لطفا منتظر باشید

جلسه نهم

(تهران مسجد رسول اکرم (ص))
محرم1437 ه.ق - آبان1394 ه.ش

عناوین این سخنرانی

با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید

 

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.

دو تفسیر قدیمی داریم که قدمتش حدود دوازده قرن است هزار و دویست سال، یکی تفسیر علی ابن ابراهیم قمی است، که دو جلد است یکی هم تفسیر عیاشی است آن هم دو جلد است، هر دو تفسیر مورد اعتماد بزرگان دین بوده تا الان، هر دو تفسیر آیات قرآن کریم را با روایات بسیار مهم اهل بیت تفسیر کردند، بعضی از بزرگان دین تفسیر عیاشی را روایاتش را از کتاب شریف کافی معتبرتر می‌دانند، در تفسیر علی ابن ابراهیم است که وقتی به خاطر نزدیک شدن آدم به آن درخت ممنوعه با وسوسه‌های ابلیس از بهشت ابلیس او را بیرون راند، فازلهما الشیطان، خداوند از آن بهشت که در همین دنیا بود کاری به بهشت آخرت نداشت چون صفات بهشت آخرت را این بهشت نداشت. معلوم می‌شود که بهشت آخرت نبود.

حضرت باقر می‌فرماید یک باغ بسیار آبادی بود جنت، یعنی باغ، چون بهشت آخرت محصول عمل انسان است، آدم که هنوز واجباتی را انجام نداده بود کار خیری انجام نداده بود، هنوز قوانین دین به او ارائه نشده بود. علاوه بر این هر کسی وارد بهشت آخرت می‌شود خالدین فیها دائمی است، از آنجا بیرونش نمی‌کنند، اما ایشان را از این باغ بیرون کردند، بهشت قیام لا مقطوعة و لا  ممنوعه، نه نعمت‌هایش بریده می‌شود و نه از کسی منع می‌کنند اما این بهشت و این باغ را یک درختش را بر ادم ممنوع کرد ما از طریق آیات قرآن خیلی آسان راحت می‌توانیم بفهمیم که این بهشتی که آدم در آن قرار گرفت بهشت آخرت نبود چون هنوز آخرتی هم نیامده بود و یک فرق‌هایی هم با بهشت آخرت داشت.

در هر صورت خدا بیرونش نکرد، شما در صریح آیات می‌بینید فَأَزَلَّهُمَا اَلشَّيْطٰانُ عَنْهٰا فَأَخْرَجَهُمٰا مِمّٰا كٰانٰا فِيهِ ﴿البقرة، 36﴾، او وسوسه کرد که از این میوه بخورید قسم هم خورد اولین قسم دروغی که در عالم خورده شد همین قسم ابلیس بود، گفت من خیرخواه شما هستم، این هم اولین دروغ، شیطان که خیرخواه کسی نمی‌شود بدخواه است، اگر خیرخواه باشد پس معلوم می‌شود از ایمان بهره دارد، ولی خیرخواه نبود، بدخواه بود. هم اولین قسم دروغ بود قاسمهما انی لکما من الناصحین، من خیرخواه شما هستم هم اولین دروغ بود.

خب اینجا آدم نباید فریب قسم دروغ و حرف دروغ را می‌خورد، و حرف پروردگار را فقط گوش می‌داد که فرمود به این درخت نزدیک نشوید، حالا اینجا  علمای بزرگ بحث‌های خیلی دقیقی دارند که آیا کار آدم گناه اصطلاحی بوده؟ نهی پروردگار نهی مولوی بوده؟ یعنی این یک حرام بوده به این درخت نزدیک بشود یا نهی ارشادی بوده، مثل اینکه دکتر به مریض می‌گوید فعلا هندوانه نخور، حالا اگر مریض یک دفعه گوش ندهد هندوانه بخورد نمی‌میرد که دکتر هم بهش نگفت اگر هندوانه بخوری می‌میری علاجت را عقب می‌اندازد این را می‌گویند نهی ارشادی، اما  اگر بهش می‌گفت هندوانه نخور بخوری می‌میری این می‌شد نهی مولوی.

بعد می‌گویند خب اگر نهی نهی ارشادی بوده آدم مرتکب گناه کبیره نشده، و مرتکب گناه به این معنا نشده، اصلا همان نهی دکتر است که به بیمار گفت هندوانه نخور یک چند وقتی صبر کن، معنی‌اش این است که اگر بخوری نمی‌میری ولی یک خرده علاجت عقب می‌افتد، حالا من خودم نمی‌دانم داستان در نهی پروردگار از چه قرار بوده، مولوی بوده ارشادی بوده، هر چی بوده این داستان اتفاق افتاد. کی بیرونشان کرد؟ ابلیس او باعث شد، خداوند متعال نعمتی را که به بنده‌اش می‌دهد خود پروردگار نعمت را ازش نمی‌گیرد، دهان گناه نعمت را می‌گیرد. خدا عطایی به بنده‌اش بکند پس نمی‌گیرد که خدا کریم است، رحیم است، ودود است، نمی‌آید یک باری را که در اختیار یک بنده‌اش با همسرش گذاشته پس بگیرد این بر حکیم، بر کریم، بر ودود، شایسته نیست لذا ما در داستان آدم در سوره بقره و اعراف و طه بوی این نمی‌آید که خدا بیرونشان کرده ولی صریحا در آیات می‌گوید ازلهما لغزاند از آنجا، آن باعث بیرون کردنشان شد.

حالا اینجا هم بحث‌های زیادی است نکات زیادی است آنها را کاری ندارم در تفسیر علی ابن ابراهیم است که امام صادق می‌فرماید وقتی از بهشت بیرون آمد رنگ چهره‌اش عوض شده بود، مثلا وقتی خدا خلقش کرد و بهش فرمود اُسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ اَلْجَنَّةَ  ﴿البقرة، 35﴾، یک قیافه شاد پوست سفید، زیبایی داشت وقتی میوه آن درختی که گفته بودند نخور خورد کل بهشت از دست رفت شادی و رنگ قیافه هم از دست رفت، یعنی قیافه یک مقدار تیره شد. البته همین یک بار بود دیگر پروردگار عالم بنا نداشت که بنده‌اش اگر گناهی بکند آثار گناه را در قیافه بنده‌اش آشکار کند. این همان یک بار بود.

اگر بنا بود آشکار بکند که خب همه ما روسیاه بودیم اصلا قیافه عجیب و غریبی داشتیم این لطف ویژه پروردگار است که ما حالا با خطاها و اشتباهات و لغزش‌هایی که داشتیم گرچه لطف بهمان کرد گناهان کبیره نبوده، عرق نخوردیم، زنا نکردیم، ربا نخوردیم، آدم نکشتیم، به قول مردم همین گناهان پیش پا افتاده همین‌ها هم بد است، ولی اگر بنا بود آثار همین گناهان خرده ریز در قیافه ما آشکار می‌شد اصلا آبرو برای کسی نمی‌ماند اعتبار و اعتمادی به جا نمی‌ماند همه انگشت‌نمای همدیگر می‌شدند همه همدیگر را سرزنش می‌کردند، همان یک بار بود که رنگ آدم بعد از خوردن آن میوه و بیرون امدن تیره شد.

خب کسی هم که نبود ببیند و انگشت‌نما بکند هنوز یک بچه هم نداشت خودش، خودش بود هیچ کس نباشد آدم یک خرده راحت‌تر است، اما اگر آثار گناه بر چهره بنا بود ظاهر بشود خب دائم آدم غصه‌دار و شرمسار و انگشت‌نما بود. خیلی گریه کرد امام صادق می‌فرماید چون خیلی چیزها را از دست داده بود دیگر همنشینی با فرشتگان از دست رفت، بهشت از دست رفت، این قیافه سپید زیبای نورانی از دست رفت، گریه دارد چیزهای خوبی از دست رفته، ما چرا برای  گناهانمان گریه می‌کنیم ما که مومن هستیم بی‌دینها گریه نمی‌کنند خیلی هم خوشحالند و ماها را هم مسخره می‌کنند از بس که احمقند، اما ما چرا گریه می‌کنیم؟ ما به خاطر این است که با گناه رضایت او را، محبت او را و خیلی از فیوضات او را از دست دادیم خب گریه هم دارد واقعا.

یک  وقتی من حرفهای خدا را با پیغمبرانش در غیر از کتابهایشان مطالعه می‌کردم پروردگار از آدم تا پیغمبر خودش صحبت کرده با انبیاء، که قدیم‌ها هم در کتابهایمان بود در زمان ما حرفهای خدا را با انبیا در یک کتابی جمع کردند حدود هشتصد صفحه نویسنده‌اش هم یک عالم عرب بود اسرائیل ترورش کرد، بسیار کتاب عالی بود. اینجا جزو حرفهایی که خدا به موسی زد یکیش این بود که البته حرف به موسی گفته شد ولی برای این بود که مردم بشنوند، موسی که دارای مقام عصمت بود اهل گناه نبود نصیحت‌هایی که خدا به انبیا کرده متوجه مردم است، یک ضرب المثلی در ایران هست حالا می‌گویند در مثل مناقشه نیست یعنی در مثل دعوا و بگو مگو نباید کرد مثل است می‌خواهد مطلب را به ذهن نزدیک بکند، می‌گویند به در گفت که دیوار بشنود کاری به خود در نداشت به موسی گفت مردم بشنوند، جمله‌اش این بود و ابک علی خطیئتک ما دمت فی الحیاة الدنیا، تا زنده هستی برای گناهانت گریه کن، چون باید بدانی که با گناه خیلی چیزها را از دست دادی حالا گریه  کن برگردانم، مثل بچه که گریه می‌کند با گریه‌اش مادر را وادار می‌کند شیر بهش بده یا یک خرده بزرگتر می‌شود به پدرش می‌گوید می‌خواهم بروم بستنی بخرم پول بده، پدرش می‌گوید نمی‌دهم بچه هم می‌زند زیر گریه، بالاخره گریه پدر را وادار می‌کند پول یک بستنی را بدهد بر گناهان گریه کردن دستور پروردگار است چون ادم که گریه می‌کند خداوند متعال جبران می‌کند گناهان را با مغفرتش و رحمتش.

خب حالا ادم آمده بیرون از بهشت می‌بیند قیافه طراوتش را از دست داده رنگش هم از دست داده و تیره شده، جبرئیل نازل شد گفت آدم دو تا کار باید بکنی در پیشگاه پروردگار که شادابی قیافه‌ات و رنگت برگردد دو تا  کار، خیلی این روایت امام صادق جالب است خیلی، یکی اینکه آدم اگر بخواهی آبرویت برگردد چون الان رنگت سیاه شده آبرو یعنی آن طراوت شادی، نشاط، و سپیدی، آبرو اگر می‌خواهی برگردد که قابل برگشت هم هست دو تا کار باید بکنی، گفت چی کار کنم؟ گفت روز سیزدهم چهاردهم پانزدهم که آن وقتی که جبرئیل بهش گفت مطابق با سه روز ماه ذی الحجه بود، البته خدا زمانی که آسمان‌ها و زمین را آفرید زمان را به دوازده ماه تقسیم کرد هنگام آفرینش عالم، ان عدة الشهور شمار ماه‌ها عندالله اثنی عشر شهرا یوم خلق السماوات و الارض، یعنی زمان در وقت آفرینش آسمان‌ها و زمین تقسیم‌بندی شده بود این دوازده ماه که از محرم شروع می‌شود و به آخرین ماه ختم می‌شود این تقسیم بندی خود پروردگار مهربان  عالم است. که آخرین ماه ذی الحجه است اولین ماه محرم است.

این ماه‌های شمسی ایرانی اینها یادگار پدرهای زرتشت و آتش‌پرست ماست  که ما هم دو دستی بهش چسبیدیم ولش نمی‌کنیم، کاری به خدا ندارد، تقسیم‌بندی زمان به وسیله خدا همین ماه‌های قمری است که براساس گردش ماه به دور زمین نظام داده شده است، آن سه روز اسمش ایام تشریق ا ست، طلوع، پدیده نور، گفت آدم روز سیزدهم ذی الحجه و چهارده و پانزده را روزه بگیر و این سه روزه هم اینجایش را دقت کنید این سه روزه هم از جانب خدا من یک چیزی یادت می‌دهم اسمش نماز است ماالان نه روز است داریم  نماز می‌گوییم تازه امروز رسیدیم به اینکه نماز از کی شروع شده این روز شروع نماز، یعنی چند وقت است که این نماز را خدا امر کرده، در مجلات علمی من خواندم یک قبرهایی جدید در این زیرزمین‌های کره زمین پیدا شده که از چشم‌ها به دور بود چند تایش هند بوده، که جمجمه‌هایش مانده بوده در قبر، خدا نگه داشته وگرنه جمجمه که بعد از سی سال خاک می‌شود شما سوره یونس را بخوانید فرعون که خفه شد خب بدنش رفت زیر آب و امواج آب همه هم دیگر ناامید بودند بنی اسرائیل هم همینطور، پروردگار به جنازه‌اش خطاب کرد، الیوم ننجیک ببدنک لتکون آیة لمن خلفک، ظالم کثیف، عوضی، مدعی خدا بودن، داد زننده انا ربکم الاعلی، که با دو تا لیوان آب خفه‌ات کردم و کل سلطنتت را نابود کردم  الان خودم بدنت را از این آب دریا می‌اندازم روی خشکی تا عبرت باشی برای آیندگان، برای بوش، برای اوباما برای شاه برای نتانیاهو، برای این سی سی ملعون مصری جاسوس امریکا برای شاهان آل یهود سعود حالا عبرت نمی‌گیرند به جهنم که نمی‌گیرند، ولی من تو را بدنت را می‌اندازم بیرون که مایه عبرت باشی تمام این کله گنده‌های باددار بفهمند که آخرش چه خواهد شد اسمش هم رامسیس بود عین آن بدن هم الان در موزه الاهرام مصر است.

خب خدا بعضی از جمجمه‌ها را  نگه داشته که به ما بگوید ما از کی خلقت شما را شروع کردیم کجایند گذشتگان زنها، مردها، فرماندارها وکیل‌ها، استاندارها، باددارها، رئیس جمهورها، متکبرها، کجایند؟ این جمجمه‌ها را بردند اروپا و با ابزارهای علمی دقت کردند مثل اینکه الان بدن بعضی از حاجیان عزیز ما دیگر تغییر شکل داده و بیست و شش تا را دفن کردند ولی با مسائل علمی جدید می‌توانند همان بدن را به وسیله آزمایشی که از پسرش، دخترش، می‌کنند بفهمند این کیست الان دیگر این چیزها عادی شده در هر صورت این جمجمه‌ها را بردند و تحقیق علمی کردند و اعلام کردند که اینها پانزده میلیون سال پیش مردند، نماز از کی بوده؟ از زمانی که اولین انسان از جنس ما زندگی را در کره زمین شروع کرده، برای چی نماز را بهش ارائه کردند؟ جبران خلأها، جبران بی‌آبرویی، جبران سیاه‌رویی، جبران خطا، آنی که نماز نمی‌خواند بی‌آبرو می‌ماند تا قیامت.

خطایش می‌ماند تا قیامت، بی‌ارزش می‌ماند تا قیامت، گفت من یک چیزی یادت می‌دهم از جانب خدا اسمش صلاة است، بخوان این است حالا حضرت صادق بیان نمی‌کنند که این نماز کیفیتش چی بوده و حرفهایش، دعاهایش چی بوده، نماز هم وقت عصر بهش ارائه داده شد یعنی بعد از اینکه آفتاب به نصف النهار رسیده، عصر این نماز عصر یادگار همان روز آدم است، روز اول روزه گرفت و عصر هم نماز خواند یک سوم تیرگی صورت رد شد یعنی نماز آبرو می‌دهد نه آبرو پیش مردم، آبرو پیش پروردگار مردم کی هستند؟ مگر کلید بهشت و جهنم دست مردم است؟ که ما نماز بخوانیم به حاج محمدعلی بگوییم کلید دستت است در بهشت را باز کن، نماز به آدم پیش پروردگار مهربان عالم آبرو می‌دهد. مخصوصا این یازده رکعت نماز شب که وقتش سه ربع نیم ساعت یک ساعت به اذان صبح  است، آن که در آبرو دادن غوغا می‌کند.

روز دوم روز چهارده ذی الحجه، روز سوم پانزده ذی الحجه هر یک روزی با آن نماز یک سوم تیرگی رفت، روز پانزدهم عصر قیافه مثل روزگاری شد که در بهشت بود، جبران شد دیگر خیالش راحت شد. این تاریخ شروع نماز، خیلی چیزها در ادیان انبیاء نبوده اما نماز در دین تمام انبیاء الهی بوده. و همینطوری که من امروز برایتان گفتم شما هم برای زن و بچه‌هایتان، دامادهایتان، عروس‌هایتان نوه‌هایتان از قول امام صادق از تفسیر علی ابن ابراهیم قمی بگویید، خیلی مهم است.

یک وقت در خانواده‌مان بی‌نماز پیدا نشود، یک وقت پیدا نشود کسانی که اهمیت به نماز نمی‌دهند، نماز تاریخ شروعش بیش از پانزده میلیون سال است، این برای تفسیر علی ابن ابراهیم.

اما تفسیر عیاشی که می‌گویند از کتاب کافی معتبرتر است، امام صادق می‌فرماید این هم خیلی چیز جالبی است وقتی عمر ادم تمام شد و از دنیا رفت، درجا جبرئیل نازل شد به فرزندش شیث که جانشینش بود پیغمبر هم بود، گفت که این جنازه پدرت را دفن نکنی، صبر کن، قبل از دفن کردن جنازه پدرت باید بر این  جنازه نماز خوانده شود باز هم حالا ما نماز میتی که به ادم خواندند نمی‌دانیم چیست ولی ائمه ما می‌گویند خب شیث گفت چطوری نماز بخوانم؟ گفت من جلو می‌ایستم نماز میت را می‌خوانم تو دنبال من بخوان پروردگار جنازه‌ای که نماز بدرقه‌اش نیست را نمی‌خواهد، نماز را دنبال جنازه بفرست.

این اهمیت نماز، که پروردگار می‌گوید جنازه را بدون نماز نگذارید این معلوم می‌شود نماز جایگاه عظیمی دارد این نماز مربوط به آدم است حالا انبیاء دیگر هم بودند که در قرآن کنار اسمشان نماز مطرح است، تا پیغمبر. آنها را دیگر من هیچکدام را نمی‌رسم بگویم تازه آنها را که برایتان بگویم بعد باید بیاییم سراغ نماز پیغمبر، نمازی که خدا برای پیغمبر تشریع کرد نماز صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشاء، با وضو. حالا اول باید وضو را بگویم، وضو در سه مرحله می‌تواند انجام بگیرد بنابر تحقیقات بسیار ظریف سید حیدر آملی که برای قرن ششم هفتم  بوده، نماز بر مبنای شریعت یعنی رساله، نماز بر مبنای طریقت یعنی بر مبنای حال، وضو بر مبنای شریعت یعنی رساله، بر مبنای طریقت یعنی حال، وضو بر مبنای حقیقت یعنی یک نمازی که مغز مغز است و جز خدا در ان نماز تجلی ندارد، وضوی شریعت و طریقت و حقیقت تمام که شد می‌رویم سراغ نماز، نماز بر مبنای شریعت، بر مبنای طریقت بر مبنای حقیقت، بعد آن وقت باید برویم سراغ تکبیرة الاحرام که این الله اکبر چیست، اول نماز همینطوری سیر بکنیم تا سلام آخر که از نماز می‌آئیم بیرون، همینجا شما در ذهن مبارکتان بحث را نگه دارید یعنی ما نماز آدم را گفتیم بقیه انبیاء ماند اگر خدا توفیق داد زنده بودم دوباره اینجاخدمتتان رسیدم همین بحث را که یادداشت شده تا اینجا دنبال می‌کنم. اگر هم عمرمان تمام شد که به قول شاعر گر بمردیم عذر ما بپذیر، ای بسا آرزو که  خاک شده، شب جمعه‌ است خانه خداست همتان هم وضو دارید رو به قبله هم نشستید، یک سلام بدهیم ما را جزو زائرانش بنویسند؟

 

برچسب ها :