جلسه هشتم جمعه (27-1-1395)
(تهران حسینیه همدانیها)عناوین این سخنرانی
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.
درباره رابطه کل موجودات عالم با یکدیگر و رابطه موجودات با پروردگار، و رابطه خداوند با همه موجودات، با کمک گرفتن از آیات قرآن و مسائل ثابت شده علمی، مطالبی را در جلسه گذشته شنیدید.
مراد از بحث این نبود، بیان و توضیح رابطه کل موجودات با یکدیگر و رابطه همه با خدا و رابطه خدا با همه قصدم این بود که باز با کمک گرفتن از آیات قرآن و روایات ثابت کنم که در این رابطهها هیچ رابطهای پرارزشتر، مفیدتر، بهتر، از رابطه مومن با خدا و رابطه خدا با مومن نیست.
شما تقریبا از سوره مبارکه حمد از آیه صراط الذین انعمت علیهم، که توضیح این انعمت علیهم در آیات قرآن آمده تا جزء آخر قرآن ارزشمندترین و سودمندترین و بهترین رابطه را در آیات همین رابطه مومن با خدا و خدا با مومن میگوید. خیلی هم صریح بیان شده و آثار این رابطه هم خیلی زیاد است.
مثلا یک نحوه رابطه مومن با خدا ربط محبتی است، مومن همین که کلمه مومن را میگوییم همه حرفها در همین کلمه است، مومن یعنی آدمی که خدا را شناخته است، در سوره مائده میخوانیم مِمّٰا عَرَفُوا مِنَ اَلْحَقِّ﴿المائدة، 83﴾، حق را شناخته است، خدا را شناخته است، حالا یا رفته درس خوانده و علم بهش کمک کرده که خدا را بشناسد، یا نه با عالمان بالله سروکار داشته از زبان پاک آنها و نفس پاک آنها خدا را شناخته است.
این که پیغمبر اکرم به اینگونه مجالس خیلی اهمیت میداد، این که حضرت فرمودند یک هفته بر شما نگذرد مگر اینکه دنبال معرفت باشید، به خاطر این است که این مجالس و حداقل هفتهای یک بار با عالم نشستن آدم را تبدیل به مومن میکند.
خب وجود مقدس او را شناخت، خود این شناخت که فقط از طریق صفات میسر است، آمده فهمیده که عالم هستی مالکی دارد، کارگردانی دارد، فرمانروایی دارد که رحیم است، رحمان است، ودود است، کریم است، اهل گذشت است، رزاق است، این صفات را که درک کرده و چنین معرفتی را پیدا کرده به چنین وجود مقدسی، امام صادق میفرماید این معرفت مایه ظهور محبت است، الان همه ماگل را دوست داریم، چون هم میشناسیم هم زیباییهایش را درک میکنیم، اولادهایمان را میشناسیم براثر شدت وابستگی وجودیمان با اولاد دوستشان داریم، پول را دوست داریم چون میبینیم ابزار تامین معیشت ماست، هر چی را که ما میشناسیم و در زندگی ما یک اثری دارد و زیبایی دارد طبیعتا دوستش داریم.
مومنی که به پروردگار معرفت پیدا کرده است این معنا را از طریق صفات یافته است که وجود مقدس او زیبایی بینهایت است، رحمت زشت است یا زیباست؟ یعنی کسی که به انسان مهربانی میکند، این مهربانی خودش حالا عمل مهربانانه را نمیگویم خود مهربانی جزو حقایق زشت عالم است یا جزو حقایق نیکوی عالم است این دیگر یک چیز مجهولی نیست، ما پیش هفت میلیارد جمعیت فعلی کره زمین هم برویم بگوییم آقا مهرورزی خوب است؟ زیباست؟ حسن است؟ یا نه زشت است و بد است.
کمک کردن به حل مشکل مشکلدار زشت است یا زیباست؟ خب هیچ کس هم به ما جواب ندهد فطرت خودمان، حقیقت وجود خود ما قضاوت میکند میگوید خوب است، زیباست، وقتی مومن میبیند تمام زیباییها در وجود او جمع است، کل الکمال است، و از طریق صفات هم این را درک میکند صفاتی که اصالتا زیباست. خب محبت به پروردگار پیدا میکند. وقتی مومن به پروردگار محبت پیدا میکند این را میگویند ربط محبتی مومن به پروردگار، حالا در برابر این ربط محبتی خدا چه ربطی به این محب پیدا میکند یا دارد؟ این را در سوره مبارکه مائده ببینید.
یحبهم و یحبونه، این صریح قرآن است. آنها من را دوست دارند و من هم آنها را دوست دارم حالا کیفیت محبت ما کیفیت قلبی است، اما کیفیت محبت خدا را واقعا حالا من نمیفهمم نمیتوانم بگویم ما، اینقدر عالم و عارف و دانشمند در این کره زمین زیاد است ما که نمیتوانیم به وکالت از آنها بگوییم ما نمیدانیم یا ما نمیفهمیم، کیفیتشناسی خیلی کار مشکلی است.
ما خود گل را از نظر شاخه، ریشه، پیوندها، آوندها، کاسبرگها، گلبرگها، پرچمهای وسط گل، بساک گل گرده ماده گل، گرده نری گل را میتوانیم بسنجیم چون هم وزنی است و هم اندازهگیری میشود کرد. قد ساقه گل چقدر است؟ بیست سانت، وزن ساقه گل و شاخههایش چقدر است؟ مثلا نیم کیلو، گلبرگ چند تا دارد؟ حالا گل را باید بشماریم یک گل رز است، یک گل اطلسی است به تناسب خودش یک تعدادی دارد این را میشود شمرد، اما زیبایی گل را تعریف بکنید کیفیت زیبایی را بیان بکنید این را نمیشود فهمید.
حداقل من نمیتوانم بیان بکنم، کیفیت محبت پروردگار به آنی که به پروردگار محبت دارد در چه مرحلهای است چی است؟ من نمیدانم، اما ما در سوره مبارکه مائده میبینیم که وقتی مومن ربط محبتی به پروردگار پیدا میکند بعد از معرفتش پروردگار هم ربط محبتی به مومن ایجاد میکند میگوید دوستم دارند یحبونه دوستشان دارم یحبونهم این ارتباط.
خب یک ارتباط هم ارتباط عملی است، مومن با عمل راحت میتواند با پروردگار عالم پیوند بخورد، وقتی پیوند میخورد قرآن مجید اسمش را میگذارد عبدالله، یعنی آنی که مطیع من است و خواستههای من را عمل میکند. این مجموعه ارتباط باطنی و ارتباط عملی در قرآن مجید در آیات زیادی به این صورت آمده ان الذین آمنوا ارتباط باطنی، و عملوا الصالحات ارتباط عملی.
خب وقتی مومن با پروردگارارتباط عملی پیدا میکند، پروردگار عالم هم با مومن در مرحله ارتباط عملی ارتباط پاداشی و جزایی پیدا میکند، اینجاست که همه شما بزرگواران با توجه به آیاتی که قرائت میشود باید عنایت بکنید یعنی برایتان روشن بشود که هیچ ارتباطی در این عالم وجود بالاتر، بهتر، زیباتر، پرمنفعتتر، از ارتباط مومن با پروردگار و ارتباط پروردگار با مومن نیست.
مثلا پروردگار عالم با همه حیوانات ارتباط رزاقیتی دارد، غیر از ارتباط قیومیتی. آمده در قرآن فرموده وَ مٰا مِنْ دَابَّةٍ فِي اَلْأَرْضِ إِلاّٰ عَلَى اَللّٰهِ رِزْقُهٰا ﴿هود، 6﴾، جنبندهای نیست مگر اینکه روزیدهیاش بر عهده من است. این ارتباط رزاقیتی که این ارتباط را هم با ما هم دارد یعنی مواد خوراکی خامی که به صورت آزاد به تمام موجودات زنده میدهد این مواد را برای ما محدود به حلال کرده و اهل پرداخت هم هست و هزینه میکند.
یک رزق دیگری هم برای ما دارد که برای هیچ یک از موجودات ندارد و آن رزق دین است، دین نعمت است، وَ اَلْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ اَلْإِسْلاٰمَ دِيناً ﴿المائدة، 3﴾، این دین به شرط قرآن و اهل بیت، به شرط اهل بیتش هم در قرآن است. در کتابهای اهل سنت و شیعه هم مسئله اهل بیت دریاوار مطرح است.
خب این دین که ترکیبی از قرآن و اهل بیت است نعمت تام پروردگار عالم است، خب با ما هم ارتباط رزاقیت دارد یک رزاقیت عام که با همه حیوانات شریک هستیم سر این سفره، یک رزاقیت خاص که دیگر موجودات زنده دیگر با ما سر این سفره شریک نیستند و خودمان هستیم.
خب کسی که قدردان این نعمت باشد، قدردانی چیست، اقتدای به قرآن و اقتدای به اهل بیت، وقتی من از طریق این اقتدا و عمل ارتباط با پروردگار پیدا بکنم جزا این ارتباط را فقط خودش میدهد، پاداش این ارتباط را فقط خودش میدهد.
بله شما پاداش این ارتباط را در سوره واقعه، در سوره الرحمن، در سوره انسان، سوره دهر، میبینید اما گوشهای از این پاداش است نه همه پاداش، اگر میگوید وَ أَصْحٰابُ اَلْيَمِينِ مٰا أَصْحٰابُ اَلْيَمِينِ ﴿الواقعة، 27﴾ فِي سِدْرٍ مَخْضُودٍ ﴿الواقعة، 28﴾ وَ ظِلٍّ مَمْدُودٍ ﴿الواقعة، 30﴾ وَ مٰاءٍ مَسْكُوبٍ ﴿الواقعة، 31﴾ وَ فٰاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ ﴿الواقعة، 32﴾ لاٰ مَقْطُوعَةٍ وَ لاٰ مَمْنُوعَةٍ ﴿الواقعة، 33﴾ وَ فُرُشٍ مَرْفُوعَةٍ ﴿الواقعة، 34﴾ إِنّٰا أَنْشَأْنٰاهُنَّ إِنْشٰاءً ﴿الواقعة، 35﴾ فَجَعَلْنٰاهُنَّ أَبْكٰاراً ﴿الواقعة، 36﴾ عُرُباً أَتْرٰاباً ﴿الواقعة، 37﴾ لِأَصْحٰابِ اَلْيَمِينِ ﴿الواقعة، 38﴾، این کل ارتباطی جزایی او با عمل مومن نیست، یک بخشی است که با تماشای شکل این نعمتها در سوره واقعه و الرحمن که در دنیا هست میوهها، آب گوارا، عسل، چشمه، رود، اینهایی که در بهشت است تا اندازهای ما میتوانیم بفهمیم که چه خبر است در بهشت. کاملتر همه اینها به علاوه دائمی بودنش، اینها نسبت به بهشت کامل نیست دوام هم ندارد، ولی همه اینهایی که در آیات مطرح است و نمونهای در دنیا هست آنها کامل است و دائم است میتوانیم تقریبا بفهمیم چه خبر است اما اینجا را چطوری میشود فهمید؟ که وقتی در بعضی از آیات بهشت را مطرح میکند مسئله را در ارتباط جزایی با مومن ختم به بهشت نمیکند پشت سرش میگوید و رضوان من الله اکبر.
رضوان الله از کل بهشت اکبر است، در مقابل اکبر چیست؟ اصغر، در مقابل کبیر چیست؟ صغیر، میگوید رضوان من الله اکبر یعنی هشت بهشت در مقابل رضوان الله اصغر است. این اکبر و اصغر در روایاتمان هم زیاد آمده در قرآن هم آمده حالا نمونه روایتیاش رسول خدا از یک جنگی برمیگشتند در کتاب وسائل الشیعه است یک مرتبه برگشتند به این همراههایشان اینهایی که با حضرت داشتند برمیگشتند مدینه فرمودند رجعنا من الجهاد الاصغر، ما از یک جنگ کوچک برگشتیم، و بقی علینا الجهاد الاکبر، اما جهاد بزرگتر در این اکبر در مقابل آن اصغر بر عهده ما مانده است، حالا باید برویم سراغ جهاد اکبر.
قیل یا رسول الله و ما الجهاد الاکبر؟ یک کسی بغل دست حضرت همان روی اسب که سوار بودند وداشتند میآمدند عرض کرد جهاد اکبر چیست؟ فرمودند جهاد النفس، این که در مقابل تمام خواستههای درونت که با خواستههای خدا هماهنگ نیست و مخالف است بایستی، کمر خم نکنی، نشکنی، شکست نخوری، این جهاد اکبر.
دلت پول آزاد میخواهد بایست در مقابلش، به دلت بگو من پول حلال بهت میدهم آزاد باش، شهوت آزاد میخواهد بایست، مقامی که حقت نیست میخواهد بایست، طمعش گل میکند بایست نگذار دهان طمعش باز بشود نفس، نگذار دهان حرصش باز بشود این جهاد اکبر است.
یک جنات دارد در قرآن کنارش میگوید و رضوان من الله اکبر، اکبر در مقابل اصغر است، یعنی هشت بهشت اصغر است رضوان من الله اکبر است، این ارتباط جزایی پروردگار در برابر ارتباط عملی مومن با پروردگار. حالا این ارتباط را کدام حیوانی دارد؟ کدام فرشتهای دارد؟ بله؟
یک کسی که الان سه چهار ماهش است، ولی آینده میخواهد یک مومن بینظیری بشود که تمام جهان و دلهای پاک با او ارتباط برقرار میکنند، اما فعلا سه چهار ماهش است در گهواره است، با توجه به آینده این بچه، بچه اعظم از فرشتگان شده، با توجه به آیندهاش. حالا در گهواره در سن سه چهار ماهگی مثل بقیه بچهها طبیعی دارد گریه میکند، مادرش صدیقه کبری از کار خانه و گندم دسداس کردن خسته شده خوابش برده، بچه هم دارد گریه میکند، سلمان هم میآید در خانه کار دارد این صدا را میشنود میبیند این صدا صدای فاطمه نیست، این لای لایی لای لای زن نیست صدای کس دیگر است، کی امروز در خانه است و عجب لای لایی دارد برای این بچه میخواند، به تناسب بچه اسم شیر را دارد در این لای لایی میآورد، ان فی الجنة نهرا من لبن، بهشت یک نهری دارد شیر است، در قران هم هست، ان فی الجنة نهرا من لبن لعلی و حسین و حسن، بدو بدو میآید پیش پیغمبر، میگوید یا رسول الله انگار فاطمه خواب بوده یا نبوده حالا هر چی که بوده، حسین گریه میکرده کسی داشت برایش لای لایی میگفت صدایش را من تا حالا نشنیده بودم علی هم که بیرون است کی بود؟ فرمود جبرئیل بود جبرئیل خادم حسین است، خب بچه الان سه چهار ماهش است اما به اعتبار آینده چقدر همین بچه سه چهار ماهه ارزش دارد که جبرئیل خادمش است این ارتباط با خدا را که مومن دارد و ارتباطی که خدا با مومن دارد نمونهاش در ارتباط کل موجودات با خدا و خدا با کل موجودات پیدا نمیشود.
حالا شما به پروردگار ارتباط پیدا بکنید، به قرآن ارتباط پیدا بکنید که از شئون توحید است، به اهل بیت ارتباط پیدا بکنید که از شئون توحید است چی گیرت میآید؟ پروردگار میفرماید آنی که گیرت میآید لا اذن سمعت، هیچ گوشی نشنیده، و ما لا عین رأت، هیچ چشمی هم ندیده، و لا خطر علی قلب بشر، از خیال کسی هم نگذشته، این نتیجه این ارتباط.
در ضمن هم ببینید شماها که مومن هستید، اهل بیتی هستید، چقدر دارید سود میکنید و غیر از شما چقدر دارد ضرر میکند، اینجاست که قرآن میگوید و لا تمدن عیناک الا ما متعنا لهم، چشم به کاخها به ماشینها، و به ثروتها و به صندلیها و به برو و بیاهای بیدینها ندوز هیچی ندارند. ماشین که دارایی نیست ماشین یک آهن پاره است که با پیچ و مهره به هم بستند دو تا لاستیک هم انداختند زیرش راه میرود، این که سرمایه وجودی نیست، چهار تا آجر روی هم میگذارند اسمش را میگذارند کاخ این سرمایه وجودی نیست، شما مجموعه حیات را در هستی و در ارتباط با خدا ودر بیارتباطی با خدا ببین تا معلوم شود قرآن میگویدآنچه در اختیار آنهاست مایهای برای آنها نیست، فقیرند، تهیدست هستند، شقی هستند، ظالم هستند، بدبخت هستند مستحق عذاب دوزخ هستند، حالا من را که میخواهند ببرند جهنم ماشینم دو میلیارد باشد خب باشد چه دردی از من دوا میکند؟ منی را که میخواهند ببرند جهنم جهنمی که امیرالمومنین میگوید آسمانها و زمین تحملش را ندارند حالا خانهام هم فرمانیه باشد پنج هزار متر سی میلیارد هم قیمتش باشد به چه درد من میخورد؟
از آن ماشین که من را میکشند پایین وقتی پشت فرمان سکته کنم، از آن خانه هم که مردم من را میآورند بیرون میبرند در پایین تهران در یک چاله میاندازند و میبندند و برمیگردند، آنجا به بعدش ماشین و کاخ و میلیاردها پول چه کار میخواهد بکند؟ هیچی چی دارم؟ هیچی.
شما چی دارید؟ واجبش را بگذارم کنار بروم سراغ یک تک مستحب، شما چی دارید، اینکه دیگر در روایات اصیل صحیح معتبرترین کتابهایمان است کربلا رفتید؟ چی دارید شما، شما از خانهتان تهران، اصفهان، شیراز، بندر، مشهد، اروپا، امریکا، افریقا، هر جای دنیا از خانهات، از اتاقت که میآیی بیرون امام عسکری دارد آنی که از خانهاش به قصد زیارت میآید بیرون، در کامل الزیارات است مهمترین کتاب است، به قصد زیارت از خانه از اتاقش میآید بیرون، امام بقیه ائمه هم دارند میآید بیرون از آنجا تا حرم ابی عبدالله پایش طیارهای و قطاری حساب نمیکنند قدمی حساب میکنند یعنی از در خانهاش آنور افریقا تا حرم چند قدم است؟ سی میلیون قدم، صد میلیون قدم، به هر قدمی ثواب هزار حج و عمره قبول شده در نامه عملش مینویسند و وقتی میرسد به حرم سلام میکند پایش مینویسند این جزء فائزین عالم است ذلک هو الفوز العظیم، و دو رکعت نماز زیارت را که میخواند سلام میدهد پیغمبر میفرماید عطاه ملک، همینجوری که در تشهد نشسته سلامش تمام شده فرشتهای میآید میگوید که پیغمبر بهت سلام رساند. عطاه ملک سلام رساند و فرمود کل گناهان گذشتهات رفت عملت را از سر بگیر، و استأنف العمل.
این ارزش رابطه مومن با پروردگار، شئون پروردگار، و ارزش رابطه پروردگار، رابطه جزایی، رابطه حالی راکه گفتم یحبونه و یحبونهم، رابطه جزایی. این بحث هنوز تمام نشده ادامه دارد خدا بخواهد دو سه روزی که از جلسه مانده است به یک جایی برسانم مطلب را، خیلی مطلب گستردهای است خیلی باحال است، خیلی نشاطآور است، خیلی شادکننده است.