اين كه وجود مقدس حضرت حق موسى را به ميعادگاه قرب و ميهمانى ويژه، آن هم در طول چهل شب دعوت كرد، تا از افق وجود او خورشيد تورات را براى تربيت نفوس و رشد ارواح و تأمين سعادت دنيا و آخرت مردم طلوع دهد، دليل بر شخصيت و عظمت و كمال آن حضرت است.
موسى از همان زمانى كه ديده در خيمه حيات باز كرد، و قدم به عرصه زندگى گذاشت، با اين كه در دربار فرعون و ميان فرعونيان رفت و آمد داشت با تكيه بر عقل خدادادى، و انديشه ى صحيح و نيت پاك، و عمل به آئين قهرمان توحيد حضرت ابراهيم درخت وجودش را به ثمر نشاند و از وجود خويش موجودى موحد، منظم، با تربيت، ظلم ستيز، و همراه با كمالات و خصايل انسانى و الهى به وجود آورد، و به ويژه ساليان درازى كه در خدمت شعيب پيامبر به سر برد، به ارزش ها و كمالات، و پاكى درون و برون خود افزود و تبديل به عبدى خاص و بنده اى ويژه، و شخصيتى از هر جهت صالح و نهايتاً از مقربان درگاه حضرت حق شد، و استعداد پيامبرى و رهبرى و اولوالعزمى و كليم اللهى در او ظهور كرد، و از سوى پروردگار مهربان براى هدايت بنى اسرائيل و ديگر مردم مأموريت يافت.
او پس از آن كه بنى اسرائيل را از آن همه مظالم و ستم و سخت گيرى هاى فرعونيان و شكنجه هاى سنگين ستمگران نجات داد و از لابلاى امواج نيل به صورت معجزه آسا با عنايت و لطف پروردگار قوم خود را نجات داد و رابطه و علاقه آنان را با فضاى زندگى مصريان كه محكوم فرهنگ شيطانى فرعونيان بود قطع كرد، مى بايست در سايه فرهنگ با بركت و سعادت بخش حضرت حق به همه جهات زندگى بنى اسرائيل رنگ ديگر دهد، و تحولى همه جانبه در فكر و انديشه و آراء و ارواح و اعمال آنان به وجود آورد، تا از آنان ملتى موحد، پاك، درست كار، عزيز، ارجمند، متحد و تسليم حق بسازد. به همين خاطر از طريق قلب پاكش اين معنا را از جانب حضرت رب العزه دريافت كرد كه بايد خود را براى گرفتن كتاب آسمانى كه حاوى همه نظامات زندگى و دارنده احكام فقهى و آداب اخلاقى، و فرمان هاى معنوى است آماده نمايد.
آن حضرت كه فوق العاده دلسوز امت، و براى تربيت فرد فرد آنان و آراسته شدنشان به توحيد ناب و عدالت در همه شئون حيات دغدغه داشت و به انتظار دعوت حق براى دريافت كتاب آسمانى بود تا به وسيله آن منبع حقايق، هدايت قوم را كامل كند و دريچه هاى جديدى از ماوراء طبيعت به روى آنان باز كند و آنان را از اثرات ريشه دارى كه از فرهنگ مصريان و به ويژه فرعونيان در قلب و جانشان نشسته بود پاك كند، و از زنجيرهاى نامرئى فرهنگ مادى كه بر دست و پاى باطنشان بسته بود آزاد نمايد نهايتاً از سوى پروردگارش دعوت شد تا چندى كه در حقيقت چهل شب كامل بايد باشد از غوغاى زندگى، و هياهوى مادى، و لجام گسيختگى هاى پول پرستان، و تقاضاهاى غير منطقى قوم، كناره گيرى كند و به عزلت نشيند، و جز با حضرت محبوب همدم نباشد و با غير او انسى نداشته باشد، و به روزه و عبادت و بندگى در خلوت قرب مشغول گردد، و به رياضات شرعيه تن دهد، تا روحش و قلب ملكوتى اش از كدورت هاى زندگى دنيائى پاك گردد و صفاى باطنش به اوج نهائى رسد، و آئينه وجودش چنان صيقل يابد كه براى طلوع و تابش وحى آماده شود.
وحى و الهام سرمايه بى بديل و مايه بى نظيرى است كه فقط و فقط از افق وجود مخلصان، و پاكان و صالحان كه عمرى را در بندگى و عبادت خالص به سر بردند، و به غير حق توجه نكردند، و جز خدا را نخواستند و عاقبت به مقام پيامبرى و ولايت رسيدند طلوع مى كند.
كسى كه در عبادت دائم نيست، و عبادتى را كه انجام مى دهد به شوق رسيدن بهشت و نجات از دوزخ است، و گاهى هم به دنبال خواهش هاى نفسانى و شهوات شيطانى آلوده به گناه مى شود، و دچار حجاب هاى ظلمانى است، و فقر معنوى او را از حضرت يار دور نگاه داشته و دغدغه ماديگرى درونش را به كدورت آلوده كرده، و آتش طمع و حرص و بخل و حسد درخت باطنش را سوزانده و افكار و نياتش را به شوائب و ناپاكى ها و ناخلاصى ها مخلوط نموده شايسته دريافت ضعيف ترين مرحله الهام نيست چه رسد به دريافت وحى كه از شئون نبوت و امامت است.
با اين آلودگى ها و عبادات اندك كه آن هم بر مبناى توحيد صرف صورت نمى گيرد نه اين كه انسان بوى موسى و رنگ او را نمى گيرد بلكه به سوى متخلق شدن به اخلاق فرعونى پيش مى رود و رهزن صد موسى و هارون مى شود.
آن كه او بنياد فرعونى كند
راه صد موسى و صد هارون زند
در هر صورت پاكى كامل موسى، و عبادات مخلصانه او كه جز به عشق حق صورت نمى گرفت، و كمالات باطنى و افكار و انديشه ها و نيات پاكش كه او را به مقام والاى نبوت و رهبرى معنوى رسانده بود اقتضاء كرد كه حضرت حق براى عطا نمودن كتاب آسمانى به او از او بخواهد كه چهل شب به ضيافت الله رود و در آنجا با قرار گرفتن در عبادات ويژه و راز و نيازمخصوص به دريافت آن سرمايه گران نايل آيد.
منبع:
کتاب تفسير حكيم (جلد 3)
نوشته استاد حسین انصاریان