زیارت عاشورا به عنوان تنها زیارتی است که دارای بیشترین فرازهای تبرّی (برائت جستن) است، و می تواند آغازی برای عارفان سالک یا رهروان مبتدیِ این راه باشد.
زیارت عاشورا از بهترین زیاراتی است که در باب تبرّی و تولّی وارد شده است. این زیارت یکی از بهترین زیارات وارده شده از لحاظ سند است و تشکیک در سند آن از هیچ کس از اهل علم و عقل صادر نشده است. برای خواندن این زیارت در روایت علقمه از امام باقر علیه السلام ثواب زیادی گزارش شده که بعضی از آن ثواب ها عبارتند از: هزار هزار حسنه برای او نوشته می شود و هزار هزار سیّئه از او محو می شود و به هزار هزار درجه ترفیع داده می شود و همراه با کسانی که با امام حسین علیه السلام شهید شدند محشور می شود. (کامل الزیارات، ص 176)
این زیارت یکی از منحصر به فردترین زیاراتی است که در مناسبت های مختلف به خواندن آن سفارش شده است. علما و عرفاء و عوام از ناحیه ی این زیارات به مقاماتی رسیده اند و بسیاری از بزرگان در خواندن روزانه ی زیارت عاشورا مداومت داشته اند به نحوی که حتی بعضی از بزرگان در مواقعی که بیمار بوده اند یا کسالتی داشته اند، برای خواندن آن نایب می گرفته اند.
یکی از مهمترین فقرات زیارت عاشورا لعن های این زیارت است که در این تحقیق قصد داریم به صورت گذرا چشم اندازی به این فقرات برجسته داشته باشیم.
رتبه ی تبرّی و تولّی در زندگی انسان
روشن است که انسان در زندگی فردی خود نمی تواند به صورت خنثی عمل کند. این عملکرد در زندگی اجتماعی به شکل عام تری جلوه می کند. بنابراین هر انسانی بر اساس عقیده اش، عقائد و افرادی را دفع می کند و عقائد و افرادی را جذب می نماید. اگر عقیده ای قدرت جذب و دفعش نسبت به افراد و اعتقادات به تدریج ضعیف شود، به ضعف تدریجی آن عقیده منتهی خواهد شد.
اگر بخواهیم تبرّی و تولّی را رتبه بندی کنیم، روشن است که در رتبه ی اول باید تبرّی را بیاوریم. بنابراین در باب تبرّی و تولّی، رتبه ی تبرّی؛ یعنی بیزاری جستن از دشمنان خدا، در عقیده ی مؤمن پیش از تولّی می باشد.
تجلّیِ تبرّی در زیارت عاشورا
در باب اخلاق می گویند پس از اینکه انسان از عادات و اعمال زشت خود و دیگران تخلّی پیدا کرد و به کمالات و فضائل، خود را تحلّی (آراسته) نمود، به مرحله ی تجلّی جمال حضرت دوست یا اشارات او برای ادامه ی سلوک می رسد.
زیارت عاشورا به عنوان تنها زیارتی که دارای بیشترین فقرات تبرّی (به عنوان تخلّی) است، می تواند فتح باب عارفان سالک یا راهروان مبتدیِ این طریق باشد.
دلائل ورود لعن در زیارت عاشورا
لعن های وارد شده در زیارت عاشورا از باب کینه های شخصی صادر نشده اند، بلکه از باب عنوان ظلم و کمک به ظالم صادر شده اند و این لعن ها اگر به اشخاص حقیقی تعلق گرفته اند به این دلیل است که آن فرد، صاحب این عنوانِ «ظالم» و «معاونت ظالمین» می باشد.
گفتیم که وقتی انسان دارای عقیده و هدفی در زندگی اجتماعی باشد، نمی تواند به صورت خنثی عمل کند. او با کمال احترام به عقائد دیگران و در کمال زندگی مسالمت آمیز در موارد خنثای زندگی اجتماعی، با تبرّی (دشمنی با دشمنان خدا) از عقیده ی خود دفاع می کند و راه هرگونه سازش عقیدتی را می بندد و با تولّی (دوستی با دوستان خدا) زندگی اجتماعی مناسب با عقیده ی خود را سازماندهی می نماید.
انسان موجودی بی تفاوت نباید باشد چرا که فهم و شعور و ابزاری برای واکنش نشان دادن دارد. اسفنج دریایی وسیله ی حرکتی ندارند، ساکن اند، شکل معینی ندارند، غذا سازی نمی کنند، اندامی برای بینایی و شنوایی ندارند و حتی در برابر نور واکنش نشان نمی دهند. بنابراین ساده ترین شکل حیاتِ تقریباً خنثی را اسفنج ها دارند). انسان عقیده مند بر اساس عقیده اش خط کشی حزبی انجام می دهد و با اختیار و اعتقاد، خطوط قرمز عقیدتی را در هم نمی شکند.
اگر کسی صحبت از حذف لعن در زندگی و دعاها و زیارت ها (که سفارش روش زندگی عقیدتی اند) کند، و بگوید که «لعن های زیارت عاشورا ترویج خشونت است»، اگر ملاحظه ی مروّت و مدارا و تقوا و تقیّه را نکرده باشد، توصیه به زندگی اسفنجی نموده است که خلاف اصول ابتدائی دین است. دین اسلام با جمله ی مقدس «لا إله إلا الله» شروع می شود که دو فقره است و فقره ی اول آن تبرّی است.
فقرات لعن در زیارت عاشورا
لعن های وارد شده در زیارت عاشورا دو نوع است که عبارتند از:
الف) لعن های عام (امّت ملعونه)
در لعن های عام زیارت عاشورا دوازده طبقه لعن وجود دارد که عبارتند از:
1. فَلَعَنَ اللَّه أمَّةً أَسَّسَتْ أَسَاسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَیْكُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ (خدا لعنت كند امّتى كه بناى ظلم و بیداد را بر شما اهل بیت بنیان نهادند)
2. وَ لَعَنَ اللَّه أُمَّةً دَفَعَتْكُمْ عَنْ مَقَامِكُمْ وَ أَزَالَتْكُمْ عَنْ مَرَاتِبِكُم الَّتِی رَتَّبَكُم اللَّه فِیهَا (و خدا لعنت كند قومى كه شما را از مقامتان جدا كردند و از مرتبه هایتان كه خداوند شما را در آن جاى داده بود، دور نمودند)
3. وَ لَعَنَ اللَّه أُمَّةً قَتَلَتْكُمْ (و خدا لعنت امّتی که شما را کشتند)
4. وَ لَعَنَ اللَّه الْمُمَهِّدِینَ لَهُمْ بِالتَّمْكِینِ مِنْ قِتَالِكُم (و خدا لعنت كند آنان را كه امکان جنگ با شما براى آنها مهیّا کردند)
5. فَلَعَنَ اللَّه آلَ زِیَادٍ وَ آلَ مَرْوَانَ (پس خدا لعنت کند آل زیاد و آل مروان)
6. وَ لَعَنَ اللَّه بَنِی أُمَیَّةَ قَاطِبَةً (و خدا لعنت کند تمام بنی امیه را [صاحبان عنوان ظلم])
7. وَ لَعَنَ اللَّه أُمَّةً أَسْرَجَتْ وَ أَلْجَمَتْ وَ تَهَیَّأَتْ لِقِتَالِكَ (و خدا لعنت كند امّتى كه مركبها را زین كردند و به اسب ها برای آمادگیِ جنگ با شما افسار زدند)
8. اللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تَابِعٍ لَه عَلَى ذَلِكَ (خدایا لعنت كن اوّلین ظالمی را كه به حق محمّد و آل محمّد ظلم كرد و آخرین كسى را كه در این راه از او پیروی نمود)
9. اللَّهُمَّ الْعَنِ الْعِصَابَةَ الَّتِی حَارَبَتِ الْحُسَیْنَ وَ شَایَعَتْ وَ بَایَعَتْ أَعْدَاءَه عَلَى قَتْلِهِ وَ قَتْلِ أَنْصَارِهِ (خدایا لعنت كن گروهی را كه با حسین جنگیدند و گروهی را که همراهى نمودند و گروهی را که با دشمنان او برای کشتنش و کشتن یارانش پیمان بستند)
10. اللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمِیعاً (خدایا همه ی آنها را لعنت کن)
11. اللَّهُمَّ خُصَّ أَنْتَ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ آلَ نَبِیِّكَ بِاللَّعْنِ (خدایا اولین ظالمی را که به خاندان پیامبرت ظلم کرد، مخصوص لعن بگردان)
12. ثُمَّ الْعَنْ أَعْدَاءَ آلِ مُحمَّدٍ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الآخِرِین (سپس دشمنان آل محمد از اولین و آخرین را لعنت کن)
وقتی کسی ملقّب به عنوانی می شود، تمام عوارض آن عنوان را شامل می شود. و چون بعضی افراد به دلیل ادامه دادن راه ظلم به اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله، عنوان «ظالم» به خود گرفتند، آن لعن ها شامل حال آنها گردیده است؛ نه فقط شامل آنها بلکه در صورت رضایت به عملکرد آن ظالمان، شامل تمام افراد حقیقی (یعنی اشخاص) و حقوقی (یعنی حکومت ها و امت ها) تا روز قیامت می گردد.
این لعنت های عظیم پی در پی برای این است که ظلم در نزد خداوند آن قدر قبیح است که اگر در امتی، گروهی بنیان ظلم نهادند و بر اساس آن ظلم، جامعه ی اسلامی را اداره کردند، آن ظلم نهادینه می شود و آن جامعه مانند لجنزار بدبوئی می گردد که تمام راههای هدایت و معنویت از آن رخت برمی بندد و هر چیزی در آن به هر نحوی رشد کند در بستر آلوده ی آن پلیدی سر بلند می کند و نسل های بعد در جهل مرکب، اسیر فضای فتنه ی غبار آلود بلکه تاریک آن جامعه ی ظلمانی شده، کاملاً راه هدایت و سعادت بر روی آنها بسته خواهد شد. آن چه امروزه در گروههای انحرافی امثال داعش و وهابیت بی عقل و دور از هر گونه انسانیت می بینیم، نتیجه ی آن نهادینه شدن اساس ظلم و جور بر اهل بیت رسول خدا صلی الله علیهم اجمعین است.
ب) لعن های خاص (سرکرده های ملعون)
لعن های خاص زیارت عاشورا، همانطور که قبلاً گفتیم به دلیل مصداق بودن افراد خاص تحت عنوان «ظالم» یا «معاون و یاور ظالم» است.
این لعن های خاص که به بعضی از سرکرده های ظلم تعلق گرفته است، عبارتند از:
1. وَ لَعَنَ اللَّه ابْنَ مَرْجَانَةَ (و خدا لعنت کند فرزند مرجانه [همان «ابن زیاد» ملعون])
2. وَ لَعَنَ اللَّه عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ (و خدا لعنت کند عمر سعد)
3. وَ لَعَنَ اللَّه شَمِراً (و خدا لعنت کند شمر را)
4. اللَّهُمَّ الْعَنْ أَبَا سُفْیَانَ وَ مُعَاوِیَةَ وَ یَزِیدَ بْنِ مُعَاوِیَةَ أَبَدَ الآبِدِین (خدایا بر ابوسفیان و معاویه و یزید بن معاویه تا همیشه لعنت فرست)
این لعن های وارد شده در زیارت عاشورا از باب کینه های شخصی صادر نشده اند، بلکه از باب عنوان ظلم و کمک به ظالم صادر شده اند و این لعن ها اگر به اشخاص حقیقی تعلق گرفته اند به این دلیل است که آن فرد، صاحب این عنوانِ «ظالم» و «معاونت ظالمین» می باشد، و با توجه به قبیح بودن عقلیِ این عنوان در نزد تمام عقَلا، این لعن و تبرّی در نزد افرادی که هیچ نسبتی با دین اسلام ندارند یا حتی صاحب هیچ دینی نیستند نیز حَسَن و پسندیده است. (دقت بفرمائید)
نتیجه
وقتی کسی ملقّب به عنوانی می شود، تمام عوارض آن عنوان را شامل می شود. و چون بعضی افراد به دلیل ادامه دادن راه ظلم به اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله، عنوان «ظالم» به خود گرفتند، آن لعن ها شامل حال آنها گردیده است؛ نه فقط شامل آنها بلکه در صورت رضایت به عملکرد آن ظالمان، شامل تمام افراد حقیقی (یعنی اشخاص) و حقوقی (یعنی حکومت ها و امت ها) تا روز قیامت می گردد.
منبع : تبیان