واژه «امید» در قرآن و متون دینی با کلماتی نظیر «رجاء» و «لعل» و «عسی» و «تمنی» و انتظار تعبیر شده است. در اسلام اصالت با رحمت الهی است بنابراین مسلمان باید در همه حال امیدوار به خداوند باشد و یأس را به دل راه ندهد. امید از جنود رحمان و یأس از جنود شیطان است. امید و انتظار می تواند صادق و یا کاذب باشد. انتظارات خود بر دو قسم است: انتظارات اصلی و انتظارات فرعی انتظارات اصلی در حوزه خودشناسی مطرح می شود. فهم حقیقت خود و نسبت خود را با خدا یافتن از مهمترین انتظارات اصلی است. انتظارات فرعی در اموری از قبیل تأمین اقتصاد جامعه انسانی و بهداشت و. .. مطرح می گردد.
رجاء
در مقابل خوف، رجاء یکی از مراحل سیر و سلوک است. سالک باید به رحمت خدا امیدوار باشد. امام سجاد (ع) به خدای سبحان عرض می کند: خدایا من سه چیز را حجاب و مانع می بینم و از این سه راه ممکن نیست به تو برسم، ولی از یک طرف، راه باز است: راه اول این است که تو دستورهای فراوانی داری ولی چون من به آن ها عمل نکرده ام، از این جهت راه وصول یا صعود به سمت تو بسته است. دوم اینکه از گناهان نهی کرده ای ولی من مرتکب آن ها شده ام، پس از این جهت نیز راه بسته است و اگر همه واجب ها را انجام داده و از همه معاصی نیز پرهیز کرده باشم و بخواهم از راه سوم بیایم، باز هم می بینم راه بسته است و آن این است که من قادر بر شکر نعمت تو نیست.
پس تنها یک راه باز است و آن اینکه تو افراد نالایق را هم می پذیری و تنها بر اساس استحقاق، رفتار نمی کنی. چنانکه در آغاز که نعمت هستی را به ما دادی بر اساس لیاقت ما نبود و جان الهی را که در کالبد بدن ما دمیدی و چشم و گوش و دل که به ما دادی بر اساس استحقاق ما نبود، چون ما کاری نکردیم تا شایسته دریافت این همه نعمت باشیم.
پس نعمت های تو ابتدایی و تفضل است: پس برای ما فقط راه چهارم باز است و اینکه ما لایق نیستیم، کرم و لطف تو شامل همگان (انبیاء، اولیاء، فرشتگان و بندگان دیگر) است و ما به امید راه جهان شمول چهارم، به سوی تو حرکت می کنیم.
با این بیان، سالک قهراً با خوف و رجاء و حزن حرکت می کند. و از راه رجاء که بر روی انسان ها گشوده است، این سیر را ادامه می دهد و در هر حالتی و با هر وضعی که دارد خود را کشان کشان به درخانه حق می رساند. چون هیچ کس در این درگاه بر اساس استحقاق، راه نیافته است بلکه اساس کار بر تفضل بود. بنابراین انسان باید امیدوار باشد که شاید در مسیر لطف خدا قرار گیرد و نسیمی بوزد و بوی بد گناه را از او بزداید و او را تطهیر کند؛ چون: «لطف خدا بیش تر از جرم ماست.»
رجای سالک
رجای سالک در آغاز، ضعیف و در اواسط، متوسط است ولی در پایان قوی می شود تا جایی که از رجاء می گذرد و به طمأنینه می رسد. اگر سالک، مقدمات رسیدن به رحمت خاص را فراهم نکرده باشد، در حقیقت سالک نیست، و فقط تمنی دارد، یعنی آرزوی رحمت را در دل می پروراند، نه امید رحمت را در سر، زیرا مقدمات کار را فراهم نکرده است و در این صورت، مانند کشاورزی است که بدون شیار کردن زمین و بذرافشانی در آن، منتظر محصول تازه است. بنابراین، چنین کسی اهل طریق نیست و سیر و سلوکی ندارد ولی اگر مقدمات کار را فراهم کرده باشد مانند کشاورزی است که زمین را شیار و بذر افشانی کرده و به انتظار محصول نشسته است که با این حالت رجاء می گویند.
کسی که اهل سیر و سلوک است با تمنی و آرزو به سر نمی برد. از این رو در قرآن کریم تمنی محکوم شده است: «لَیسَ بِامانِیکم وَ لا امانَّی اهْلِ الکتاب»[1] کار نه با آرزو و تمنیات شما حاصل می شود و نه با تمنیات یهودیان و مسیحیان برآورده می شود؛ کار، با ایمان و با عمل صالح است.[2]
انتظار واقسام آن
انتظار، گاهی به معنای احتیاج و گاهی به معنای توقع است. انتظار به معنای احتیاج پیش از دین و دین باوری است ولی انتظار به معنای توقع، پس از پذیرش دین است، یعنی انسان، پس از پذیرفتن دین، چه توقعی از دین می تواند داشته باشد؟ و دین کدام امید و آرزوی او را برآورده می سازد؟
تفسیر انتظار به معنای احتیاج این است که انسان نیازهایی دارد و دین در صدد تأمین آن نیازهاست.
انتظار صادق و کاذب
انتظار دو قسم دارد: انتظار صادق و حق، و انتظار کاذب و باطل، همانگونه که تشنگی بر دو قسم است: تشنگی کاذب و صادق.
انتظار کاذب، به تعبیر قرآن، امنیه ای است که شیطان آن را به انسان القاء و او را با آن سرگرم می کند: «ور لا مَنَّینَّهُم»[3] ؛ ولی انتظار صادق، انتظاری است که با واقعیت وجودی انسان هماهنگ و سازگار است، مانند انتظار لقای الهی که در برخی ادعیه، خداوند را این گونه می خوانیم: «غایه المنی»[4] ، «یا غایه امال العارفین»[5]. همچنین مانند انتظار راهیابی به بهشت که از انتظارات صادق انسان است که در پرتو ایمان و عمل صالح حاصل می شود، نه اینکه جزء امانی خاص مسلمانان یا اهل کتاب باشد: «و لیسَ بِأَمانِیکم وَ لا امانّی اهْلِ الکتابِ»[6]
وجود انتظار حق و باطل بشری، انسان شناس ماهری را می طلبد تا این انتظارات را از یکدیگر تمییز دهد و به انتظارات پاسخ صادق دهد، چنانکه تشخیص تشنگی صادق از عطش کاذب به عهده پزشک متخصص است. مشخص و ممیز انتظارات صادق از انتظارات کاذب، دین الهی است، دینی که جدا کننده تمنیات کاذب از صادق است و راه تحصیل انتظارات صادق را به انسان می آموزد.
برخی انتظار بشر از دین را به سرّ رجوع انسان به دین معنا کرده اند، چنانکه در گذشته متکلمان می گفتند: چرا انسان باید به دین رجوع کند؟ و اغلب می گفتند: وجوب شکر منعم و دفع ضرر محتمل، ما را وا می دارد که دین را بشناسیم و آن را بپذیریم و به محتوای آن عمل کنیم.
انتظارات اصلی و انتظارات فرعی
انتظارات صادق انسان دو قسم است: انتظارات اصلی و انتظارات فرعی.
انتظارات اصلی انسان در محور اعتقادات است. انسان باید حقیقت خود را بفهمد و بشناسد و مبدأ آفرینش خود و جهان را بشناسد و باید بداند مکتبی و دینی لازم است که حقیقت انسان را به او بفهماند و مبدأ آفرینش را به او معرفی کند و اسماء و صفات و اوصاف جلال و جمال آن مبدأ را برای او تشریح کند و کیفیت رابطه انسان با خدا را بیان کند و. .. انتظارات فرعی انسان در محور اموری از قبیل تأمین اقتصاد جامعه انسانی وبهداشت آن، مسائل اخلاقی و. .. است.
تحف العقول، در روایتی نقل می کند: مردی لباس تمیزی پوشیده و با ظاهری موقر وارد مدینه شده بود. بعضی از مسلمانان صدر اسلام وقتی آن مرد را دیدند، گفتند: «ما أعقل هذا الرجل»، «یعنی عجب آدم عاقلی است. پیامبراکرم (ص) فرمود: «مه ان العاقل من وحد اللَّه». ساکت! فرزانگی وعقل به لباس تمیز نیست، بلکه فرزانگی به توحید است و عاقل کسی است که موحد باشد.
دلیل اینکه اعتقاد، انتظار اصلی بشر است و اخلاق و بهداشت و اقتصاد، از انتظارات فرعی اند، این است: انسانی که باور کند همواره در پیشگاه خدایی است که از درون و بیرون او آگاه است و از خود انسان به حال او آگاه تر است و نیز این آگاهی را جایی ضبط می کند که زوال ناپذیر است و محصول این آگاهی در جهان دیگری ظهور می کند که درک آن بسیار مشکل است، دربرابر صاحب این آگهی، چاره ای جز تسلیم محض ندارد. هرگز انسانی که اعتقاد به معاد پیدا کند و بداند که قیامت ظرف ظهور عین حقیقت دین است، در اعمال خود به کارهای مانند ظلم، احتکار و. .. دست نمی زند، چون قیامتی را پیش رو دارد که درک حقیقت آن به اندازه ای دشوار است که خدا در قرآن فرمود: «و ما أدریک ما یوم الدین، ثم ما ادریک ما یوم الدین». قیامتی که تا کسی به مقام فنا و به مقام انسان کامل نرسد حقیقت آن را درک نمی کند، قیامتی که تحمل آن برای آسمان وزمین دشوار است:
«ثَقُلَتْ فِی السَّمواتِ وَ الارْضِ لا تَأتیکم الا بَغْتَةً»[7]؛ قیامتی که وجود عینی دین در آن تحقق پیدا می کند، یعنی مسائل اخلاقی و اقتصادی و بهداشتی و مانند آن برای انسان حل می شود. [8]
گزین گویه ها
1.در مقابل خوف، رجاء یکی از مراحل سیر و سلوک است. سالک باید به رحمت خدا امیدوار باشد.
2.با این بیان، سالک قهراً با خوف و رجاء و حزن حرکت می کند. و از راه رجاء که بر روی انسان ها گشوده است، این سیر را ادامه می دهد و در هر حالتی و با هر وضعی که دارد خود را کشان کشان به درخانه حق می رساند.
3.انتظار به معنای احتیاج پیش از دین و دین باوری است ولی انتظار به معنای توقع، پس از پذیرش دین است، یعنی انسان، پس از پذیرفتن دین، چه توقعی از دین می تواند داشته باشد؟
4.ولی انتظار صادق، انتظاری است که با واقعیت وجودی انسان هماهنگ و سازگار است، مانند انتظار لقای الهی که در برخی ادعیه، خداوند را این گونه می خوانیم: «غایه المنی»، «یا غایه امال العارفین».
5.انتظارات اصلی انسان در محور اعتقادات است. انسان باید حقیقت خود را بفهمد و بشناسد و مبدأ آفرینش خود و جهان را بشناسد و باید بداند مکتبی و دینی لازم است که حقیقت انسان را به او بفهماند.
6.هرگز انسانی که اعتقاد به معاد پیدا کند و بداند که قیامت ظرف ظهور عین حقیقت دین است، در اعمال خود به کارهای مانند ظلم، احتکار و. .. دست نمی زند.
منابع اصلی
1.مراحل اخلاق در قرآن
2.انتظار بشر از دین
پی نوشت
[1] سوره نساء آيه 123
[2] مراحل اخلاق در قرآن، صص 303- 301
[3] سوره نساء، آيه 119
[4] بحار الانوار، ج 46، ص 81
[5] دعاى كميل
[6] سوره نساء آيه 123
[7] سوره اعراف، آيه 187
[8] انتظار بشر از دين، ص 27
منبع : نرم افزار تجلی پیام , جوادی آملی،عبدالله
منبع : پایگاه عرفان