ابراهيم و اسماعيل در حال رفع قواعد بيت كه كارى بر پايه عبادت و اخلاص بود، نيازمندانه به پيشگاه بىنياز دست به دعا برداشتند و امورى بسيار بسيار مهم را از حضرت حق درخواست كردند، آنان به اين حقيقت آگاه بودند كه دعا در حالى عبادت و دنبال عبادت كارى بسيار نيكو، و به اجابت به طور يقين نزديك است.
آنان مىدانستند كه همه موجودات در حال دعا هستند چه اينكه همه ذاتاً فقير و نيازمندند و فقير و نيازمند براى رفع نياز و فقرش محتاج به درخواست از غنى است.
آنان مىدانستند كه انسان نيز مانند تمام موجودات نيازمند و فقير است و درهيچ امرى از امور از خود استقلال ندارد و براى رفع فقر و نيازش احتياج به درخواست و گدائى از حضرت بىنياز و غنى مطلق دارد.
آنان دعا را جزء بهترين عبادات مىدانستند، و براى آنان روشن بود كه هر انسانى مأمور است خواستههاى خود را به زبان جارى كند و به پيشگاه دوست متواضعانه بنالد، و به اظهار حاجت برخيزد، و آگاه بودند كه متكبر در برابر دعا اهل دوزخ است.
آنان در حال دعا در حالت انقطاع از ما سوى محبوب بودند و غير خدا را سميع و عليم نمىدانستند تا عمل خود را به او ارائه دهند.
آنان از شدت اخلاص و تواضع و فروتنى متعلّق تقبّل را كه بناء كعبه بود در دعايشان نام بردند تا كمال خاكسارى را به پيشگاه حق عرضه داشته باشند، و به حضرتش اعلام كرده باشند كه عمل ما در برابر عظمت تو چنان ناچيز است كه قابل ذكر نيست!!
«اين دعاى مطلق كه محدود به قول و نيت نيامده به خوبى حال و وضع اين دو بانى را مىنماياند: دعائى است كه خضوع و انقطاع آنان را آشكار مىنمايد، و از راز دلشان برمىخاست و از زبانشان سرمىزد، گويا اين پدر و پسر چنان در برابر بزرگى و اراده حق مقهور بودند كه كار بنا در نظرشان ناچيز بود و نامى از آن نمىبردند.
قبول و پذيرش هر چيزى به اين است كه پذيرنده آن را جزء هستى خود نمايد و مقصود پيش آورنده را منظور دارد.
در اين آيه مقصود از درخواست پذيرش، گويا اين است كه پروردگار اين بنا را مشمول ربوبيت «رَبَّنا» خود گرداند و به سنگ و گلى كه روى هم چيده و در معرض فناست صورت بقا دهد، و در پرتو صفت ربوبيتش مانند ثابتات هستى شود و منشأ تربيت خلق گردد.
اين درخواست كه از ضمير سراسر اخلاص به حق و رحمت بر خلق برمىخاست در پيشگاه خداوند پذيرفته شد:
چنان كه نه عصبيت جاهليت و رقابت قحطان و عدنان بنيان آن را متزلزل ساخت و نه تاريكىهاى شرك بر آن پردهى نسيان پوشانيد، بلكه پيوسته چراغ هدايت و رهنماى توحيد در ظلمت جاهليت عرب و جهان بود. و پرتو آن در هر گوشه و كنار جهان مىتابيد و معابد و مساجدى به نام خدا و با دستهاى اخلاص از بركت اين خانه و به سوى آن تأسيس گرديد.
آرى حكمت خداوند دعاى ابراهيم را اجابت نمود، و آن خانه تركيب يافته از سنگ و گل را در برابر عوامل انهدام نگه داشت و به آن صورت بقا بخشيد، با آن كه موجبات از ميان رفتن و فناء آن در داخل و خارج جزيره از هر بناء محكمى بيشتر بود، زيرا پاسداران آن در داخل تنها قبيله عدنان بود كه اولاد اسماعيل بودند و همين پاسدارى ميراثى، به قبيله عدنان برترى و سرورى بخشيده بود، از اين جهت ديگر اعراب متعصب و امتيازجو نمىبايد به اين برترى و سرورى عدنان تن دهند، يهود هم كه در بخشى از جزيره نفوذ اقتصادى داشتند قبله خود را فقط بيتالمقدس مىدانستند و از نفوذ معنوى و روى آوردن مردم به كعبه براى قبله و مركزيت خود بيمناك بودند، چنان كه دربارهى تغيير قبله آن همه صدا در آوردند و عربده جوئى كردند، در خارج جزيره هم هر يك از دو دولت روم شرقى و ايران مىكوشيدند كه عرب را مقهور خود سازند و توجه آنان را به سوى خود جلب نمايند. چنان كه روميان اعراب شام را تحت نفوذ خود و به كيش مسيحى در آوردند و پادشاه حبشه و يمن براى ويران كردن كعبه سپاهى با پيلان جنگى بسيج كردند، دولت ايران هم براى از ميان بردن تمركز عرب كه اطراف اين خانه بود همه گونه مىكوشيد با همه اين عوامل دينى و سياسى، شكوه و قدرت معنوى اين خانه پيوسته رو به افزايش شد و در خلال اين قرون هميشه مركز طواف كنندگان، و اطرافش محيط امن و اصول مناسكش برپا بوده» «1»
بقاى كعبه و دوام مناسكش، و آبادى آن منطقه و امنيتش، و سرازير شدن انواع ثمرات و محصولات به آن ناحيه مقدس همه و همه از آثار پربركت دعاى ابراهيم و اسماعيل عليهما السلام است.
ارزش دعا
دعا از اعظم عبادات و افضل قربات و سرمايهاى است كه سود دنيا و آخرتش براى دعا كننده قابل شمارش نيست.
دعا حقيقتى آرام بخش، حلال مشكلات، كليد گنجهاى مادى و معنوى، و اصلاح كننده امور است.
خداى مهربان در قرآن مجيد بندگانش را به دعا فرمان داده و اجابت آن را ضمانت نموده است.
وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَ لْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ. «2»
و هنگامى كه بندگانم از تو دربارهى من بپرسند «بگو» يقينا من نزديكام، دعاى دعا كننده را زمانى كه مرا بخواند اجابت مىكنم، پس بايد دعوتم را «به اسلام» بپذيرند و به حقيقت به من ايمان بياورند تا به رشد برسند «و مقصد اعلا را دريابند.»
ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ «3»
پروردگارتان را از روى فروتنى و زارى و در حال پنهان بخوانيد و از آداب و شرايط دعا تجاوز نكنيد، يقيناً خدا متجاوزان را دوست ندارد.
وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِينَ: «4»
و فرمان پروردگار شماست كه مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم، آنان كه از «دعا و اظهار حاجت و در حقيقت» عبادت من تكبر ورزند قطعا خوار و رسوا به دوزخ در آيند.
از رسول خدا روايت شده:
«الدعا مخ العبادة:» «5»
دعا مخ عبادت است.
و نيز از آن حضرت نقل شده:
«ان العبد لا يخطئه من الدعا احدى ثلاثة اما ذنب يغفرله، و اما خيريعجّل له و اما خير يدخرله:» «6»
عبد به هنگام دعا به يكى از سه حقيقت دست مىيابد: يا گناهى كه براى او آمرزيده مىشود، يا خيرى كه در رسيدنش به او شتاب خواهد شد، يا خوبى و خيرى كه براى او ذخيره مىگردد.
و آن بزرگوار فرمود:
«سلوا الله من فضله فانه يحب ان يسأل، وافضل العبادة انتظار الفرج:» «7»
از فضل و احسان خدا درخواست كنيد، زيرا خدا دوست دارد از او بخواهند، و برترين عبادت انتظار فرج و گشايش در همه امور است.
از حضرت باقر (ع) سؤال شد:
«اى العبادة افضل؟ فقال: ما من شيئ افضل عند الله من ان يسأل و يطلب مما عنده و ما احد ابغض الى الله ممن يستكبر عن عبادته ولايسأل ما عنده:» «8»
برترين عبادت كدام است؟ فرمود: چيزى نزد خدا برتر اين نيست كه در پيشگاهش به دعا برخيزند، و از آنچه نزد اوست بخواهند، و احدى نزد خدا مبغوضتر از كسى كه از عبادت به درگاه او تكبر ورزد، و از آنچه نزد اوست درخواست نكند نيست.
از اميرمؤمنان (ع) روايت شده:
«احب الاعمال الى الله تعالى فى الارض الدعاء و افضل العبادة العفاف.» «9»
در ميان همه اعمال در روى زمين محبوبترينش نزد خدا دعاست، و برترين عبادت امتناع و خوددارى از همه گناهان است.
و نيز از آن حضرت روايت شده:
«الدعاء مفاتيح النجاح، و مقاليد الفلاح، و خيرالدعا ما صدر عن صدر نقى و قلب تقى، و فى المناجات سبب النجاة، و بالاخلاص يكون الخلاص فاذا اشتّد الفزع فالى الله المفزع:» «10»
دعا كليدهاى پيروزى و نجات است، و بهترين دعا دعائى است كه از سينه صافى و قلب با تقوا بيرون آيد. در مناجات سبب نجات، و در اخلاص رهائى است، پس هنگامى كه فزع و مورد خطر سخت شود پناهگاه خداست.
از رسول الهى روايت شده است:
«الدعا سلاح المؤمن و عمود الدين و نور السماوات و الارض.» «11»
دعا اسلحه مؤمن و ستون دين و نور آسمانها و زمين است.
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- پرتوى از قرآن 205.
(2)- بقره 186.
(3)- اعراف 55.
(4)- مؤمن 60.
(5)- محجة البيضاء ج 2 ص 282. (6)- محجة البيضاء ج 2 ص 282.
(7)- ترمذى ج 13 ص 77.
(8)- كافى ج 2 ص 466.
(9)- محجة البيضاء ج 2، ص 283.
(10)- كافى ج 2، ص 468.
(11)- كافى ج 2، ص 468.
برگرفته از:
کتاب : تفسير حكيم جلد چهارم
نوشته : استاد حسین انصاریان
منبع : پایگاه عرفان