جلسه هفتم پنج شنبه (26-1-1395)
(تهران حسینیه همدانیها)عناوین این سخنرانی
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.
در جهان خلقت بین کل موجودات جدایی و افتراق و بیگانگی وجود ندارد. این مطلبی است که از آیات قران استفاده میشود، به گونهای کل موجودات با همدیگر پیوند دارند و اتصال دارند که خداوند جهان را یک واحد میداند، مٰا تَرىٰ فِي خَلْقِ اَلرَّحْمٰنِ مِنْ تَفٰاوُتٍ ﴿الملك، 3﴾، این متن آیه سوره مبارکه تبارک است.
خطاب آیه به پیغمبر است که هیچ تفاوتی در آفریدههای پروردگار و جدایی و ناهماهنگی نمیبینی، بعضی از موجودات رابطهشان با همدیگر برای ما خیلی روشن است، مثل رابطه زمین با خورشید، که اگر این ارتباط و هماهنگی و اتحاد برقرار نبود حیات در کره زمین وجود نداشت.
رابطه بین ابر و زمین، رابطه بین باران و زمین، رابطه بین انسان و خورشید و زمین و آب و موجودات دیگر. حیوانات حرامگوشت کم نیستند خیلی بیشتر از حیوانات حلال گوشت هستند، ولی گاهی میشنوید که انقراض بعضی از انواع حیوانات برای زمین و برای زندگی ضرر دارد لذا دولتها آمدند و سخت تلاش میکنند که از انقراض گونههای حیوانی یا گونههای نباتی جلوگیری کنند. پول هم خرج میکنند برای شکار آنها هم جریمههای سخت و زندان قرار میدهند.
این نشانه رابطه بین همه موجودات با همدیگر است اینها نمونههایش است، این مطلبی که برایتان عرض میکنم سخن یکی از دانشمندان قرن هجدهم است دویست سال پیش، که یک عالم فرانسوی به نام پیروسو در کتابش که خیلی کتاب مهمی است یک زمانی جزو کتابهایی بود که حرف اول را میزد در ایران هم ترجمه شد همان وقتها هم من خریدم این کتاب را به نام تاریخ علوم. آنجا مقاله یکی از دانشمندان مهم آن زمان را نقل میکند، که بعد از ذکر یک مقدمه بسیار مهم بعد مطلب را به این نتیجه میرساند میگوید اگر ما در منزلمان شاید این حرف آن وقت که حرف تازه و جدیدی بود برای خیلیها که مطالعه میکردند باورکردنی نبود میگفتند یک چیزی به فکرش رسیده و گفته، اما الان دیگر مسئله ثابت است معلوم است، قطعی است.
میگوید اگر ما در کتابخانهمان در اتاق باشیم در اتاق هم بسته باشد، یک کتابی را از روی میزمان برداریم جابجا بکنیم مثلا از گوشه راست میز برداریم بگذاریم گوشه چپ میگوید این عمل ما را تمام عالم خبردار میشود، اواخر سوره مریم را ببینید. پروردگار عالم میفرماید مشرکان که توضیح گروهشان در آیات دیگراست، سه طایفه یهودیها، مسیحیها، بت پرستان، این سه طایفه برای پروردگار فرزند قائلند میگویند اتخذ الرحمان ولدا، خدا برای خودش انتخاب فرزند کرده است توجیه هم نمیکنند اگر هم مسیحیهااین مطلب را توجیه معنوی کردند دروغ میگویند چون در متن کتابهای مقدسشان این مطلب با توجیه نیامده.
میگویند خدا فرزند دارد، یهودیها میگفتند که عزیر ابن الله است پسر خدا اسمش عزیر است، قائل به پیوند معنوی هم نبودند میگفتند اصلااز خدا به وجود آمده، که آلودگی این حرف خیلی زیاد است معنیاش این است که خدا جسم است محدود است اهل زاییدن است. یا با همسر یا بیهمسر.
که سوره توحید جواب همه این یاوهها را داد لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ ﴿الإخلاص، 3﴾ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ ﴿الإخلاص، 4﴾، نمیزاید، زاییده هم نشده، مانند هم ندارد خودش است، او قدرت بینهایت است، نیازی به فرزند ندارد برای چی فرزند میخواهد؟ مردم تولید فرزند میکنند برای بقاء نسل بچهدار میشوند که عصای پیریشان باشد، بچهدار میشوند که بچهها بهشان در ایام ضعف و ناتوانی کمک بدهند خدا برای چی بچه داشته باشد؟ میخواهد در پیری عصای دستش باشد؟ یا در ضعف کمکش بدهد؟ یا بقاء نسل پیدا بکند؟ این یاوهگویی یهود.
مسیحیها میگویند عیسی پسر خداست، مشرکان هم میگفتند خدا فرزند دارد ولی نه پسر، پسر ویژه ماست، یک سلسله فرشتگان هستند آنها جنس دخترند آنها فرزندان خدا هستند که پروردگار مسخرهشان هم میکند میگوید در تقسیم عجب آدمهای نامردی هستید پسرها را برای خودتان برداشتید دختر را به من اختصاص دادید، شما که با دختر مخالف هستید، شما که دختر را زنده به گور میکنید، چطور او را به من نسبت دادید پسرها را برای خودتان برمیدارید.
این آیه را میخوانید در پایان سوره مریم وَ قٰالُوا اِتَّخَذَ اَلرَّحْمٰنُ وَلَداً ﴿مريم، 88﴾ بعد آیه بعدش میگوید، نزدیک است یکاد نزدیک است تمام آسمانها از سنگینی این حرف دروغ یاوه تکه تکه بشود، تَكٰادُ اَلسَّمٰاوٰاتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَ تَنْشَقُّ اَلْأَرْضُ، نزدیک است زمین دهان باز کند منشق بشود از سنگینی این حرف، وَ تَخِرُّ اَلْجِبٰالُ هَدًّا ﴿مريم، 90﴾ نزدیک است تمام کوهها از این حرف بشکنند و فرو بریزند.
خب این آیه چی میخواهد بگوید؟ نزدیک است آسمانها پاره پاره بشوند یعنی آسمانها هم این حرف را دارند میشنوند، یعنی آسمانها شعور دارند میفهمند، زمین دارد میشنود، کوهها دارند میشنوند، قرآن که مثل خارج از حقیقت نمیزند و نزده، حالا ثابت شده که درست است اگر من یک کتابی را در اتاق کتابخانهام روی میزم جابجا بکنم، تمام عالم هستی خبردار میشود. لذا مادر قرآن کریم میبینیم در بحث قیامت میفرماید يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبٰارَهٰا ﴿الزلزلة، 4﴾، زمین هر خبری را که دارد قیامت خبر را بیان میکند. از هر انسانی.
پس بین تمام عالم و اجزاء عالم رابطه وجود دارد چون همه عالم حافظه دارد، هوش دارد، درک دارد، فهم دارد، و همه هم به هم پیوند دارند چون اگر بیگانه ازما بودند از هیچی ما خبر نمیشدند، معلوم میشود درارتباطی که همه با هم دارند همه با همدیگر آشنا هستند و همه همدیگر را میفهمند. این متن آیات است. علاوه بر اینکه در سوره اسراء پروردگار عالم کل جهان را تسبیحگوی و ثناگوی خدا میداند.
وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاّٰ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لٰكِنْ لاٰ تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ ﴿الإسراء، 44﴾، این متن آیه است یا در یک آیه دیگر دارد میگوید آنچه که در آسمانها و زمین است برای خدا هم نماز میخواند و هم تسبیح میگوید و بعد میگوید هر چه در این عالم وجود دارد نماز میخواند و تسبیح میگوید به نماز و تسبیحگویی و خواندن نمازشان هم آگاهند، قد علم کل صلاته و تسبیحه، تمام درختان نماز میخوانند و نمازشان را میفهمند و میدانند، آسمانها نماز میخوانند نمازشان را میدانند یعنی به نمازشان توجه دارند در نمازی که میخوانند در نمازشان سراپا فهم به نماز هستند. مثل من نیستند که دو رکعت نماز میخوانند شش تا بانک میرود، خانه شش تا قوم و خویش میرود، در مغازه میرود، یک نگاه به کارخانه میکند تا بگوید و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته آنها سراسر نمازشان با فهم است، با علم است، با توجه است با آگاهی است.
خب این مقدمه را برای این گفتم یک مقدمه هم قرآنی و هم علمی، قرآن ما که قرنها قبل از قرن هجدهم این حرفها را زده علمای جهان از قرن هجدهم به بعد ذره ذره این حرفها را فهمیدند.
حالا برای این، این مقدمه را گفتم که خلاصه بحث شش روز قبل را کامل کنم. هیچ رابطهای از روابطی که در کل عالم بین موجودات وجود دارد، بین خود موجودات، و هیچ رابطهای از روابطی که بین کل موجودات با خدا وجود دارد، یک رابطه رابطه بین کل موجودات است، همه هستی با هم در ارتباط هستند، علاوه بر این رابطه کل هستی هم با خود پروردگار در ارتباطند با قیومیت پروردگار، چون قیام همه موجودات به قیومیت اوست، اگر تکیه به قیومیت او نبود هیچی وجود نداشت در این عالم چون اصلا استقلال موجود با بودن پروردگارمعنی ندارد. موجود وقتی میتواند مستقل واقعی باشد که خودش باشد و خودش هم بوده باشد و خودش هم باشد تا ابد این امکان استقلال که همچنین چیزی اصلا وجود ندارد.
چرا که کل موجودات نبودند بودشان کرد، و یک روزی هم به هم میریزد و همه را به خودش برمیگرداند. استقلال در این زمینه معنی ندارد هیچی.
در بین روابطی که کل موجودات با همدیگر دارند و رابطهای که کل موجودات با پروردگار دارند هیچ رابطهای نیکوتر، سودمندتر، بهتر، زیباتر، از رابطه بین خدا و مومن و مومن و خدا وجود ندارد، رابطهای که بین کل موجودات است خب به تعداد کل موجودات، تعداد موجودات هم بر هیچ کسی روشن نیست. ربطشان هم به پروردگار ربط قیومی است، ربط حادث به قدیم است.
اما در کل این روابط رابطهای عالیتر، بهتر، و سودمندتر از رابطه بین مومن و خدا نیست. یک خرده توضیح بدهم این رابطه را، اول از طرف مومن توضیح بدهم ربط را، مومن با قلبش نه با زبانش، با قلبش با پروردگار عالم ارتباط معرفتی دارد، خدا را شناخته، و ارتباط یقینی دارد بعد از ارتباط معنوی و ارتباط معرفتی باورش کرده، باور کرده خدا را، ما خودمان یک مقدار باور داریم معنی باور را میفهمیم.
یک رفیقی داشتم در همین محل بود از اولیا خدا بود آدم کم نظیری بود، این آدم خداباوری بود، گاهی که میخواست یک مطلبی را به من بگوید گفت قبل از اینکه بهت بگویم میدانم که الانی که میخواهم شروع بکنم به گفتم پایم مینویسند، پس یقین بدان که من در این گفتن تقلب نمیکنم، کلاه نمیگذارم، گول نمیزنم، واقعا هم باور کرده بود حق را. کامل هم باور کرده بود.
من یک بار به آیت الله العظمی وحید گفتم چون میآمد منزل ایشان، گفتم آقا در تهران نمونه آن آدم چقدر هست؟ لفظ ایشان بود گفت بیشتر مردم امروز پاچه ورمالیده هستند چی میگویی؟ ارتباط مومن با پروردگار قلبی است نه زبانی، چون ارتباط زبانی در حالی که ارتباط قلبی نباشد منافقانه است من در دلم علمی به خدا ندارم، یقین هم ندارم میگویم اشهد ان لا اله الا الله است این دروغ است وَ اَللّٰهُ يَشْهَدُ إِنَّ اَلْمُنٰافِقِينَ لَكٰاذِبُونَ ﴿المنافقون، 1﴾، اگر منافق بگوید خدا دروغ میگوید هیچ کس هم نداند دروغ میگوید من میدانم دروغ میگوید خود من خدا گواه هستم. شاهد هستم که دارد دروغ میگوید.
اینجا بحث دل مطرح است، چون مردم در قیامت از زمان آدم تا الان، الان تا قیامت یا با دلشان میروند جهنم یا با دل میروند بهشت با اعضای دیگر نمیروند، قرآن نمیگوید دستش این کار را کرد رفت جهنم، قرآن میگوید مشرک، کافر، لائیک، بیدین، معاند، اهل جهنم است. اسمی هم از اعضا و جوارحشان نمیبرد. امشب هم در کمیل میخوانید لو لا حکمت به من تعذیب جاحدیک را و اخلاد معاندیک را، لجعلت النار کلها بردا و سلاما، میگوید جهنم جای منکر است و جای معاند و دشمن، خب انکار برای قلب است دشمنی هم برای قلب است، یا با دل میروند جهنم یا با دل میروند بهشت، اصلا بحث همه کتب آسمانی آن نوک پیکانش قلب انسان است، ان الله لا ینظر الی صورکم روایت برای پیغمبر است خدا به شکل و قیافهتان کار ندارد و لا الی اموالکم به ثروتتان هم کار ندارد، ولکن ینظر الی قلوبکم، به دلتان نگاه میکند و با دلتان باشما معامله میکند و با دلتان قیامت قبولتان میکند با دلتان هم رفوزه میکند.
شاید این روایت را شنیده باشید، دو تا روایت است خیلی جالب است یکیش در اصول کافی است در جلد دوم، که یک کسی به امیرالمومنین گفت اسم نحسش هم برده روایت، روایت برای امام صادق است، گفت انی احبک، من عاشق تو هستم یا علی، خب عشق برای دل است، محبت برای دل است، ارتباط برای دل است، یک مکثی کردند امیرالمومنین فرمودند کذبت، دروغ گفتی، گفت که محبت که یک امر پنهان است آن هم در دل است ازکجا میگویی من دروغ گفتم؟ مگر تو دردل من هستی یا از باطن من خبر داری؟ حضرت فرمودند تو مگر به من نگفتی من تو رادوستت دارم گفت چرا، فرمود من یک نگاهی به تمام ارواح عاشقانم از زمان آدم تا قیامت انداختم دیدم تو در آنها نیستی خب معلوم است که دروغ میگویی، وقتی دل خراب باشد به آدم میگویند دروغ میگویی، دل درست باشد میگویند همه نمازهایت راست است قبول برو بهشت، داشتی میگفتی الحمدلله رب العالمین راست میگفتی، ایاک نعبد و ایاک نستعین راست میگفتی دل باید تصدیق بکند حقایق را.
دل باید راست بگوید، خیلی نمازها دروغ است که قرآن میگوید فویل للمصلین، علت فویل للمصلین این است که نمازخوان دارد دروغ میگوید در نمازش، خب رابطه قلب مومن با پروردگار رابطه معرفتی است شناخته او را حالا یا رفته درس خوانده و شده علامه حلی، شده آیت الله العظمی بروجردی، شده آقا شیخ مرتضی طالقانی حسابی شناخته، بعد از شناخت دلش گیر کرده پیش خدا، دیگر مانده است. باور دارد خدا را.
مومن براساس معرفت و باورش حرکت میکند کار میکند، نماز میخواند، روزه میگیرد، حج میرود، زیارت ابی عبدالله میرود، کار خیر میکند، اضافه مالش را به خدا میدهد، این اقتضای آن معرفت و باور است، یعنی آن معرفت و باور چهره دومش اعمال مومن و حرکات مومن است، حالا رابطه خدا با این مومن که در پایان بحث دیروز شنیدید رابطه تلافی کردن است، مومن به خدا معرفت دارد خدا که خب از ازل معرفت داشته به این مومن، مومن خدا را دوست دارد خدا هم مومن را دوست دارد، مومن از خدا راضی است خدا هم از مومن راضی است.
این ربط خدا به مومن ربط تلافی است، حالا یکی دو تا آیه گوش بدهید چه آیات شادی است، چه آیات باحالی است، سوره نساء و الذین آمنوا آنهایی که به من معرفت پیدا کردند و به من دل بستند و باور کردند و عملوا الصالحات، اقتضای آن معرفت و باور عمل پسندیده است در هر زمینه، عبادت است، خدمت است، پسندیده زندگی کردن با زن و بچه است با مردم است این اقتضای آن معرفت و ایمان است.
وَ اَلَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّٰالِحٰاتِ، دیر نه، بر فاصله زمانی طولانی نه، به همین زودی یعنی اصلا زمان برای ما مطرح است برای او مطرح نیست به همین زودی آنها را سندخلهم جنات ندخلهم این متکلم مع الغیر است یعنی خودم اینها را وارد بهشت میکنم، جاده را خودم باز میکنم، خودم کمکشان میکنم، خودم یاریشان میدهم که وارد بهشت بشوند، مگر بهشت رفتن بییاری خدا ممکن است؟ بیمحبت خدا ممکن است؟ بهشت جای ویژه است دنیا جای مومن و کافر و مشرک و کافر و منافق و گرگ و سگ و الاغ و شتر است، بهشت جای مومن است فقط ویژه است.
سَنُدْخِلُهُمْ جَنّٰاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا اَلْأَنْهٰارُ خٰالِدِينَ فِيهٰا أَبَداً دیگر از آنجا بیرون آمدنی نیستند، لَهُمْ فِيهٰا أَزْوٰاجٌ مُطَهَّرَةٌ در آن بهشت هم مردان دارای همسران پاکیزهای هستند در همه چیز پاکیزه و هم زنان دارای همسران پاکیزهای هستند، وَ نُدْخِلُهُمْ ظِلاًّ ظَلِيلاً ﴿النساء، 57﴾ من همه مومنان را زیر یک سایه آرامبخش لطیف لذیذ پایدار دائمی قرار میدهم هیچ وقت در بهشت گرمشان نمیشود که بگویند واه واه چقدر هوا گرم است و هی عرق بریزند، اینها را من در یک هوای مطبوع، خنک، آرامبخش، ابدی، پایدار، و دائمی قرار میدهم این سود ارتباط مومن با خدا و خدا با مومن است.
مومن میآید پنجاه شصت سال چهار رکعت نماز میخواند، دو تا روزه میگیرد، در این ارتباطی که خدا با مومن دارد به تلافی آن پنجاه سال و چهار تا نماز و پاکی ودوری ازگناهی یک همچنین جاهایی را بهش میدهد، خب این زیباترین ارتباط است بهترین ارتباط است. پرمنفعتترین ارتباط است همه حیوانات هم با خدا ارتباط دارند ولی از ارتباطشان همچنین سودی گیرشان نمیآید.
این است که پیغمبر فرمود مومن در پیشگاه خدا از ملک مقرب بالاتر است، و برتر است. این یک آیه. سوره نساء. دو تا آیه هم در سوره مبارکه بینه است چهار پنج آیه در آل عمران است که منافع این رابطه را بیان کرده است دریایی است، انشالله جلسه بعد.
خب ماه رجب است، یکی از بهترین ماههای خداست، دنبالش ماه شعبان است، دنبالش ماه رمضان است، پیغمبر با این سه ماه چه میکرد، علاوه بر اینکه ماه رجب است شب جمعه اول ماه رجب است لیلة ا لرغائب، علاوه بر ماه رجب بودن و شب جمعه بودن و شب لیلة الرغائب بودن شب زیارتی ابی عبدالله علیه السلام است. ما تعداد زائران ابی عبدالله را نمیدانیم، نمیشناسیم، اما این را یک ذره میتوانیم بفهمیم که در زیارتکنندگان حضرت کسی حال زیارتش کیفیت زیارتش، مثل زیارت خواهرش زینب کبری نیست.