب میکنم، ادعونی بلا غفلة دعا را از روی توجه بیاور استجب لکم بلا مهلة، مستجاب شدنش را طول نمیدهم، معطلت نمیکنم بنده من، ادعونی بالقلوب الخالیة، شب قدر است آمدی پیش من دعا بکنی همین الان شدنی است که دلت را دل خالی قرار بده از حسد و کبر و ریا و حرص و بخل و بددلی همین الان بتکانید خانه را بعد دعا کن استجب لکم بدرجات العالیة، من آن وقت ببین چه دعائی برایت مستجاب بکنم. بنده من ما را خجالت نده، دیدید یک نفر به ما خیلی محبت میکند میگوییم آقا ما را شرمنده نکن، ادعونی بالاخلاص و التقوا شما با قطع کردن رابطهتان با گناه و با پاکی باطن بیایید دعا کنید استجب بالجنة الماوی من دعایتان را با دادن بهشت مستجاب میکنم، ادعونی بالخوف و الرجاء با ترس از جهنم من، با امید به خود من، دعا بکنید اجعل لکم من کل امر فرجا مخرجا، تمام درهای بسته را به رویتان باز میکنم، تمام راهها را به رویتان باز میکنم. ما را شرمنده نکن. خیلی داری لطف میکنی، ادعونی بالاسماء العلیا استجب لکم بنده من به بلوغ المطالب الاثنی، با اسماء حسنی دعا کنی من تو را به مقامات خیلی بالا میرسانم، اسماء حسنی چیست؟ چند تا روایت از اصول کافی برایتان بخوانم که اسما حسنی یعنی چی، اسماء حسنی یعنی علی، یعنی فاطمه، یعنی حسن، یعنی حضرت سجاد، یعنی امام باقر که امشب همه این اسمها را میگوییم، در این اسماء اسم اعظم حسین.
ادعونی فی دار الخراب، در این دنیای به هم خوردنی دعا بکن و الفناء ا ستجب لکم فی دار الثواب من در قیامت خیلی دعاهایت را مستجاب میکنم یابن الآدم کم تقول الله الله و فی قلبک غیر الله چقدر با زبانت میگویی یا الله اما د لت جای دیگر است، دلت با کسی دیگر است، و لسانک یذکر الله با زبانت میگویی الله اما از کس دیگر میترسی و ترجوا غیر الله، به کسی دیگر امید داری، بنده من لو عرفت الله لما اهمک غیر، اگر من را خوب بشناسی غصه چیز دیگری را نمیخوری، اینجا دوباره حرف را عوض میکند اما خیلی عاطفی عوض میکند تذنب و لا تستغفر گناه کردی چرا نمیآیی از من مغفرت بخواهی حالا تو گناه کردی ولی من منتظر آمرزیدنت هستم، چرا نمیآیی؟ آمدم نصف شب است آمدم. میگویی چرا نمیآیی آمدم، خیلیها الان خوابند، اروپا امریکا خیلی کشورها، کشورهای عربی خواند ا ما ما آمدیم، خوابمان نمیبرد، از سر شب دلمان خوش بود میآییم عذرخواهی میکنیم ما را میبخشی.
خب خیلی بار امشب برای خودمان فراهم کردیم بار توبه، بار انابه، بار دل دادن به خدا، بار گریه، بار عذرخواهی، ولی این بارهای به این سنگینی را از زمین کی میخواهد ببرد پیشش؟ برای این هم میگوید غصه نخور کشتی گذاشتم ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاه، به ابی عبدالله بگو بارت را بردارد بیاورد طرف من، حسین جان.
امشب دو تا موضوع برایش هست سومی هم ندارد یکی شب قدر است، یکی شب زیارتی ابی عبدالله است. حسین را سر راه ما گذاشته که ما را ببخشد، گریه بر ابی عبدالله را به ما داده که برایمان خیلی کار بکند عن الرضا علیه السلام امام هشتم میفرماید قال رسول الله تحشر ابنتی فاطمه یوم القیامة دخترم زهرا محشور میشود قیامت، وارد محشر میشود، و معها از تمام اجناس دنیا دخترم یک جنس میاورد قیامت ثیاب مسبوقة بالدم، یک پیراهن خونآلود میآورد، یوسف پیراهن تو پیراهنی بود که یک کار از دستش برمیآید دو تا کار نه فقط کوری پدرت را علاج کرد گفتی پیراهن را ببرید و بیندازید روی سرش ارتد بصیرا چشمش باز میشود، این پیراهنی که زهرا میآورد برای میلیونها نفر کار میکند پیراهن تو کجا یوسف پیراهن حسین ما کجا، پیراهن تو پیراهن سلطنتی بود، پیراهن حسین ما پیراهن کهنه بود، پیراهن خونآلود بود. فتعلق بقامة العرش، دخترم ستون عرش را میگیرد فتقول یا عدل میگوید ای خدای عادل، احکم بینی و بین قاتل ابنی بین من و شمر حکومت کن بگو به چه علت به چه جرمی سر بچه من را از بدن جدا کردی؟ چی کار کرده بود حسین من.
عن امیر المومنین قال قال رسول الله، این روایت خیلی سنگینتر از اول است، آنجا صحبت پیراهن بود، امیر المومنین میگوید من با گوش خودم از پیغمبر شنیدم قیامت سر بریده حسین رو به زهرا قرار میگیرد، تمام صورت و گردن خونآلود است، فیصیح فاطمه ناله میزند، فریاد میزند وا ولدا، وای پسرم، میوه دلم، پیغمبر میگوید تمام ملائکه ناله میزنند.
روایت سوم امام صادق میفرماید قیامت مادرم با مرکبی از مرکبهای بهشت وارد محشر میشود، هفتاد هزار فرشته او را مشایعت میکنند، فتقف موقفا شریفا من مواقف القیامة، در یک جای بسیار باارزش قیامت میایستد، تنزل من نجیبها از مرکب میآید پایین، وقتی پیاده میشود فتاخذ قمیس الحسین بیده، پیراهن ابی عبدالله را درمیآورد، تمام پیراهن آغشته به خون است به خون تازه نه خون خشک شده، همه این مسئله را ماها میبینیم قیامت ما با آنها هستیم، ما را دورمان نمیکنند، ما سهم داریم در کربلا، ما پیش زهرا سهم داریم، گریه کردیم، سینه زدیم، در سرمان زدیم، تقول مادرم زهرا فریاد میزند یا رب اینجا دیگر حرفش با خداست هذا قمیس ولدی این پیراهن حسین من است، و قد علمت ما صنع به، تو فقط خبر داری که روز عاشورا با بچه من چه کار کردند بچه من که غیر از یک پیراهن کهنه تنش نبود تو میدانی چه کار کردند تو میدانی در گودال چند نفر دورش را گرفتند، تو میدانی با چه اسلحههایی به بچهام حمله کردند تو میدانی.