مفسر مصرى جناب طنطاوى در تفسير خود پس از اين كه توضيحاتى درباره عظمت جهان آفرينش مى دهد، موقعيت زمين را با اين عبارت مجسم مى سازد:
«كتابخانه اى را در نظر بگيريد كه از پانصد هزار جلد كتاب تشكيل يافته است، و در هر جلدى 270 صفحه و در هر صفحه اى سى سطر و در هر سطرى چهل حرف وجود دارد، اين كتابخانه عظيم عالم هستى است كه هر ستاره اى يك حرف از حروف كتاب هاى آن را تشكيل مى دهد و زمين ما در اين كتابخانه هستى به اندازه اى ناچيز است كه نقطه نون هم به حساب نمى آيد: «1» شاعر حكيم و دانشمند ايرانى مى گويد:
شنيدستم كه هر كوكب جهانى است جداگانه زمين و آسمانى است
جزمين در جنب اين افلاك مينا چو خشخاشى بود در قعر دريا
تو خود بنگر كزين خشخاشى چندى سزد گر بر غرور خود بخندى
آدمى در صورتى بزرگ مى شود كه خود را وقف فعاليت فكرى و عقلى سازد، و براى به كار انداختن عقل و انديشه در مدار فرهنگ انبيا و امامان و صراط مستقيم حق قرار گيرد، و روى به اخلاق حسنه و عمل صالح و در يك كلمه عبادت حق و خدمت به خلق آورد.
پاسگال رياضى دان معروف و عارف فرانسوى بارها گفته و نوشته است: بشر در طبيعت چيست؟ عدمى است در برابر بى نهايت، بى نهايتى است در برابر عدم، بشر بسيار ضعيف و حقير است، يك ذره بخار يا يك قطره آب براى نابودى او كافى است، ولى مزيت او به فكر است.
در هر صورت نكته جالب و بسيار مهمى كه درباره عظمت عالم هستى از قرآن مجيد استفاده مى شود اين است كه كليه ستارگانى كه از لحاظ تعداد، عظمت، فاصله، نور، حرارت و غيره چشم ها را خيره كرده و اعجاب دانش پژوهان جهان را برانگيخته و اين نظام هاى بديع كهكشانى را پديد آورده است همه و همه مربوط به آسمان و فضاى نزديك است!!
اما در فضاى دور چه خبر است، آن فضا چه وسعت و عظمتى دارد، و چه رازها و موجوداتى در آن موجود است؟ هنوز مجهول است! و اين موضوع، خود حاكى از عظمت فوق العاده و شگرف جهان هستى است.
قرآن مجيد اين حقيقت را به اينگونه بيان كرده است:
إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزِينَةٍ الْكَواكِبِ: «2»
ما آسمان نزديك را به زينت ستارگان آراسته ايم.
وَ لَقَدْ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِمَصابِيحَ: «3»
ما آسمان نزديك را به وجود چراغ هائى زينت داده ايم.
هشدارى از اميرمؤمنان (ع)
از نتايج مهم اين بحث اين است كه انسان جايگاه خود را در عالم هستى مى شناسد و غرور را كه سرچشمه ستم ها و تكبرها و طغيان ها و جاه طلبى هاست، كه خود منشأ مفاسد و جنايات است كنار مى گذارد.
اميرمؤمنان (ع) در دستورى كه طى آن منشور فرمانروائى كشور مصر را به نام مالك اشتر صادر مى كند و به او تأكيد مى نمايد كه ملك و ملت را بر اساس تقوا، مهربانى، عدالت و مساوات اداره كند مى فرمايد:
«و اذا احدث ما فيه من سلطانك ابهة او مخيلة فانظر الى عظم ملك الله فوقك:» «4»
اگر مقام و تسلط بر زيردستان در تو غرور يا تكبر ايجاد كرد، نگاهى به بالاى سر بينداز، و درباره عظمت جهانى كه خدا آفريده است با دقت بينديش تا به حقارت و ناچيزى خود پى ببرى و در نتيجه از مركب غرور و تكبر فرود آئى.
موجودات آسمانى و كرات قابل زندگى
دانشمندان بر اساس محاسبات بسيار دقيقى كه به عمل آورده اند به اين نتيجه رسيده اند كه تنها در كهكشان ما ششصد ميليون ستاره مسكونى وجود دارد و در اين ستارگان تمدنى شبيه تمدن زمين ديده مى شود كه شايد ساكنين نيمى از اين ستارگان از مردم كره زمين نيز متمدن تر باشند.
مطابق حسابى كه در آن، هيچ جنبه تخيل وجود ندارد بر روى هم در عالم هستى ششصد ميليون ستاره مسكون وجود دارد.
اخيراً با همكارى يكى از دانشمندان فضائى شوروى و يكى از متخصصان فضائى آمريكا كتابى به نام «ما تنها نيستيم» تأليف شده است، كه در اين كتاب اين دو با نظرى قاطع بيان مى دارند كه در كهكشان ما، كهكشانى كه منظومه شمسى ما از اعضاى آن به حساب مى آيد حداقل هزار ميليون كره قابل زندگى موجود است.
جالب اين كه قرآن مجيد در زمان نزول آن هم در ميان مردمى كه نه خواندن مى دانستند نه نوشتن با صراحت خبر داده است:
وَ مِنْ آياتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَثَّ فِيهِما مِنْ دابَّةٍ وَ هُوَ عَلى جَمْعِهِمْ إِذا يَشاءُ قَدِيرٌ: «5»
از جمله نشانه هاى قدرت خداوند آفرينش آسمانها و زمين و انواع جنبندگانى است كه در آنها پراكنده است و او هر گاه بخواهد بر جمع كردنشان تواناست.
از اين آيه دو نكته استفاده مى شود:
1- در آسمانها نيز مانند زمين موجودات زنده وجود دارد.
2- هر زمان كه اراده و مشيت خدا اقتضا كند سكنه كرات آسمانى و زمين با يكديگر ديدار خواهند نمود و اجتماع برپا خواهند كرد.
در گفتار پيشوايان بزرگ اسلام نيز نمونه هائى است كه حكايت از اين حقيقت مى كند از آن جمله بيان اميرمؤمنان است كه فرمود:
«هذه النجوم التى فى السماء مدائن مثل المدائن التى فى الارض:» «6»
اين ستارگان آسمان شهرها و مراكز تمدن است همانگونه كه زمين نيز داراى شهرها و مراكز تمدن است.
البته بايد توجه داشت كه شرايط حيات بر حسب گوناگونى سازمان وجودى موجودات زنده متفاوت است و ما هرگز نبايد وضع جسمى و روحى و زندگى خود را مقياس قرار دهيم و در اين موضوع قضاوت كنيم. برنوبورگل مى گويد:
«هيچ چيز از اين تصور كه موجودات متفكر ساير كرات آسمانى بايد از لحاظ شكل و هيكل و شيوه تفكر و جهان بينى به ما شباهت داشته باشند جنون آميزتر نيست. اگر كسى بخواهد ما را متقاعد سازد كه چون در ستارگان ديگر به سبب آن كه هوا مانند سياره مريخ رقيق تر و سردتر و درياها به صورت باتلاق است پس امكان پيدايش موجوداتى نظير ما وجود ندارد، بايد شيوه تفكر او را كه بدون ترديد نادرست است رد كنيم «7»».
به طور خلاصه همان گونه كه در روى زمين، شرايط موجودات زنده متفاوت است و گروهى آبزى و گروهى خاكزى و جمعى هوازى مى باشند، پس نتيجه مى گيريم كه با مقياس بسيار وسيع ترى شرايط حيات، طبق ساختمان هاى مختلف جانداران فرق مى كند و اين حقيقت را دانشمندان بسيارى نيز تصريح كرده اند. «8»
-------------------------------------------------------------------------
(1)- دانش عصر فضا به نقل از ج 26، تفسير طنطاوى 225.
(2)- صافات 6.
(3)- ملك 5.
(4)- نهج البلاغه نامه 53.
(5)- شورى 29.
(6)- سفينةالبحار دو جلدى جلد 2، ص 574.
(7)- از جهان هاى دور 339- 337.
(8)- دانش عصر فضا، 206.
برگرفته از کتاب تفسير حكيم، نوشته استاد حسین انصاریان
منبع : پایگاه عرفان