پيشواي چهارم (1)
نويسنده: محمود سوري
اشاره
تقدير الهي بار ديگر آفرينشي شگفت رقم زد و دلانگيزترين جلوههاي صفات خداوندگاري را در جمال دلآراي بزرگي از فرزندان علي و فاطمه آفريد كه او را «وارث نبوت و چراغ امت (1) و قهرمان معنويت (2) ميخواندند.
معراج خاطرانگيز او چنان شكوهمند و پر رمز و راز بود كه عبادت محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله و سلم) را به خاطر ميآورد. (3) «زينالعابدين» لقب يافت و دلدادگياش در حال سجده، به جمال ربوبي موجب شد او را «سجاد آل محمد» نام نهند.
در روز پنجشنبه، پنجم شعبان سال 38 هـ.ق ديده به جهان گشود (4) و امام حسين (عليهالسلام) نام زيباي «علي» را براي او برگزيد تا نام و ياد پدرش علي مرتضي در خاطرهها زنده بماند و فروغ پر نور امامت تداوم يابد.
در اين مقاله كوتاه برآنيم تا از باب «آب دريا را اگر نتوان كشيد هم به قدر تشنگي بايد چشيد»، به فرازي هر چند اندك، از زندگي و سيره امام علي بن حسين علي بن ابيطالب (عليهالسلام) اشاره ميكنيم.
درآمد
در طول سالهاي گذشته، پژوهشگران مركز پژوهشهاي اسلامي صدا و سيما، در قالب نشريههاي گلبرگ و اشارات، به مناسبت ميلاد و شهادت امام زينالعابدين (عليهالسلام) مقالههاي بسياري نگاشتهاند. از اين رو، براي پرهيز از دوباره كاري، در اين مقاله ميكوشيم به برخي جنبههاي كمتر بررسي شده زندگي آن امام همام توجه كنيم. بر اين اساس، نخست به شرايط سياسي، اجتماعي و فرهنگي آن دوره ميپردازيم و سپس فعاليتهاي ايشان را در اين زمينه بيان ميكنيم. سپس لقب «امام زينالعابدين بيمار» را به چالش ميكشيم و پس از آن، دو مسئله مهم نماز و قرآن را در كلام و سيره حضرت مينگريم و در پايان، نكتهها داستانكها و كلمات قصار ايشان را ميآوريم كه به شكلهاي گوناگون در برنامهسازي و اجرا، ميتواند ياريگر برنامهسازان و نيز مجريان محترم باشد.
1- شرايط سياسي، اجتماعي و فرهنگي دوره امام زينالعابدين (عليهالسلام)
امام زينالعابدين (عليهالسلام) در دوراني به امامت رسيد كه جامعه، روزگار پر فراز و نشيبي را پشت سر ميگذاشت و همه ارزشهاي ديني، دست خوش تحريف و تغيير امويان شده بود. (5) آن حضرت در شرايطي به امامت رسيد كه كجانديشي، فرصتطلبي، عدالتگريزي، دنياپرستي و عافيت طلبي از ويژگيهاي برجسته آن بود (6) و ياران حقيقي حضرت، بسيار اندك بودند. ايشان خود در اين باره ميفرمود «در تمام مكه و مدينه، بيست نفر نيستند كه ما را دوست بدارند». (7)
در آن زمان جامعه از فقدان قانون، نبود عدالت اجتماعي، ساخت و پرداخت احاديث دروغين و داستانپردازيهاي بيفايده، جبرگرايي و رواج ناداني رنج ميبرد و به طور كلي ميتوان آن دوره را عصر اختناق و نوميدي از پيروزي حركت مسلحانه ناميد (8) بنابر نقل تاريخنگاران، آن حضرت امامت را به طور پنهاني و با تقيه شديد و در زماني دشوار عهدهدار شد. (9)
با توجه به آن شرايط، امام زينالعابدين (عليهالسلام) كه رنگ به رنگ شدن مردمان را در دوران امام حسن و امام حسين (عليهالسلام) ديده بود و شدت خفقان و انحطاط فكري و سياسي مسلمانان را به چشم ميديد، نميتوانست حركتي مسلحانه انجام دهد و بايد روشهاي مبارزاتي ديگري را برميگزيد كه در اين نوشتار به اختصار به آنها ميپردازيم.
علمآموزي
از راههاي مبارزه امام زينالعابدين (عليهالسلام) با حكومت ستمگر و سختگير اموي، روشنگري از راه نشر دانش ناب اهل بيت (عليهالسلام) بود. به شهادت تاريخ، ايشان مسجد رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) را مدرسه خويش ساخت و در موضوعهاي گوناگون فقه، تفسير، حديث، فلسفه، كلام، عرفان و اخلاق مباحث علمي و حوزه درسي داير كرد. آن حضرت هر روز جمعه، جلسه سخنراني عمومي برگزار ميكرد و به پند و اندرز مردم، ترغيب به زهد در دنيا و شوق به آخرت و نشر آموزههاي ديني ميپرداخت (10) همين روشنگريها روز به روز، بر شمار دوستان و ياران اهل بيت (عليهالسلام) ميافزود و زمينه را براي فعاليت امام باقر و امام صادق (عليهالسلام) در سالهاي بعد فراهم ميكرد. بر اين اساس، بسياري از دانشمندان و فقيهان آن دوره، شاگردان مكتب علمي و دانشگاه امام زينالعابدين (عليهالسلام) بودند. (11)
نشر موضوعهاي تربيتي، اجتماعي و سياسي در قالب دعا
مهمترين ميراث فرهنگي امام زينالعابدين (عليهالسلام) صحيفه سجاديه كه آن را زبور آل محمد (صليالله عليه و آله و سلم) و انجيل اهل بيت (عليهمالسلام) نيز ميخوانند. (12) اين مجموعه سترگ، تنها شامل راز و نياز با خدا و بيان حاجت در پيشگاه باري تعالي نيست، بلكه دريايي بيكران از علوم و معارف اسلامي است كه در آن، مسائل عقيدتي، فرهنگي، اجتماعي، سياسي و پارهاي از قوانين طبيعي و احكام شعري در قالب دعا مطرح شده است. (13)
استاد محمد رضا حكيمي در كتاب «امام در عينيت جامعه»، به تفصيل به بيست مورد از روشنگريهاي تربيتي، اجتماعي و سياسي امام زينالعابدين (عليهالسلام) را بيان كرده كه فهرست برخي از آنها عبارتند از: نظام صالح، ياد شهيدان، هجرت براي نشر حق، امر به معروف و نهي از منكر، ياد بيپناهان اجتماع، وجود ناامني در جامعه، مبارزه با اسراف، ايجاد وحدت در اجتماع، تربيت فرزند در اجتماع فاسد، آشتيناپذيري با دشمنان حق، دعا براي مرزبانان و سربازان اسلام و رعايت مصالح جهاني مسلمانان (14)
تبليغ دين با عمل نيك
از ويژگيهاي برجسته امام زينالعابدين (عليهالسلام)، تبليغ اسلام حقيقي در عمل بود. ايشان مظهر عفو الهي شمرده ميشد و به سادگي از مردمي كه تحت تأثير تبليغات امويان از او عيبجويي و بدگويي ميكردند، ميگذشت. اين كار، از يك سو ديواري را كه بني اميه ميخواست ميان امام و مردم به وجود آورد، فرو ميريخت و از ديگر سو، سبب جذب مردم به اهل بيت (عليهالسلام) ميشد و اندك اندك حقانيت آن بزرگواران را ثابت ميكرد.
ديگر ويژگي حضرت، دستگيري از مستمندان و نيازمندان مدينه بود. ايشان هر شب انباني بر دوش ميگرفت و به در خانه آنها ميرفت و به ايشان ياري ميرساند. نيازمندان، اين غريبه مهربان را به نام «صاحب الجراب»؛ يعني انبان به دوش ميشناختند و هر شب در انتظار آمدنش بودند. (15)
از ديگر ويژگيهاي حضرت، خريداري بردگان و آزادسازي آنها به مناسبتهاي گوناگون، براي نشر حقايق ديني در آن دوره بود. در روايتها آمده است: امام زينالعابدين (عليهالسلام) هزار بنده را آزاد كردند (16) و هيچگاه بندهاي را بيش از يك سال نزد خود نگاه نداشت.(17) آن حضرت به بردگانش احكام و اخلاق و مسلماني ميآموخت و ايشان را با زلال آموزههاي اهل بيت (عليهمالسلام) آشنا ميكرد. اين بردگان، پس از آزادي نيز ارتباط خود را با حضرت قطع نميكردند و همواره به ياد ولينعمت خود بودند و اين ارتباط، سبب جذب افراد بيشماري به دامن پر مهر زينالعابدين (عليهالسلام) ميشد و زمينه را براي گسترش علوم و معارف الهي فراهم ميآورد.
زنده نگهداشتن ياد عاشورا
معروف است كه امام زينالعابدين (عليهالسلام) براي زنده نگهداشتن حماسهآفرينيهاي پدر بزرگوارش، پيوسته نواي گريه سرميداد، ولي اين مسئله، آنگونه نيست كه در ميان ما مشهور شده است. استاد محمدرضا حكيمي اين نكته را به زيبايي، اينگونه شرح ميدهد: «وقتي ميگويند امام چهارم، سالهاي پس از واقعه عاشورا، هنگامي كه در مدينه از جايي ميگذشت كه قصابان گوسفند ذبح ميكردند، ميايستاد و با ياد كردن ذبح عظيم عاشورا اشك مي افشاند، چنين نبوده است كه شخص ناشناس و ناتوان در گوشه معبر بايستد و غريبانه براي خود بگريد... امام چهارم كه در مناسبتهايي، ذبح عظيم عاشورا را به يادها ميآورده و اشك ميريخته است، اين چگونگي در ميان اجتماعات و در معابر بزرگ، آن هم با مقام اجتماعي و حشمت امامت و عزت تقوا و مناعت اسلام و مهابت ايمان، چنان بوده كه لحظهاي ميايستاده است و نفسها در سينه حبس ميشده است تا ببينند فرزند علي و حسين چه ميخواهد و چه ميگويد. آنگاه ديدهها به سوي او بازميگشته است... و چون مينگريستهاند، ميديدهاند كه از ديدگان پيشوا، اشكي سوزانتر از آتش و خروشانتر از خروش بيرون ميزند و بر گونههاي او جاري مي شود.
اين اشك مردانهسوزان، براي آن بوده است تا مردم در تبلور اين قطرات، پهنه عاشورا و قتلگاه شهيدان را بنگرند و آنان كه نبودهاند و نديدهاند؛ نسلهاي تازه و جوانان و نوجوانان، عظمت فاجعه را لمس كنند و ابعاد عظيم حماسه را دريابند تا آنان نيز عاشوراآفرين باشند.
بدينگونه، اين عمل، خونها را به جوش ميآورده است، سرها را پر از شور ميكرده است، دستها را به قبضههاي شمشير ميبرده است و دلهاي جبان را ميشكافته است ودر ميان آن دلها، دلهاي بزرگ و شجاع ميساخته است. (18)
2.القاب علي بن حسين (عليهالسلام)
امام علي بن حسين (عليهالسلام) لقبهاي فراواني داشت مثل سجاد، زينالعابدين، سيد المتقين، امام المؤمنين، زكي، عادل و چندين لقب ديگر (19) كه هر كدام «نشاندهنده مرتبهاي از كمال نفس و درجتي از ايمان، و مرحلهاي از تقوا و پايهاي از اخلاص است.» (20) نكته مهم درباره اين لقبها اين است كه آنها مانند لقبهايي نيست كه در عرب به هنگام زادن كودك بدو ميدادند يا پادشاهان از سر لطف يا با دريافت وجه به كسي ميبخشيدند. اين لقبها را مردم به امام علي بن حسين (عليهالسلام) دادهاند؛ مردمي كه اگر چه بيشترشان شيعه نبودند و او را امام خود نميدانستند، نميتوانستند فضيلتها و نيكمراميهاي آن بزرگ مرد را نديده بگيرند. (21)
در اين نوشتار، نخست به دو لقب مشهور حضرت؛ يعني زينالعابدين و سجاد ميپردازيم و سپس در بحثي مهم، لقبي نادرست را كه فراوان به ايشان نسبت داده ميشود، به چالش ميكشيم.
زينالعابدين
حاج شيخ عباس قمي در منتهيالآمال درباره اين لقب حضرت نوشته است: «سبب ملقب شدن آن حضرت به لقب زينالعابدين آن است كه شبي آن جناب در محراب عبادت به تهجد ايستاده بود. پس شيطان به صورت مار عظيمي ظاهر شد كه آن حضرت را از عبادت خود مشغول گرداند. حضرت به او ملتفت نشد. پس آمد و ابهام (22) پاي آن حضرت را در دهان گرفت و گزيد، به نحوي كه آن حضرت را متألم نمود و باز متوجه او نگرديد. پس چون فارغ شد از نماز خود، دانست كه او شيطان است؛ او را سَب كرد و لطمه زد و فرمود كه دور شواي ملعون و باز متوجه عبادت خود شد. پس شنيده شد صداي هاتفي كه سه مرتبه او را ندا كرد: «انت زينالعابدين؛ تويي زينت عبادتكنندگان» پس اين لقب ظاهر شد در ميان مردم و مشهور گشت». (23)
مردم روزگار حضرت نيز ايشان را به دليل عبادتهاي طاقتفرسا و بيشمار، زينالعابدين لقب داده بودند. در آن دوره پر از ستم و نفاق اموي، امام علي بن حسين (عليهالسلام) تنها كسي بود كه كردارش، اسلام حقيقي را به ذهن ميآورد؛ چنان كه نوشتهاند: «او را زينالعابدين به آن گويند كه ظاهر و باطن وي و افعال و اقوال وي، خَلق و خُلق وي مصطفي (صلي الله عليه و آله و سلم) را ماننده بود». (24)
از رسول خدا حضرت محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) نيز نقل شده است: «در روز رستاخيز آوازدهندهاي صدا ميزند: كجاست زينالعابدين؟ و من فرزندم علي بن حسين بن علي بن ابيطالب را ميبينم كه صفها را ميشكافد و پيش ميرود». (25)
سجاد
آن حضرت را از آن نظر سجاد؛ يعني بسيار سجدهگزار ميخواندند كه براي كوچكترين نعمت، سجده شكر الهي به جاي ميآورد. امام باقر (عليهالسلام) در حديثي، برخي از مواردي را كه پدرش به خاطر آنها سجده ميكرد، چنين برشمردهاند:
• هرگاه نعمتي از حضرت حق را به ياد ميآورد؛
• هنگام تلاوت آياتي كه به سجده در برابر عظمت خداوند اشاره كرده است؛
• هر گاه حقتعالي بدياي را از او دفع ميفرمود؛
• هنگامي كه از نماز واجب فارغ ميگرديد؛
• هر گاه توفيق آشتي دادن ميان دو كس برايش به دست ميآمد. (26)
امام زينالعابدين بيمار؛ لقبي نادرست
بايد اعتراف كرد يكي از باورهاي نادرست ما، دادن لقب بيمار به امام زين العابدين (عليهالسلام) و تصوير موجودي پيوسته ناتوان و پژمرده از ايشان است؛ لقبي كه به دليل چند روز بيماري آن حضرت در كربلا- آن هم بنا به مصلحت الهي (27) به ايشان داده شد و به غلط به سراسر عمر آن امام همام گسترش يافت.
اين لقب نادرست براي حضرت، چنان كه استاد شهيد مطهري اشاره كرده، مخصوص ما ايرانيهاست:
يك چيزي كه مخصوص ما ايرانيهاست... اين است كه ميگوييم امام زينالعابدين بيمار. شما در غير زبان فارسي، در جاي ديگر اين كلمه بيمار را دنبال اسم امام زينالعابدين نميبينيد. (28)
اين در حالي است كه «اين تحريف است. امام زينالعابدين (عليهالسلام) با امام حسين (عليهالسلام) هيچ فرقي نداشته است. با امام باقر (عليهالسلام) از نظر مزاج و بنيه هيچ فرقي نداشته است. امام (حدود) چهل سال بعد از حادثه كربلا زنده بود و مثل همه سالم بود. چرا بگوييم امام زينالعابدين بيمار؟!» (29)
به همين دليل، از ديدگاه استاد محمدرضا حكيمي، «اين گونه برداشتها در مورد مصايب پاكان و پيشوايان و حماسهداران، خيانت است به فرهنگ تشيع، و توهين است به چهرههاي نستوه و عزيز اسلام، و جنايت است در حق عناصر حماسه تاريخ» (30) و به گواه تاريخ پژوهان، زندگي امام زينالعابدين (عليهالسلام) سرشار از شجاعت و قد علم كردن در برابر ستم ستمگران است. حتي در روز عاشورا نيز آن حضرت به رغم بيماري طاقتفرسا كه توان حمل شمشير نداشت، كوشيد به نبرد دشمنان برود، ولي به امر حضرت سيدالشهدا و براي تداوم نسل رسولالله به خيمه بازگشت». (31)
مرحوم استاد سيد جعفر شهيدي بر اين باور است:
[حق نيست كه] اين شخصيت بزرگوار در مقابل سي سال تعليم مسائل فقهي، ارشاد عملي، دستگيري بيمنت از درماندگان، رأفت به مستمندان و زيردستان، در دهان شكستن سخنان ستمگران، خضوع و خشوع به درگاه پروردگار جهان، و بالاخره به جاي گذاشتن اثري در نهايت بلاغت و سخناني در اوج فصاحت، از شيعيان و دوستداران خود لقب بيمار را بگيرد. (32)
امام زينالعابدين (عليهالسلام) و نماز و قرآن كريم
امام زينالعابدين (عليهالسلام) و نماز
نماز، ياد يار و سرود سبز ديدار پروردگار جهانيان است كه جان آدمي را آرامش ميبخشد و او را در رديف عرشيان قرار ميدهد. نماز، معراج مؤمن و پرواز دهنده روح او به عالم بالاست. از اين رو، اين فريضه الهي جايگاه ويژهاي در سيره معصومان (عليهالسلام) داشته است. در اينجا به برخي حالات و سخنان امام زينالعابدين (عليهالسلام) در خصوص نماز ميپردازيم.
• آن حضرت در رساله حقوق درباره حق نماز ميفرمايد: «حق نماز اين است كه بداني بار يافتن به درگاه خداي تعالي است و در نماز پيش خدا عزوجل ايستادهاي، چون اين را به خوبي دانستي، چنان بايستي كه شخصي كوچك، آرزومند، خوشحال، اميدوار، ترسان، بيچاره و زار در پيش بزرگوار با وقار و با ابهت مي ايستد و نماز را به دل برپا ميداري و حدود و حقوق آن را ميگذاري. (33)
• آوردهاند كه وقتي آن حضرت وضو ميگرفت، رنگ چهرهاش دگرگون ميشد، چون از علت آن ميپرسيدند، ميفرمود: «آيا ميدانيد در محضر چه كسي ميخواهم بايستم؟» (34)
• آن حضرت وقتي آهنگ نماز ميكرد، خود را از شيشه عطري كه در جانماز داشت، خوشبو ميساخت و آنگاه با فروتني به نماز ميايستاد. (35)
• ابوحمزه ثمالي ميگويد: «امام زينالعابدين (عليهالسلام) وارد مسجد كوفه شد و آماده نماز گرديد. دستهاي مبارك را تا كنار گوشها بالا برد و تكبيري گفت كه از عظمت و جلال آن تكبير، موهاي بدنم راست شد. وقتي هم شروع به نماز كرد، لهجهاي دلرباتر از او نديدم. (36)
• يكي از ياران امام صادق (عليهالسلام) به ايشان عرض كرد: «هنگامي كه امام زينالعابدين (عليهالسلام) به نماز ميايستاد، رنگ مباركش تغيير ميكرد.» حضرت فرمود: «به خدا سوگند! او كسي را كه در پيشگاهش به نماز ميايستاد، به حق ميشناخت». (37)
• يكي از ياران امام زينالعابدين (عليهالسلام) ميگويد: «در مكه ايشان را ديدم كه به نماز ايستاد و بسيار نماز خواند و سپس به سجده رفت. با خود گفتم: مردي صالح از خانداني پاك است. بايد به دعاي او گوش فرا دهم و آن را بياموزم.» پس شنيدم كه فروتنانه ميفرمود: «بار خدايا! بنده كوچكت در آستانه درِ توست. مستمند تو به در خانهات آمده. گداي تو در درگاهت ايستاده. درخواستكننده از تو به در خانهات گام نهاده است. (38)
• امام زينالعابدين (عليهالسلام) در مناجات به درگاه خداي متعال ميفرمود: «بار پروردگارا! پس از هر نماز ياد پدر و مادرم را به يادم آور تا براي آنها دعا كنم». (39)
امام زينالعابدين (عليهالسلام) و قرآن كريم
يكي از مهمترين جنبههاي زندگي عبادي امام زينالعابدين (عليهالسلام)، پيوند و انس ايشان با قرآن كريم است. آن حضرت عاشق تلاوت قرآن بود و چنان لذتي از همراهي با اين معجزه سترگ الهي ميبرد كه هيچ لذتي به پاي آن نميرسيد. ايشان خود در اين باره ميفرمايد: «اگر همه مردم كه ميان مشرق و مغربند، بميرند، تا زماني كه قرآن با من است، از تنهايي هراسي ندارم». (40)
امام زينالعابدين (عليهالسلام) يكي از خوش صداترين مردمان در تلاوت قرآن كريم بود. طنين صوت دلرباي آن حضرت، در فضاي مسموم و آلوده عصر اموي، همگان را به اندكي درنگ وا ميداشت. امام صادق (عليهالسلام) در اينباره فرموده است: «امام علي بن حسين (عليهالسلام) خوش صداترين مردمان در تلاوت قرآن كريم بود». (41)
امام كاظم (عليهالسلام) نيز در اين خصوص ميفرمايد: «صوت دلانگيز قرآن علي بن حسين (عليهالسلام) چنان بود كه گاه كساني كه بر آن حضرت ميگذشتند، از خود بيخود ميگشتند.» (42) البته امام زينالعابدين (عليهالسلام) افزون بر صداي دلنشين تلاوت قرآن، بر تدبر در آيات الهي تأكيد داشت و ميفرمود: «آيات قرآن، گنجينههايي است. هر گاه گنجينهاي در برابر تو گشوده شد، شايسته است به درون آن بنگري». (43)
با قرآن باش كه خداوند بهشت خود را خشتي از طلا و خشتي از نقره ساخته است و به جاي آب و گل، ملاط آن را از مشك و زعفران درست كرده و سنگريزههايش نيز از لؤلؤست و البته درجات آن به اندازه آيات قرآن ميباشد. پس در قيامت به هر كه اهل قرآن باشد، ميگويند قرآن بخوان و صعود كن. (44)
پينوشتها:
1.عليبن عثمان هجويري، كشفالمحجوب، ص 110.
2.مرتضي مطهري، سيري در سيره ائمه اطهار (عليهالسلام) ص 110.
3.شهيد مطهري در اين باره مينويسد: «وقتي انسان علي بن الحسين را ميبيند، كانه پيغمبر را در محراب عبادتش در ثلث آخر شب يا در كوه حرا ميبيند». (سيري در سيره ائمه اطهار (عليهالسلام)، ص 111).
4.گروهي از نويسندگان، تاريخ تشيع: دوره حضور امامان معصوم (عليهمالسلام)، ص 175.
5.رسول جعفريان، حيات فكري و سياسي امامان شيعه (عليهم السلام)، ص 260.
6. تاريخ تشيع: دوره حضور امامان معصوم (عليهمالسلام)، ص 180.
7. همان. ص 181.
8. براي توضيح بيشتر نك: همان، صص 177-182.
9. مهدي پيشوايي، سيره پيشوايان: نگرشي بر زندگاني اجتماعي، سياسي و فرهنگي امام معصوم (عليهالسلام)، ص 239.
10. تاريخ تشيع: دوره حضور امامان معصوم (عليهالسلام)، ص 186.
11. براي آشنايي با برخي از مهمترين شاگردان آن حضرت، نك: سيد منذر حكيم، زينالعابدين حضرت امام سجاد (عليهالسلام) ترجمه: كاظم حاتمي طبري صص 294-296.
12. سيد جعفر شهيدي، زندگاني علي بن الحسين (عليهالسلام)، ص 189.
13. سيره پيشوايان: نگرشي بر زندگاني اجتماعي، سياسي و فرهنگي امام معصوم (عليهالسلام)، ص 270.
14. براي توضيح هر يك از اين موارد، نك: محمدرضا حكيمي، امام در عينيت جامعه، صص 24-38.
15. نك: زينالعابدين حضرت امام سجاد (عليهالسلام)، ص 37.
16. تاريخ تشيع: دوره حضور امامان معصوم (عليهالسلام)، ص 192.
17. زينالعابدين حضرت امام سجاد (عليهالسلام)، ص 202.
18. امام در عينيت جامعه، صص 32-34.
19. نك: زينالعابدين حضرت امام سجاد (عليهالسلام)، ص 53.
20.زندگاني عليبن الحسين (عليهالسلام)، ص 8.
21. نك: زندگاني علي بن الحسين (عليهالسلام)، ص 8؛ زينالعابدين حضرت امام سجاد (عليهالسلام)، صص 53 و 54.
22. ابهام: انگشت شست.
23. شيخ عباس قمي، منتهيالآمال، ج 2، ص4.
24. خواجه محمد پارسا، فصلالخطاب، ص 536.
25. بحارالانوار، ج 46، ص 269؛ محمد محمدي ريشهري، ميزانالحكمه، ترجمه: حميدرضا شيخي، ج 1، ص 334، ح 1145.
26. منتهيالآمال، ج 2، ص 3.
27. نك: سيره پيشوايان: نگرشي بر زندگاني اجتماعي، سياسي و فرهنگي امام معصوم (عليهالسلام)، صص 235-237.
28. مرتضي مطهري، مجموعه آثار، ج 17، ص 124.
29. همان.
30. امام در عينيت جامعه، ص 32.
31. گروهي از تاريخپژوهان، تاريخ قيام و مقتل جامع سيدالشهدا (عليهالسلام)، ج 1، ص 858.
32. زندگاني علي بن الحسين (عليهالسلام)، ص 4.
33. زندگاني علي بن الحسين (عليهالسلام)، ص 176 و 177؛ زينالعابدين حضرت امام سجاد (عليهالسلام)، ص 261.
34. شيخ مفيد، الارشاد في معرفه حجج الله علي العباد، ترجمه و شرح: سيد هاشم رسولي محلاتي، ج 2، ص 143؛ حيات فكري و سياسي امامان شيعه (عليهمالسلام)، ص 262.
35. حسين ديلمي، هزار و يك نكته درباره نماز، ص 69، نكته 223.
36. همان، ص 153، نكته 484.
37. همان، ص 171، نكته 539.
38. الارشاد في معرفه حجج الله علي العباد، ج 2، ص 144؛ صادق احسانبخش رشتي، آثار الصادقين، ج 8، ص 114، ح 11086
39. هزار و يك نكته درباره نماز، ص 231، نكته 728.
40. چهل حديث: گوهرهاي سجادي (عليهالسلام)، ص 24.
41. سهيلا جلالي كندري و عذرا ميثاقي، «جايگاه قرآن و در روايات امام سجاد (عليهالسلام)، بينات، سال هفدهم، ش 68.
42. همان.
43. چهل حديث: گوهرهاي سجادي (عليهالسلام)، ص 52.
44. «جايگاه قرآن و در روايات امام سجاد (عليهالسلام)، ش 68.
منبع: حسيني ايمني، سيد علي؛ اشارات، قم: مرکز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما، تابستان 1391.
منبع : راسخون