فارسی
يكشنبه 02 دى 1403 - الاحد 19 جمادى الثاني 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 1
100% این مطلب را پسندیده اند

اگر مومن هستید، شوخی کنید!

اگر مومن هستید، شوخی کنید!

شوخی و تفریحات سالم و بدون آزار و دور از تحقیر دیگران و پرهیز از استهزاء مردم، به زندگی فردی و اجتماعی نشاط می بخشد و موضوع مهم «طنز» نیز به نحوی در قلمرو شوخی و مزاح قرار می گیرد، به شرط آنكه نگاه جدی به زندگی، آسیب نبیند و حیات بشری به بازیچه و لودگی و هرزگی كشیده نشود.

كمتر جامعه و ملتی را می توان یافت كه در ارتباطات مردم، چیزی به نام «شوخی» وجود نداشته باشد. لازمه زندگی اجتماعی و داشتن ارتباطهای سالم و فرح بخش، مزاح است. البته گاهی هم مزاح، به كدورت و كینه می انجامد و نتیجه معكوس می دهد كه اشاره خواهد شد.
بعضیها خصلت شوخی و مزاح را چه با گفتار و چه رفتار، به عنوان شاخصه خود قرار داده اند. برخی هم میانه خوشی با آن ندارند و اهل شوخی نیستند.
از آنجا كه این نوع برخورد، در میان مردم متداول است و نه می توان به كلی آن را مردود دانست و نه می توان بی حد و مرز طرفدار آن بود، در این نوشتار به بیان آثار، حدّ و مرز و شیوه و شرایط آن بر اساس تعالیم دینی می پردازیم.


مزاح، خصلتی مؤمنانه

برخلاف تصور یا القاء آنان كه می كوشند چهره ای خشن و عبوس از اسلام ارائه دهند، در فرهنگ دینی مسئله خوشحالی و شادی و خرسندسازی و شاد كردن دیگران، جزء خصلتهای مثبت و پسندیده به شمار آمده است. از مزاح و شوخ طبعی به عنوان یك خصلت مؤمنانه یاد شده است. اولیای دین و بزرگان مكتب نیز در عمل، این گونه بوده اند.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: هیچ مؤمنی نیست مگر اینكه در او «دعابه» است. راوی از امام پرسید: دعابه چیست؟ حضرت فرمود: یعنی مزاح و شوخی.(1)


برخلاف تصور یا القاء آنان كه می كوشند چهره ای خشن و عبوس از اسلام ارائه دهند، در فرهنگ دینی مسأله خوشحالی و شادی و خرسندسازی و «ادخال سرور» و شاد كردن دیگران، جزء خصلتهای مثبت و پسندیده به شمار آمده استدر رفتار و روش رهبران الهی نمونه هایی كه از مزاحها و رفتارهای لطیفه آمیز و سخنان مطایبه انگیز حضرت رسول صلی الله علیه و اله روایت شده است، نشان می دهد كه آن حضرت، در عین حال كه خوشرفتاری و گشاده رویی و بذله گویی داشت، از مرز حق و سخن درست فراتر نمی رفت و شوخیهایش باطل و لغو و ناروا نبود. در روایت است كه پیامبر (صلی الله علیه واله) فرمود: «اِنّی َلأمْزَحُ و لا اَقُولُ الاّ حَقّا»(4) من مزاح می كنم، ولی جز حق نمی گویم. این سخن، هم نشان دهنده مزاح در سیره رسول خداست، هم رعایت حد و مرز آن.


در مورد علی بن ابی طالب (علیهما السلام) نقل شده كه وی شوخ طبع بود و همین شوخ طبعی نیز بهانه مخالفان او گشت تا حضرت را از گردونه خلافت كنار بزنند و چنین وانمود كنند كه یك فرد خوش مشرب و شوخ طبع، نمی تواند رهبری مسلمین را عهده دار شود.


درباره امام صادق (علیه السلام) نقل شده كه آن حضرت، بسیار خنده رو و شوخ طبع بود: «وَ كانَ كثیر الدّعابة وَ التبسّم».(7)
در برخی روایات هم توصیه شده كه در مسافرت با یك جمع، برای سرور و رفع خستگی از مزاح و شوخیهای سالم استفاده شود و این از آداب سفر بیان شده است.

 

حد و مرز شوخی

انسانها از نظر تحمل شوخی یكسان نیستند. بعضیها ظرفیت لازم برای مزاح ندارند، در نتیجه شوخی به جای شادكردن، كینه و كدورت می آورد و به جای غم زدایی، اندوه زا می شود.
از سوی دیگر، افراط در هر چیز، حتی خندیدن و خنداندن و شوخی و لطیفه گویی ناپسند است و آثار سوء و عوارض تلخ دارد. اگر در تعالیم دینی از «مزاح» نهی شده یا از «كثرت مزاح» مذمت شده است، برای پیشگیری از همین عوارض است.
اینك نگاهی گذرا به برخی احادیثی می افكنیم كه اساسا از مزاح، نهی می كند، یا از افراط در شوخی برحذر می دارد، یا به عوارض و پیامدهای اخلاقی و اجتماعی زیاده روی در مزاح یا شوخیهای بی حساب و لجام گسیخته و بی ملاحظه نسبت به حیثیت و آبرو و شخصیت دیگران اشاره دارد. با توجه به اینكه دین، مزاح را از اخلاق شایسته یك مؤمن می داند، نهی از مزاح در موراد دیگر، جای تأمل دارد.


رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «كَثْرةُ المِزاح تَذْهَبُ بماءِ الوجهِ و كثرةُ الضِّحكِ تَمْحُو الایمانَ»(12)
شوخی بیش از اندازه و بسیار، آبرو را می برد و خنده زیاد، ایمان را محو می كند.
امام باقر (علیه السلام) به حمران بن اعین فرمود: از شوخی بپرهیز، چرا كه شوخی هیبت و آبروی انسان را می برد. (بحارالانوار، ج73، ص60)
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «لا تَمْزَحْ، فیذهَبَ نُوركَ» (بحارالانوار ص58) شوخی مكن، كه فروغت می رود.
امام علی (علیه السلام) فرموده است: مَنْ كَثُرَ مِزاحُهُ اُستُخِفَّ بِهِ وَ منْ كَثُرَ ضِحْكُهُ ذَهَبَتْ هَیْبَتُهُ» (بحارالانوار، ج74، ص285) كسی كه زیاد شوخی كند، به سبب همان، سبك می شود و هر كه زیاد بخندد، هیبتش می رود.
اگر در حدیث است كه: «الكاملُ مَنْ غَلَبَ جِدُّهُ هَزْلَه» (غررالحكم)، كامل كسی است كه «جِدّ» او بر «شوخی»اش غلبه و فزونی داشته باشد، نفی اصل شوخی و مزاح و هزل را نمی كند، بلكه شوخیهای بی رویه و مزاحهای خارج از حد را می گوید كه «جدّیت حیات» را تحت الشعاع قرار می دهد.


وقتی شوخی، از مرز اعتدال فراتر رود و به افراط كشیده شود، موجب تحقیر و اهانت می گردد و طرف شوخی برمی آشوبد و در دفاع از آبروی خود و حفظ موقعیتش به معارضه و برخورد می پردازد. اینجاست كه شوخی تبدیل به كدورت و دشمنی می شود.

 

شوخی‌های بدفرجام
وقتی شوخی، از مرز اعتدال فراتر رود و به افراط كشیده شود، موجب تحقیر و اهانت می گردد و طرف شوخی برمی آشوبد و در دفاع از آبروی خود و حفظ موقعیتش به معارضه و برخورد می پردازد. اینجاست كه شوخی تبدیل به كدورت و دشمنی می شود.
نمونه های فراوانی می توان یافت كه یك مزاح بیجا و نسنجیده كه بی حرمتی به كسی یا گروهی تلقی شده است، خشم آنان را برانگیخته است.


امام حسن عسكری (علیه السلام) فرمود: «لا تمازِحْ، فَیُجْتَرَءَ عَلَیكَ» (بحارالانوار، ج75، ص350)، شوخی مكن، كه بر تو گستاخ می شوند. این، اشاره به از بین رفتن مهابت و حرمتِ مزاح كننده دارد كه وقتی با شوخی، حریم خود را شكست و ابهت و وقار خویش را زیر پا گذاشت، راه برای دیگران باز می شود كه به حرمت شكنی بپردازند.


به هر حال، در شوخی كردن با دیگران، هم باید ظرفیت طرف مقابل سنجیده شود، هم از افراط و زیاده روی پرهیز گردد، هم از تحقیر و توهین و استهزاء دیگران اجتناب شود، هم وقار و هیبت خودِ شخص محفوظ بماند. نشاندن گل لبخند به چهره ها به قیمت خرد كردن شخصیت یك انسان، و ایجاد شادی در عده ای به بهای غمگین ساختن یك مسلمان، زیبنده و شایسته نیست. در مسئله طنز و برنامه های فكاهی و عروسكی صدا و سیما نیز، به لحاظ اینكه گاهی اهانت به اشخاصِ حقیقی می شود و تعرض به آبرو و حیثیت آنان به شمار می آید، برخی به طور جدی مخالفند و آنان را از نظر فقهی و شرعی بی اشكال نمی دانند. اعتدال در هر امری پسندیده است، در مزاح و شوخی نیز همچنین، تا معاشرتها پاك و دوستیها بادوام و رابطه ها صمیمی و برادرانه باشد ادامه دارد.

 

------------------------------------------------------------------

1 بحارالانوار، ج73، ص60.
2 كافی، ج2، ص189.
3 بحارالانوار، ج16، ص298.
4 همان.
5 نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه 84.
6 بحارالانوار، ج41، ص147.
7 همان، ج17، ص33.
8 تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی، ج16، ص147.
9 همان.

 


منبع : تبیان
  • مومن
  • شوخی
  • مزاح
  • حد و مرز
  • 0
    100% (نفر 1)
     
    نظر شما در مورد این مطلب ؟
     
    امتیاز شما به این مطلب ؟
    اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب

    نگاه قرآن به شخصيت پيامبر اکرم (ص)
    روایت هرثمه بن ابی مسلم و حضور در کربلا
    دشمن امام حسین (ع) کیست ؟
    سر مطهر شهيدان در دمشق
    عاشورا در آينه آراء و انديشه هاي اهل سنّت
    اشک امان نمی‌دهد گریه بغض سنگ را از کاظم رستمی
    زن ، رشک حور بود و تمنای خود نداشت از افشین علا
    فرزند برادر حذيفة بن اسيد غفارى
    زندگی نامه عباس بن علی (ع)
    عاشورا و سقیفه

    بیشترین بازدید این مجموعه

    توحید نظری و توحید عملی
    هفت نمونه‌ از احیای مردگان در کلام قرآن
    حدیث عبادت زهرا(س)
    قابل توجه زنان آزاردهنده به همسر
    روز زن و مادر
    مراحل قيامت‏
    آثار ایمان به خدا در زندگی
    گذری بر فضایل حضرت زهرا سلام الله علیها
    کرامات و معجزات حضرت فاطمه زهرا (س) (2)
    متن دعای معراج + ترجمه

     
    نظرات کاربر

    پر بازدید ترین مطالب سال
    پر بازدید ترین مطالب ماه
    پر بازدید ترین مطالب روز



    گزارش خطا  

    ^