شب دوم
(تهران حسینیه صاحبالزمان(عج))عناوین این سخنرانی
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.
قرآن مجید تجارتی را مطرح میکند که سراسر این تجارت برای انسان سود میکند، منفعت میکند، این سود این تجارت این است که زندگی دنیای انسان را تبدیل به یک زندگی سالم میکند که خود انسان که محور آن زندگی است طبعش، میل به ظلم و فساد و تجاوز و پایمال کردن حقوق کسی پیدا نمیکند. یک زندگی پاک به تعبیر خود قرآن مجید حیات طیبه.
و فکر نکنیم که تحقق این حیات طیبه کار شاقی است، کار سنگینی است، کار طاقتفرسایی است، و اگر ما را دعوت بکنند به چنین زندگی ازدستمان برنمیآید اینطور نیست. برپا کردن خیمه چنین حیاتی با یک کار میسر است که هیچ خرجی هم ندارد هیچ، نه هزینه بدنی دارد و نه هزینه پولی آن هم ترک گناه است، یعنی هر کسی که آلوده به گناه مالی، آلوده به گناه بدنی، آلوده به گناه اعضا و جوارح آلوده به ظلم به دیگران به تجاوز به حق دیگران نباشد این یک زندگی پاک برایش سرپا شده، حالا درآن زندگی پاک ما عبادت طاقتفرسا هم نداریم، هر چی مستحب داریم هرچی بر فرض کسی انجام ندهد، تا آخر عمرش، روز قیامت مورد سرزنش و عتاب قرار نمیگیرد، الا یک کار مستحب که از روایاتمان استفاده میشود اگر کسی انجام ندهد چرا سرزنش برایش هست اما نه سرزنشی که حالا کیفر داشته باشد تازیانه و عذاب داشته باشد فقط بهش میگویند چرا انجام ندادی همان چرایی که به آدم میگویند آدم خجالتزده و شرمسار میشود، خود خجالت و شرمساری قیامت هم بالاخره سنگین است ولی نمیبیند چون وقتی آدم را ببرند بهشت در بهشت آدم نه یاد گناه میافتد که در دنیا که بوده چه گناهانی مرتکب شده، چون اگر در بهشت یاد گناهانش بیفتد غصهدار میشود بعد هم با آن نعمتهایی که خدا به آدم داده است بیشتر خجالتزده میشود این عتاب برای بیرون از بهشت است، آن مستحبی که احتمالا سرزنش دارد زیارت وجود مبارک ابی عبدالله الحسین علیه السلام است که کسی که بتواند برود کربلا و ترک بکند یک چرایی بهش میگویندولی هر چی دیگر مستحب است، نه کسی انجام ندهد نه چرایی بهش نمیگویند.
حوزه واجبات هم که خیلی حوزه سبکی است خیلی، مثلا بیست و چهار ساعت هفده رکعت نماز، حالا شما برای امتحان در این دو سه روزه به عنوان قضای پدر و مادر، به عنوان نماز قضای خودتان، هفده رکعت رااز نماز ظهر شروع کنید به نماز صبح ختم بکنید ببینید این هفده رکعت چه مقدار زمان میبرد، بیست دقیقه میبرد؟ نه، خب این مهمترین واجب الهی است که احتمالا من خدا لطف بکند توفیق عنایت کند زنده باشم بین چهار تا پنج شب نماز را میخواهم برایتان بگویم از دیدگاه قرآن و ائمه طاهرین.
این عبادت به این باعظمتی، چقدر طول میکشد؟ تقسیم در بیست دقیقه بیست و چهار ساعت این سنگین است؟ مشقت دارد؟ بهشت رفتن خیلی آسان است جهنم رفتن سخت است چون آدمی که میخواهد برود جهنم باید کفر بار بکند فسق بار بکند، فجور بار بکند، ظلم بار بکند، زنا بار بکند، روابط نامشروع بار بکند، ربا بار بکند، دروغ و تهمت و غیبت بار بکند، کشتن بیگناه را بار بکند از همه کوههای دنیا سنگینتر بار بکند برود جهنم خب خیلی سخت است، امام صادق از یک حکیمی نقل میکنند میفرماید گناه تهمت زدن به پاکدامن از سنگینی تمام کوههای برافراشته شده روی کره زمین سنگینتر است، یک تهمت آدم به یک پاکدامن بزند خب جهنم رفتن سخت است اما بهشت رفتن آسان است، چون جهنم رفتن سربالایی است و بهشت رفتن سرپایینی است، یک اتوبان خیلی راحتی است، مرکبش هم عمل صالح است.
این واجب عظیم الهی شما میبینید شیر را باز میکنی وضو بگیری شیعه هستی مومن هستی این را برای شماگفتم، در کتابهای بسیار مهم ماهم هست، شروع وضو از صورت است نه از دست شستن، دست شستن جزو وضو نیست خارج از وضو است، شما صورتت را که میشوری همین یک شستن اینقدر کریم است که میخواهی برایش وضو بگیری، اینقدر کریم است که با شستن صورتت گناهان اعضاء صورتت را میبخشد. میخواهی با دستت وضو بگیری پاک میکند دستت را، مسح میکشد، درون سرت را پاک میکند، پایت را مسح میکشد، پاکت میکند بعد آن وقت پیغمبر میگوید الوضوء نور، همین شستن یک صورت و دو تا دست مسح سر و مسح دو تا پا نور است چرانور است؟ مادر قرآن نمیخوانیم خدا درباره قرآن میفرماید وَ أَنْزَلْنٰا إِلَيْكُمْ نُوراً مُبِيناً ﴿النساء، 174﴾ کل این قرآن نور است، درست است؟
در سوره مائده میخوانیم يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا إِذٰا قُمْتُمْ إِلَى اَلصَّلاٰةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى اَلْمَرٰافِقِ وَ اِمْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى اَلْكَعْبَيْنِ ﴿المائدة، 6﴾ این آیه که یک جزء ازکامل قرآن است مگر نور نیست؟ خب این امر خدا نور است من هم که صبح از رختخواب بلند میشوم میروم طرف شیر آب یعنی دارم خدا را اطاعت میکنم این راه رفتن من هم نور است، وقتی که خدا را اطاعت میکنم کار را انجام میدهم میشود وضو این وضو میشود نور من با نور روبروی خدا در پیشگاه خدا میایستم خود نماز هم نور است، نور علی نور است اصلا از ابتدا نور شروع شده تا سلام نماز که تمام میشود این چقدر سخت است؟ هیچی.
شما یک کاری بکنید برادران و خواهران از نمازتان لذت ببرید، اهل دل میگویند یک نماز میخواهی بخوانی باید متکی به سه حقیقت باشد، یکی همت، یعنی یک نماز درست و حسابی بخوان، مایه بگذار، همت به کار ببر، یکی معرفت، بدون که یک کار پرقیمتی را برای یک وجودی که قیمتش بینهایت است میخواهی انجام بدهی و این کارت هم نردبان رفتن به بهشت است، یکی هم عشق است کسل عمل را انجام نده. یعنی سه تا روغن روی این نماز بریز، روغن همت، روغن جلا، روغن معرفت، روغن محبت و عشق اصلا عاشقانه بلند شو برو پیش معشوق، معشوق که معشوق ازلی و ابدی است کنار این معشوق هیچی را آدم از دست نمیدهد و همه چیز هم به دست میآورد، اما معشوقهای غیرازاو دو روز ما هستند و سه روز با یکی دیگر، هشت روز با یکی دیگر جفاکار هم هستند بیوفا هم هستند، حتما بعضیهایتان داشتید دیگر دوست دختردیدید که، دخترها هم دوست پسر داشتند، معشوقهها و معشوقهای بیوفا و نامرد، پست، به گناه کشاننده و بار کننده مسائلی که آدم رادر جهنم سنگین میکند و زمینگیر میکند. این حوزه عبادتش است.
در زندگی پاک، یعنی زندگی پاک مصالح به پا کردنش ترک گناه است گناه به قول قرآن مجید نجَس است نه نجِس یعنی بدتر از نجِس، حالا نجِس را با آب میشود آب کشید جلوی آفتاب میشود گذاشت پاک شد یا سوزاند خاکسترش پاک است اما گناه نجس است، انما المشرکون نجس، یک جای دیگر قرآن میگوید گناه رجس است یعنی چرک و آلودگی نفرتانگیز است یک جا میگوید اثم است، یعنی بار سنگین، یک جا میگوید گناه رین است دلت را چرک میکند زنگار میزند به دلت که این آئینه بسته میشود حقائق در آن منعکس نمیشود.
خب این نماز که معروف است چهار هزار مسئله برای نماز بیان شده است، درست؟ وضو گرفتنش که خیلی ساده بود آب زیادی هم نمیخواهد من گاهی در مساجد که میروم منبر مثلا در ماشین خوابم برده حالا نماز مغرب میخواهد شروع شود در مسجد نشستم به همین اندازه همین یعنی یک استکان یک خرده گل و گشادتر، با یک کاسه میگویم آب برایم بیاورید همانجا جورابهایم را درمیآورم، دستم را بالا میزنم، تا اینجا آب را وضو میگیرم بقیه را میدهم به همان خادم مسجد میگویم اگر تشنه هستی بخور من دیگر لازم ندارم. این وضوی الهی است مگر چقدر آب میخواهد؟ چقدر پول آب برای وضو و غسل میدهید؟ هیچی چیزی نمیشود، آن وقت میگوید الوضو نور، یعنی با همین اطاعت کردن از امر من آن آب چیزی نیست آن اطاعت مهم است، آن روح عبودیت که بلند شدم رفتم حرف خدا را گوش دادم، امر الهی را اطاعت کردم روح، حالا وارد نماز میشود من دو سه تا روایت راجع به نماز دیدم به خدا دیوانهکننده است آدم را مست میکند که وقتی آدم این دو رکعت نماز را شروع میکند تا تمام شود خدا چه میکند برای آدم.
خب در بیست و چهار ساعت ما بیست دقیقه ما را گرفته برای نمازش، یک سال کامل اگر عذر شرعی نداشته باشم یا بیست و نه روز یا سی روز روزه است، یعنی میگوید سحرت را بخور، به جای صبحانه افطار هم بخور به جای شام، یک نهار به خاطر من نخور ما که میتوانیم نخوریم نمیتوانیم؟ نخوردن کار همه است میشود نخورد من الان بااین سن خودم را گاهی امتحان میکنم، بین سی و پنج ساعت تا چهل ساعت طاقت گرسنگی را دارم ولی قبلا تا هفتاد ساعت طاقت داشتم میشود یک نهار نخوردن چیزی نیست که، شما یک نهار نمیخوری با یک نیت اسمش روزه است، فقط ائمه ما روایاتشان را که جمع بکنید راجع به عظمت روزه اجر روزه، ثواب روزه، جمع بکنیم شده یک جلد ضخیم به نام کتاب الصوم، آنی که روزه میگیرد نفسش عبادت است، خوابش عبادت است اول افطار مورد رحمت خداست، قیامت روزهاش سپر از آتش جهنم است، از در مخصوصی در قیامت وارد بهشت میشود، مورد دعای فرشتگان عرش است در سوره مومن آیه هفت به بعد را ببینید چه دعاهایی برای مردم مومن و اهل توبه دارند سالی یک بار در کل عمرم یکبار حج است، در کسب و کارم میگوید سیصد و شصت پنج روز سفر برو، برای بچهات عروسی بگیر، مهمانی بگیر، غذا بخور، لباس بپوش، ماشین بخر، اگر بعد از یک سال دیدی صد هزار تومان اضافه آمده از خرج پارسال بیست هزار تومانش را بده به خودم که این همه نعمت و پول بهت دادم خود من که خدا هستم به عنوان خمس، این بیست هزار تومان یادویست هزار تومان یا دو میلیون تومان در مقابل این همه نعمتی که به ما داده پرداختش شاق است؟ سخت است؟ مشکل است؟ نمیدانم چرا بعضیهادین را مشکل میدانند من که الان به این سن رسیدم تا حالاهیچی دین را مشکل حس نکردم هیچ چیز دین را، من هم مثل شما سر سالم از پول منبرم اگر از خرجم اضافه بیاید میبرم خمس و سهمم را میدهم از اولین منبری که شروع کردم مثلا پانزده هزار تومان سهمم شده تا حالا که گاهی حالادویست تومان، سیصد تومان، یک میلیون میشود هر سال دادم برای اینکه بدن ما طاقت عذاب الهی را ندارد، گوشت و پوست کجا هفت طبقه جهنم کجا؟ که امشب امیر المومنین دردعای کمیل میگوید و هذا ما لا تقوم له السماوات و الارض، آتشی است که تمام آسمانها و زمین طاقت تحملش را ندارند چرا آدم برود جهنم حیف است که. اقلا آدم یک جهنم برود صرف کند مثلا یک کارهایی اندازه یزید و نمرود و معاویه بکند که در جهنم برای آفتابه دزدی جهنمیها مسخره نکنند آدم را بیارزد به جهنم رفتن، نمیارزد، آنهایی هم که رفتند نمیارزیده.
خب این یک تجارت، تجارت سودمند، خب این تجارت سودمند آن عناصر تجارتیاش را پروردگار عالم در قرآن کریم بیا ن کرده دیشب دو تا آیه را بهتان آدرس دادم حتما تشریف بردیددر سوره مبارکه فاطر هر دو آیه را خواندید، حالا من قبل از اینکه هر دو آیه را بخوانم این سود حیات طیبه را در قیامت هم برایتان بگویم آیهاش را بخوانم، من عمل صالحا عمل صالح تجارت است همین وضو و نماز و روزه و پول دادن و انفاق کردن و کمک به یتیم، کمک به مستحق و ده تا جهازیه دادن به بیجهازیه و قرض کسی را ادا کردن و اینها همه تجارت است، مَنْ عَمِلَ صٰالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثىٰ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ ﴿النحل، 97﴾، البته شرط سود این تجارت این است که آدم مومن باشد، شیعه باشد، و هو مومن فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيٰاةً طَيِّبَةً، یک زندگی سالم، پاک که با ترک گناه به وجود میآید و با همین واجبات و خدمتها، هیچ خرجی هم ندارد هیچی، بعضی گناهان خیلی پرخرج است همان نماز خواندن ماچه خرجی دارد؟ روزه گرفتن چه خرجی دارد؟ تنها عبادتی که خرج دارد مکه است، آن هم اگر آدم مستطیع بشود، آن هم اگر آدم برود نکشند، دیگر خرجی ندارد عبادات دیگر هیچ خرجی ندارد.
خب قیامت چی کار میکند خدا با این آدمها با شماها یعنی؟ این آیه درباره شماهاست، وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مٰا كٰانُوا يَعْمَلُونَ ، خیال نکنید آیه سلمان و ابوذرو مقداد و مالک اشتر را دارد میگوید، نه آیه امتیاز به هیچ کس نمیدهد همه را دارد میگوید هر مومنی را سلمان است، مالک است ابوذر است شماها هستید پدران و پدربزرگهایمان هستند آیه همه را میگوید، هر مومنی را دارد میگوید، خب قیامت مزدی که میخواهم بدهم چطوری میدهم این خیلی عجیب است، من باید یک مثل بزنم تا آیه را بتوانم روشن برایتان بگویم.
یک کسی ده هزار متر زمین در میدان تجریش دارد، پنج هزار متر زمین هم میرداماد دارد، چهار پنج هزار متر زمین هم بر بازار دارد، دو سه هزار متر زمین هم نزدیک بهشت زهرا دارد، ده هزار زمین هم باقرآباد پایین بهشت زهرا دارد ده هکتار هم در راه قم دارد نرسیده به علیآباد، یک کسی میآید به این مالک میگوید آقا این مجموعه قطعه زمینها قیمتش چند است؟ میگوید زمین تجریش مثلا من وارد نیستم حالا اگر کسی زمین دارد ایراد نگیرد مثلا ده میلیون تومان، میرداماد چند هشت میلیون تومان، یک خرده پایینتر چند؟ شش میلیون تومان، زمینهای باقرآباد چند؟ متری یک میلیون تومان، در راه قم چی؟ آنها هم متری پنج هزار تومان، میگوید من دلم خواسته، اختیاردارم، متراژ کل زمینهایت را از تجریش تا راه قم را بگو میگوید بیست میلیون متر، میگویدبیست میلیون متر را به قیمت آن زمین تجریشت متری ده میلیون میخرم این هم پول بیا برویم محضر آیه میگوید قیامت هفتاد سال نمازت را نگاه میکنند گرانترین کدام است قیمت کل نمازهایت را به همان گرانترین میگذارند. قیمت کل روزههایت را به آن گرانترین میگذارند، قیمت کل کارهای خیرت را به آن گرانترین میگذارند. تجارت از این بالاتر؟ آدم کجا برود همچنین تجارتی بکند؟ این یک تجارت پرسود است. پرمنفعت.
حالا مواد تجارت را کلی در آیه میگوید که من همه را باید برایتان توضیح بدهم، الذین یتلون کتاب الله، عجب آیهای است خب تلاوت کتاب الله باقرائت کتاب الله چه فرقی دارد؟ دو تا فرق دارد تلاوت هم به معنی قرائت است که خب قرائت و قرائت این که یک معنی با کلمه قرائت این معنیاش فرقی نمیکند، اما دو فرق دیگر دارد یک فرقش تلاوت یعنی قرائت همراه با فهم آیه، الان هم اینقدر ترجمههای زیبایی برای قران نوشتند دیگر راحت ما میتوانیم معانی آیات رادر حد خودمان بفهمیم، تفسیرهای آسان فارسی هم زیاد در اختیار است کسی بخواهد عالم به قرآن بشود شبانه روز یک ساعت ده تا آیه یک سوره را شروع کند یس، واقعه الرحمن تبارک یک سوره را حالا سورههای بزرگ را نه حوصلهتان نمیکشد، جزء بیست و هفتم و هشتم و نهم و سیام قرآن که معارف دریاوار الهی در این چهار جزء است، توحید و قیامت و نبوت و امتها و بهشت و جهنم و غوغاست این چهار جزء آخر قرآن.
بخواند آدم و بفهمد، فرق دومش با قرائت اینکه این احکام و اخلاق و اعمالی که از این آیات فهمید هر کدام مسئولیت برایش دارد عمل کند، همه آیات که مسئولیتساز نیست هست؟ یکی به من گفت شما به کل این حرفهایی که در منبرهای ماه رمضان و محرم و صفر و وقتهای دیگر میزنی عمل میکنی؟ خیلی حرفها عالی است خوب است، گفتم نه، گفت شما هم مثل ما بیعمل هستی؟ گفتم نه، شما هم بیعمل نیستید من هم بیعمل نیستم گفتم من این همه آیه و روایت که بلد هستم و میگویم عین دکتر دواخانه هستم دکتر دواخانه چند جور دوا در خانهاش است؟ سه هزار جور، اگر سرش درد بگیرد هر سه هزار تا دوا را میخورد یا یک قرص سردرد، آنی که لازم است همه آیات که در مرحله عمل برای ما درنمیآید، ما الان تهران داریم زندگی میکنیم حالا ما در قرآن میخوانیم با تفسیرش که گندم زکات دارد خب گندم کجا بود، جو زکات دارد خب جو کجا بود، طلا و نقره زکات دارد ما طلا و نقرهمان کجا بود، گوسفند و گاو زکات دارد، کشمش زکات دارد، شتر زکات دارد خب این آیات شامل حال ما نمیشود. ولی همین نماز همین وضو، همین روزه، همین حرام و حلال همین مسائل اخلاقی اینها که شامل حال ما میشود پس تلاوت مرکب از سه حقیقت است، خواندن، فهمیدن عمل کردن.
عمل کردنش هم خرجی ندارد خیلی هم راحت است، اول سخن هم گفتم خیلی راحت است، خب این یک موضوع تجارت، و اقاموا الصلاة نماز، وَ أَقٰامُوا اَلصَّلاٰةَ وَ أَنْفَقُوا مِمّٰا رَزَقْنٰاهُمْ سِرًّا وَ عَلاٰنِيَةً ﴿فاطر، 29﴾ اینهایی که پول دارند هم در پنهان برای خدا هزینه میکنند هم در آشکار، پنهان هم میشود پنهانش خیلی عالی است، یک شهری یک مسجدی را ساختند یک نفر ساخت یک پانصد متر زمین را مسجد کرد تمامش هم موکت کرد و لولهکشی کرد و برق کشید و پیش نماز گذاشت و نماز جماعت هم شروع شد، اما دیگر نتوانست تمام تمامش بکند، یک شبی یک کسی میآید میبیند خادم نیست، چون یک خادمی بود شبها میخوابید روزها میرفت خانهشان میآمد این زاغ سیاه این خادم را زد یک شب دید چراغ اتاقش خاموش است، یک انگشتی به در زد دید نه کسی نیست، این قفل مسجد را شکست و تاریک هم بود رفت در مسجد کارهایش را کرد و یک ساعت به اذان زنجیر کرد دری را که قفلش را شکسته بود به آن زنجیر یک قفل انداخت و رفت، خادم سحر آمد دید قفل مسجد را شکستند زنجیر زدند به زنجیر هم قفل، قفل را باز کرد زنجیر هم باز کرد رفت داخل کلید کنتور را زد دید از سر مسجد تا ته مسجد کل شبستان را فرش دستباف انداختند، یک دویست تا هم کارتن گوشه مسجد است رویش نوشته بشقاب، قاشق، استکان، دیس، اینها هم برای مثلا هزار نفر جمعیت که غذا بدهند رویش هم یک کاغذ است نوشته بود خادم چند شب است مزاحم ما شدی هی ما میآمدیم اینجا بیدار میماندیم که تو نباشی و بودی، الحمدلله دیشب نبودی من آمدم این مسجد را من فرش کردم کل این ظرفها را هم من دادم اگر میخواهی من را بشناسی قیامت اگر خدا دلش خواست من را به تو معرفی میکند خداحافظ شما این تجارت است.
يَرْجُونَ تِجٰارَةً لَنْ تَبُورَ، آیه بعدش لِيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ، خدا پیمانه پاداش اینها را پر میکند وَ يَزِيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ، اضافه هم بهشان میدهد إِنَّهُ غَفُورٌ شَكُورٌ ﴿فاطر، 30﴾.