لطفا منتظر باشید

مقام حضرت ابراهيم‏ علیه السلام

لحظه‏اى كه انسان عارف، و آگاه و بينا به ديدن كعبه، و زيارت بيت الله موفق مى‏شود، چه لحظه‏ى پر شكوهى است، كيست كه بتواند به وصف آن لحظه‏ برخيزد، لحظه ديدار خانه خدا، آرى ديدار خانه خدا! ديدارى كه در همه هستى لحظه‏اى پر قيمت‏تر از آن را نمى‏توان يافت، در اين لحظه بايد از طريق قرآن و معارف الهى و با بصيرت لازم كعبه را تماشا كرد، و از رصدخانه قلب به رصد كردن بيت الله برخاست.


لحظه‏اى كه انسان عارف، و آگاه و بينا به ديدن كعبه، و زيارت بيت الله موفق مى‏شود، چه لحظه‏ى پر شكوهى است، كيست كه بتواند به وصف آن لحظه‏ برخيزد، لحظه ديدار خانه خدا، آرى ديدار خانه خدا! ديدارى كه در همه هستى لحظه‏اى پر قيمت‏تر از آن را نمى‏توان يافت، در اين لحظه بايد از طريق قرآن و معارف الهى و با بصيرت لازم كعبه را تماشا كرد، و از رصدخانه قلب به رصد كردن بيت الله برخاست.
چون با آيات قرآن و معارف و بصيرت باطنى نظر شود در آن آئينه پاك، ابراهيم ديده مى‏شود، انسان والائى كه با فرزندش بانى اين بنا به فرمان خدا بود، و زير بناى آن را با خلوص و تقوا و ايمان كامل قرار داد، آرى بايد اينگونه نظر كرد تا در درون اين بناى معنوى و محل توحيدى ابراهيم را يافت و پس از يافتن او رموز بندگى و اصول معنوى او را ادراك كرد و به مقام امامت او توجه نمود، تا با اقتداى به آن امام هدايت به خير دنيا و آخرت، و سعادت امروز و فردا و خوشبختى دائمى و فوز سرمدى رسيد، و اگر زيارت كعبه اينگونه صورت نگيرد زيارت نيست بلكه گردش و سياحت است!
بايد با انجام مناسك مربوط به اين بيت از طريق اقتدا به آن امام بزرگ و پيشواى ناس به امنيت لازم رسيد، كه اگر نتيجه زيارت امنيت نباشد پس زيارتى صورت نگرفته، و مشقتى بنام سياحت بر دوش جان بار شده است.
وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً
جعل مثابه‏ به معناى بازگشت‏گاه، همانند جعل امامت است كه در آيه شريفه پيش از آيه مورد شرح و توضيح در حق ابراهيم بيان شده، امامتى كه خدا قرار مى‏دهد براى اين است كه دل‏ها به سوى آن متوجه شود و پس از توجه دل، عقيده و ايمان و عمل اخلاق انسان در سايه رهبرى و امامت امام بر حق مستقيم شود، تا در نهايت جهان پر از عدل و داد گردد، و بساط بيدادگرى و ظلم و جنايت و ستم و خيانت برچيده شود.
قرار دادن بيت به صورت مثابه نيز بر طبق كشش نفسانى انسان به محل امن و عدل مى‏باشد.
نفسى كه طبيعتاً جوياى واقعيت است، اين جويائى مانند امام جوئى است و توجه به چنين خانه‏اى كه فطرت حق‏جوئى و عدل را بيدار مى‏سازد، از كشش‏ها و خواسته‏هاى درونى آدمى و به سود وى مى‏باشد.
همان طور كه مردمى به سوى شهوات و برترى جوئى و محيط مناسب به آن مى‏گرايند، مردمى هم تحت رهبرى فطرت و تربيت پيامبران مى‏كوشند تا ارزش‏هاى انسان را بالا ببرند و قوى گردانند و خود را به محيط خير وحق رسانند.
پس اينگونه انگيزه تعالى جوئى و برترى خواهى از خواسته‏هاى فطرت، بلكه يگانه خواسته و جاذبه انسانى است و خواسته و انگيزه‏هاى ديگر از ريشه‏هاى نفسى و حيوانى بر مى‏آيد.
لِلنَّاسِ‏ در آيه شريفه‏ مَثابَةً لِلنَّاسِ‏ گويا اشاره به همان جهت انسانيت است، اينگونه انگيزه‏ها و مبادى عالى انسانى چون مبتلا به بندها و جاذبه‏هاى غرائز مادى است، مى‏كوشد تا خود را از اين بند برهاند و به كمالات شايسته خود برساند، از اين رو انسان، همين كه امام را با ابتلائات معنوى و اتمام كلماتش شناخت، شيفته‏ى او مى‏شود و ميل قطعى پيدا مى‏كند كه در ولايت او در آيد.
وَ إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ.
هر انسان با بصيرتى ملاحظه مى‏كند كه ستمگر از اين حريم پاك و مقدس خارج است، و بزرگ‏ترين ستم بر نفس جلوگيرى از شناخت امام و پيشواست، و آن كس كه خود را در حريم بصيرت و آگاهى قرار ندهد ستمگر و متجاوز است.
در هر صورت چون خود امام و ابتلائاتش و اتمام كلماتش به صورت ظاهر وجود ندارد، صورتى از امامت و ولايت امام، همين خانه است كه بنا و مناسك و آداب آن معناى امامت ابراهيم را تصوير و تجسيم مى‏نمايد، چنان تصويرى كه نه زيان فكرى و اعتقادى و راهزنى مجسمه را دارد، نه تنها شمايل ظاهرى را مى‏نماياند، و نه تنها مانند كتاب فقط شرح حال است، اين خانه با همه آدابش تصويرى است كه چهره‏ى ابراهيم را در عالى‏ترين صورت معنوى در ضلع ظاهرى، در خيال ترسيم مى‏كند، و انسان خود را در هنگام اجراى مناسك با ابراهيم هم قدم و هم صدا و با انديشه‏هاى بلند او آشنا مى‏نگرد، و همان كلماتى كه از ضمير ابراهيم برانگيخته شد و صورت و سيرت او به آن مبتلا گرديد تا تمامش كرد، در ضمير هر انسانى كه به رموز اين بيت آشنا شود و واقعيت ابراهيم را در آن بنگرد برانگيخته مى‏شود، آرى از اين رهگذر بايد سالى قريب به دو ميليون تا سه ميليون انسان، ابراهيم‏وار به تمام نقاط زمين پخش شوند و نداى توحيد را با تمام شرائطش، چون آن امام بزرگ در همه نقاط روى زمين پخش كنند ولى افسوس و .....
در آن صورت كه آدميان، متوجه صورت معنوى ابراهيم مى‏شوند امامت او قلوب مستعد آنان را پيرو او مى‏كند.
مثابه شدن اين خانه هم كه عبارت از خطوط بندگى آن رادمرد بزرگ عرصه توحيد است، نفوس مستعدى را به سوى آن مى‏كشاند، تا در گير و دار زندگى از دور و نزديك به سوى آن روى آورند، و به آنجا رفت و آمد كنند تا اندك حق و كلمات او بر وجودشان حاكم گردد و نفوسشان از كشمكش‏ها و تشويشها و جاذبه‏هاى مختلف و نگرانى‏ها كه از خودبينى و سودانديشى و برترى‏جوئى بر مى‏آيد برهد و به آرامش و امنيت خدائى گرد آيند.
مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً
پس روى آوردن، و رفت و آمد پى در پى، چهره حقيقى ابراهيم و قيام او با تمام كلمات و وظايف امامت چهره مى‏نمايد، و از ميان بيت و سنگ و گل آن نقشه ابراهيم ظاهر مى شود، همان طور كه چهره مردان فداكار و نمونه‏هاى غيرت و مليت، يا پستى و شهوت عواطف و مليت و شهوت را بيدار مى‏نمايد.
چهره ابراهيم و فرهنگ عبوديت و بندگى او و ابتلا و اتمام كلمات در مسير سلوك وى، در حال انجام مناسك در آئينه قلب و جان انسان بيدار منعكس مى‏شود تا در سايه‏ى اين انعكاس، فطرت حق‏پرستى و قيام به وظائف انسانى را برانگيزد و اين حقايق در صورت و حال قيام به نماز، نمايان و آغاز مى‏گردد.
وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِيمَ مُصَلًّى‏

 

برگرفته از:

کتاب: تفسير حكيم، ج‏4،

نوشته: استاد حسین انصاریان

منبع :
نظرات کاربران (0)
ارسال دیدگاه