اشک همه موجودات از منظر قرآن كريم
در علم اصول فقه، قواعد و قوانين فراواني وجود دارد كه فقيه به وسيلة آنها ميتواند احكام الهي را از آيات و روايات استخراج كند. يكي از اين قواعد در مورد مفهوم آیات و روایات است كه هر يك از آنها داراي دو مفهوم هستند. یکی مفهوم موافق و ديگري مفهوم مخالف.
در علم اصول مفهوم موافق، همان معنايي است كه به طور مستقيم از كلام فهميده ميشود؛ امّا در مقابل مفهوم مخالف، معنايي است كه در جمله، توسّط گوينده بيان نشده است؛ بلكه اگر معناي جمله برعكس شود، ميتوان مفهومي را از آن استخراج كرد. درست است كه در قرآن كريم، آيهاي وجود ندارد كه به صورت صريح، گرية تمام موجودات را بر حضرت سيّدالشهدا (ع) اثبات کند؛ امّا با توجه به اين توضيح و مفهوم مخالف، ميتوان اثبات كرد كه قرآن كريم به اين گرية با ارزش اشاره نموده است.
خداوند متعال، پس از آنكه در سورة دخان حال كافران را تشريح ميكند ميفرمايد:
(فَما بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ)[1]
مفهوم صريح آيه فوق اين است: «آسمانها و زمين بر آنها (انسانهاي بيايمان و كافر) گريه نكرد.»
دليل عدم گرية آسمان و زمین این است كه آنان لياقت و شايستگي گرية آسمانها و زمين را براي مرگشان ندارند. امّا مفهوم مخالف آيه اين است: «عدّهای از اين دنيا رحلت نمودند که آسمانها و زمين براي مرگشان اشك ريختند.»
از آن جايي كه مفهوم مخالف ميان فقهاي شيعه و اهل تسنّن داراي حجيّت و اعتبار بوده، كسي نميتواند اين مفهوم را قبول نکند. حال که اصل گریة آسمان و زمین ثابت شد سؤال دیگر این است كه آسمان و زمین برای چه افرادی گریه میکنند؟
پاسخ اين سؤال را بايد در كلام مفسّران حقيقي قرآن، يعني معصومان: یافت.
اشک همه موجودات از منظر روايات
در منابع روايي، نام سه انسانكامل ذكر شده كه آسمانها و زمين براي مصائب آنان گريستند. حضرت سيّدالشهدا (ع) ، حضرت يحيي بن زكريا (ع) و حضرت امام حسن مجتبي (ع) . حنان بن سُدير[2] به حضرت امام صادق (ع) میگوید:
«ما تقول في زيارة قبر الحسين (ع) ...؟ قال (ع) : ... فَإنَّهُ سَيِّدُ شَبابِ أَهْلِ الجَنَّةِ وَشَبيهُ يَحْيَي بْن زَكريّا (ع) ، وَعَليْهما بَكَتِ السماوات و الأرض»[3]
از امام صادق (ع) در مورد زیارت قبر امام حسین (ع) پرسیدم و حضرت پاسخ دادند: بدرستی که حسین (ع) آقای جوانان بهشت است و شبیه یحییبنزکریاست و بر یحیی و حسین (ع) آسمان و زمین گریستند.
پيامبر خاتم (ص) در مورد شهادت امام حسن مجتبي (ع) ميفرمايد: «زماني كه فرزندم حسن (ع) را به زهر شهيد ميكنند، تمام موجودات در عالم آفرينش، فرشتگان آسمان و حتّي مرغان هوا و ماهيان دريا براي ايشان اشك ميريزند.»[4]
امّا روايات زيادي در مورد حضرت سيّدالشهدا (ع) وجود دارد كه نشانگر اشک تمام موجودات بر مصائب ايشان است.[5] به عنوان نمونه حضرت امام سجاد (ع) پس از واقعة كربلا خطاب به مردم فرمود: «دستان شما به قتل امامي آلوده شده است كه تمام آسمانها و زمين براي ايشان گريه كردند.»[6]
اگر كسي به مفهوم مخالف حدیث انتقادی وارد کند و بگويد: «اين گريه فقط در زمان شهادت ايشان مفهوم داشته و بعد از گذشت زمان، گريستن معنايي ندارد!» در پاسخ به آنان بايد گفت براي محدودیت زماني حدیث بايد قرينهاي وجود داشته باشد، در حالي كه آیة بیست و نهم از سوره دخان، فاقد قيد زماني است: «عدّهای از دنيا ميروند كه آسمانها و زمين براي آنان گريه نكردند.»[7] بنابراين تمام موجودات هرگاه به ياد مصائب حضرت سيّدالشهدا (ع) ميافتند، اشك ميريزند و ميگريند.
خداوند اولين عزادار ابی عبدالله (ع)
در عالم آفرينش دو نوع گريه نزد پروردگار ارزش فراواني دارد. گرية اول، اشك در سحرگاه براي خالق هستي است[8]:
(أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ)[9]
گرية دوم، اشك بر مصائب امام حسین (ع) است. آن چنان اين اشك نزد خداوند محبوب است كه خود خداوند اوّلين روضة مصائب حضرت را براي حضرت آدم (ع) خواند.
بعد از آنكه حضرت آدم (ع) به خاطر انجام عمل «ترك اولي» از بهشت رانده شد و به زمين هُبوط كرد، به درگاه الهي بسيار گريست و از عمل خود توبه كرد. در آن زمان همسرش حوّا نيز از او جدا شده بود و اين بر غمهايش افزوده شد. حضرت به تنهايي بر روي زمين حركت ميكرد تا گذرش به سرزمين كربلا افتاد. ناگهان ملاحظه كرد گرد غم و غبار ناراحتي در وجودش پديدار شد و قلبش به تنگ آمد. وقتي به قتلگاه حضرت سيّدالشهدا (ع) رسيد، به سنگي برخورد كرد و خون فراواني از پای حضرت آدم (ع) جاري شد. پس متأثر شد و سر به آسمان برداشت و فرمود: «بارالها! آيا گناه تازهاي مرتكب شدهام كه مرا اينگونه مجازات ميكني؟» از جانب پروردگار ندا آمد: «اي آدم! ازجانب تو گناهي سر نزده است، امّا اين مكان جايي است كه يكي از فرزندانت به نام حسین (ع) مظلومانه به شهادت ميرسد.» سپس خداوند روضة حضرت سيّدالشهدا (ع) را خواند و حضرت آدم (ع) بر مصائب آن حضرت گريست و به خداوند عرض كرد: «آيا حسين (ع) جزو پيامبران ميباشد؟ در اين هنگام وحي نازل شد: اي آدم! او جزو پيامبران نيست، بلكه نوادة پيامبر آخرالزمان (ص) است. سپس حضرت آدم (ع) چهار مرتبه قاتلان حضرت را لعن نمود.»[10]
حضرت موسي (ع) و عزاداری بر سيّدالشهدا (ع)
يكي ديگر از پيامبران الهي كه خداوند بدون واسطه، روضه حضرت سيّدالشهداء (ع) را برايش خواند حضرت موسي (ع) بود. وقتي حضرت موسي (ع) در كوه طور به عبادت ميپرداخت، خداوند مصائب امام حسین (ع) را براي ايشان متذكر شد که دو جمله از آن قلب هر انساني را به درد ميآورد:
«يَا مُوسَى! صَغِيرُهُمْ يُمِيتُهُ الْعَطَشُ؛ كوچكترين فرزندشان (حضرت علي اصغر (ع) ) از تشنگي ميميرد!».
«وَ كَبِيرُهُمْ جِلْدُهُ مُنْكَمِشٌ يَسْتَغِيثُونَ وَ لَا نَاصِرَ؛[11] پوست انسانهای بزرگتر از فرط تشنگی جمع میشود و هر چه فریاد استغاثه سر میدهند کسی به یاری آنها نمیشتابد.»
اشک امیرمؤمنان (ع) بر سیّدالشهدا (ع)
با بررسي منابع روايي و تاريخي به اين نتيجه میرسیم که ارتباط عاشقانهاي ميان خاندان وحي و سيّدالشهدا (ع) وجود داشت؛ آنان که از طریق منبع وحي از شهادت مظلومانة امام حسين (ع) آگاه بودند، همواره به ياد مصائب حضرت ميافتادند و براي ايشان اشک ميريختند.[12]
اميرمؤمنان (ع) يکي از پیشگامان اشک بر حضرت سیّدالشهدا (ع) است. از بدو تولد تا هنگام شهادت، هرگاه فرزند خود را مشاهده ميکرد، به ياد مصائب ايشان اشک ميريخت و ميفرمود:
«يَا عَبْــرَةَ كُلِّ مُؤْمِنٍ»[13]
به این معنا که حضرت امیرمؤمنان، علی (ع) ، امام حسين (ع) را سبب گرية انسانهاي مؤمن ميداند و اين بيانگر عشق بيکران حضرت سيّدالشهدا (ع) نسبت به پروردگار است.
دل پيروان حضرت سيّدالشهدا (ع) نیز به تأسي از مولايشان همواره خدا را شاهد اعمال خود ميبيند و به فرشتگان الهي و روز قيامت ايمان کامل دارد:
(لكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِالله وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِكَةِ)[14]
در تمام لحظات عمر، فرشتگاني حضور دارند که همة اعمالش را در پروندة اعمال مينويسند و در روز قيامت به او نشان ميدهند:
(كِراماً كاتِبِينَ * يَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ)[15]
پروندهاي که به محوريت اهل بيت (ع) نوشته شود بسیار زيباست. اگر به فردی در روز قيامت بگويند او در تمام شؤون زندگي به معصومين: به ويژه حضرت سيّدالشهدا (ع) اقتدا کرده است، پس دلش را به انبيا: و اولياي الهي8گره ميزنند و او را در کاروان سعادتمندان قرار ميدهند. ظرف دل، ظرف اسرار و حقايق آفرينش است که ميتواند معارف الهي و قرآني را در خود جاي دهد. شعرا در مورد خانة دل، اشعار زيبايي سرودهاند:
اقبال لاهوری:
اي خسته! درون تو نهالي است
اي سايه نشين هر درختي
کز هستي آن، تو را کمالي است
بنشين به کنار خويش لختي
و حافظ شیرین سخن میسراید:
سالها دل طلب جامجم از ما میکرد
آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
داغ واقعة عاشورا بر قلب امام سجاد (ع)
يكي از افرادي كه بر مصائب حضرت سيّدالشهدا (ع) بسيار گريست، حضرت امام زين العابدين (ع) است. ايشان يكي از بكّائين در طول تاريخ به شمار ميرود.[16] ايشان به قدري اشك ميريخت كه جمعي از اصحاب آمدند و به حضرت عرض كردند: «اگر اينگونه به گريه ادامه دهيد، جان خود را از دست ميدهيد. حضرت در پاسخ فرمود: حضرت يعقوب (ع) از فراق يك فرزندش چنان ميگريست كه چشمانش سفيد شد؛ امّا من در روز عاشورا مشاهده كردم پدرم و هفده نفر از خاندانم را مظلومانه ميكشند. پس چگونه حزن و اندوه اين فاجعه از قلبم بيرون رود؟»[17]
داغ حضرت سيّدالشهدا (ع) بر فرزند بزرگوارشان امام سجّاد (ع) آن چنان سنگين بود كه تا آخر عمر نتوانست از اين داغ رها شود. هرگاه به ايشان آب ميدادند، آن چنان گریه میکردند که اشکهای مبارکشان در آب ميريخت و مجبور ميشدند آب را عوض كنند. زماني كه براي ايشان غذا ميآوردند، ظرف را بلند ميكرد و با صدای بلند ميگريستند. وقتي در كوچههاي مدينه جواني را مشاهده ميكردند، سرشان را به ديوار ميگذاشتند و بسيار گريه ميكردند. هنگامي كه فرزند شيرخوارهاي را در آغوش مادر ميديدند، در همان مكان ميايستادند و اشك ميريختند. هرگاه از کنار مغازه قصابي عبور ميكردند و گوسفند مردهاي ميديدند، به قصاب ميفرمودند: «آيا قبل از ذبح، به اين گوسفند آب داديد؟» سپس اشك و گريه امانشان را ميگرفت و به ياد تشنگي پدر بزرگوارشان بسيار ميگريستند.[18]
حال كه گوشهاي از ارزشهاي اشك بر امام حسين (ع) آشكار شد، ميتوان به اين نتيجه رسيد كه مخالفت با اين نوع گريه از گناهان كبيره است؛ زيرا اين مخالفت جنگ با خدا، رسول خدا (ص) ، حضرت زهرا(س) و امام سجاد (ع) است.
پس از شهادت امام حسين (ع) تا عصر حاضر، حاكمان و سردمداران زيادي آمدند كه قصد داشتند اين گريهها و اشكها را از شيعيان بگيرند و اين شعلة عظيم را خاموش كنند، امّا قدرت الهي هرگز اجازة چنين كاري را به آنان نميداد:
صغیر اصفهانی:
تا خداوندي خدا برجاست
بيرق شاه كربلا برپاست
اشک سایر اهل بیت در عزای امام حسین(ع)
همة معصومين از پيامبر(ص) تا امام زمان# بر مصيبت امام حسين(ع) گریستند، تا آنجا كه شنيدن نام مباركش سيلاب اشك از ديدگان مباركشان جاري نموده و از آن به عنوان بزرگترين مصيبت اهل بيت: ياد كردهاند. اکنون نمونههايي از آن را بیان ميکنیم:
1-حضرت رسول(ص) در روز ولادت امام حسين(ع) بعد از قرائت اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ آن جناب، ایشان را در دامنش نهاد و گريست. (بحارالأنوار: 43/238؛ 18/ 125؛ 44/ 250-251)
2- يكي از گريههاي رسول خدا(ص) زماني بود كه جبرئيل بعد از خبر شهادت، خاك سرخي را خدمت پیامبر(ص) آورد و گفت: حسين(ع) در اين زمين به شهادت ميرسد. اشرف مخلوقات(ص) گريه كرد. جبرئيل عرض كرد: گريه نفرماييد يا رسول الله. خداوند متعال به زودي به وسيله قائم شما اهل بيت: انتقام او را خواهد گرفت. (بحارالأنوار:36/349)
3- گرية حضرت رسول(ص) زماني كه در كربلا توقف نمود و ماجراي شهادت امام حسین(ع) و محل دفن را بيان فرمودند و مردم گريه كردند. (بحارالأنوار: 44/248)
4- گرية حضرت رسول(ص) زماني كه داخل كوچه به حضرت امير(ع) فرمودند: حسين را بگير، و آن حضرت او را گرفت. رسول خدا(ص) مواضع مختلف بدن او از جمله زير گلو، پيشاني، سینه، و لبها و دندانهاي او را بوسيد و گريست. امام حسين(ع) فرمودند: چرا گريه ميكنيد؟ فرمود: جاي شمشيرها را ميبوسم! (بحارالأنوار: 44/261)
5- گرية حضرت رسول(ص) هرگاه امام حسين(ع) را شاد ميديد و زماني كه او را ناراحت ميديد و هرگاه لباس نو ميپوشيد. (بحارالأنوار: 44/246)
6- گريه اميرالمؤمنين(ع) با فرق شكافته زمانی که در محراب كوفه افتادند و به امام حسین(ع) فرمودند: «يا اباعبدالله، أنت شهيد هذه الأمة» و حضرت سيد الشهدا(ع) گريه كردند. (الخصائص الحسينية: 113)
7- گرية زينب كبري(س) و اهل بيت: در شب بيست و يكم ماه رمضان زماني كه حضرت زينب(س) از ماجراي كربلا سؤال كرد و پاسخ شنید كه در همين كوفه با حال اسارت وارد خواهند شد. (الخصائص الحسينية: 114)
8- گريستن اميرالمؤمنين(ع) زماني كه از نبرد صفين باز ميگشتند و به كربلا رسيدند. راوي ميگويد: آنقدر گريستند كه اشك به سينة مبارك جاري شد و ما نیز گريستيم، پس ماجراي كربلا را فرمودند و محل شهادت حضرت ابا عبدالله(ع) را نشان دادند. (بحارالأنوار:44/ 252)
9- گرية حضرت صديقة طاهره(س) در روز ولادت امام حسين(ع) و بعد از آن، هنگامي كه رسول خدا(ص) خبر شهادت امام حسين(ع) را بيان فرمودند. (بحارالأنوار:44/ 233 ـ 244)
10- زماني كه فاطمه زهرا(س) وارد محشر ميشوند و به جايگاه حضرت سيّد الشهدا(ع) نگاه ميكنند، هزار نبي و هزار صديق و هزار شهيد و يك ميليون ملائكه عالي مقام از كروبيين، آن حضرت را در گريستن ياري مينمايند. آن حضرت چنان نالهاي ميزنند كه هيچ ملكي در آسمانها نيست مگر آنكه بر آن حضرت گريان ميشود و در پایان پيامبر(ص) ایشان را آرام میکنند. (بحارالأنوار:45/ 225)
11- حضرت فاطمه زهرا(س) هنگامي كه ميبينند سيّد الشهدا(ع) بدون سر وارد محشر ميشوند و از رگهاي گردن آن حضرت خون تازه جريان دارد، چنان نالهاي ميزنند كه اهل محشر به گريه در ميآيند! (بحارالأنوار:45/ 225)
12- در روز قيامت حضرت فاطمه(س) به محشر ميآيند و پيراهن خون آلود حسين(ع) را به دست ميگيرند و ميفرمايند: خدايا، بين من و قاتلان پسرم حكم كن. (مناقب ابن شهر آشوب:3/ 327)
13- گريستن حضرت امير(ع) در صفين بر سيّدالشهدا(ع) هنگامي كه سيد الشهدا(ع) آب را باز كردند و مسلمانان از تشنگي نجات يافتند. در آنجا حضرت امير(ع) گريه كردند و ماجراي كربلا و اسب آن حضرت را بيان فرمودند. (بحارالأنوار:44/ 266)
14- گرية حضرت امام حسن مجتبي(ع) بر آن حضرت؛ روزي كه سيد الشهدا(ع) بر حضرت مجتبي(ع) وارد شد و گريه نمود. امام مجتبي(ع) سؤال كرد: اي اباعبدالله! چرا گريه ميكني؟ فرمودند: بر آنچه بر تو روا ميدارند؟ امام حسن(ع) فرمودند: به من سمّي خواهند داد و كشته میشوم ولي «لا يوم كيومك يا أبا عبدالله»! هيچ روزي مانند روز تو نيست، و سپس ماجراي كربلا را فرمودند و اينكه آسمان و زمين بر تو گریه خواهند كرد (بحارالأنوار: 45/218.) و در روايتي دگر آمد: يكديگر را در آغوش گرفتند و گريستند. (الخصائص الحسينية: 191)
15- گرية امام سجاد(ع) بر آن حضرت، تا جایی كه دوران زندگاني حضرت سجاد(ع) همواره همراه با اشك بود. گريههاي آن حضرت در نماز و هنگام دعاها مشهور است، ولي عمدة اشك آن حضرت بر مصائب سيد الشهدا(ع) بود و آنچه بر عموها، برادران، عموزادهها، عمهها و خواهرانش گذشته بود. تا آنجا كه وقتي آب ميآوردند تا حضرت ميل كند، اشك مباركش جاري ميشد و ميفرمود: «چگونه بياشامم در حالي كه پسر پيامبر را تشنه كشتند»؟! ( بحارالأنوار:44/ 145) يا ميفرمودند: «چرا نگريم و حال اينكه پدرم را از آبي كه براي حيوانات وحشي و درندهها آزاد بود منع کردند»؟ ( مناقب ابن شهر آشوب:2/ 264) و ميفرمودند: «هرگاه شهادت فرزندان فاطمه زهرا(س) را به ياد ميآورم گريهام ميگيرد». ( بحارالأنوار:45/ 207)
امام صادق(ع) به زراره فرمود: جدم امام سجاد(ع) هرگاه حسين بن علي8را به ياد ميآورد آنقدر اشك ميريخت كه محاسن شريفش پر از اشك ميشد و با گرية او حاضران نیز گريه ميكردند.(بحارالأنوار:45/ 207) شخصی عرضه داشت: آقاي من! وقت آن نرسيده كه گرية شما تمام شود؟ فرمودند: واي بر تو! يعقوب نبي(ع) دوازده پسر داشت و خداوند يكي از آنها را از او پنهان نمود. موي سر آن حضرت سفيد شد و چشمان حضرت از گريه نابينا شد و كمر مباركش خم شد، حال آنكه ميدانست پسرش زنده است؛ ولي من در يك روز پدر، عمو و هفده نفر از خاندانم را ديدم كه با بدنهاي مجروح و سرهاي جدا روي زمين گرم افتاده بودند، چگونه حزن من تمام شود و اشك من پايان پذيرد؟! ( لهوف: 210)
امام سجاد(ع) چهل سال بر پدر بزرگوارش گريه كرد در حالي كه روزها روزه و شبها به دعا و مناجات مشغول بود. وقت افطار يكي از غلامان آن حضرت غذا آورد و عرض كرد: آقاي من، ميل فرماييد. فرمود: «چگونه ميل كنم در حالي كه پسر پيامبر(ص)را در حال گرسنگي كشتند». ( بحارالأنوار:45/ 149)
16- امام باقر(ع) در روز عاشورا براي امام حسين(ع) مجلس عزا برپا نموده و بر مصائب آن حضرت گريه ميكردند.
در يكي از مجالس عزا با حضور امام باقر(ع) كُمِيت شعر ميخواند. وقتي به اينجا رسيد كه: «و قتيل بالطف...» امام باقر(ع) بسیار گريه كرد و فرمود: اگر سرمايهاي داشتيم در پاداش اين شعرت به تو ميبخشيديم، اما پاداش تو همان دعايي است كه رسول خدا(ص) دربارة حسّان بن ثابت فرمودند كه همواره به خاطر دفاع از ما اهل بيت: مورد تأييد روح القدس خواهي بود. (مصباح المتهجد:713)
17- گرية امام صادق(ع) به حدي بود كه هرگاه فرزندان امام حسين(ع) را ميديد گريه ميكرد. (بحارالأنوار:45/208)
داود رقي ميگويد: خدمت حضرت صادق(ع) بودم. حضرت آب طلبيدند و هنگامي كه ميل فرمودند ديدم چشمان مبارك حضرت پر از اشك شد و گريستند. سپس فرمودند: «اي داود، خدا قاتل حسين بن علي8را لعنت كند» (الکافی:6/392)؛ و در بعضي روايات اول سلام بر حضرت دادند و بعد قاتل حضرت را لعن نمودند.
زيد شحام ميگويد: امام صادق(ع) به جعفر بن عفان فرمود: به من خبر رسيده است كه تو براي امام حسين(ع) نيكو شعر ميگويي؟ عرض كرد: بله آقاي من. فرمود: پس بخوان. او هم شروع به قرائت اشعار كرد. راوي ميگويد: آنقدر حضرت و اطرافيان ايشان گريستند كه اشك آن بزرگوار بر محاسن و صورت ايشان جاري شد. (وسائل الشيعه:10/ 466)
كُمِيت شاعر بر امام صادق(ع) وارد شد و براي امام حسین(ع) شعر و مرثيه خواند. آن حضرت گرية شديدي نمود و بانوان در پس پرده نیز با صداي بلند گريه و ناله نمودند.(معالي السبطين:1/ 260)
عبدالله بن سنان ميگويد: یکسال در روز عاشورا به خدمت آقايم حضرت صادق(ع) شرفياب شدم. آن حضرت را با رنگ پريده و صورتي محزون مشاهده نمودم، در حالي كه اشكهاي چشم آن حضرت مانند دُر بر صورت مباركش سرازير بود. عرض كردم: چرا گريه ميكنيد؟ فرمود: مگر غافلي؟! آيا نميداني چه مصيبتي در چنين روزي بر امام حسين(ع) رسيده است؟! عرض كردم: دربارة روزة اين روز چه ميفرمائيد؟ فرمود: از خوردن و آشاميدن دوري كن بدون نيت روزه، و بعد از نماز عصر به مقداري آب افطار كن. سپس فرمود: چون در اين ساعت بود كه آب را باز كردند و دست از كشتن برداشتند. (بحارالأنوار:45/63)
18- گرية امام رضا(ع) در حدي بود كه فرمودند: «همانا روز مصيبت امام حسين(ع) پلك چشمان ما را مجروح نموده و اشك ما را جاري ساخته است». ( نفس المهموم:44.)
دعبل خدمت حضرت رضا(ع) آمد. آن حضرت دربارة شعر و گرية بر سيد الشهدا كلماتي چند فرمودند تا اينكه فرمودند: اي دعبل، كسي كه بر مصائب جدم حسين(ع) گريه كند خداوند گناهان او را ميآمرزد. آنگاه حضرت رضا(ع) بين حاضران و خانوادة خود پردهاي زدند تا بر مصائب امام حسين(ع) اشك بريزند، سپس به دعبل فرمودند: براي امام حسين(ع) مرثيه بخوان، كه تا زندهاي تو ناصر و مادح ما هستي. تا قدرت داري از نصرت ما كوتاهي مكن. دعبل در حالي كه اشك از چشمانش ميريخت، قرائت كرد:
أفاطم لو خلت الحسين مجدلاً
و قد مات عطشاناً بشط فرات
(اى فاطمه! اگر ديدى حسين را كه در سنگلاخ زمين كربلا افتاده و جان مباركش از بدن پاكيزه اش مفارقت كرده به كنار شط فرات )
پس صداي گريه امام رضا(ع) و اهل بيت آن حضرت بلند شد.(بحارالأنوار:45/ 257)
یکی از شيعيان از زيارت سيّدالشهدا(ع) برگشته بود و خدمت حضرت رضا(ع) رسيد و مقداري از تربت امام حسين(ع) را براي آن حضرت آورده بود. هنگامي كه امام رضا(ع) تربت جدش سيّدالشهدا(ع) را ديد بسيار گريست. (بحارالأنوار:101/131)
19ـ گريه امام زمان# در زمان غيبت و ظهور و رجعت ادامه دارد. آن حضرت خطاب به جدّ بزرگوارش، سيّدالشهدا(ع) ميفرمايند: «فلئن أخرتني الدهور و عاقني عن نصرك المقدور، و لم أكن لمن حاربك محارباً و لمن نصب لك العداوة مناصباً فلاَنْدُبنّك صباحاً و مساءً و لأبكين لك بدل الدموع دماً، حسرة عليك تأسفاً علي ما دهاك»؛ (بحارالأنوار:101/320) اگر روزگار مرا به تأخير انداخت و دور ماندم از ياري تو و نبودم تا با دشمنان تو جنگ كنم و با بدخواهان تو پيكار نمايم، هم اكنون هر صبح و شام بر شما اشك ميريزم و به جاي اشك در مصيبت شما خون از ديده ميبارم و آه حسرت از دل پر درد بر اين ماجرا ميكشم.
در سوگ تو با سوز درون ميگريم
گر چشمه چشم من بخشكد تا حشر
از نيل و فرات و شط فزون ميگريم
از ديده بجاي اشك خون ميگريم
علاقة امام عصر به اجداد معصوم خويش بيش از اندازه است و مصائب آن بزرگواران، به ویژه حضرت سيّدالشهدا(ع) هميشه در منظر حضرت است. آن حضرت خطاب به ابا عبدالله(ع) در زيارت ناحية مقدسه ميفرمايند: «مجالس ماتم براي شما در اعلي علیين بر پا شد و حوريان بهشتي در عزاي شما بر سر و صورت زدند و آسمان و ساكنانش گريستند». (بحارالأنوار: 101/323)
اشک سایر موجودات در عزای حضرت سیدالشهداء
علاوه بر انسانهای کامل، یعنی انبیا و اولیای الهی چهار گروه دیگر موجودات نیز برای مصائب حضرت سیّدالشهدا(ع) اشک ریختند. برای نمونه به چند روایت در این زمینه اشاره میکنیم:
الف-اشک آسمان و زمين
1-امام رضا(ع) فرمودند: زماني كه جدم حسين(ع) كشته شد آسمان خون و خاك سرخ باريد. (بحارالأنوار:44/286)
2- آسمانهاي هفتگانه و زمينها در شهادت آن بزرگوار خون گريه كردند. (بحارالأنوار:45/ 201)
3- حضرت رسول(ص) به فاطمه زهرا8بعد از خبر دادن به آن حضرت در شهادت سيّدالشهدا(ع) فرمود: زمين، آسمان، ملائكه، وحوش، گياهان، درياها و كوهها بر او گريه ميكنند.(بحارالأنوار:44/ 264.)
4- حضرت اميرالمؤمنين(ع) ميفرمايند: آسمان و زمين بر يحيي بن زكريا و حسين بن علي8خون گريه كردند.(بحارالأنوار:45/ 201)
5- اميرالمؤمنين(ع) روزي ديد امام حسين(ع) از يكي از درهاي مسجد وارد شد. فرمود: اين فرزند بزودی كشته ميشود و آسمان و زمين بر او خون ميگريند. (بحارالأنوار:45/ 209)
6-امام صادق(ع) ميفرمايند: زماني كه حسين بن علي8كشته شد آسمانها و زمينهاي هفتگانه و آنچه در آنها بود و كساني كه در بهشت و جهنم بودند و آنچه ديده ميشود و آنچه ديده نميشود بر آن حضرت گريستند، مگر سه چيز كه آنها گريه نكردند: بصره، دمشق و آل حكم بن ابي العاص. (بحارالأنوار: 45/ 202، 206. در روايتي «آل عثمان» است.)
7- هر آسماني كه روح سيد الشهدا(ع) از آن بالا رفت گريه كردند و ضجّه زدند به اندازهاي كه تا روز قيامت ميلرزند. در روايتي گرية آسمان را به گريه اهل آن يعني ملائكة آسمان تفسير كردهاند. (بحارالأنوار:45/ 219.)
8-امام حسن مجتبي(ع) به برادرش امام حسين(ع) ميفرمايد: در شهادت تو آسمان خاكستر و خون ميبارد. (بحارالأنوار:45/ 218.)
9- اسامة بن شبيب به اسنادش از ام سليم نقل ميكند: زماني كه حسين بن علي(ع) كشته شد، باراني مثل خون از آسمان باريد به گونهای كه ديوارهاي منازل و خانهها قرمز شد. (بحارالأنوار:45/ 21.)
10- محمد بن سيرين ميگويد: سرخي اطراف آسمان تا قبل از شهادت حسين بن علي8 نبوده است. (بحارالأنوار:45/215)
11- ابوقبيل ميگويد: هنگامي كه حسين بن علی(ع) كشته شد خورشيد به حدي گرفت كه ستارهها در روز ديده ميشدند و مردم گمان كردند قيامت به پا شده است. (بحارالأنوار:45/ 216)
نوع اشک آسمان در احاديث با اين تعابير آمده است:
1-زماني كه آن حضرت شهيد شد آسمان خون و خاكستر باريد. (بحارالأنوار:45/ 202 ـ 206)
2- در روايتي گريه آسمان را خاك سرخ نقل نمودهاند. (بحارالأنوار:45/ 211)
3- امام صادق(ع) ميفرمايد: گرية آسمان بر آن حضرت بعد از شهادت اين بود كه خورشيد با سرخي طلوع و با سرخي غروب ميكرد. (بحارالأنوار:45/212)
4- در روايتي امام صادق(ع) ميفرمايد: آسمان و زمين با سرخ شدن بر حسين بن علي8گريه كردند. (بحارالأنوار:45/ 210)
5- در رواياتي باريدن خاك قرمز و سرخي آسمان را گرية آن دانستهاند. (الخصائص الحسينية: 108)
مدّت اشک آسمان نيز با اين تعابير ذكر شده است:
1-در روايتي امام صادق(ع) گريه آسمان را يك سال ذكر كردهاند. (بحارالأنوار:45/ 210)
2- در بيت المقدس به هنگام روز، از آسمان خون تازه باريد. (بحارالأنوار:45/ 204)
3- امام صادق(ع) به زراره فرمود: آسمان چهل روز خون گريه كرد و زمين چهل روز به سياهي گريه كرد. (بحارالأنوار:45/206 ـ 207)
ب- اشک دریاها، ماهیان، کوهها، ستارگان، خورشید و ماه بر امام حسین(ع)
1- هنگامي كه آن بزرگوار به شهادت رسيد، فرشتهای اهل درياها را چنين ندا كرد: «يا اهل البحار، البسوا ثوب الحزن فإن فرخ الرسول مذبوح؛ اي اهل درياها، لباس حزن و اندوه بپوشيد كه فرزند زادة رسول خدا(ص) سر بريده شد» (تهذيب الاحكام:6/73)
2- امام صادق(ع) ميفرمايد: زماني كه امام حسين(ع) كشته شد كوهها خرد شدند و درياها جاري گشتند (بحارالأنوار:45/ 207)
3- امام سجاد(ع) فرمود: درياها با امواجشان، آسمانها و اركان آنها، زمين و نواحي آن، درختان با شاخههايشان، ماهيان دريا، ملائكه مقربين و تمام اهل آسمانها بر حسين بن علي(ع) گريستند (بحارالأنوار:45/ 148)
4- ماهيان دريا بر آن حضرت گريستند به اندازهاي كه اشكهاي آنان جاري شد (بحارالأنوار:45/ 202، 205)
5- در بيت المقدس در ايام شهادت حضرت، ماهيان را در آب ديدند كه رنگي قرمز به خود گرفتهاند. (بحارالأنوار:45/ 204)
6- امام مجتبي(ع) به برادر خود فرمودند: بعد از شهادت شما، ماهيان درياها بر شما گريه ميكنند. (بحارالأنوار:45/ 218)
7-خورشيد و ماه و ستارگان بر آن حضرت گريستند. (بحارالأنوار:45/ 202)
8-در بيت المقدس سه روز خورشيد گرفت و كسوف شد، شب هم ستارگان ديده نميشدند. بعد از سه روز هوا روشن شد و بعد معلوم شد حسين بن علي(ع) به شهادت رسيده است. (بحارالأنوار:45/204)
9- امام صادق(ع) به زراره فرمودند: خورشيد چهل روز بر حسين بن علي8 با كسوف و سرخي گريه نمود.(بحارالأنوار:45/ 207)
ج-اشک جمادات بر امام حسین(ع)
1- امام صادق(ع) ميفرمايد: هشام، پدرم را به شام احضار كرد و از او دربارة كساني كه در شب شهادت اميرالمؤمنين(ع) در شهرهاي ديگر بودند سؤال كرد چگونه متوجّه ماجرای شهادت حضرت شدند؟
حضرت امام باقر(ع) فرمودند: «در آن شب هر سنگي را كه از زمين برميداشتند زير آن خون تازه ديده ميشد تا طلوع فجر، و اين ماجرا در شبي كه حسين بن علی8 به شهادت رسيد نيز اتفاق افتاد». هشام ناراحت شد و قصد جسارت به آن حضرت را داشت، ولي امام باقر(ع) كلامي فرمود كه او آرام شد. (بحارالأنوار:45/ 204)
در عبارت دیگر آمده است هر سنگ و گياهي را بر ميداشتند از زير آن خون تازه ميجوشيد. (بحارالأنوار:45/ 207)
2- امام صادق(ع) فرمود: زماني كه امام حسين(ع) كشته شد كوهها خرد و درياها جاري شدند. (نقباء البشر:2/ 501)
د-اشک پرندگان و حيوانات وحشي بر امام حسین(ع)
1ـ پرندگان آسمان بر آن حضرت گريه كردند. (بحارالأنوار:45/202)
2ـ نداي پرندگان هنگام شهادت حضرت اباعبدالله الحسين(ع) چنين بود: «ألا قتل الحسين(ع) بكربلاء، ألا ذبح الحسين(ع) بكربلاء»، آگاه باشيد حسين(ع) در كربلا كشته شد، آگاه باشيد امام حسين(ع) در كربلا سر بريده شد. (بحارالأنوار:45/ 192).
3ـ پرندگاني كه در كربلا بودند يا از كربلا عبور ميكردند، خود را به خونهاي شهدا آغشته كردند و به اطراف پر كشيدند و صدا به ناله و شيون بلند نمودند. (بحارالأنوار:45/ 192)
4ـ امام صادق(ع) ميفرمايد: بوم (جغد) روزها روزه است و از هنگام افطار تا صبح بر حسين بن علي(ع) گريه ميكند. (بحارالأنوار:45/214)
حضرت امام رضا(ع) ميفرمايد: بوم در زمان جدم رسول خدا(ص) در منازل و قصرها آشيانه داشت. هنگامي كه امام حسين(ع) به شهادت رسيد، از آباديها به خرابهها و كوهها رفت در حالي كه ميگفت: بد امتي هستيد شما! ما از شما در امان نيستيم؛ زیرا پسر پيامبر خود را كشتيد. (بحارالأنوار:45/ 214)
5ـ وحوش بيابان بر آن حضرت گريستند، به قدري كه اشكهاي آنان جاري شد.(بحارالأنوار:45/ 202، 205).
6ـ اميرالمؤمنين(ع) دربارة شهادت فرزند دلبندش امام حسين(ع) ميفرمايد: مثل اينكه ميبينم انواع وحوش را كه گردنها را بر قبر آن حضرت كشيدهاند و بر آن حضرت شبها تا صبح گريه و عزاداري ميكنند. (بحارالأنوار:45/ 205)
(ع)ـ امام حسن(ع) به برادر خود امام حسين(ع) ميفرمايد: بعد از شهادت شما همه چيز حتي حيوانات وحشي بيابان برايت گريه ميكنند. (بحارالأنوار:45/ 218)
پی نوشت ها:
[1]. دخان(44):29؛ پس نه آسمان بر آنان گريست و نه زمين و [هنگام نزول عذاب هم ] مهلت نيافتند.
[2]. حنان بن سدیر صیرفی از اصحاب حضرت صادق و حضرت موسي بن جعفر8 شمرده شده، و واقفي مذهب و ثقه است. (رجال الطوسي: 346؛ الفهرست:119) شيخ کشّي او را امامي مذهب و صحيح العقيده مي داند. (تنقيح المقال:1/381) بالجمله، او کثيرالروايه است و بزرگان و عيون روايت، از او روايت کرده اند. او کتابي در وصف بهشت و جهنم دارد. (رجال نجاشي:106)
[3]. کامل الزیارات:184؛ «عن حنان قال: قلت لأبي عبد الله(ع): ما تقول في زيارة قبر أبي عبد الله الحسين(ع) فإنه بلغنا عن بعضهم أنها تعدل حجة وعمرة، قال: لا تعجب ما أصاب من يقول هذا كله، ولكن زره ولا تجفه، فإنّه سيّد الشهداء وسيّد شباب أهل الجنة وشبيه يحيى بن زكريا(ع) ، وعليهما بكت السماء والأرض.»
[4]. جلاء العیون: 471؛ منتهي الآمال: 1/322.
[5].اشک سایر موجودات در عزای حضرت سیدالشهداء در ادامه همین مقاله خواهد آمد.
[6]. اللهوف: 200-201. سخن حضرت چنين است: «فَلَقَدْ بَكَتِ السَّبْعُ الشِّدَادُ لِقَتْلِهِ وَ بَكَتِ الْبِحَارُ بِأَمْوَاجِهَا وَ السَّمَاوَاتُ بِأَرْكَانِهَا وَ الْأَرْضُ بِأَرْجَائِهَا وَ الْأَشْجَارُ بِأَغْصَانِهَا وَ الْحِيتَانُ وَ لُجَجُ الْبِحَارِ وَ الْمَلَائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَ أَهْلُ السَّمَاوَاتِ أَجْمَعُون.»
[7]. دخان(44):29.
[8]. حضرت امام باقر(ع) میفرماید: «ما اغرورقت عين بمائها من خشية الله عز ّوجلّ إلّا حرّم الله جسدها على النار»؛ بحارالأنوار:90/335، حدیث 29؛ هيچ چشمى نيست كه برای ترس از خدا اشك در آن حلقه زند، جز اينكه خداوند تمام آن بدن را بر آتش حرام سازد.
[9]. مائده(5):83؛ به سبب آنچه از حق شناخته اند، لبريز از اشك مى شود.
[10]. بحارالأنوار: 44/243، حديث 37؛ «أن آدم(ع) لما هبط إلى الأرض لم ير حوّا فصار يطوف الأرض في طلبها فمر بكربلا فاغتم، وضاق صدره من غير سبب، وعثر في الموضع الذي قتل فيه الحسين(ع)، حتى سال الدم من رجله، فرفع رأسه إلى السماء وقال: إلهي هل حدث مني ذنب آخر فعاقبتني به؟ فإني طفت جميع الأرض، وما أصابني سوء مثل ما أصابني في هذه الأرض. فأوحى الله إليه: يا آدم! ما حدث منك ذنب، ولكن يقتل في هذه الأرض ولدك الحسين(ع) ظلماً فسال دمك موافقة لدمه، فقال آدم: يا رب أيكون الحسين(ع) نبياً قال: لا، ولكنه سبط النبي محمد(ص) ، فقال: ومن القاتل له؟ قال: قاتله يزيد لعين أهل السماوات والأرض، فقال آدم(ع): فأي شئ أصنع يا جبرئيل؟ فقال: العنه يا آدم(ع) فلعنه أربع مرات ومشى خطوات إلى جبل عرفات فوجد حوّا هناك.»
[11]. بحار الأنوار: 44/308؛ «...َقَالَ مُوسَى: يَا رَبِّ! وَ مَنِ الْحُسَيْنُ(ع)؟ قَالَ: لَهُ الَّذِي مَرَّ ذِكْرُهُ عَلَيْكَ بِجَانِبِ الطُّورِ، قَالَ: يَا رَبِّ! وَ مَنْ يَقْتُلُهُ قَالَ يَقْتُلُهُ أُمَّةُ جَدِّهِ الْبَاغِيَةُ الطَّاغِيَةُ فِي أَرْضِ كَرْبَلَاءَ وَ تَنْفِرُ فَرَسُهُ وَ تُحَمْحِمُ وَ تَصْهِلُ وَ تَقُولُ فِي صَهِيلِهَا الظَّلِيمَةَ الظَّلِيمَةَ مِنْ أُمَّةٍ قَتَلَتْ ابْنَ بِنْتِ نَبِيِّهَا فَيَبْقَى مُلْقًى عَلَى الرِّمَالِ مِنْ غَيْرِ غُسْلٍ وَ لَا كَفَنٍ وَ يُنْهَبُ رَحْلُهُ وَ يُسْبَى نِسَاؤُهُ فِي الْبُلْدَانِ وَ يُقْتَلُ نَاصِرُهُ وَ تُشْهَرُ رُءُوسُهُمْ مَعَ رَأْسِهِ عَلَى أَطْرَافِ الرِّمَاحِ، يَا مُوسَى! صَغِيرُهُمْ يُمِيتُهُ الْعَطَشُ وَ كَبِيرُهُمْ جِلْدُهُ مُنْكَمِشٌ يَسْتَغِيثُونَ وَ لَا نَاصِرَ وَ يَسْتَجِيرُونَ وَ لَا خَافِرَ.»
[12]. نمونه هایی از گریه و عزای سایر اهل بیت در ادامه خواهد آمد.
[13]. کاملالزیارات: 108، حدیث 1؛ «عَنْ أَبِي يَحْيَى الْحَذَّاءِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ الله(ع) قَالَ: نَظَرَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع) إِلَى الْحُسَيْنِ(ع)، فَقَالَ: يَا عَبْرَةَ كُلِ مُؤْمِنٍ فَقَالَ أَنَا يَا أَبَتَاهْ قَالَ نَعَمْ يَا بُنَيَّ!»
[14]. بقره(2):177؛ بلكه نيكى [واقعى و كامل كه شايسته است در همة امور شما ملاك و ميزان قرار گيرد، منش و رفتار و حركات ] كسانى است كه به خدا و روز قيامت و فرشتگان ... ايمان آورده اند.
[15]. انفطار(82):11ـ 12: بزرگوارانى نويسنده * كه آنچه را [از خير و شر] انجام مى دهيد، مى دانند [و ضبط مى كنند.] .
[16]. بحارالأنوار:43/35؛ «رأس البکائین ثمانیة:آدم، و نوح، و یعقوب، و یوسف، و شعیب، و داود، و فاطمه و زین العابدین:.»
[17]. مثير الأحزان: 115؛ «قَالَ أَبُو حَمْزَةَ الثُّمَالِيُ سُئِلَ(ع) عَنْ كَثْرَةِ بُكَائِهِ فَقَالَ إِنَّ يَعْقُوبَ فَقَدَ سِبْطاً مِنْ أَوْلَادِهِ فَبَكَى عَلَيْهِ حَتَّى ابْيَضَّتْ عَيْناهُ وَ ابْنُهُ حَيٌّ فِي الدُّنْيَا وَ لَمْ يَعْلَمْ أَنَّهُ مَاتَ وَ قَدْ نَظَرْتُ إِلَى أَبِي وَ سَبْعَةَ عَشَرَ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي قُتِلُوا فِي سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ فَتَرَوْنَ حُزْنَهُمْ يَذْهَبُ مِنْ قَلْبِي .»
[18]. مثيرالأحزان: 115: «فَقَدْ رُوِّيتُ عَنْ وَالِدِي رَحْمَةُ الله عَلَيْهِ أَنَّ زَيْنَ الْعَابِدِينَ(ع) كَانَ مَعَ حِلْمِهِ الَّذِي لَا تُوصَفُ بِهِ الرَّوَاسِي وَ صَبْرِهِ الَّذِي لَا يَبْلُغُهُ الْخِلُّ الْمُوَاسِي شَدِيدُ الْجَزَعِ وَ الشَّكْوَى لِهَذِهِ الْمُصِيبَةِ وَ الْبَلْوَى بَكَى أَرْبَعِينَ سَنَةً بِدَمْعٍ مَسْفُوحٍ وَ قَلْبٍ مَقْرُوحٍ يَقْطَعُ نَهَارَهُ بِصِيَامِهِ وَ لَيْلَهُ بِقِيَامِهِ فَإِذَا أُحْضِرَ الطَّعَامُ لِإِفْطَارِهِ ذَكَرَ قَتْلَاهُ وَ قَالَ وَا كَرْبَاهْ وَ يُكَرِّرُ ذَلِكَ وَ يَقُولُ قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ الله جَائِعاً قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ الله عَطْشَاناً حَتَّى يَبُلَّ بِالدَّمْعِ ثِيَابُه .»
منبع : پایگاه عرفان