
روزه سبب جلب رحمت

گرچه تمام عبادات و هر عملى كه با نيت خالص و به قصد قربت به درگاه الهى انجام پذيرد مايه جلب رحمت الهى است و انسان را در دامان پر مهر و عطوفت و رحمت و نعمت ربوبى قرار مىدهد و حيات بشر را به نور معرفت روشن مىسازد، اما بعضى از عبادات در كلام گهربار ائمه اطهار عليهم السلام به صورتى ويژه مايه جلب رحمت الهى شمرده شده اند.
ذكر تمام عبادات در اين مختصر نمىگنجد و درك حقيقت آنها و دست يافتن به تمام زواياى عبادات امكانپذير نيست، اما به مقتضاى اين نوشتار به عبادت پر ارزش روزه كه مورد عنايت خاص اهل بيت عليهم السلام به عنوان عبادتى براى رسيدن به رحمت الهى و نشستن بر سر سفره پر نعمت حضرت حق اشاره مىشود.
امتياز روزه در اين بحث از ميان تمام عبادات به اعتبار دو حقيقت است:
1- روزه عبادتى است كه نه تنها براى امت حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله بلكه براى امم سابقه نيز سبب جلب رحمت بوده و عبادتى خاص براى پرستش حضرت حق شمرده شده است.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ «1».
اى اهل ايمان! روزه بر شما مقرّر و لازم شده، همانگونه كه بر پيشينيان شما مقرّر و لازم شد، تا پرهيزكار شويد.
شواهد تاريخى فراوانى بر اين مطلب وجود دارد كه در منابع مذاهب ديگر- حتى بعد از تحريف- آمده است.
از تورات و انجيل فعلى چنين برمىآيد كه روزه در ميان يهود و نصارى بوده و اقوام و ملل ديگر هنگامى كه با غم و اندوه مواجه مىشدند روزه مىگرفتند و قوم يهود به هنگام توبه و طلب خشنودى خداوند روزه مىگرفتند «2».
از بخشى از تورات چنين برمىآيد كه موسى عليه السلام چهل روز روزه داشته است «3».
حضرت مسيح «4» و حواريون مسيح «5» نيز چنانكه از انجيل استفاده مىشود روزه مىگرفتند.
2- از ماه رمضان در كلام گهربار ائمه اطهار عليهم السلام به عنوان ماه رحمت، ماهى كه درهاى رحمت در آن باز مىشود و ... ياد شده است.
حضرت امام سجاد عليه السلام در هر روز از ماه مبارك رمضان اين دعا را مىخواندند:
«اللّهُمَّ إِنَّ هذا شَهْرُ رَمَضَانَ وَهذا شَهرُ الصيامِ وَهذا شَهرُ الإنابَةِ وَهذا شَهْرُ التّوبَةِ وَهذا شَهْرُ المَغْفِرَةِ والرَّحْمَةِ» «6».
خدايا! اين ماه، ماه رمضان است و اين ماه، ماه روزه است و اين ماه، ماه بازگشت است و اين ماه، ماه توبه است و اين ماه، ماه مغفرت و رحمت است.
حضرت امام باقر صلى الله عليه و آله مىفرمايند:
رسول خدا صلى الله عليه و آله هنگامى كه به هلال ماه رمضان نظر مىانداختند صورت خود را به طرف قبله مىكردند و دعائى مىخواندند ... و بعد رو به سوى مردم مىكردند و مىفرمودند:
«يا مَعْشَرَ المُسلِمين! إذا طَلَعَ هِلالُ شَهْرِ رَمضانَ غُلّت مَرَدَةُ الشَياطِين وَفُتِحَتْ أبوابُ الجِنان، وأبوابُ الرَّحْمَةِ ...» «7».
اى گروه مسلمانها! هنگامى كه هلال ماه رمضان طلوع كند پيروان شيطان ها به غل و زنجير كشيده مىشوند، و درهاى آسمان و بهشتها و رحمت باز مىشود.
حضرت امام رضا عليه السلام مىفرمايند:
«... شَهْرُ رَمَضانَ شَهْرُ البَرَكَةِ وَشَهْرُ الرّحْمَةِ» «8».
ماه رمضان، ماه بركت و ماه رحمت است.
خطبه معروف حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله در آخرين جمعه ماه شعبان نيز به اين مطلب اشاره دارد كه حضرت فرمودند:
«أيُّهَا النّاس! قَدْ أقْبَلَ إلَيْكُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالبَرَكَةِ وَالرَّحْمَةِ وَالمَغْفِرَةِ» «9».
اى مردم! ماه خدا با بركت و رحمت و آمرزش به سوى شما روى كرده است.
در اين بخش بعد از ذكر مقدمهاى به گوشهاى از حقيقت اين عبادت پر بركت اشاره مىشود.
انواع نعمات الهى در دنيا
ما در طول حيات و زندگى بر پايه رحمت حق از دو نعمت برخورداريم:
- نعمتها و امدادهاى ويژه
يكى تفضلات خدا و امدادهاى غيبى اوست كه ابتداءً به ما مىرسد و در ما زمينه به وجود آمدن رشد و كمال و طهارت و پاكى را فراهم مىآورد، به صورتى كه ما با شوق و رغبت به سوى مؤدب شدن به آداب الهى و حقايق تربيتى و طهارت و پاكى به حركت مىآييم.
قرآن مجيد به اين نوع نعمت در آيات كريمهاش اشاره مىكند:
... وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَكى مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَ لكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَنْ يَشاءُ «10».
و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، هرگز احدى از شما از عقايد باطل و اعمال و اخلاق ناپسند پاك نمىشد، ولى خدا هر كه را بخواهد پاك مىكند؛ و خدا شنوا و داناست.
و نيز مىفرمايد:
... وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطانَ إِلَّا قَلِيلًا «11».
... و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، يقيناً همه شما جز اندكى از شيطان پيروى مىكرديد.
در رابطه با اين واقعيت در فصول گذشته اين نوشتار به طور گسترده مطالبى مورد بحث قرار گرفت.
- نعمتهاى پاداشى
نوع ديگر از نعمتهاى الهى نعمتهايى است كه مىتوان با تكيه بر آيات و روايات از آنها به عنوان نعمتهاى پاداشى ياد كرد.
هنگامى كه انسان گامى در راه خدا برمىدارد و به عبادتى برمىخيزد و گرهى از كار كسى مىگشايد و غمى از دلى برمىدارد و به مستمندى رسيدگى مىنمايد و خدمتى به بندگان حق مىكند، مستحق پاداش الهى مىشود. يكى از پاداشهاى حضرت او در اين دنيا فراهم نمودن زمينه فلاح و رستگارى است كه برخى از آيات شريفه قرآن مجيد به صراحت در رابطه با اين موضوع حقايقى را گوشزد مىنمايد.
وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ «12».
و هر كس به خدا ايمان بياورد، خدا قلبش را به حقايق راهنمايى مىكند؛ و خدا به همه چيز داناست.
وَ الَّذِينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً وَ آتاهُمْ تَقْواهُمْ «13».
و كسانى كه هدايت يافتهاند خدا بر هدايتشان افزوده و پرهيزكارى و تقوايشان را به آنان عطا كرده است.
در زمينه تحقق نعمتهاى پاداشى براى نمونه لازم است به طور مفصل يكى از عبادات كه انسان را جداً شايسته پاداش دنيايى و آخرتى مىنمايد مورد بحث قرار گيرد و آن روزه است.
روزه يكى از نعمتهاى پاداشى
بىترديد راه تحصيل رحمتهاى ويژه حق، كسب لياقت و ظرفيت و استحقاق و شايستگى است. هر چه لياقت انسان بيشتر شود بهتر مىتواند كسب رحمت و فيض نمايد.
ظرفهاى گوناگون را در نظر بگيريد كه از اقيانوسى مواج آب برمىدارند، هر كدام وسعت و ظرفيتشان بيشتر باشد قدرت آبگيرى بيشترى دارند، انسان هم هر اندازه شايستگى و لياقتش را با عبادت و بندگى خالصانه و عاشقانه و خدمت به بندگان حق بيشتر كند بيشتر از رحمت خدا و فيض حضرت او بهرهمند مىشود.
از جمله كليدهاى كسب لياقت معنوى و ايجاد شايستگى بيشتر و ظرفيت گستردهتر، عبادت والا و با ارزشى چون روزه است كه آثار و بركات گوناگون روحى و جسمى و دنيوى و آخرتى دارد.
كمترين سود اين عبادت، صحت بدن و ايجاد توازن و تعادل جسمى و درمان برخى از بيمارىهاى بدنى است، چنانكه رسول بزرگوار اسلام صلى الله عليه و آله اعلام فرمودهاند:
«صُومُوا تَصِحُّوا» «14».
روزه بگيريد تا تندرست و سالم شويد.
بسيارى از بيمارىها يا زمينههاى آنها با روزه و امساك از بين مىرود و برخى از پزشكان در اين راه تجربههاى سودمندى دارند و دهها بيمارى بىدرمان را از طريق امساك از خوردن و آشاميدن درمان كردهاند.
روزه يا دعوت الهى
خداى مهربان از باب فضل و رحمت و احسان و لطف براى نجات انسان از بنبستهاى روحى و تنگناهاى معنوى و رساندنش به اوج تربيت و كمال از انسان به صورتهاى گوناگون دعوت مىكند. از جمله اين دعوتها، دعوت براى آمرزيده شدن اوست و مخاطب اين دعوت، همه بندگاناند، نه تعدادى خاص و گروه ويژه، تعبير قرآن مجيد:
يَدْعُوكُمْ «15»، است، يعنى: همه شما را فرا مىخواند.
در سوره مباركه ابراهيم پس از آنكه گوشزد مىكند:
كتاب آسمانى براى نجات شما از تاريكىها و آوردنتان به عالم نور و معنويت است، به سرگذشت و دعوت چند تن از پيامبران مانند موسى و نوح و قوم عاد و ثمود اشاره دارد و مىفرمايد:
پيامبرانشان گفتند: آيا در خدا كه آفريننده آسمانها و زمين است، شكى هست؟ او شما را دعوت به ايمان مىكند تا همه گناهانتان را بيامرزد و شما را تا زمانى معينِ عمرتان مهلت دهد «16».
محصول روزه
در حديث معراج آمده است كه پيامبر صلى الله عليه و آله از خدا پرسيد:
پروردگارا! اولين عبادت چيست؟
خدا فرمود:
«أَوَّلُ العِبَادَةِ الصَّمتُ وَالصَّومُ».
اول عبادت سكوت و روزه است.
سپس پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيد:
«يَا رَبِّ! مَا مِيرَاثُ الصَّومِ؟».
پروردگارا! ميراث و نتيجه روزه چيست؟
پروردگار مهربان پاسخ داد:
«الصَّومُ يُورِثُ الحِكمَةَ وَالحِكمَةُ تُورِثُ المَعرِفَةَ والمَعرِفَةُ تُورِثُ اليَقينَ فَإذَا استَيقَنَ العَبدُ لَايُبالى كَيفَ أصبَحَ، بِعُسرٍ أم بِيُسرٍ «17»؟».
روزه حكمت به جاى مىگذارد و حكمت، معرفت و معرفت، يقين و چون عبد به يقين رسد ديگر برايش اهميتى ندارد كه چگونه شب و روز خود را بگذارند، به سختى يا به آسانى.
شرافت روزه
اگر بپرسند: مگر همه عبادات از جانب اهل عبادت براى خدا نيست، پس چرا طبق احاديث قدسيه، حضرت حق فقط روزه و پاداش دهى به آن را به خود اختصاص داده است؟
در پاسخ اين پرسخ بايد گفت: انتساب روزه به خدا «الصوم لى» نشانه امتياز و شرافت آن بر ساير عبادتهاست، همانگونه كه تمام روى زمين و خانههايش از خداست، ولى فقط كعبه را به خود نسبت داده «... أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ ...» «18» همه سال و ماه از خداست ولى فقط ماه رمضان به حضرت او نسبت داده شده.
«قَدْ أقْبَلَ إلَيْكُم شَهْرَ اللَّهِ بِالبَرَكَةِ وَالرَّحْمَةِ ...» «19».
به تحقيق ماه خدا با منفعت و سود و رحمت به شما روى آورده است.
راز شرافت روزه آن است كه:
اولًا: ساير عبادتها ظهور و جلوه دارد و نمايان است، زيرا جنبه عملى و فعلى دارد و انجام شدنى است ولى روزه ترك فعل و عمل است و جنبه رها كردن و واگذاشتن و اجتناب از خورد و خوراك و گناه دارد و به عبارت ديگر حقيقت روزه و ماهيت آن ترك است كه از خود نمايى و جلوه خالى است و از اينجا روشن مىشود كه روزه داران فقط براى خدا و از روى اخلاص روزه گرفتهاند، زيرا مىتوانستند در نهان و خلوت افطار كنند و در عيان و آشكار اظهار روزه نمايد، پس معلوم مىشود هر كه به عنوان عبادت روزه گرفته خدا را در نظر داشته است و بىترديد ميزان ارزيابى هر عبادتى خلوص آن است از اين جهت امير بيان و امام مخلصان، در راز واجب شدن روزه مىفرمايد:
«وَالصِّيَامُ ابْتِلَاءً لِإخلَاصِ الخَلْقِ» «20».
خداوند روزه را براى آزمايش اخلاص مردم واجب كرده است.
ثانياً: روزه، زمينه نزديكى به حضرت حق و مايه قرب به پروردگار عزيز جهانيان و سبب رهايى از دشمن شماره يك انسان، شيطان و جنود اوست.
روزه، او را خلع سلاح مىكند و به انسان مدد و همت مىبخشد تا بر دشمن خود و خدا پيروز گردد.
ميدان تاخت و تاز شيطان، شهوات است كه با خورد و خوراك و ساير امور مادى تقويت و در نتيجه ابزار و ساز و برگ گناه فراهمتر مىشود و انسان را به امور دنيوى سرگرم و به تدريج قلب را چراگاه شيطان و دار و دستهاش مىگرداند و روزه عبادت بسيار پر قدرتى است كه باعث تضعيف و شكستن شهوات و خلع سلاح شيطان است.
حالت معنوى روزهدار، دژ محكمى است كه راه نفوذ دشمن را مىبندد و ياد خدا و آخرت كه هنگام روزه زياد و در اوج است، دست ردى است بر سينه نامحرم و تير غيبى است بر تلبيس ابليس.
برخى از حكمتهاى روزه
- از حضرت امام صادق عليه السلام درباره سبب واجب شدن روزه پرسيدند، حضرت پاسخ داند.
«إنَّما فَرَضَ اللَّهُ الصِّيامَ لِيَستَوِى بِهِ الغَنِىُّ وَالفَقِيرُ وَذلِكَ أنَّ الغَنِىَّ لَمْ يَكُن لِيَجِدَ مَسَّ الجُوعِ فَيَرحَمَ الفَقِيرَ لِأنَّ الغَنِىَّ كُلَّمَا أرادَ شَيئاً قَدَرَ عَلَيهِ فَارادَ اللَّهُ عَزَّوَ جَلَّ أن يُسَوِّىَ بَينَ خَلقِهِ وَأَنْ يُذِيقَ الغَنِىَّ مَسَّ الجُوعِ وَالألَمِ لِيَرِقَّ عَلَى الضَّعيفِ فَيَرحَمَ الجائِعَ» «21».
خدا به اين جهت روزه را واجب فرمود كه فقير و غنى و تهيدست و توانگر برابر و يكسان شوند، زيرا ثروتمند رنج گرسنگى را احساس نمىكند تا در مقام مهربانى و رحم به بينوا برآيد چرا كه توانگر هرگاه چيزى بخواهد مىتواند آن را فراهم آورد. از اين جهت خداى عزيز و جليل خواست تا ميان آفريدگانش برابرى و همدردى ايجاد كند و سختى گرسنگى را به توانگر بچشاند تا بر ناتوان دل بسوزاند و به گرسنه رحم كند.
ميان آگاهى و احساس، خيلى فرق است، به همين خاطر گفتهاند:
شنيدن كى بود مانند ديدن و از آن بالاتر، شنيدن كى بود مانند چشيدن، ولى با روزه به ويژه در روزهاى بلند و گرم اندكى از رنج بىنوايان احساس مىشود.
- در برخى از سخنان معصومين عليهم السلام آمده است: اين احساس گرسنگى و تشنگى زمينهاى است براى درك گرسنگى و تشنگى روز قيامت و صحراى محشر.
بديهى است كه ياد محشر و محاسبات قيامت بهترين عامل سازنده انسان است.
حضرت امام رضا عليه السلام مىفرمايد:
«... لِكَى يَعرِفُوا ألَمَ الجُوعِ وَالعَطَشِ فَيَستَدِلُّوا عَلى فَقرِ الآخِرَةِ» «22».
از جمله حكمتها و اسرار واجب شدن روزه آن است كه مردم رنج گرسنگى و تشنگى را بچشند و در نتيجه به ندارى و بىنوايى خود در عالم آخرت پى ببرند.
- در ادامه روايت آمده است: ... و اين عمل واجب شده است تا روزهدار خداترس و خاشع و در برابر حق ذليل و خوار و مسكين باشد.
روزهدار در جستجوى رضاى حق و در مدار عرفان و صبر و استقامت قرار مىگيرد و بر اثر سختىها پاداش و ثواب نصيب خود مىكند و نيز روزه هواها و شهوات و خواهشهاى نفسانى را مىشكند.
راه آگاهى به برخى اسرار
يكى از راههاى رسيدن به برخى اسرار و درك راز و رمز عبادتها، كم خورى، گرسنگى و نهايتاً روزه است.
اميرالمؤمنين عليه السلام مىفرمايد:
خداى عزيز و جليل پنج چيز را در پنج چيز قرار داده است:
«العِزُّ فِى طَاعَةٍ، والذِلُّ فِى مَعصِيَةٍ، وَالحِكمَةُ فِى خُلُوِّ البَطنِ، والهَيبَةُ فِى صَلاة اللَّيلِ و الغِنى فِى القَنَاعَةِ» «23».
عزت و سرافرازى را در طاعت و فرمانبردارى و
ذلت و خوارى را در سرپيچى و
حكمت و درك فلسفه حقايق را در كمخورى و
هيبت را در نمازشب و
بىنيازى را در قناعت قرار داده است.
-----------------------------------------------------
(1)- بقره (2): 183.
(2)- قاموس كتاب مقدس: 427.
(3)- تورات: سفر تثنيه، فصل 9، شماره 9.
(4)- انجيل متى، باب 4، شماره 1 و 2.
(5)- انجيل لوقا، باب 5، شماره 33- 35.
(6)- الكافى: 4/ 75، حديث 7.
(7)- الفقيه: 2/ 96، حديث 1833؛ بحار الأنوار: 93/ 360، باب 46، حديث 27.
(8)- بحار الأنوار: 93/ 241، باب 46.
(9)- الأمالى، شيخ صدوق: 93، المجلس العشرون، حديث 4؛ بحار الأنوار: 93/ 356، باب 46، حديث 25.
(10)- نور (24): 21.
(11)- نساء (4): 83.
(12)- تغابن (64): 11.
(13)- محمد (47): 17.
(14)- الدعوات: 76؛ بحار الأنوار: 93/ 255، باب 30، حديث 33.
(15)- ابراهيم (14): 10.
(16)- «قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِى اللَّهَ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمواتِ وَالْأَرْضِ يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكُم مِن ذُنُوبِكُمْ وَيُؤَخِّرَكُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمّىً ...» ابراهيم (14): 10.
(17)- إرشاد القلوب: 1/ 203، باب 54؛ بحار الأنوار: 74/ 27، باب 2 حديث 6.
(18)- بقره (2): 125.
(19)- الأمالى، شيخ صدوق: 93، المجلس العشرون، حديث 4؛ بحار الأنوار: 93/ 356، باب 46، حديث 25.
(20)- نهج البلاغة: 512، حكمت 252؛ بحار الأنوار: 6/ 110، فصل 3، حديث 5.
(21)- بحار الأنوار: 93/ 369، باب 46، حديث 51؛ وسائل الشيعة: 10/ 7، باب 1، حديث 12698.
(22)- علل الشرايع: 1/ 270، باب 182، حديث 9؛ بحار الأنوار: 93/ 369، باب 46، حديث 51.
(23)- إرشاد القلوب: 1/ 119، باب 34.
برگرفته از کتاب جلوههاى رحمت الهى، استاد حسین انصاریان