فارسی
جمعه 02 آذر 1403 - الجمعة 19 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

آمدن پيامبران از پى يكديگر براى هدايت انسان‏

از آنجا كه انسان بدون هدايت حق جز حيوانى بيش نيست‏ «أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ» و حضرت حق انسان را در عرض حيوانات نيافريده، بلكه هدف مقدسش از آفرينش انسان رساندش به كمال و رشد، و درجات انسانى و مراتب اخلاقى، و نموّ عقل و روح و تبديل قلبش به عرش الله بوده و تحصيل اين فضائل و كمالات، و مراتب و درجات، جز در سايه هدايت ميسّر نبوده لذا از باب رحمت و لطفش به انسان، و عشق و محبتى كه به اين موجود داشته و او را افضل از همه موجودات خواسته پيامبران را به دنبال يكديگر و در هر عصر و روزگارى كه آمدن پيامبر اقتضاء
آمدن پيامبران از پى يكديگر براى هدايت انسان‏

 

از آنجا كه انسان بدون هدايت حق جز حيوانى بيش نيست‌ «أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ» و حضرت حق انسان را در عرض حيوانات نيافريده، بلكه هدف مقدسش از آفرينش انسان رساندش به كمال و رشد، و درجات انسانى و مراتب اخلاقى، و نموّ عقل و روح و تبديل قلبش به عرش الله بوده و تحصيل اين فضائل و كمالات، و مراتب و درجات، جز در سايه هدايت ميسّر نبوده لذا از باب رحمت و لطفش به انسان، و عشق و محبتى كه به اين موجود داشته و او را افضل از همه موجودات خواسته پيامبران را به دنبال يكديگر و در هر عصر و روزگارى كه آمدن پيامبر اقتضاء داشته مبعوث بر رسالت كرد. و به آنان مسئوليت داد كه با همه وجود و حتى تا سر حد شهادت به هدايت انسان براى تحقق حقايق انسانيت بكوشند و در برابر مردم و كبر و لجاجتشان و آزارها و شكنجه آنان صبر و استقامت ورزند تا مشعل هدايت در چراغدان جانشان روشن شود، و در سايه آن راه را از چاه تميز داده، و از رذايل نفسى پيراسته شوند و به حسنات آراسته گردند، و در گردونه اعمال صالح و كردار شايسته قرار گيرند، و با كمك هدايت بر دشمنان بيرونى و درونى چيره شوند، و از بركت نبوت انبياء دنيائى آباد و آخرتى براساس سعادت جاودانى بسازند، و به ارزش‌هاى انسانى و الهى دست يافته وجود خود را تبديل به منبعى از بركات و خيرات نمايند.

حضرت حق با بعثت پيامبران محبت خاص و ويژه‌اش را به انسان به اثبات رسانيده، و در اين زمينه از هيچ امتى دريغ نورزيده است.

از زمان موسى تا آمدن ميسح پيامبرى بسيارى را براى هدايت انسان‌ها و به ويژه يهود كه سخت دچار حس گرائى و گرفتار ماديت و رذائل اخلاقى بودند فرستاد، و پى در پى فرستادن پيامبران براى آنان به خاطر اين بود كه نبوت موسى و كتابش تورات از تحريف و فراموشى در امان بماند، و يهود بتوانند در سايه سلامت دين و آيات تورات از رسيدن به كمالات لازم برخوردار شوند، و در ضمن حجت خدا بر آنان تمام باشد، و روز قيامت نسبت به كفر و حسد و لجاجت و بيدينى و مخالفت با انبيا عذرى براى آنان نباشد.

تورات موسى كه كتاب هدايت و نور بود، مجموعه قوانين و دستورات ثمربخش حق را كه بخش اعظم آن اصول ثابت و هماهنگ با قوانين كلى نظامات هستى است به يهود ارائه ميداد و از آنان ميخواست عملًا نسبت به آن اصول پاى بند باشند، و از سرپيچى از آن كه موجب خزى دنيا و عذاب آخرت است بپرهيزند.

عهد و ميثاقى كه خدا از يهود گرفت، و در آيات گذشته به آن اشاره شده، در رابطه با تورات بوده كه به آن اعتقاد و ايمان يقينى داشته باشند، و از آيات و احكامش پيروى نمايند.

كتاب موسى چون ديگر كتاب‌هاى آسمانى بدون شك تحقق اراده تشريعى حضرت حق براى بپا كردن ساختمان انسانيت، و به جود آوردن حيات طبيه است.

آنچه سبب ساختن ساختمان انسانيت كه با ارزش ترين و پرمنفعت ترين ساختمان در نظام هستى است، و خورشيد سعادت دنيا و آخرت از افق اين ساختمان طلوع ميكند فروتنى قلبى و تواضع درونى در برابر آيات الهى است، تواضعى كه زمينه عمل و سبب حركت به سوى لقاء و قرب خداست.

در ميان فاصله زمان موسى تا عيسى، هواپرستى يهود و شهوات سركش آنان، و دورى و كنار بودشان از آئين حق سبب شده بود كه اصول و قوانين تورات فراموش شود، و زير پرده‌هاى ضخيم غرور و كبر يهود مهجور بماند، تا اين كه عيسى بن مريم كه مؤيد به روح القدس بود و از طريق اين نيروى معنوى دانش و بصيرت و آگاهى و هدايت ميگرفت به عنوان تجسم ايمان به تورات و تحقق عملى آيات و احكام خدا براى نجات جهانيان و به ويژه يهود از افكار شيطانى و اعمال زشت و ناروا مبعوث به رسالت شد تا براى صدمين و هزارمين بار محبت حق را به بندگانش به اثبات برساند، و آنان را از چاه ظلمانى ضلالت و گمراهى درآورد و به عرصه نور و هدايت برساند.

حضرت حق براى اين كه مردم و به ويژه يهود نبوت عيسى را بپذيرند، و رسالت او را تصديق كنند، به او براهين و دلايل و بينات عطا كرد كه به خواست خدا در ضمن شرح آيات سوره مباركه آل عمران به آن خواهم پرداخت.

در هر صورت همه پيامبران الهى يك هدف مقدس و مبارك و پاك را دنبال ميكردند و آن اين كه مردم را از انحرافات فكرى و اخلاقى و عملى برهانند و درهاى هشت بهشت را در قيامت به روى آنان باز كنند، و هفت در دوزخ را به رويشان ببندند.

پس از حضرت موسى بن عمران، يوشع، اشموئيل، شمعون، داود، سليمان، شعياء، ارميا، عزيز، حزقيل، الياس، اليسع، يونس، زكريا، يحيى و سپس عيسى به دنبال هم مبعوث به رسالت شدند تا زمينه سعادت دنيا و آخرت همه مردم و به خصوص يهود را فراهم آورند اما ...

خدا يا هوا

هوا به توضيح برخى از حكما و اهل دل، مجموعه خواسته‌ها و تمايلاتى است كه مقيد به هيچ قيد، و مشروط به هيچ شرطى نيست، خواسته‌ها و تمايلاتى‌ كه صد در صد ضدّ خواسته‌هاى حق است، و در صورت چيره شدنش بر انسان، انسان را چون پر كاه در معرض طوفان معاصى و گناهان قرار ميدهد، و او را به طرف هر ظلمت و ضلالتى ميكشاند، و به انواع پليدى‌ها و آلودگى‌ها دچار مينمايد، و از وجود او ديوى خطرناك و حيوانى شكم پرست، و خوكى شهوت ران، و درندهاى هولناك، و شيطانى مكار ميسازد!!

هوا در طول تاريخ در ستيزه و جنگ با خدا و فرهنگ پاك او بوده و تا قيامت سر آشتى با حق را ندارد، و به يقين سلامت و سعادت انسان و خوشبختى ابدى و جاويدش در گرو سالم ماندن از هوا و پيروزى و غلبه بر آن است.

هواپرست تا هوا بر او حاكم است هرگز حق پرست نميشود، هواپرست تا هوا بر او چيره است از هيچ گناهى روى گردان نيست، هواپرست تا هوا بر او غلبه دارد، از هيچ ظلم و تجاوزى در امان نخواهد بود، هواپرست دشمن حق، و دشمن مؤمنان، دشمن انسان‌ها، و دشمن سعادت دنيا و آخرت خويش است، هواپرست هر حقيقتى، هر آئينى، هر دينى، و هر مكتب حقى را در همه شئونش مطابق ميل شيطانى خود ميخواهد و چنانچه آيات الهى و احكام خداوندى، و خواسته‌هاى ملكوتى و عرشى هماهنگ با ميلش نباشد، از پذيرفتن آن امتناع ميورزد و در برابرش به مخالفت ميايستد، و نميگذارد نور دين، در خميه حياتش بتابد، و به شدت در مقابل آن به جنگ برخاسته، و برضد آن تا جائى كه بتواند تبليغ ميكند و از هيچ تهمتى به مبلغان دين كه در رأس آن پيامبران و امامان هستند دريغ نميورزد، و آن بزرگواران را كه از نظر عقل و انديشه و افكار و اخلاق و عمل برترين مردم روزگارند به سحر و جادو، و كذب و دروغ، و ديوانگى و جنون نسبت ميدهد و با اين روش ناپسند تيشه به ريشه سعادت خود زده، دنيا و آخرت و انسانيتش را تباه مينمايد.

حضرت حق به يهود خطاب مى‌كند كه هواى نفس شما در برابر آنچه پيامبرتان و ديگر پيامبران براى نجات شما و سعادتتان آوردند به مخالفت ايستاد، و چون نبوت آن بزرگواران و احكام و دستورات حق را مطابق با خواسته‌هاى بيمهار خود نديديد، از پذيرفتنش امتناع كرديد و به تكبر نشستيد، و به خيال اين كه ممكن است دين پذيرى، شما را از رياست و بزرگ منشى و دنيائى كه در اختيار داريد يا در طلبش هستيد باز دارد گروهى از پيامبران را انكار كرديد و به تكذيبشان برخاستيد، و گروهى را كشتيد!! آرى عبادت هوا، و پرستش خواسته‌هاى نفس، شما را به دو گناه عظيم و سنگين انكار نبوت انبيا و كشتن پيامبران كه مايه‌هاى نجات شما بودند مبتلا كرد.

از پيامبر بزرگ اسلام و اهل بيت درباره هوا و زيان‌هايش روايات بسيار مهمى رسيده از جمله: از رسول خدا روايت شده:

«انما سمى الهوى لانه يهوى بصاحبه:» «1»

هوا به اين خاطر هوا نامگذارى شده كه آلوده‌اش را به سقوط ميكشاند.

از اميرمؤمنان روايت شده:

«ايها الناس ان اخوف مااخاف عليكم اثنتان: اتباع الهوى وطول الامل، فاما ابتاع الهوى فيصد عن الحق واما طول الامل فينسى الآخرة:» «2»

اى مردم، ترسناك ترين چيزى بر شما از آن ميترسم دو چيز است: پيروى هوا، و آرزوهاى دور از دسترس، اما پيروى هوا شما را از حق باز ميدارد، و اما آرزوهاى دور از دسترس، آخرت را از ياد شما ميبرد.

«فضل العقل على الهوى لان العقل يملكك الزمان والهوى يستعبدك للزمان:» «3»

عقل بر هوا برترى داده شده، زيرا عقل زمان را براى رشد و كمالت در اختيار تو ميگذارد، و هوا تو را برده زمان و زمينه سقوط و هلاكتت را فراهم مينمايد.

«اعلموا انه ما من طاعة الله شيئى الايأتى فى كره، وما من معصية الله شيئى الايأتى فى شهوة:» «4»

بدانيد چيزى از طاعت خدا نيست مگر اين كه از روى بيميلى انجام ميگيرد، و چيزى از معصيت خدا نيست مگر اين كه از روى ميل و هوا تحقق مييابد.

و نيز از آن حضرت روايت شده:

من اتبع هواه اعماه و اصمه و اذله و اضله: «5»

كسى كه از هواى نفسش پيروى ميكند، او را كور و كر و خوار و گمراه ميكند.

«رأس العقل مجاهدة الهوى:» «6»

رأس عقل جهاد با هواى نفس است.

«لاتجتمع الشهوة والحكمة:» «7»

هوا و حكمت با هم جمع نميشوند.

«مخالفة الهوى شفاء العقل:»

خلاف هوا عمل كردن، درمان عقل است.

از حضرت سيلمان (ع) روايت شده:

«ان الغالب لهواه اشد من الذى يفتح المدينة وحده:» «8»

بى ترديد چيره شونده بر هواى نفسش، كارش سخت‌تر از كسى است كه به تنهائى شهرى را فتح كند.

معارض و مانع ظهور كامل دين با همه احكام و قوانينش- جز در زمانى كوتاه و ميان مردمى انگشت شمار- همين علل نفسانى و سازمان درونى ميباشد كه گروهى يكسره از آن سر ميتابند، يا به مبارزه عملى و علمى ميپردازند، و براى آزادى شهوات غيرقانونى و عقايد ميراثى و تقليدى و انديشه‌هاى ضدآئين خدائى خود فلسفه ميآورند.

گروهى به همان احساسات و عواطب قلبى و در محيط عبادت گاه سرگرم ميشوند و از محيط زندگى و معارضه با هوا بركنارش ميدارند.

حاكميت كامل حق كه همان آئين خدائى است آنگاه بر محيط زندگى سايه ميافكند كه عقل‌هاى صلاح انديش ايمانى در بيشتر مردم بر غرائز نفسانى حاكم شود، يا چنين آمادگى در عموم هويدا گردد.

اين تحول و انقلاب نفسانى يا جهش از غرائز حيوانى را پيامبران گذشته در نفوس اندكى از مردم مستعد آغاز كردن و اسلام با دعوت به توحيد و تأييد عقل و فضائل انسانى و احكام و دستوراتش، اصول و قوانين اين تحول و انقلاب را تكميل نمود.

تكامل عقول و انديشه‌هاى بشرى به سوى همين تحول پيش ميرود، اولين توصيف اميرمؤمنان از مصلح آخرالزمان و حاكم به حق و قائم به عدل اين است:» «9»

«يعطف الهوى على الهدى:» «10»

هوا را به سوى هدايت بر ميگرداند.

قوم يهود كه در هواپرستى نمونه‌اند از اين كه از پيامبران پيروى كنند امتناع دارند، و از ترس از دست دادن شئون مادى ايمان به حقايق نميآورند و در گذشته هم ايمان نياوردند، و البته تا هوا و حبّ جاه و مقام از قلب خارج نشود، انسان به عرصه ايمان در نميآيد، و تسليم حقايق نميگردد، صفات زشت و ناپسند و مذمومى چون عجب، كبر، ريا، و غضب و حسد و عشق افراطى به مال و حب جاه هفت مانع و حجابى هستند كه نميگذارند انسان به سعادت ابد برسد، چنان كه از آيات و روايات استفاده ميشود دوزخ داراى هفت طبقه است، كسى كه نفسش و درونش را از اين هفت رذيله پاك كند، قطعاً هفت در دوزخ را به روى خود بسته، و راه ورود بهشت را به خودش باز كرده است. «11».

 

پی نوشت ها:

 

______________________________

 

(1)- كنزالعمال 28965.

(2)- تفسير معين 417.

(3)- شرح نهج البلاغه ج 20 حكمت 209.

(4)- نهج البلاغه خطبه 176.

(5)- غرر الحكم.

(6)- غرر الحكم.

(7)- غرر الحكم.

(8)- تنبيه الخواطر 565.

(9)- پرتوى از قرآن، ج 1، ص 224.

(10)- نهج البلاغه خطبه.

(11)- روح البيان، ج 1، ص 226.

 

برگرفته از

کتاب: تفسير حكيم، ج‌لد سه

نوشته: استاد حسین انصاریان


منبع : پایگاه عرفان
  • هدایت
  • هدایت حضرت حق
  • رحمت
  • رسالت اصلی پیشوایان دین
  • پامبر
  • آمدن پیامبران
  • هدایت انسان
  • رسالت
  • 0
    0% (نفر 0)
     
    نظر شما در مورد این مطلب ؟
     
    امتیاز شما به این مطلب ؟
    اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب

    سيف بن حارث جابرى
    معنویت و عرفان امام حسین (ع)
    كرسى چيست ؟
    كشندگان عبدالرحمان فرزند عقيل
    اثر تبليغات سوء در مردم نسبت به اهل البيت عليهم ...
    يزيد و قتل عام مردم مدينه
    سه منافق در واقعه عاشورا
    افراد منفی در کربلا
    خبر شهادت امام حسين عليه السلام و ياران آن حضرت ...
    نقش انسان در انجام حسنات

    بیشترین بازدید این مجموعه

    علم در عصر ظهور
    هفت نمونه‌ از احیای مردگان در کلام قرآن
    مال حلال و حرام در قرآن و روايات‏
    قابل توجه زنان آزاردهنده به همسر
    درمان غم و اندوه
    اسم اعظمی که خضر نبی به علی(ع) آموخت
    گذری بر فضایل حضرت زهرا سلام الله علیها
    سوره ای از قران جهت عشق و محبت
    کرامات و معجزات حضرت فاطمه زهرا (س) (2)
    متن دعای معراج + ترجمه

     
    نظرات کاربر

    پر بازدید ترین مطالب سال
    پر بازدید ترین مطالب ماه
    پر بازدید ترین مطالب روز



    گزارش خطا  

    ^