جلسه پنجم سه شنبه (24-1-1395)
(تهران حسینیه همدانیها)عناوین این سخنرانی
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.
یکی از خصلتهای باارزش مومن رضای از رقمهایی است که خداوند مهربان برای او میزند. مومن یااز طریق آیات قرآن و روایات یا از طریق شنیدن از اهلش باید بداند کارگردان او عالم است، حکیم است، رحیم است، ودود است.
اگر مومن بنا به ارزیابی خودش در زندگیاش چیزی را خواست که مثبت هم بود، مدتی گذشت و خداوند خواسته او را پاسخ نداد. باید بداند آنی که پاسخ نداده علیم است، حکیم است، رحیم است، مهربان است، مصلحت عبدش را در این ندید که خواسته او را به او عنایت کند.
خودش، همسرش، واقعا مومن هستند، خیلی هم دلشان میخواهد بچهدار بشوند نمیشوند. دعا هم میکنند، طبیب هم میروند دارو هم استعمال میکنند، نهایتا طب بهشان میگوید شما بچهدار نمیشوید. این مثل را با دو آیه از سوره آل عمران و کهف دیروز مفصل شنیدید توضیحش را. یا بچهدار نمیشود یا پسر میخواهد دختردار میشود. یا بچهدار میشود و بچهاش به علتی از دست میرود.
هر سه در قرآن است، اینجا جای رضای از پروردگار است. یعنی انسان مومن خشنود باشد از خدای خودش، قلبش، زبانش آلوده به گله به شکوه، به شکایت، به نارضایتی از پروردگار، نشود. این یک خصلت خیلی باارزشی است. یعنی پیوند انسان را با خالق مهربان این رضایت قویتر میکند.
گله و شکوه و ایراد انسان را از آن حریم دور میکند. بُعد از پروردگار بسیار خطرناک است و خیلی عجیب است که ما در قرآن میبینیم که مومن وقتی راضی از پروردگار است پروردگار هم از او راضی است. وقتی ناراضی است خدا هم از او ناراضی است.
معمولا هم آدمهای بامعرفت و آنهایی که وجود اقدس او را شناختند اهل نارضایتی نیستند، جهل سبب میشود که آدم با خداوند هم درگیر بشود، چون و چرا بکند ایراد بگیرد، اشکال بگیرد.
خب یک چنین انسانی مثل شماها، که هم در حدی از معرفت برخوردار هستید خدا را با اوصافش میشناسید، دلبسته به او هستید، و هم باورش دارید ایمان دارید، اینها چند تا دعاگوی خیلی فوق العاده دارند دعایی که جریان دارد. نه اینکه در یک زمان یک مستجاب الدعوه دعا کرده برای یک عدهای، مستجاب شد و تمام شد. دعای آنها مقیّد نیست میخواهد دعاگو زنده باشد میخواهد نباشد دعایش جریان دارد تا روز قیامت این دعای جاری هر مرد و زن واجد شرائطی را زیر چترش میبرد، یعنی این مومن باید دلخوشی به این داشته باشد که من بااین رضایتم از خدا، با این ایمانم، با این عبادتم، دعاگویان مستجاب الدعوهای همراهم هستند که این دعاها حتی تا قیامت هم برای مومن در جریان است، آنجا هم از آن دعاها بهرهمند میشود.
یک صنفی که برای اینگونه مردم دعا میکنند و تنهایشان نمیگذارند و یار آنها هستند فرشتگان عرش خدا هستند نه ملائکه معمولی، فرشتگانی که خیلی مقام دارندکه در قرآن آمده خود فرشتگان میگویند و لنا مقام معلوم برای ما یک مقام معینی است، مقام روشنی است، آنها هم با همدیگر در درجات و کمالات فرق میکنند. بلندمرتبهترینشان فرشتگان عرش هستند. ما هم دقیق از عرش خبر نداریم نمیدانیم عرش مقام علم بینهایت حق است، مقام فرمانروایی حضرت حق بر عالم هستی است، یا حقیقت دیگری است.
روایات، کتابها، نظرها، آن هم از آدمهای خیلی بزرگ درباره عرش مختلف است حالا هر چی هست، بالاخره عرش یک حقیقتی است وجود خارجی دارد و در قرآن مجید هم چند بار از عرش یاد شده است.
ثم استوی علی العرش، این یک بار. ذالعرش یک بار، کان عرشه علی الماء، یک تعبیر، نمیدانیم هم چیست اما آیه هفتم سوره مبارکه مومن میگوید فرشتگانی که عرش بر دوش آنها قرار دارد فرشتگان هم جسم نیستند این دوش نه این دوشی است که ما داریم نه شانه که ما داریم، تعبیر قرآن این است فرشتگان حامل عرش، یعنی آنهایی که از ناحیه عرش تمام فرمانهای الهی را در عالم وجود جریان میدهند.
الذین چه آیه عجیبی است چقدر آدم را دلخوش میکند، شاد میکند، چه یارانی مردم مومن در این عالم دارند کافران تنها هستند، نه تنهای از بدن، کافران که بدنهای نجس مثل خودشان و ارواح خبیثه مثل خودشان زیاد کنارشان است، ولی تنها هستند یعنی از خدا تنها هستند از فرشتگان تنها هستند، از انبیا تنها هستند، از امامان تنها هستند یعنی در این عالم و در آن عالم یار به فریادرس ندارند، گیر میکنند گرهشان باز نمیشود گیرهای قیامتیشان هم اصلا گره آن باز نمیشود اصلا.
اما ما در همین روایات اصول کافی که مهمترین کتاب شیعه است بعد از قرآن و نهج البلاغه و صحیفه میبینیم ائمه ما نقل میکنند در جلد دوم کافی عربی، که روز قیامت یک آدمی که منکر خدا نبوده، ولی آدم رفوزهای بوده، امر میشود ببرند جهنم، اینجور آدمها هم در جهنم ابدی نیستند، خلود هست ولی تخصیص خورده، یک عده میروند جهنم بعد از مدتی که حسابی تلافی گناهانشان که جز با آتش تلافی نمیشد تلافی شد درمیآورند. اینها آنهایی هستند که معاند نبودند و منکر خدا هم نبودند اما معاند و منکر زنده در جهنم میماند تا ابد، ابد هم که پایانی در آن نیست.
خب محکوم میشود ببرند جهنم، هر چی مومن مرد، و هر چی زن با ایمان است کل جلوی ملائکه را میگیرند، میگویند نمیگذاریم ببرید، خیلی با محبت به مومنین و مومنات میگویند امر پروردگار است شما که نمیشود برابر امر پروردگار موضع بگیرید. میگویند که این به همه ما حق دارد به هر چی مرد مومن است در عالم و هر چی زن مومن است از زمان آدم تا وقتی مرده حق دارد و مومنین و مومنات بعد از مردنش به آنها هم حق دارد. این این عادت را داشت که به پروردگار که رو میکرد میگفت اللهم اغفر للمومنین و المومنات، خدایا ما آدم بدی هستیم ولی مرد و زن خوب که در دنیا خیلی است آنها را بیامرز. خطاب میرسد این مومنین و مومنات راست میگویند این آدم به گردن اینها حق دارد درخواست اینها را دربارهاش اجابت کنید، میگویند نمیگذاریم ببرید جهنم عیبی ندارد من هم بخشیدمش. نبرید جهنم.
اما کافر یار ندارد، شما در آیات قرآن مجید ببینید که پروردگار میفرماید از کل شفیعان قیامت یک شفیع ندارند از همه یاران قیامت یک یار ندارند. ما لهم من شفیع و لا ناصر، اصلا هیچ شفاعتکنندهای به ذهنش نمیآید که از این شفاعت کند، هیچ یاریدهندهای به ذهنش نمیآید که این را یاری بدهد اما مومن دردنیا چقدر یار دارد حالا ما شمار فرشتگان عرش را هم که نمیدانیم بیان هم نشده، حالا آیه را بخوانم که خیلی شاد بشوید، چون بالاخره اگر دقت بکنیم ما جزو آنهایی هستیم که یاری فرشتگان عرش شامل حال ما هم میشود، یقینا.
موسی به پروردگارگفت که من یک چیزی دارم که تو خدا هم نداری و نمیتوانی داشته باشی اصلا، تو قدرت بینهایت هستی، تو غنای مطلق هستی، همه میگویند همه چیز داری ولی من میگویم من یک چیزی دارم تو نداری و آنی هم که من دارم اگر بخواهی پیدا بکنی از پس آن برنمیآیی و نمیتوانی.
دو تا رفیق بودند دیگر با هم، رفیق هم کلام، وَ كَلَّمَ اَللّٰهُ مُوسىٰ تَكْلِيماً ﴿النساء، 164﴾، مستقیم حرف میزد مستقیم هم جواب میداد خدا به او. خب حرفها هم حرفهای خیلی قشنگی است باحال است، گفت من یک چیزی دارم تو نداری و آنی که من دارم اگردنبالش هستی که پیدا بکنی نمیتوانی. خطاب رسید موسی چی داری که من ندارم؟ و آن چیست که من اگر بخواهم دنبالش بروم نیست نمیتوانم فراهم بکنم گفت خدایی مثل تو را دارم، مومن این خدا را دارد خدا را که دارد همه چیز دارد، همه شفیعی را دارد همه یاری را دارد. نیم بیت منبریهای قدیم میخواندند من هم بچه بودم از آنها شنیدم نمیدانم برای کیست، یک همچنین حرفهایی که میزدند حالا من حرفهای آنها را خیلی یادم نیست از شش هفت سالگی که میبردند پای منبرها، اما یک همچنین حرفهایی که میشد این نیم بیت را میخواندند چون که صد آمد نود هم پیش ماست، اما وقتی نود پیش ماست صد نیست، اما وقتی صد هست از یک تا نود و نه هم پیشمان است، مومنی که خدا دارد همه چیز دارد، یار دارد، شفیع دارد، قیامت خوبی دارد، صبر دارد، استقامت دارد، رضایت از خدا را دارد، یک چیزی را که اصرار دارد خدا بهش بدهد آخرش معلوم میشود نمیدهد هیچ بدش نمیآید، ناراحت نمیشود. مشکلی برایش نیست.
اَلَّذِينَ يَحْمِلُونَ اَلْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ آن فرشتگانی که عرش بر دوش آنهاست و فرشتگانی که پیرامون عرش هستند، تعداد فرشتگان هم خدا میداند چقدر است، من یک روایتی از وجود مبارک حضرت صادق دیدم خیلی روایت جالبی است میخواهم بدانید تعداد فرشته چقدر است حالا نه اینکه عدد، ما عدد که نداریم کثرتش را بدانید.
امام ششم میفرماید از روز عاشورا که ابی عبدالله شهید شد هر شب هفتاد هزار فرشته به زیارت ایشان میآیند، مامور هستند زیارتشان که تمام میشود برمیگردند تا قیامت بار دوم نوبت بهشان نمیرسد، چه خوب شد حالا من این روایت را گفتم همین الان حساب بکنید امام حسین چقدر یار دارد، کل ملائکه، کل انبیا، همه ائمه، همه مومنین و مومنات مثل شما هزار و پانصد سال. به فرموده زین العابدین همه درختان، همه ماهیان دریا، همه پرندگان، روی منبر مسجد شام فرمود کسی را کشتید که همه ماهیان دریا برایش گریه کردند، پرندگان گریه کردند، سنگها درختها گریه کردند، ملائکه گریه کردند، بهشتیان گریه کردند این یار است دیگر، یعنی کل هستی به ابی عبدالله میگویند با همه وجود میخواهیمت، اما بعضی آدمها را یک مورچه هم پیدا نمیشود بهش بگویند میخواهمت میگویند نمیخواهیمت، تو اصلا در دنیا غاصب هستی.
زمین میگوید من دوستت ندارم لعنت بهت باد که روی من داری راه میروی، روایت دارد وقتی دفنش میکنند قبر میگوید لعنت بر تو که تو را آوردند در من دفن کردند نجس پلید، اما مومن چقدر یار دارد، الذین یحملون العرش و من حوله کمتر مردم این آیات را میدانند، چون معنی قرآن هم نمیدانند میخوانند چیزی گیرشان نمیآید توجه نمیتوانند بکنند که چه خبر است و که خدا برای مومن چی کار کرده.
يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يُؤْمِنُونَ بِهِ یک شغل این حاملان عرش و فرشتگان پیرامون عرش تنزیه پروردگار از هر عیب و نقص و ستایش خداوند است و این استمرار دارد یعنی دائما وجود ملائکه، ملائکه عرش، در تسبیح و در حمد است دائما. يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يُؤْمِنُونَ بِهِ این فرشتگان هر دو طایفه عرشیها و پیرامون عرش دائم در ایمان هستند، دائم در تسبیح هستند، دائم در حق هستند. آن وقت یک گفتهشان با خدا این است ربنا ای پروردگار وسعت کل شیء این هم برای من خیلی جالب است این نکته آیه خیلی جالب است که فرشتگان میگویند رَبَّنٰا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً تو با رحمتت و با علمت کل هستی را فراگرفتی، یعنی هر چی در این عالم است این را به رحمت و علم خودت ربط دادی و چسباندی ولی اول میگویند رحمت، یعنی مردم مومن همه جا خدا رحمتش مقدم است حتی بر علمش. یعنی قبل از اینکه با علمش بخواهد با شما معامله بکند با رحمتش معامله میکند، خب این خیلی مهم است علمش فراگیر است تمام ریزهکاریهای پرونده من را میداند که در این پرونده چند تا دروغ است، چند صد تا چی هست، لغزش است، ولی اول با رحمتش من را فرامیگیرد، یعنی آنها را از پرونده پاک میکند و بعد هم یواشکی امام صادق میگوید قیامت به مومن میگوید میدانستم گناه داری اما بخشیدمت، بغل دستی تو هم نمیداند.
رَبَّنٰا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً این برای تو که کل عالم را با رحمت و علمت فراگرفتی، تمام هستی در آغوش رحمت و علمت است درست؟ حالا ما فرشتگان عرش و پیرامون عرش یک تقاضا از تو داریم یک درخواست داریم، خدایا هر چی مومن در کره زمین است اینها را مورد مغفرت و آمرزشت قرار بده این یک یاری بسیار عظیم است. ملائکه هم که گناه ندارند که خدا دعایشان را به خاطر گناهشان برگرداند. این یک تقاضا، تقاضای دوم هم این است آن مومنینی که گناهکار بودند و توبه کردند فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تٰابُوا توبه کردند، انابه کردند، آنها را هم بیامرز وَ قِهِمْ عَذٰابَ اَلْجَحِيمِ ﴿غافر، 7﴾ اینها را از جهنم در پناه خودت امان بده نروند جهنم، یعنی ما فرشتگان تحمل اینکه تائب برود جهنم را نداریم. ناراحت هستیم. این یک یار.
یکی از یاران مومن وجود مبارک پیغمبر اسلام است، این دعای پیغمبر ببینید یک دعای جاری است رحم الله امرأ قدّم خیرا، خدایا من از تو درباره مردمی که در امتم دارند برای آخرتشان کار میکنند طلب رحمت میکنم، با بدنشان دارند عبادت میکنند، با پولشان دارند کار خیر میکنند، دعا کرده پیغمبر تنها نگذاشته مومن را. یاری کرده است.
و یک پشتوانه دیگری که ما مردم مومن داریم وجود مقدس امیرالمومنین است، یکی از دعاهای امیرالمومنین این است رحم الله امرأ سمع حکما فوعا خدایا من علی از تو درخواست میکنم رحمتت را شامل حال کسانی کن که میآیند مسائل دین را میشنوند و میروند عمل میکنند. خب اگر این دعاها شامل حال ما نباشد شامل حال اوباما است؟ و شامل حال صدام است یا شمر و یزید؟ آنها هیچ کس را ندارند نگاه نکنید به این چهار تا سرباز احمق و اداره بیشعوری که دولت آمریکا یا اسرائیل یا ستمگران دیگر را تشکیل میدهند اینها اصلا یار ندارند تک و تنها.
قیامت هم تک و تنها میآیند پیش من نه یاری مثل ملائکه دارند، نه زن و بچهشان یارشان است، نه پیغمبر، نه امیرالمومنین هیچی، خب اینجا جا دارد قبلا هم خواندم برایتان بخوانم خیلی جای قشنگی است اینجا که من این یک رباعی را بخوانم.