لطفا منتظر باشید

روز اول

(مشهد حسینیه همدانی‌ها)
شوال1436 ه.ق - مرداد1394 ه.ش

عناوین این سخنرانی

با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید

 

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین صلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.

روز ابتدای جلسه را با یاد و نام وجود مبارک امام هشتم علیه السلام شروع می‌کنم، که ادب را نسبت به حضرت رعایت کرده باشم، نکاتی را در این زمینه برایتان بیان می‌کنم که دانستنش لازم است و مفید است، در سوره مبارکه توبه می‌خوانیم که پروردگار عالم درباره دیدگاه خودش و پیغمبر و ائمه طاهرین نسبت به همه اعمال و رفتار و کردار و حرکات ما بیان می‌کند، وَ سَيَرَى اَللّٰهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ ﴿التوبة، 94﴾ یعنی یقینا و بدون شک خدا و پیغمبرش و مومنین همه حرکات شما را و اعمال شما را می‌بینند، نه در آینده همین الان که کاری را انجام می‌دهیم عملی را انجام می‌دهیم برخوردی را با دیگران داریم خدا و پیغمبر و ائمه می‌بینند.

البته خداوند مهربان اعمال خوب را  که می‌بیند و پیغمبر و ائمه، راضی می‌شوند از انسان، اعمال زشت پنهان را که می‌بینند، پخش نمی‌کنند یعنی زمینه پخشش را فراهم نمی‌کنند، سرّ نگه‌دار هستند، اینکه عرض کردم آیه می‌گوید الان می‌بینند، از فعل مضارع یری استفاده می‌شود، فعل مضارع دو تا زمان را دارد، یکی زمان حال است، یکی زمان آینده، اگر بخواهیم بگوییم خدا در آینده می‌بیند، معنی‌اش این می‌شود که الان نمی‌بیند این غلط است، این خلاف است، چرا که پروردگار می‌فرماید إِنَّ اَللّٰهَ عَلىٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ  ﴿الحج‏، 17﴾ خدا بر هر چیزی شاهد است، گواه است، حاضر است.

وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مٰا كُنْتُمْ هر جا  که باشید من با شما هستم، من همراه شما هستم، بنابراین اگر کسی این آیه را به آینده معنا بکند که در این معنا کردن با قرآن مخالفت کرده، با اوصاف پروردگار مخالفت کرده، سیری الله عملکم نه اینکه الان نمی‌بیند آینده می‌بیند یری به معنی حال است یعنی همین الان شما در هر کاری که هستید خدا شما را می‌بیند، و رسوله چون واو در اینجا واو عاطفه است، دانشمندان علم ادبیات می‌فرمایند واو عاطفه حکم معطوف علیه را انتقال به معطوف می‌دهد، در آیه شریفه الله معطوف علیه است، رسول معطوف است یعنی واو عاطفه رسول را عطف به الله کرده پس احکام معطوف علیه بر معطوف ثابت است، یعنی نه فقط خدا الان ناظر تمام احوالات و اعمال و کردار شماست، پیغمبر هم الان ناظر است، و جالب این است که قرآن از پیغمبر چند بار تعبیر به شاهد کرده است، شاهد یعنی آنی که ناظر کارهای من است و می‌تواند بیاید دادگاه شهادت بدهد چون اگر کسی شاهد امور من نبود حرام است بیاید در دادگاه شهادت بدهد و شهادت روی شهادت هم باطل است، کسی برود بگوید پدرم گفت من دیدم اما پدرم نمی‌آید دادگاه من آمدم بگویم که پدرم شاهد این کار بوده قاضی حق ندارد قبول بکند، إِنّٰا أَرْسَلْنٰاكَ شٰاهِداً اولین وصفی که در آیه سوره احزاب از پنج وصف برای پیغمبر آورده شاهد بودن است، آخر سوره حج هم می‌فرماید وَ يَكُونَ اَلرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيداً  پیغمبر من شاهد شماست. اما در این آیات گفته زمانی که در دنیاست شاهد شماست؟ نگفته.

هیچ آیه‌ای که از پیغمبر تعبیر به شاهد کرده قید زنده بودنش را در دنیا نیاورده، فقط فرموده وَ يَكُونَ اَلرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيداً دیگر دنیا و آخرت را نگفته، إِنّٰا أَرْسَلْنٰاكَ شٰاهِداً دیگر دنیا و آخرت را نگفته، علاوه بر این واو عاطفه نشان می‌دهد که پیغمبر چه در زمان حیاتش، چه در زمانی که در برزخ است، چه در زمانی که در قیامت است، شاهد همه اعمال و حرکات ماست، یعنی همین الان که ما در این مجلس نشستیم آمدیم زیارت حضرت رضا، الان پیغمبر شاهد آمدن  ماست، شاهد نشستن ماست، شاهد گوش دادن ماست، و همین شاهد بودن را قیامت هم شهادت می‌دهد در پیشگاه پروردگار که این آدم، این زن، این مرد مومن است، کارهای درستی  کرده، براساس شاهد بودنش چون وقتی می‌تواند پیغمبر در قیامت در دادگاه شهادت بدهد که اعمال ما را دیده باشد و ناظر باشد.

و المومنون، مومنون یعنی ائمه طاهرین، معنی‌اش ما نیستیم، ما مومن هستیم اما الان  که در این چهاردیواری نشستیم شاهد مردم بیرون نیستیم، یعنی ما مردم کوچه و خیابان و حرم و بازار و افرادی که الان در هواپیما و قطار هستند و ماشین هستند نمی‌بینیم پس مومنون آیه ما نیستیم چون ما شاهد نیستیم ما الان از هفت میلیارد جمعیت زمین غائب هستیم، ما غائب هستیم، پس منظور آیه ما نیستیم، پس شاهد سه نفرند، خدا همین الان، پیغمبر و ائمه طاهرین.

این آیه  که در سوره توبه است و پنج شش تا آیه‌ای که خواندم کاملا به شما یقین می‌دهد که وقتی می‌خواهید وارد حرم بشوید اذن دخول می‌خوانید می‌گویید اشهد انک تسمع کلامی و تشهد مقامی و تردّ جوادی، یابن الرسول الله شما در عالم برزخ هستی ولی همین الان کلام من را می‌شنوی الان، و تسمع کلامی و تشهد مقامی، شاهد هستی که من کجا ایستادم در صحن جمهوری هستم، در صحن بزرگ هستم در نماز جماعت هستم، در اذن دخول هستم، در حرم هستم، در اطراف حرم هستم، همه را شاهد هستی، تشهد مقامی یعنی غائب از من نیستی، و تردّ جوادی، من دارم به تو سلام می‌کنم سلام من را جواب می‌دهی، پاسخ می‌دهی، بنابراین شما وقتی که می‌روید زیارت، زیارت امام زنده می‌روید نه امام مرده، انت حیّ و مرزوق عند الله، این را ما باید بدانیم یعنی باید این توجه را داشته باشیم، ما زیارت مرده نمی‌رویم.

زیارت مردگان زیارت قبرستان‌هاست، آنها هستند که امام صادق می‌فرماید مومنین و غیرمومنین عادی حالت خواب دارند، و سلام شما را هم نمی‌شنوند ما انت بسمع من فی القبور، حبیب من تو سخن خودت را به مرده‌هایی که در قبر هستند نمی‌توانی برسانی چون مردند، اما پیغمبر اکرم نمرده در برزخ میت نیست، بلکه زنده کامل جامع برزخی است که  تمام الطاف و عنایات خدا که به سوی او در جریان است می‌گیرد، ائمه طاهرین هم همینطور.

یک کتابی داریم که من خیلی به این کتاب در سخنرانی‌هایم تکیه می‌کنم، کامل الزیارات، ترجمه هم شده این یکی از معتبرترین کتابهای مکتب اهل بیت است، از امام صادق می‌پرسد یابن الرسول الله الان حضرت حسین کجاست؟ امام صادق می‌فرماید عند ربه پیشگاه پروردگار است، و به  تمام زائرینش و گریه‌کنندگانش نظر می‌کند، ینظر الی زوّاره و الباکین علیه، هم به تمام زائرانش نگاه می‌کند، هم به تمام گریه‌کنندگانش نگاه می‌کند، هم از پیغمبر و مادرش و پدرش و برادرش برای زائران و گریه‌کنندگان درخواست دعا و استغفار می‌کند.

پس شما حرم که می‌روید زیارت امام حیّ می‌روید، اگر زیارت امام میت بروید چه فرقی می‌کند با زیارت قبر مش حسن سبزی‌فروش که آدم متدینی بوده و مرده، خب خدا رحمتش کند چه فرقی می‌کند اصلا بین امام و آن آدم معمولی که در قبر است و مرده چه فرقی می‌کند اگر فرقی نداشته باشد پس کل این زیارت‌های ما بیهوده است، چون دیگر جایی حساب نمی‌شود.

اشهد انک تسمع کلامی، سخنم را می‌شنوی، و  تشهد مقامی شاهد هستی که من کجا هستم، و تردّ جوابی، سلام بهت می‌کنم علیک السلام می‌گویی جوابم را می‌دهی این یک مسئله که درباره حضرت رضا و دیگر ائمه باید در ذهنتان باشد شما به زیارت کسی می‌روید که صدایتان را، گریه‌تان را، حالتان را، حرفتان را، سلامتان را، می‌شنود می‌بیند و جایتان هم می‌بیند که کجا قرار گرفتید، چگونه قرار گرفتید، این است که یک وقت حرم می‌روید اگر یک وقت پایتان درد می‌کند دراز نکنید، با ادب در محضر امام بنشینید، و با ادب زیارت کنید، و با ادب گریه کنید، و در محضر او خود را یک فقیر محتاج گدایی که طرفتان دستتان را خالی برنمی‌گرداند حساب بکنید. این زیارت می‌شود زیارت.

و این را فکر نمی‌کنم بیشتر کسانی که زیارت می‌آیند توجه داشته باشند، که  در محضر کی آمدند و کیفیت کار چگونه است و مسئله از چه قرار است این خیلی مهم است که من بدانم پیش کی آمدم و وجود مقدسی که پیشش آمدم چه اوصاف و خصوصیاتی دارد و بدانم که در عالم برزخ مانند اموات نیست، اگر مانند اموات باشد آن‌وقت باید گفت صاحب این قبر با صاحب قبر خواجه اباصلت و خواجه ربیع که یک آدم معمولی بوده مرده دفنش کردند یکی است.

ادب زیارت، معرفت زیارت، همین است که من نوجوان بودم شاید بیست و یک سالم بود می‌آمدم در این صحن‌ها، یکی از کارهایم این بود که تمام این کتیبه‌ها را با دقت می‌خواندم، یعنی یک کتیبه‌ای که سر سی متری بود می‌خواندم، این کتیبه را در صحن نو یعنی آن وقت که دو تا صحن بیشتر نبود خواندم که  امیر المومنین فرمودند یعنی صد و پنجاه شصت سال پیش از ولادت حضرت رضا، ستدفن بضعة منی به همین زودی‌ها، یعنی در همین صد و پنجاه شصت سال دیگر، پاره تن من در زمین طوس یعنی همین منطقه، دفن می‌شود، من زاره عارفا بحقه، کسی که او را زیارت کند در حالی که بفهمد کیست، بشناسد که  کیست، بداند میت نیست، یعنی بی‌اثر نیست، بداند که  جماد نیست، بداند که مرده به معنی این نیست که دیگر کر و کور و نابیناست قیامت بهش گوشش را می‌دهند و چشمش و هوشش را، نه بداند که آمده امام حیّ را دارد زیارت می‌کند که مرزوق عند ربه، پیش پروردگار دارد روزی می‌خورد این را بداند و واجب الاطاعه، حرّم الله جسده علی النار، این زیارت با معرفت باعث می‌شود که خدا بدن زائر را به آتش جهنم حرام کند. این زیارت. این یک نکته.

نکته دوم که این هم خیلی باید مورد توجه باشد که من هم حالا  نمی‌دانم کشاورزانی که می‌آیند زیارت صنعت‌کارهایی که می‌آیند زیارت، آنهایی که طلا و نقره دارند می‌آیند زیارت، آنهایی  که باغ انگور مفصل و گوسفند و شتر دارند می‌آیند زیارت، به این نکته توجه دارند که به حضرت رضا می‌گویند اشهد انک من گواهی می‌دهم من اقرار می‌کنم، من اعتراف می‌کنم انک که یقینا بدون شک تو کسی بودی که اقمت صلاة و اتیت الزکاة، برای نماز بالاترین ارزش را قائل بودی و قیام به نماز داشتی و اهل زکات بودی، یعنی اگر در مدینه باغ خرما داشتی، هر سال قبل از اینکه خرمایت را به بازار ببری و پولش را برای مخارج زندگی‌ات بگیری اول زکاتش را خارج می‌کردی، ما نه چیز در اسلام پیغمبر و ائمه و قرآن به ما گفتند زکات دارد، حالا به من بفرمایید شما زائری که حضرت را زیارت می‌کند می‌گوید من یقین دارم تو زکات می‌دادی، یعنی این امر واجب خدا را که امر مالی است اطاعت می‌کردی ولی خودش بخیل است زکات کشمش و خرما و جو و گندم و گاو و گوسفندش را نمی‌دهد این زائر حضرت رضاست یا  مخالف حضرت رضاست، خب این را راحت می‌شود گفت مخالف حضرت رضاست، این زیارتش ارزش دارد؟ نه. زیارت بخیل زیارت آنی که پشت به حکم قرآن کرده، زیارت آنی که امر خدا را در زکات قبول ندارد، این زیارت ارزش دارد؟ چه ارزشی دارد؟

ما در روایاتمان داریم در شهر مرو آنجایی که  حضرت ساکن بود، اینجا عبوری آمدند رد شوند که شهید کرد مامون، ساکن خراسان نبود ایشان ساکن مرو بود، گاهی می‌آمدند در خانه را می‌زدند امام به کارگر خانه می‌گفتند برو ببین کیست که در می‌زند، مخصوصا می‌گفتند ببین کیست وگرنه خودشان که شاهد بودند کیست، غلام می‌آمد کیست؟ به حضرت بگویید ما از شیعیان شما هستیم آمدیم شما را زیارت  کنیم امام می‌فرمود در را باز نکن، آن ویژگی‌ها و خصوصیت‌هایی که ما برای شیعه بیان کردیم پدران ما بیان کردند در اینهایی که دارند در می‌زنند نیست، دروغگو را راه ندهید، این است معنی‌اش دیگر. اینها می‌رفتند یکی دو سه بار می‌آمدند باز راهشان نمی‌داد گاهی می‌آمدند به غلام می‌گفتند به  حضرت بگو دوستانتان می‌خواهند شما را ملاقات کنند امام خودش می‌آمد در را باز می‌کرد  می‌گفت حالا راست می‌گویند من را دوست دارند، اما شیعه من نیستند، من که دارم می‌گویم اشهد انک قد اقمت الصلاة، خب یک رکعت نمازم نباید قضا بشود، صبح نباید تا هشت صبح بخوابم و بلند نشوم مهمترین نماز خدا را بخوانم چون آن دو رکعت نماز صبح از نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا خیلی مهمتر است، درباره نماز صبح است که خدا می‌گوید إِنَّ قُرْآنَ اَلْفَجْرِ كٰانَ مَشْهُوداً  ﴿الإسراء، 78﴾ اسم نماز صبح را گذاشته قرآن الفجر، کم نیست.

اینکه من به نماز اهمیت ندهم، نمازم را دست پاشکسته بخوانم که باطل باشد، اینقدر باعجله نماز بخوانم که از تکبیرة الاحرام تا سلام را به هم بدوزم این دیگر نماز نیست، بازیگری است. این به قول یکی از رفقایم در تهران اینهایی که نماز خیلی باعجله و تند می‌خوانند می‌گفتند اینها ورزش سوئدی می‌کنند می‌گفت اینگونه نماز خواندن ورزش مردم سوئد است  که تند تند بالا بپرند، پایین بپرند دولا شوند بروند روی زمین با دست بلند شوند، خب آدم چرا نماز بخواند می‌رود یک باشگاه کارت می‌گیرد می‌رود ورزش سوئدی می‌کند، آن نمازی که حضرت رضا خواندند آن نماز پر از ادب و وقار بود حالا من نمی‌گویم هم وزن حضرت نماز بخوانیم، در ایاک نعبد و ایاک نستعین بدنمان بلرزد در غیر المغضوب علیهم و لضالین اشکمان روی لباسمان جاری شود، اما اقلا یک نماز باادبی بخوانیم، یک نماز با متانتی، یک نماز باوقاری، اشهد انک قد اقمت الصلاة و آتیت الزکاة، این هم یک نکته در زیارت وجود مبارک حضرت رضا.

یک نکته هم در زیارتشان که خیلی مهم است این حرفهای امروز من را تکمیل می‌کند این است، که ما در زیارت پایین پا می‌خوانیم صلی الله علیک یا ابالحسن، درود خدا بر تو خب این درود به او می‌رسد که  ما می‌گوییم درود خدا بر تو یا نمی‌رسد، اگر بگوییم درود خدا که ما  تقاضا می‌کنیم نمی‌رسد پس با یک مرده داریم حرف می‌زنیم که هیچی حالیش نیست آن وقت با مرده‌های قبرستان مساوی می‌شود، در حالی که او امام است، پس مساوی با مرده نیست، سلامی که ما از خدا برای او می‌خواهیم همان وقت به او می‌رسد، صلی الله علیک یا ابالحسن صلی الله علی روحک و بدنک، ما بدن تو را نابود نمی‌دانیم، اگر بدن تو بدن نابودی باشد رحمت خدا به آن بدنی که  نابود است نمی‌رسد، نابود است دیگر باید بدنی موجود باشد یک بدن لطیف مثالی ملکوتی برزخی که درود خدا بهش برسد، و روحک روح مقدس تو هم گیرنده است، یعنی ساکن نیست، خاموش نیست، علی روحک و بدنک.

قتل الله من قتل بالایدی و السن، خداوند لعنت کند، قتل در اینجا به معنی لعنت کردن است، نه به معنی کشتن، مامون که نابود شده دیگران هم در زمان مامون که دشمن حضرت بودند نابود شدند الان دیگر من نمی‌توانم بگویم خدا مامون را نابود کند مامون که نابود است و هلاک، قتل در اینجا به معنی لعن است، قتل الله یعنی خدا لعنت کند من قتلک آنهایی که تو را کشتند با دست‌ها و با زبانشان، خب ما همیشه در ذهنمان است یک نفر حضرت را  کشته چرا می‌گوییم آنان که با دستان و زبانشان تو را کشتند، این معنی‌اش این است که اگر در  اقوام شما یک نفر رباخور است، یک نفر شراب‌خور است، یک نفر زناکار است، یک نفر ماهواره‌ای است که با ماهواره آلوده در ارتباط است شما از عملش راضی باشید شما هم جزو آنها هستید این معنایش است.

فرمود اباصلت من را دعوت کردند، شما با من بیا، کنار در خانه مامون بشین اگر من معمولی بیرون آمدم که با هم برمی‌گردیم، اما اگر دیدی من دارم بیرون می‌آیم عبا به سرم انداختم بدان من را کشتند، اباصلت می‌گوید من آمدم با حضرت  کنار در خانه نشستم، الان که دارید این مطالب را می‌شنوید و گریه می‌کنید طبق مسائلی که  گفتم حضرت شما را می‌بیند، گفت خیلی مضطرب بودم، پریشان بودم، نمی‌دانستم امام چطوری می‌آید بیرون اما وقتی در را باز کردند مامورها دیدم عبا به سر انداخته رنگش پریده، بنا نبود با او صحبت کنم آمدم خانه، اما تا رسیدیم خانه شمردم از شدت درد پنجاه بار روی زمین نشست بلند شد، تا رسیدیم آن منزلی که برایمان گرفته بودند، دیدم مثل آدم مار گزیده دارد به خودش می‌پیچد، یک مرتبه دیدم یک بچه هفت ساله از در وارد شد، امام او را بغل گرفت بوسید نشست بالای سر پدر سر بابا را به دامن گرفت، اینجا من از بچگی یادم است وقتی که منبری‌ها این مصیبت را می‌خواندند می‌گفتند لا یوم یومک یا ابا عبدالله، اینجا فرزند سر بابا را به دامن گرفت، اما کربلا ابی عبدالله سر علی اکبرش را به دامن گرفت.

 

 

 

برچسب ها :