سید محمود طاهری
بخش دوم: نگاهي به دلايل تأثيرگذاري ماه مبارك رمضان
1.گرسنگي
بر روزه دار واجب است كه از اذان صبح تا اذان مغرب، از خوردن پرهيز كند و در همه اين ساعات در گرسنگي به سر ببرد و در حقيقت بايد يكي از عوامل اثرگذاري ماه مبارك رمضان را در گرسنگي چند ساعته روزه دار در اين ماه دانست؛ زيرا گرسنگي و گاهي معده را از غذا خالي داشتن، افزون بر آنكه بر سلامتي جسماني انسان تأثير فراواني دارد و او را در برابر بيماري هاي فراواني، ايمن مي دارد، نقش فراواني در تعالي روحي؛ رشد معنوي؛ توفيق در سير و سلوك روحي و پيروزي در مبارزه با نفس اماره و نيز در زدودن پرده هاي ظلماني از برابر قلب آدمي دارد. حضرت علي (عليه السلام) مي فرمايد: «نِعمَ العَون علي اَشَرِ النفسِ و كسرِ عادَتِها التجوَع؛ گرسنگي، چه كمك خوبي است براي دفع بد مستي نفس [اماره] و شكستن عادت [نابجاي] آن.» (1) آن حضرت در حديثي ديگر مي فرمايد: «نعم عون الورع التجوع؛ چه كمك خوبي است از براي پرهيزكاري، خود را گرسنه نگه داشتن». (2)عين القضاة همداني مي نويسد:
«عیسي مسيح (عليه السلام)، حواريان را گفت: «شكم تان را گرسنه نگه داريد، باشد كه با چشم قلبتان پروردگارتان را ببينيد.» و اينكه شنيده اي كه در رمضان شياطين بسته باشند، همين است كه همه گرسنه باشند». (3)
شهاب الدين سهروردي نيز مي نويسد:
«بناي رياضت بر گرسنگي است و همچنان كه اگر كسي خواهد كه خانه اي سازد و بنيادخانه نيفكنده باشد، خانه نتوان ساختن، همچنين اگر كسي خواهد كه مجاهده و سير و سلوك كند و گرسنگي نكشد، هيچ حاصل نشود و هر آفتي كه پيدا شود از سيري و پر خوردن باشد و حضرت رسول (صلی الله عليه و آله و سلم) فرمود: «گذرگاه هاي شيطان را با گرسنگي، تنگ گردان.» و حق تعالي در حق جماعتي [و در وصف شكم پارگي و شكم پرستي آنان] فرمود: «ذَرهم ياكلوا و يتمتعوا و يُلهِهمُ الامل فسوف يعلمونَ؛ بگذارشان تا بخورند و برخوردار شوند و آرزو[ها] سرگرمشان كند، پس به زودي خواهند دانست.» (حجر: 3) و از جمله صفات حق تعالي، آن است كه هرگز نخورد و بخوراند؛ چنانچه قرآن كريم فرموده است: «وَ هُوَ يطعمُ و لا يطعمُ؛ و اوست كه خوراك مي دهد و خوراك داده نمي شود». (انعام: 14) و جنيد بغدادي (رحمه الله) گفته است: «الجوع الطعامُ الله في ارضه: گرسنگي، طعام خدا در زمين اوست.» و نيز چندان كه كمتر خورند، كمتر بخوابند و در اين صفت نيز به پروردگار خويش نزديك شوند، چنانچه فرمود: «لا تَاخُذهُ سنهٌ و لا نومٌ؛ نه خوابي سبك او را را گيرد و نه خوابي گران». (بقره: 255). (4)
2. در غل و زنجير بودن شياطين
بر اساس حديثي از رسول گرامي اسلام (صلی الله عليه و آله و سلم) «شيطان ها در اين ماه [مبارك رمضان] به بند كشيده شده اند. از خداوند بخواهيد كه آنها را ديگر بر شما مسلط نگرداند». (5)با توجه به اين روايت نبوي، بايد يكي از عوامل اثرگذار بودن ماه مبارك رمضان را در «به بند كشيده شدن شيطان ها» در اين ماه جويا شد. بديهي است كه شياطين، دشمنان شماره يك انسان ها هستند و آشكار است كه نبرد با دشمني كه در بند است و چندان توان مبارزه ندارد، بسي آسان تر از جهاد با دشمني است كه كاملاً آزاد و رها از هرگونه بند و زنجير است.
3. تبديل شدن نفس ها، تسبيح و خواب به عبادت و دو چندان شدن پاداش عبادت ها در اين ماه
يكي از عوامل اثرگذاري ماه مبارك رمضان بر دل و جان روزه داران اين است كه در اين ماه، نفس هاي روزه دار، به تسبيح تبديل، و خواب او عبادت و پاداش عبادت او چند برابر مي شود. در حديثي از حضرت رسول (صلی الله عليه و آله و سلم) در اين باره مي خوانيم: «اَنفاسُكُم فيهِ تسبيحٌ و نومُكُم فيه عبادهٌ ... من ادي فيهِ فرضاً كان لهُ ثوابُ من اَدًي سيعينَ فريضَهً فيما سواهُ من الشهودِ و من ثلا فيه آيه من القرآن كان لهُ مثل اجر من ختم القرآن في غيره من الشهودِ؛fd».(6)ماه مبارك رمضان، كار روزه دار را بدان جا مي كشاند كه نفس او را تسبيح و خواب او را عبادت، و پاداش نماز و تلاوت قرآن او را دو چندان مي كند و به شدت در روح و جان او اثر مثبت مي گذارد و او را بسي متفاوت تر از ماه هاي ديگر، به سوي تعالي و كمال، رهنمون مي دارد. شكي نيست كه اثرگذاري يازده ماه ديگر بر انسان ها كه در آنها، نه نفس انسان ها، تسبيح و نه خواب آنها، عبادات و نه پاداش نماز و قرائت قرآن، مضاعف است، با اثرگذاري ماه مبارك رمضان بر انسان هاي روزه دار كه حتي امور طبيعي و اعمال مباح انسان، مانند نفس كشيدن و خواب را به تسبيح و عبادت تبديل، و عبادت اندك او را انبوه و متراكم مي كند، هيچ گاه يكسان نخواهد بود. به تعبير زيباي مولوي:
خود كه يابد اين چنين بازار را
كه به يك گل مي خري گلزار را
دانه اي را صد درختان عوض
حبه اي را آمدت صدكان (7) عوض (8)
نيز به تعبير حكيم نظامي گنجه اي:
سنگ بينداز و گهر ميستان
خاك زمين ميده و زر ميستان
آنكه ترا توشه ره مي دهد
از تو يكي خواهد و ده مي دهد
بهتر از اين مايه ستانيت نيست
سود كن آخر كه زيانيت نيست (9)
4. يادآوري عملي توانايي هاي معنوي انسان در كنترل غرايز
ماه رمضان، ماه عنان گيري نفس اماره و مهار غرايز است. شكي نيست كه وقتي غرايز انسان مهار نشوند، مي توانند يكي از عوامل اصلي تباهي و سقوط وي به شمار آيند. معمولاً آدم ها به دليل جاذبه و قدرت غرايز، خود را از مقابله با آن ناتوان مي بينند. به همين دليل، اميد چنداني به پيروزي خويش در مهار زياده خواهي هاي غرايز نمي بندند. اين در حالي است كه ماه رمضان، عملاً به او مي آموزد كه مهار غرايز، كاري شدني و عملي در خور طاقت و توانايي انسان هاست و بر اثر اين يادآوري به آنها و وادار كردن آنان به تمرين عملي در اين باره، آنها را از توان مندي بالايشان براي پيروزي در اين كار، با خبر مي سازد. انساني كه هيچ گاه در خود اين توان را نمي ديد كه روزي را بدون صبحانه، ناهار و عصرانه به شب برساند، اكنون در اين ماه، سي روز را بدون خوردن اين سه وعده غذا مي گذراند، بي آنكه آسيبي ببيند و دچار اختلالي شود. آنكه خود را ناتوان تر از آن مي ديد كه سحرگاهان، از بستر گرم و نرم خويش دل بكند و ساعتي را در آن لحظه هاي ملكوتي بيدار بماند، در اين ماه به آساني بيدار مي شود. چه بسا روزه داري به دليل عادت به سيگار، خود را از ترك آن در طول روز ناتوان مي ديد، ولي اكنون، ساعت هاي طولاني بين سحر تا افطار را بدون سيگار، پشت سر مي گذارد. بي گمان، كسي كه در اين يك ماه توانست غرايز خويش را در طول روز كنترل كند و حتي از كارهايي بپرهيزد كه تا پش از ماه مبارك رمضان بر او حلال و مباح بود، پس از ماه رمضان و در ماه هاي ديگر نيز مي تواند غرايزش را كنترل كند و آنها را زير سلطه خويش درآورد. بنابراين، يكي از عوامل اثرگذاري ماه رمضان، فراهم آوردن زمينه براي تمرين عملي درباره مهار غرايز و آگاهي كردن انسان از توانايي هاي معنوي خويش، براي تعميم و استمرار مهار غرايز در ماه هاي ديگر و باور به توان مندي خويش در ديگر ماه هاست.5. سحرخيزي
يكي از بركت هاي ماه مبارك رمضان، توفيق سحرخيزي براي روزه داران است. معمولاً آدم ها سحرگاهان در خواب و استراحت به سر مي برند و از فيض سحرخيزي و استفاده از ثمرههاي بيداري در سحرگاهان محرومند، اما ماه رمضان، دريچه توفيق «سحرخيزي» را به روي روزه داران مي گشايد و زمينه بهره بردن از فيض هاي فراوان سحرگاهان و بر پا داشتن عبادت پر فيض نماز شب را براي بيداران در اين لحظه ها فراهم مي آورد.به تعبير خواجه عبدالله انصاري: «عارفان را در شب، به گريه فرمايند، تا چون روي دل ايشان به قطرات ندامت شسته گردد، نظر كرامت يابند؛ يعني گل چينند و خار نبينند، در نور نشينند و نار نبينند». (10)
آيت الله ميرزا جواد ملكي تبريزي در اين باره مي گويد:
آنچه در فضيلت نماز شب و سحرخيزي رسيده؛ بسيار است و گمان من آن است كه اگر كسي در آن روايات فكر كند و به آنها ايمان داشته باشد، هر چند به كمترين درجات ايمان، و تنش نيز سالم باشد، لذت خواب نمي تواند او را از تهجد و شب زنده داري باز دارد و راضي نمي شود كه خود را از اين همه فضيلت محروم نموده، با زيان ها و خسارت هايي كه نتيجه ترك نماز شب است بسازد. چگونه انسان بيدار دل و عاقل راضي مي شود كه با ترك نماز شب و خوابيدن در سحرگاهان، فضيلت های مهمي همانند «امام فرشتگان شدن»؛ «شرافت مناجات با پروردگار»؛ «لذت انس با خداوند» و «كرامت هم نشيني با او، را از دست بدهد. كساني كه از مقامات دين به جايي رسيده اند، همه آنها را شب خيزان بوده اند و از غير آنها ديده نشده است. (11)
باد گلبوي سحر، خوش مي وزد، خيزاي نديم
بس كه خواهد رفت بر بالاي خاك ما نسيم
قلب زر اندوده نستانند در بازار حشر
خالصي بايد كه بيرون آيد از آتش سليم
راه نوميدي گرفتم رحمتم دل مي دهد
كاي گنه كاران هنوز اميد عفو است از كريم
گرچه شيطان رجيم از راه انصافم ببرد
همچنان اميد مي دارم به رحمن و رحيم (12)
الف) فضيلت سحرخیزي از نگاه آيات
-«وَ مِنَ الليلِ فتَهَجد به نافِلهً لك عسي ان يبعثك ربك مقاماً محموداً؛ [اي رسول ما] پاسي از شب راه زنده بدار، تا براي تو [به منزله] نافله اي باشد؛ اميد كه پروردگارت تو را به مقامي ستوده برساند». (اسراء: 79)
-«كانوا قليلاً من الليلِ منا يهجعونَ، و بالأسحارِ هم يستغفرُونَ؛ [پرهيزكاران] از شب اندكي را مي غنودند و در سحرگاهان [از خدا] طلب آمرزش مي كردند». (ذاريات: 17 و 18)
- «المستغفرين بالاسحار؛ استغفار كنندگان در سحرگاهانند (آل عمران: 77)
-«وَ عِبادُ الرحمنِ ... الّذينَ يبيتونَ لِرَبَّهِم سُجداً و قياماً؛ و بندگان [راستين] فداي رحمن ... كساني هستند كه در حال سجده و قيام، شب را به روز مي آورند.» (فرقان: 63 و 64)
ب) فضيلت هاي سحرخيزي از نگاه روايات
آنچه از روايات اهل بيت (عليهم السلام) درباره فضيلت ها و فايده هاي سحرخيزي و اقامه نماز شب آمده، از شماره بيرون است كه در ادامه به سه نمونه از آنها اشاره مي كنيم:- در حديث قدسي آمده است كه : «دوستان خدا كه خدا نيز دوستشان دارد؛ آنها كه خدا مشتاق آنان و آنان نيز مشتاق خدايند و آنان كه خداوند به آنها نظر مي كند و آنان نيز به خداوند نظر مي كنند، كساني هستند كه در تاريكي هاي شب براي خدا سجده مي كنند و با او مناجات مي نمايند و به نماز شب بر مي خيزند». (13)
يكي از دوستان امام صادق (عليه السلام) مي گويد:
به آن حضرت عرض كردم: «در چه ساعتي، بنده خدا به خدا نزديك تر است و خدا نيز به او نزديك است؟ «فرمود: «در سحرگاهان؛ هنگامي كه در آخر شب به پا مي خيزد، در حالي كه چشم هاي مردمان در خواب است، پس وضو مي سازد، و به نماز مي ايستد و رويش را به سوي خداوند مي كند؛ و در نماز شب خويش. مقداري از آيات قرآن نيز مي خواند؛ و چون نمازش را خواند، آوازدهنده اي از سمت راست عرش خداوند از كرانه آسمان، آواز مي دهد، اي بنده اي كه به نماز ايستادي و پروردگارت را مي خواني، همانا كه احسان و هديه الهي، از كرانه آسمان، بر سر تو افشانده مي شود و فرشتگان گرداگرد تو را فرا مي گيرند و خداوند، اين گونه تو را مورد نداي خويش قرار مي دهد كه: اي بنده من! اگر مي دانستي كه با چه كسي به راز و نياز پرداختي، هرگز روي از نماز بر نمي گردانيدي. (14)
امام صادق (عليه السلام) فرمود: «نماز شب موجب رضاي پروردگار و دوستي فرشتگان است و سنت پيامبران و نور معرفت و ريشه ايمان است و آسايش بدن هاست و ناخوشايند شيطان است و اسلحه مؤمن است و موجب پذيرش دعا و قبولي اعمال و بركت در روزي است». (15)
گرفت دامن گل، شبنم از سحرخيزي
ز گرد خواب بشو دست و رو، تو هم برخيز
اميد فتح و ظفر هست تا علم برجاست
فروغ صبح نخوابانده تا علم، برخيز
درين دو وقت، اجابت گشاده پيشاني است
دل شب ار نتواني سپيده دم برخيز
ز گريه دل شب، روي شمع، نوراني است
تو نيز شب به دو چشم شرر فشان برخيز
به فكر دوست به بالين گذار سره «صائب»
چو آفتاب ز آغوش صبحدم برخيز (16)
پينوشتها:
1. غرر الحكم و دررالكلم، ج 6، ح 9942، ص 166.
2. همان، ح 9923، ص 164.
3. نام هاي عين القضاة همداني، به اهتمام علي تقي منزوي و عفيف عسيران، ج 2، ص 107.
4. شهاب الدين يحيي سهروردي (شيخ اشراق)، مجموعه مصنفات، تصحيح: سيد حسن نصر، ج 3، صص 396 و 397.
5. شيخ صدوق، امالي، ترجمه: كريم فيضي، ص 153.
6. همان، صص 150 و 152.
7. معدن.
8. مثنوي، دفتر چهارم، بيت هاي 2611 و 2612.
9. حكيم نظامي گنجه اي، كليات خمسه، صص 54 و 55.
10. خواجه عبدالله انصاري، رسائل جامع، ص 62.
11. ميرزا جواد ملكي تبريزي، رساله لقاء الله، صص 165 و 166.
12. كليات، تصحيح: محمد علي فروغي، ص 735.
13. رساله لقاء الله، ص 166.
14. همان، ص 71.
15. همان، ص 173.
16. ديوان صائب، ج 5، ص 2320.
منبع : تبلیغ فقه