لطفا منتظر باشید

روز پنجم

(تهران حسینیه محبان الزهرا (س))
جمادی الاول1437 ه.ق - اسفند1394 ه.ش

عناوین این سخنرانی

با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.

گوشه‌ای از شخصیت آسمانی و ملکوتی صدیقه کبری علیها السلام را در چهار جلسه قبل که از آیات و روایات کمک گرفته شد شنیدید. یکی از آیات قرآن که خیلی با وجود صدیقه کبری در جهات مختلف تناسب دارد و شنیدنی است این آیه شریفه است وَ اَلْبَلَدُ اَلطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَبٰاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ اَلَّذِي خَبُثَ لاٰ يَخْرُجُ إِلاّٰ نَكِداً ﴿الأعراف‏، 58﴾ داستان عجیبی در این آیه است، یکی اینکه در قسمت اول آیه می‌فرماید سرزمین پاک آنچه را که از آن بیرون می‌آید، به اذن رب بیرون می‌آید نمی‌گوید به اذن الله، به اذن رحمن، به اذن رحیم، چرا می‌گوید رب؟ علتش را عرض می‌کنم خداوند سه هزار اسم دارد، هزار تایش را می‌گویند اسماء مستاثره، یعنی اسمائی که احدی جز خودش نمی‌داند، و هیچی را به هیچ کس اعلام نکرده، هزار اسم دارد که این هزار اسم را به قلب مبارک انبیاء خودش نازل کرده آنها می‌دانند، و ظاهرا بنا نداشته که غیر از آنها کسی خبر بشود. اما هزار اسم هم دارد که اعلام کرده برای عموم انسان‌ها که هزار اسم منظم در دعای جوشن کبیر است.

آیات قرآن از نظر چینش کلمات معجزه است، یعنی در همین آیه شریفه و البلد الطیب یخرج نباته باذن ربه، اگر شما رب را بردارید به جایش الله بگذارید، رحیم بگذاریم، کریم بگذاریم، معطی بگذارید، دیگر آن معنایی را که باید بدهد نمی‌دهد. به قول خارجی‌ها سیستم معنوی آیه به هم می‌ریزد، اخلال در معنا ایجاد می‌شود. اینجا از هزار اسم خدا فقط جای رب است، نام دیگر آن منظور را نمی‌رساند. و نشان نمی‌دهد.

در بخش دوم همین قطعه می‌گوید باذن ربه، کار بیرون آمدن آنچه که از زمین پاک بیرون می‌آید اتصال به اذن او دارد، یعنی حتما هم ربوبیت خدا، و هم اذن خدا هر دو باید باشد تا بلد طیب نباتش بیرون بیاید، روئیدنی‌اش بیرون بیاید. اگر نور اذن نتابد، بیرون نمی‌آید. گرچه سرزمین سرزمین پاکی است، بلد طیب است. که آدم به ظاهر که نگاه می‌کند هیچ مانعی در روئیدن نمی‌بیند، فکر می‌کند که روئیدن قطعی است، حتمی است، ولی اگر اذن نتابد به این زمین با همه شرایطی که در آن جمع است نمی‌روید، گیاهی در این زمین و روئیدنی در این زمین. و اگر ربوبیت شامل حالش نشود گیاه در همان حالت دانه نباتی یا هسته نباتی می‌ماند، این اذن و این ربوبیت. این لبه تیز بخش اول آیه شریفه است.

خیلی آیه عجیبی است این آیه، خب برای چی اذن می‌دهد و برای چی ربوبیتش را به آن زمین می‌تاباند، چون به آنی که از این بلد طیب می‌خواهد بیاید بیرون عشق می‌ورزد، خودش. مگر خدا هم عاشق است؟ ده بار در قرآن اعلام عشق کرده که مورد عشقش هم در این ده بار انسان است، که من این ده مورد اعلام عشقش را و یکی چند مورد هم اعلام نفرتش را تبدیل به یک کتاب چهارصد صفحه کردم، به اسم محبوبان خدا و منفوران خدا. البته شما ده تا آیه را ببینی یک نصف صفحه است، ولی وقتی عمق این آیات را آدم دقت می‌کند، می‌بیند دنیایی از حقایق در این آیات شریفه موج می‌زند.

حالا غصه نخورید ولی باید بدانید شما خانم‌ها، که فاصله ما با قرآن کریم بسیار زیاد است، بسیار زیاد. من زمانی که قم درس می‌خواندم و درسم رسیده بود به درس خارج یعنی این بخش نهائی علوم حوزوی، خارج فقه و خارج اصول، اساتید ما خب مطالعه می‌کردند و می‌آمدند درس می‌دادند ماها هم طلبه‌هایی نبودیم که اساتید ما چوب انداز به ما درس بدهند می‌دانستند که در درس مورد حمله اشکالات و ایرادات علمی واقع می‌شوند، ما را راهنمایی می‌کردند که برای این درس‌ها چه کتاب‌هایی را مطالعه کنید، بعد بیایید درس یکی از کتابهایی که در بحث اصول، اصول اسلامی پیشنهاد شد کتابی است دو جلدی به نام حقایق الاصول، این حقایق نویسنده‌اش که کتاب خیلی محققانه‌ای است و پر از نکات علمی است مرحوم آیت الله العظمی حکیم است، که بعد از آیت الله العظمی بروجردی تقریبا بدنه عظیم شیعه در همه جای دنیا مقلد ایشان شد، ایشان خودش شاگرد آخوند خراسانی بود و فقه اهل بیت را در چهارده جلد تحت عنوان مستمسک العروة تحقیق کرده و چاپ شده که این چهارده جلد مورد مطالعه همه مراجع تقلید است که می‌خواهند بیایند درس بدهند بسیار کتاب پرمایه‌ای است، من همان اوائل درسم، درس خارج این کتاب را خریدم.

حقایق الاصولشان توضیحات بسیار علمی در رشته اصول شیعه است، خیلی دقت بفرمایید که دوری ما از قرآن معلوم بشود چقدر است، حالا خودمان که هیئتی هستیم و اهل گریه و عزاداری و خمس و اینقدر دور هستیم بچه‌هایمان که دیگر التماس دعا هستند، آیت الله العظمی حکیم در جلد اول حقایق می‌گوید، می‌گوید در یک بحثی، بحثش هم مدار گفتگوی علمای بزرگ شیعه است که آیا یک لفظ بر یک معنا دلالتش دلالت حقیقی است و بر معانی دوم و سوم به بعد دلالت مجازی است، یا نه یک لفظ بر چند معنا دلالتش دلالت حقیقی است و پای مجاز در کار نیست این عنوان بحثش است که حالا برای بیشتر شما برادران اصلا این عنوان روشن نیست یعنی چی.

ایشان نظر خودش را که می‌خواهد اثبات بکند بگوید دلیل دارم که یک لفظ بر معانی متعدده دلالت حقیقی دارد نه مجازی، این نظر آیت الله العظمی حکیم است، حالا دلیل می‌آورد، طلبه‌ها که به این راحتی حرف را قبول نمی‌کنند دردرس دلیل می‌خواهند، یکی از دلائلی که ایشان آورده این است، می‌گوید آیت الله العظمی سید اسماعیل صدر، آقای حکیم می‌گوید که دیده بوده ایشان را، می‌گوید ایشان نقل کردند که من با پنج تا دیگر از هم درسی‌هایم که هر پنج تا مجتهد شده بودند، ولی هنوز داریم درس می‌خوانیم، ولی پنج تا محصل مجتهد یک روزی با همدیگر صحبت کردیم به این نتیجه رسیدیم که برویم پیش آخوند ملا فتحعلی سلطان‌آبادی که اسم قدیم اراک بود،و به  ملا فتحعلی سلطان‌آبادی بگوییم آقا یک تفسیر قرآن برای ما بگذار، برای ما تفسیر قرآن درس بده، کی می‌گوید؟ آیت الله سید اسماعیل صدر، با پنج تا دیگر مجتهد، مگر پنج نفری که مجتهد شدند آن هم پای درس میرزای شیرازی صاحب فتوای تنباکو، نیاز داشتند بروند پیش استاد زانو بزنند استاد تفسیر قرآن بگوید؟ مجتهد که ظاهرا نیاز به تفسیر ندارد، مجتهد یازده رشته درس خوانده، صرف خوانده، نحو خوانده، معانی بیان خوانده، لغت خوانده، درایه خوانده، رجال خوانده، خارج فقه دیده، خارج اصول دیده، خودش یک دریایی است. این نیاز به این دارد که یک معلم تفسیر قرآن برایشان بگوید؟ بله نیاز دارد. آن پنج شش تا مجتهد احساس نیاز کردند که یک معلم تفسیر قران بگوید. گفت شش تایی رفتیم پیش آخوند ملا فتحعلی سلطان‌آبادی ایشان فرمودند من جز بعد از نماز عشاء وقتی دیگر ندارم، می‌توانید بیایید؟ گفتیم بله، گفت از امشب بیایید، شب اول رفتیم و نشستیم و ایشان از اول قرآن نه از وسط قرآن هم نه، از آخر قرآن هم نه، این آیه را مطرح کرد، این آیه را، حبب الیکم الایمان، من ایمان را محبوب شما کردم که حالا دنبال ایمان راه افتادید، دنبال ایمان به من، ایمان به قیامت، ایمان به انبیا، ایمان به ملائکه کار من است، اگر من ایمان را محبوب شما نمی‌کردم هر کسی می‌خواستید باشید کافر بودید یا کافر می‌ماندید، این کار من است یک وقت منت روی خدا نگذارم که خدایا ببین دو هزار تا ماهواره این همه بی‌حجاب، این همه بخور بخور، این همه اختلاس، این همه بالا پایین کردن‌ها، این همه رشوه‌ها، اما من بنده مومنی برایت ماندم، این منت گذاشتن به پروردگار است قرآن مجید می‌گوید به من منت نگذارید من به شما منت دارم که هدایتتان کردم وگرنه اگر پای خود من در کار نبود تک تک شما یا شمر بودید یا یزید. چه منتی به من دارید؟

حَبَّبَ إِلَيْكُمُ اَلْإِيمٰانَ وَ زَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ ﴿الحجرات‏، 7﴾، هم محبوب شما کردم ایمان را، هم در صفحه دلتان ایمان را آراستم، نقش زدم ایمان را بر در و دیوار خانه دلتان. نقش کردم رخ زیبای تو بر خانه دل، خانه ویران شد و آن نقش به دیوار بماند. این یک بخش آیه، وَ كَرَّهَ إِلَيْكُمُ اَلْكُفْرَ وَ اَلْفُسُوقَ وَ اَلْعِصْيٰانَ بنده من اگر کافر نشدی چون نفرت از کفر را در دلت ریختم، اگر در گناه آدم پرده‌در بی‌حیای پرروی بی‌شرم نشدی چون من در دلت نفرت از پرده‌دری را ریختم، و العصیان، اگر مجرم حرفه‌ای نشدی، من نفرت از گناه را در دلت ریختم، آیت الله العظمی صدر نقل کرد که این آیه را عنوان قرار داد گفت ما فعلا شروع درس تفسیرمان این آیه است.

می‌گوید یک ساعت این آیه را توضیح داد، دهان همه ما شش تا باز مانده بود، همینطوری تعجب و حیرت بهمان دست داده بود که چطور ما پنج تا مجتهد، شش تا مجتهد تا امشب اینجور عمقی این آیه را نفهمیده بودیم. انگار اولین بار است داریم حقایق این آیه را می‌شنویم، یک ساعت درس داد گفت تشریف ببرید فردا شب بیایید. ما به هم گفتیم حالا فردا شب می‌رویم، فردا شب کدام آیه را می‌خواهد محور قرار بدهد در این آیه که غوغا کرد.

گفت فردا شب رفتیم نشستیم گفت بسم الله الرحمن الرحیم حبب الیکم الایمان و زینه فی قلوبکم و کره الیکم الکفر و الفسوق و العصیان چیزهایی را امشب گفت که یک کلمه‌اش را دیشب نگفته بود، چنان معانی تازه‌ای برای این آیه بیان کرد حیرت ما را زیاد کرد، آیت الله العظمی صدر می‌گوید چهل شب رفتیم هر چهل شب این آیه را گفت هر شب از شب دیگر بهتر و پربارتر، دیدیم ما اگر بخواهیم دنبال این یک دانه آیه بیاییم تا آخر عمر آخوند ملا فتحعلی باید هر شب بیاییم پیشش، این شش تا می‌گفتند مااز قرآن دور بودیم آخوند ما را به قرآن نزدیک کرد، ما چی باید بگوییم؟ بچه‌هایمان چی باید بگویند؟ آنهایی که در این کشور به دنیا آمدند از خانواده شیعه و بی‌دین هستند آنها چی باید بگویند؟ قرآن آسان است خیلی که حالا زن و دختر بیایند چهارده آیه حجابش را لگدمال بکنند و بروند؟ چی را دارند لگدمال می‌کنند؟ یا رباخورها حرمت آیات ربا را لگدمال بکنند، یا قرآن مجیدی که تعبیر یعنی قافیه شعر تنگ است که من این تعبیر را می‌کنم قرآنی که یقه پاره می‌کند با هم اختلاف نداشته باشید، قرآنی که یقه پاره می‌کند در بین خودتان ایجاد نزاع نکنید، اگر وارد دعوا و نزاع بشوید حالا یا مالی، یا قوم و خویشی یا ارتباطی، فتفشلوا تکه تکه می‌شوید سست می‌شوید، فشل می‌شوید همه ساخته‌های مثبت‌تان را از دست می‌دهید و تذهب ریحکم، آبرویتان هم می‌رود، همان‌هایی که طرف دعوای با ما هستند و مقصرند می‌دانند که دارند آیه را لگدمال می‌کنند حالا برای چی؟ برای چندرغاز مال دنیا یا برای یک وجب زمین، یا برای یک معامله آهن، یا برای شوهردادن دختر زن دادن پسر، که چرا خاله‌اش جلوی پای من بلند نشد هی دعوا را کش می‌دهند که به طلاق بکشد، چرا این عروسی که من برای پسرم گرفتم یک خرده کم محلی به من کرد ننه پایم بشکند که رفتم این را برایت گرفتم یالله باید طلاق بدهی، خب این که لگدمال کردن قران است.

قرآن دارد می‌گوید در دعواها و نزاع‌هایی که هیچ دلیل عقلی و شرعی ندارد فشل می‌شوید، یعنی تمام نیرویتان از بین می‌رود نیروی دینی‌تان، بدنی‌تان، فکریتان نیرویی که گذاشتید و یک کاری کردید، از بین می‌رود. چقدر از قرآن دور هستیم، چقدر. برویم سراغ آیه، و البلد الطیب، زمین پاک، دیگر نگفته کدام زمین کدام قاره زمین پاک، یخرج نباته، روئیدنی‌اش بیرون می‌آید به اجازه رب یعنی به اجازه وجود مقدسی که پرورش‌دهنده است. وجود مقدسی که رشددهنده و وجود مقدسی که نمودهنده است و روئیدنی را به میوه می‌رساند یعنی ربوبیت او دنبال می‌کند روئیدنی را تا تبدیل به یک درخت پرثمر و دائمی بشود. هم اجازه او را می‌خواهد هم ربوبیت او را می‌خواهد، خب این درختی که از زمین پاک درمی‌آید کدام درخت است؟ برویم در قرآن بگردیم ببینیم این درخت را نشانه‌اش را داده؟ بله نشانه داده در سوره مبارکه ابراهیم این چه آیه عالی است چه آیه عالی است.

شجرة طیبة، خوب عنایت کنید آنجا گفت و البلد الطیب، همان طیب را آورده سراغ درخت شجرة طیبه اصلها ثابت، ریشه‌اش دائمی است نمی‌خشکد، خب ما همچنین درختی در کدام قاره داریم که به ما نشان بدهند بگویند آقا این درخت را زمان آدم کاشتند هنوز هم سرسبز است، هنوز هم میوه می‌دهد، ریشه‌اش هم نخشکیده به حضرت عباس در پنج قاره یک همچنین درختی نداریم اما قرآن می‌گوید هست. كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهٰا ثٰابِتٌ وَ فَرْعُهٰا فِي اَلسَّمٰاءِ  ﴿إبراهيم‏، 24﴾ شاخ و برگش فی السماء در عالم پهن شده توتی اکلها کل حین، در تمام روزگارها هم میوه می‌دهد، و البلد الطیب زمین پاک شجره‌اش می‌شود شجره طیب ریشه باقی و ماندگار شاخ و برگ عالم را پر کرده و هر وقت میوه می‌دهد.

خب این بلد طیبی که قرآن می‌گوید چیست کدام زمین است. و البلد الطیب، سرزمین پاک، این زمین پاک وجود مبارک رسول خدا و خدیجه کبری است، خب باز برویم دنبال لغت طیب و پاک و پاکیزه، نهج البلاغه می‌گوید فتعص بنبیک الاطهر، شما به پیغمبری که پاکیزه‌ترین پاکیزه‌هاست اقتدا بکنید، پاکیزه‌ترین پاکیزه‌ها اطهر، اما راجع به حضرت خدیجه ببینیم کلمه طیب و طاهر و پاکیزه کجای زندگی خدیجه است، اشهد انک کنت نورا، امام حسین را می‌گوید فی الاصلاب الشامخه و الارحام المطهره، خدیجه مطهره است، پیغمبر اطهر است، این زمین وجود پیغمبر و خدیجه که یک زمین است یخرج نباته باذن ربه عاشق بودم که شجره طیبه از این سرزمین بیاید بیرون چون عاشق بودم اجازه دادم بیاید بیرون وقتی شجره آمده بیرون خودم باغبانی این شجره را بر عهده گرفتم تربیت کردم. ربوبیت، پرورش‌دهنده. خب از این سرزمین پاک و اطهر و مطهره، کدام درخت آمد بیرون؟

صدیقه طاهره، طاهره اسم فاطمه است، این خانواده چه قواعدی را عمل می‌کردند که خودشان اطهر بودند مطهره بودند درختی که بیرون آمد شجره طیبه شد بر چه اساسی زندگی می‌کردند، خدا قرآن را می‌خواهد تعبیر بکند می‌گوید مرفوعة مطهره، زهرا کیست؟ طهارت در طهارت، پاکی در پاکی، حالا خود زهرا با شوهرش بعد از پیغمبر و خدیجه دوتاییشان شدند بلد طیب از این زن و شوهر پاک بلد طیب، باز یخرج نباته باذن ربه حسن و حسین به وجود آمدند و این درخت وجود زهرا که شاخ و برگش که ائمه هستند فرهنگ ائمه است، روایات ائمه است، فقه ائمه است تمام دنیا را پر کرده و همینطور این درخت دارد میوه‌چین به خودش اضافه می‌کند هی کافر می‌آید شیعه می‌شود، سنی شیعه می‌شود، مسیحی شیعه می‌شود یعنی میوه‌اش دائمی است این هم امروز یک گوشه از شخصیت عظیم وجود مبارک فاطمه زهرا که برای کل مردان و زنان از جانب خدا سرمشق است. حرفم تمام.

خدایا به حقیقت صدیقه طاهره ما و زن و بچه‌هایمان و نسل‌های آینده‌مان را با قرآن و اهل بیت آشناتر فرما. ما بفهمیم و عمل بکنیم این دو تا کار، بفهمیم عمل بکنیم، هم در زندگی دنیا، هم وقت مردن، هم در برزخ، هم قیامت، نانمان حسابی در روغن است، حسابی.

خب یقینی است که همه ما گدا هستیم، کربلا یک صندوقی گذاشته وام بی‌بهره می‌دهد و ملک می‌کند اول وام می‌دهد ببیند من لایق هستم می‌گوید وام را ملک می‌دهم  من اگر لایق نباشم ازم می‌گیرد. اول یک پول حلالی به من می‌دهد ببیند لایق هستم با این پول حلال در راه خدا چقدر کار می‌کنم پول را گذارد، ببیند لیاقت ندارم یک بالا و پایینی درست می‌شود مالم از دست می‌رود. یک جلسه‌ای درست می‌کنم یک هیئتی درست می‌کنم ببیند لایق هستم نگه دارم که مردم بیایند در این چهاردیوار هدایت بشوند حلال و حرام یاد بگیرند توبه کنند اگر دید لیاقت ندارم خیلی راحت می‌گیرد، از این گرفتن‌ها زیاد داشته خدا و از این نگه داشتن‌ها هم زیاد داشته. خیلی‌ها رفتند طلبه شدند که من حالا چند تایشان در ذهنم است در زمان خود من طلبه شدند یعنی ما شانزده هفده ساله بودیم آنها هم بودند آی درس خواندند، و چهره شدند یک عده‌ای اعدام شدند، یک عده‌ای لباس را درآوردند و محاسنشان را تیغ دو تیغه زدند و الان امریکا و اروپا نشستند گدایی از دولت‌های مسیحی و یهودی می‌کنند برای نان شب، آنجا دیدم‌شان، ببیند لیاقت دارم نگه می‌دارد برایم ببیند لیاقت ندارم نمی‌گذارد در دست ناپاک بماند نعمتش نمی‌گذارد. این صندوق وام می‌دهد وام بدون بهره، بعد هم این وام را ملک می‌کند اگر ببیند لیاقت دارم این صندوق مثل صندوق‌های ما که اسم دارد صندوق بانک مرکزی، صندوق صادرات، صندوق پس انداز، ده جور صندوق دارد در تلویزیون می‌گوید، این صندوق هم اسم دارد علی اصغر، فیوضاتش را خدا در این صندوق ریخته، وام هم می‌دهد به همه مرد و زن و پیر و کوچک و جوان و مرجع تقلید و واعظ و کاسب، این وامش هم ایمان است، محبت است، رحمت است، کرامت است، مهرورزی است، حالا خدا ببیند این وام دست لایق افتاد تبدیلش می‌کند به ملک می‌گوید برای خودت می‌بیند لایق نیست طرف می‌گیرد.

 

 ...

برچسب ها :