اینکه انسان متوجه گناه وخطای خودش نسبت به خالق و پروردگارش بشود خودش بزرگترین موفقیت و بهترین سعادتی است که نصیب او شده و بدون شک خود همین توجه مقدمه بسیاری خوبی برای برداشتن قدمهای بعدی می باشد کسی که در یک فضای تاریک قرار گرفته باشد کوچکترین روزنه از از نور می تواند بزرگترین دستگیر امید برای او باشد تا بدینوسیله راه خروج از این تاریکی و گمراهی را پیدا نماید بنابراز یک طرف با درخشش نور امید در قلب بدنبال راهی بسوی نجات و از یک طرف شیطان برون و هوای نفس درون که مشاهده می کند درحال از دست دادن صید شکار خود می باشند بیکار نخواهد نشست و مرتب در حال ایجاد وسوسه والغاء کردن افکار نامطلوب می باشند تا نگذارد از این تاریکی رهایی یابد. تصور معاصي و گناهان در ذهن خود بزرگترين مقدّمه براي رسيدن به عملی است که داراي عواقب زشتي است و نيز همچون قدم گذاشتن در دالاني است که انتهاي آن ميدان وسيعي از گناه و معصيت را در مقابل انسان به ارمغان ميآورد.اگرکسي در ذهن مرتّب کشتن شخص مؤمن و متديّني را طرحريزي کند و يا در ذهن مرتب سرقت و دزدي از اموال مردم را نقشهريزي نمايد و غيره چه نتيجهاي براي شخص غير از دخالت درحق مردم خواهد داشت؟ چيزي به جزتحريک و تشويق ورود به گناه و خلاف بیشتر را در پي ندارد و مقدمه گناه چيزي است که هر مؤمني واجب است از آن پرهيز کند. در خبري چنين نقل شده است که حضرت عيسي بن مريم به پيروانش فرمود همانا جناب موسي بن عمران قومش را از زنا نهي مي کرد ولي من شما را از تصوّر زنا نيز نهي ميکنم چون تصوّر زنا همانند روشن کردن شعلههاي آتش در زير ساختمان شما است که اگر خود آتشش به شما ضرر نرساند.ولي دود وسياهي آن همة خانة شما را فرا خواهد گرفت.
بنابراين تصور و نقشهکشي و طرّاحي گناه در ذهن گرچه ممکن است به منزلة گناه خارجي نباشد ولي اثر و پيآمدهاي منفي آن چنان زشت خواهد بود که آلودگي وانحرافش تمام ساختمان فکري و روحي شخص را سياه ميکند و دود آن در تمام شريانهاي وجود شخص جاري ميشود. هرانسانی اگر اراده کند هر کاری را می تواند انجام دهد همانطور که بسیاری از انسانهای گناه کار و خطا کار بوده اند که یک مرتبه از تمام گناهان گذشته خود توبه کرده و به آغوش رحمت و مغفرت الهی بر گشته اند و خداوند هم آنها را قبول کرد.وازتقصیرات گذشته آنها گذشته است همانطور که در قرآن کریم به بندگان خطا کارش فرموده است: « قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ (زمر/53) ای رسول گرامی ما به همه بندگان گناه کار من بگو گرچه با گناه و معصیت برخویشتن خود ظلم روا داشته و در انجام گناه اسراف را پیش گرفته اید ولی هرگز از رحمت و مغفرت پروردگارتان نا امید نشوید که همانا خداوند مهربان و آمرزنده همه گناهان شما است.
شخص گناهکاری به امام حسین (ع) عرضه داشت ای پسر رسول خدا من انسانی آلوده و گناه کار هستم ؛ قدرت بر ترک گناه ندارم مرا راهی بیاموز. آن حضرت به او فرمودند :پنج کار را در نظر بگیر و به آنها عمل کن بعد هر گناهی که خواستی انجام بده و هیچ اشکالی ندارد.
اول: هرگز روزی و رزق پروردگار را نخور بعد هر چه می خواهی گناه کن.
دوم: از ملک و سلطه خدایت خارج شو بعد هر چه میخواهی گناه کن.
سوم: هر گاه خواستی گناه کنی مکانی را انتخاب کن که خداوند در آن مکان نباشد تا تو را درحال گناه ببیند بعد هر چه خواستی گناه کن.
چهارم: هر گاه فرشته مرگ و عزرائیل برای گرفتن جان و قبض کردن روحت آمد اگر می توانی او را از خودت دور کن بعد هر چه میخواهی گناه کن.
پنجم: آنگاه که مالک دوزخ و فرشتگان عذاب تو را بسوی دوزخ می کشند اگر میتوانی از دست آنها خودت را رها کن بعد هر چه میخواهی گناه کن.
بنابراین اگرحضرتعالی و همه بندگان معصیت کار خداوند به این جملات حکیمانه و عالمانه امام حسین(ع) گوش جان بسپارند و کمی از خود اراده در عمل به خرج دهند به راحتی می توانند خویشتن را از چنگال و دام این صیاد بی رحم نجات داده و به سعادت دنیا و آخرت برسند.
برای ترک گناه و آلوده نشدن به معصیت توجه به نکاتی که درحقیقت راهکار ترک گناه است لازم می باشد:
1- فکر واندیشه درباره عاقبت گناه. اگر انسان قبل از اینکه مرتکب گناه شود قدری بیاندیشد که گناه ممکن است چند لحظه لذّت کاذب و زود گذر داشته باشد، اما خشم و غضب الهی و محرومیت از فیض حق را به همراه دارد گناه سبب کوتاهی عمر می شود چنان که امام صادق(علیه السلام) فرموند: کسانی که بر اثر گناه می میرند بیشتر از کسانی هستندکه با اجل ومرگ طبیعی می میرند. گناه پایانی جز نکبت و رسوایی ندارد .چنانکه امام باقر(علیه السلام) فرمودند: « مَا مِنْ نَكْبَةٍ تُصِيبُ الْعَبْدَ إِلَّا بِذَنْبٍ » (هر نکبت و رسوایی که بر سرانسان بیاید از رهگذر گناه است).
2-تقویت اراده وتصمیم برترک گناه .انسان به نقطه ای خواهد رسید که از گناه بیزار ومتنفر می شود. دراین مسیر توسل به اهل بیت، و گریه برحضرت حسین(علیه السلام)، ونماز اول وقت، و نماز شب، و دیدارپاکان و به ویژه یاد خدا بسیار موثر است.
هر زمان هر کس مورد حمله وسوسه های شیطانی از رسانه ها، و فیلم ها و ماهواره ها قرار گرفت، راه مبارزه توجه به آیات قرآن و فرهنگ انبیا وائمه طاهرین است که همه اینها حق است، و ضد آنها وسوسه، با توجه به عمق آیات و روایات و روش پاکان و اولیاء خدا وسوسه دفع می شود.
3- اگر انسان بداند که شیطان دشمن قسم خورده انسان است و شیطان گناه را زیبا و جذاب جلوه می دهد تا انسان را به گناه آلوده کند اما هرگز چنین قدرتی را ندارد که انسان را مجبور به گناه کند و هرگز نباید از شیطانی که دشمن انسان است امید ودلسوزی داشته باشید هرگاه شیطان شما را به گناه دعوت نمود بدانید که می خواهد ضربه ای به شما بزند.
4- درآن لحظه ای وسوسه گناه برای انسان رخ می دهد اگر به عذاب هایی که برای گناهکاران پیش بینی شده است دقت کند به آسانی دچار گناه نمی شود. و بداند هر گناهی او را از خدا دور می کند و دوری از خدا انسان را از عزت و سعادت دور می کند وهیچ عاقلی به خاطر چند لحظه لذت کاذب و زودگذر این همه پیامدهای منفی را برای خود فراهم نمی سازد.
5- ذکر ویاد خدا مانند نماز و قرآن و دعا در این لحظه های حساس که شیطان به گناه دعوت می کند بسیار کارساز خواهد بود، چون ذکر خدا انسان را از گناه باز می دارد،سعی کنید بعد ازنمازصبح سوره مبارکه یس را مرتب بخوانید و با مناجات 15 گانه امام سجاد(علیه السلام) خصوصاً مناجات الشاکین همدم باشید.
2-يكي از غرايز طبيعي و فطري هر انساني عبارت از غريزه جنسي يا شهوت است، عدهاي چنين ميپندارند كه غريزه جنسي زيانآور و مخرّب است و هرگاه خود را به گناهي آلوده ميكنند تمام تقصير را به عهده فطرت خويش ميگذارند كه چرا اصلاً خداوند به انسان نيروي شهوت داده است، لذا اين غريزه خدادادي گاه مورد اتهام و مقصر اصلي معرفي ميشود امّا آيا واقعيت همين است كه غريزة جنسي يك غريزه مخرّب است يا اينكه مانند ساير غرايز انسان مثل غريزه حبّ مال، غريزه حبّ فرزند براساس حكمت عطا شده است، دراين نوشتار اوّل به ماهيّت غريزه جنسي يا شهوت ميپردازيم و سپس راه كنترل و تعديل شهوت را بررسي ميكنيم.
همه ميدانيم كه يكي از صفات برجسته پروردگار عالم عبارت از حكمت است يعني هيچ كار بيهوده و بدون غرض و مقصود عقلايي از خداوند حكيم و دانا صادر نميشود و هيچ مخلوقي هر چند كوچك بيهوده خلق نشده است، يكي از مخلوقات جهان هستي كه گل سرسبد آفرينش است و مُهر خلقت احسن به خود گرفته، عبارت از انسان است كه وقتي خداوند لباس هستي به انسان عطا كرد فرمود: «تبارك الله احسن الخالقين». امتياز انسان بر ساير موجودات به خاطر گوهر گرانقدر عقل است كه به عنوان حجّت و رهبر باطني معرّفي شده است و حيات معنوي و ملكوتي انسان در سايه عقل و خرد او سامان ميپذيرد كه به عنوان بُعد معنوي مطرح است امّا انسان يك بُعد ديگري دارد كه نقطه اشتراك او با ساير حيوانات است كه به آن بُعد مادّي و جسمي ميگويند بُعد مادي عبارت از جسم و اعضاء و جوارح اوست كه بر اساس غرايز دروني پيريزي شده است مانند غريزة جنسي كه همان شهوت جنسي نام دارد يا شهوت شكم، كه هر كدام به نوعي سبب بقاء حياتاند اگر شهوت شكم نباشد انسان به دنبال تغذيه و خوراك نميرود آب نميخورد، نميخوابد و... در نتيجه خود را نابود ميكند، بنابراين وجود غرايز خدادادي كه امر فطري است مايه بقاء و دوام حيات بشري است، آنچه مهمّ است اينكه تمام غرايز موجود در انسان بايد تحت كنترل عقل او باشد تا مقدّمه رسيدن به كمال آدمي گردد، اگر غرايز انساني بر اساس عقل و دين ارضاء و اشباع گردد نه تنها ويرانگر نيست بلكه نردبان رشد و ترقي نيز خواهد بود نكتهاي كه مهمّ است اينكه، خداوند متعال نه سركوبي غرايز را مجاز ميداند و نه آزاد و رها گذاردن آن را اجازه داده است زيرا اوّلي بر خلاف فطرت است و دوّمي موجب هلاكت او خواهد شد راه سوم كه راه معقول و مشروع ميباشد عبارت از كنترل و تعديل و ارضاي شرعي است، اسلام معتقد است كه غريزه جنسي اگر طبق دستور الهي ارضا شود موجب بقاء نسل و حيات انساني ميشود و يگانه راه مشروع و معقول و منطبق با فطرت براي ارضاي غريزه جنسي عبارت از ازدواج ميباشد.
به همين جهت پيامبر اكرم(ص) بيشترين ترغيب را به ازدواج نموده است تا جايي كه ميفرمايد: از امّت من نيست كسي كه از ازدواج روي گردان باشد. ازدواج مانند دژي مستحكم است كه دين و ارزشهاي اخلاقي را حفظ ميكند، فرار از ازدواج از نظر اسلام به قدري زيانبار است كه پيامبر اكرم(ص) در سخني تكان دهنده ميفرمايد: اكثر اهل آتش انسانهاي مجرد هستند (يعني كساني كه ميتوانستند ازدواج كنند لكن طفره رفتند).
نكتة مهمي كه نبايد از آن غفلت نمود سفارش قرآن كريم به امر ازدواج است كه ميفرمايد: «: وَأَنكِحُوا الْأَيَامَى مِنكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِن يَكُونُوا فُقَرَاء يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ؛ ازدواج كنيد... و از فقر و نداري نترسيد كه خداوند آن را جبران كرده و شما را بينياز ميكند).
امّا سؤال اين است كساني كه شرائط ازدواج ندارند چگونه شهوت خود را كنترل كنند.
دو راه براي كنترل شهوت و غريزه جنسي پيشنهاد ميشود:
1- راه علمي: با تأمل در آيات قرآن و احاديث اسلامي و تاريخ گذشته بشر تا امروز ميبينيم آزاد و رها كردن غريزه جنسي، بزرگترين خطر سقوط اخلاق و فضليت فردي و اجتماعي است، هر فرد و جامعهاي كه مهار نفس خويش را به طوفان شهوتراني و هوي و هوسبازي سپرد در حقيقت به سمت قتلگاه فضيلتها و ارزشهاي انساني رفته است، چه بسا افرادي كه خود را اسير لحظهاي ارضاي شهوت از راه ناصحيح كردند و جامة ذلت و رذالت پوشيدند خداوند حكيم در قرآن ميفرمايد: «و يُريدالذين يتّبعون الشهوات ان تميلوا ميلاً عظيماً؛ و آنان كه از شهوات پيروي ميكنند ميخواهند شما [در روابط جنسي از حدود و مقررات حق] به انحراف بزرگي دچار شويد.
انبياء كه مربّيان حقيقي و طبيبان واقعي جامعه بشريت هستند پيروي از شهوت را بزرگترين عامل سقوط انسان ميدانند: پيامبر اكرم(ص) در اين زمينه ميفرمايد: «اعدي عدوك نفسك التي بين جنبيك؛ بدترين دشمن تو، شهوت تو است». يعني وقتي ارضاي شهوت خارج از چارچوب دستورات دين باشد انسان را به فضاحت و رسوائي ميكشاند، چنانكه پيامبر اكرم(ص) در كلامي ديگر فرمودند: «ربّ شهوه ساعه تورث حزناً طويلاً؛ چه بسيار شهواتي كه مدتي كوتاه دارد لكن پشيماني بسيار طولاني دارد». اميرمؤمنان كه سرحلقه پرهيزگاران و از پيشگامان و سرداران مبارزه با هواي نفس است آسايش و آرامش جسمي و روحي انسان را مرهون ترك شهوات ميداند و ميفرمايد: «با هواي نفس مخالفت كن تا سالم بماني» بدون ترديد پيروي از شهوت، انسان را به بردگي ميكشاند و او را اسير بيقيد و شرط هوي و هوس ميسازد. چنانكه حضرت علي(ع) ميفرمايد: «عبد الشهوه أذل من عبدالرِّق؛ بندة شهوت ذليلتر و پستتر از بردگي ديگران است» و آيا عار و ننگ نيست انساني كه موجود برتر عالم هستي است به واسطه شكم خود يا راه انداختن شهوت خويش، اين قدر ذلّت و خواري به خود راه دهد.
اصولاً كساني كه داراي شخصيت و روح بزرگواري هستند هيچگاه به زير يوق رذالت شهوات و خواهشهاي نفساني نميروند: «مَن كرمت عليه نفسه هانت عليه شهواته؛ كسي كه داراي كرامت و بزرگواري نفس باشد، شهوات در نظر او پست است».چه بسيار جوانان متدين و با فضيلتي كه گوهر عفّت خويش حفظ كردند و شهوت خود را زنداني نمودند و چون يوسف، عزيز مصر وجود خود شدند و چون ستارهاي بر آسمان انسانيّت درخشيدند. و متأسفانه برخي نيز خواسته يا ناخواسته اختيار خود را به دست زيادهخواهيهاي نفس سركش و شهوت بيقيد و بند سپردند و چه جنايتها كه مرتكب نشدند چه پردههاي عفّت را كه ندريدند چه دختر و پسرهاي پاكدامن را كه به مسلخ فضليتكُشي نسپردند، و در پايان سرافكنده و شرمسار بدون هيچ بهرهاي از عمر و هستي خويش به ورطة نابودي رفتند، آري راه اول براي كنترل شهوت اين است كه انسان از نيروي عقل و تاريخ گذشتگان كمك بگيرد و به سفارش مربيان و دلسوزان حقيقي انسان يعني قرآن و انبيا و ائمه معصوم(ع) توجه كند تا از پيآمدهاي خانمانسوز هوسراني و شهوتپرستي مطلّع گردد تا خود را اسير دام خطرناك آن نسازد.
2- راه عملي است، يعني بايد در عمل كوشيد كه نيروي شهوت را كنترل نمود و آن را مهار كرد، در اينجا علماي اخلاق دستوراتي دادهاند كه مهمترين آن عبارت از:
1- روزه گرفتن براي كسي كه قدرت دارد كه حداقّل هفتهاي دو روز (دوشنبه و پنجشنبه) روزه بگيرد كه فوقالعاده از نظر جسمي و روحي مؤثر است.
2- از نماز كمك بگيرد كه اين سفارش قرآن است «استعينوا بالصبر والصلوه»
3- امّا از نظر فيزيكي بايد از تماشاي فيلمها و صحنههايي كه مهيّج و محرك غريزه جنسي است اجتناب كند.
4-از رفاقت با كساني كه به اخلاق و ارزشهاي انساني پايبند نيستند فاصله بگيرد.
5-به تفريحات و سرگرميهاي مفيد مانند ورزش و كارهاي هنري مفيد روي بياورد و اوقات خود را با برنامهريزي صحيح پر كند.
6- از بيكاري و بطالت كه دام شيطان و وسوسههاي خطرناك نفساني است بپرهيزد،
7-با انسانهاي مؤمن و آراسته به اخلاق اسلامي رفاقت برقرار كند.
8- از حضور در مجالس مذهبي و نماز جماعت در مسجد دريغ نكند.
خود انصاف دهيد و قضاوت كنيد آيا سزاوار است به خاطر چند لحظه لذّت كاذب، اسباب خشم و غضب الهي را فراهم سازيد، آيا توانستهايد شكر اندكي از نعمتهاي بيحد و حصر خداي مهربان را ادا كنيد تا آنگاه نوبت به گناه و نافرماني او برسد؟ آيا سزاوار است براي چند لحظه لذتجويي حرام، ندامت و پشيماني و عذاب وجداني هميشگي فراهم ساخت؟
جالب اینجا است که اکثر جوانان اقرار و اعتراف می کنند که اسلام راههای خوبی را برای ارضاء شهوت از راه حلال گذاشته است که بهترین آن همان ازدواج دائم است ولی فورا و بلا فاصله می فرمایند ما شرایط ازدواج دائم را نداریم. به نظر ما تمام مشکلات جوانان از همین جمله و از همین عذر و بهانه شروع می شود چرا که اسلام راه را نشان داده ولی ما هستیم که برای خود مشکل درست می کنیم و خویشتن را در قید و بند برنامه ها و سنت هایی رایج زندانی می کنیم و تازه چنین مشکلاتی را هم باز خود ما بوجود آورده ایم نه برنامه های دینی اگر مشکلات اقتصادی داریم مربوط به برنامه ریزی های غلط مسئولین کشور ما می باشد، اگر مشکلات روحی داریم مربوط به برداشت های ناصحیح خانواده و والدین ما می باشد اگر ترس و واهمه از ازدواج داریم مربوط به عدم اعتماد و عدم توکل خود ما نسبت به خداوند یکتا می باشد که با صراحت کامل به ما وعده وسعت در رزق و روزی و ایجاد محبت داده است و این مطلب منطقی نیست که مشکلات شخصی، خانوادگی، محیطی و اجتماعی و کشوری و غیره و غیره را بر پیشانی دین و گرده مذهب بار کنیم و بقول شاعر:اسلام به ذات خود ندارد عیبی هر عیب که هست از مسلمانی ما ست.
و اگر هر جوانی سعی کند با این مشکلات مبارزه کند و با توکل و اعتماد بر خدا چتر ازدواج دائم را بر سر خود و همسرش بگستراند باید مطمئن باشد که آینده ای بسیار درخشان در دنیا و سعادت ابدی در آخرت در انتظار اوست.
منبع : پایگاه عرفان