از آنجا كه بر پايه معارف الهيه، و تجربه حيات ثابت شده است كه مال حلال آثار مثبتى در باطن وجود انسان و در فضاى زندگى او دارد، و برعكس آن، مال حرام آثار زيانبارى در باطن و در معنويت و در وضع خانوادگى و اجتماعى آدمى دارد، اسلام به شدت از همه امت مىخواهد كه به هر صورت ممكن در طلب حلال و اجتناب از تحصيل حرام بكوشند، و در اين مسئله خير دنيا و آخرت خود و زن و فرزندانشان را مورد توجه قرار دهند، و بدانند كه طلب حلال و دورى كردن از كسبهاى حرام از اعظم عبادات است.
خداى مهربان روزى انسان را از طريق حلال طيب مقرر فرموده و راه به دست آوردن آن را كسب مشروع و فعاليت مثبت قلمداد نموده است، و براى زندگى چند روزه هيچ نيازى به تأمين معيشت از راه ربا، غصب، رشوه، دزدى، بردن مال مردم، خوردن ارث وارثان به ناحق، غارت كردن بيتالمال، خيانت در امانت، خوردن مال يتيم، و پايمال كردن حقوق مردم نيست.
بدون ترديد نتيجه خوردن لقمه حلال طيب قيام به بندگى و طاعت از حق و اجتناب از گامهاى شيطان و دور ماندن از معاصى و گناهان است، و شكى نيست كه عمل صالح ميوه شيرين لقمه طيب و غذاى حلال است.
يقيناً طلب حلال به وسيله كسب مشروع از اخلاق و روش انبيا و سنت پاك پيامبران است.
انسان هنگامى كه به تجارت، يا زراعت، يا حرفههاى مشروع برمىخيزد، به سرمايه پاكش اضافه مىشود، و با اضافه كسب و سود تجارتش مىتواند به كارهاى خير اقدام نمايد، و مشكل ديگران را حل كند، علاوه بر اين كه قرار گرفتن در كار مثبت، عمر را از ضايع شدن و هدر رفتن حفظ مىكند، و آدمى را از لغو و لهو نگاه مىدارد، و از فقر و تهيدستى كه سياهروئى در دنيا و آخرت است در امان ميبرد، و آن كه براى تأمين معيشت اهل و عيالش به زحمت مىافتد بدون شك زحمتش به عنوان عبادت به حساب مىآيد، و فرشتگان از دعاى خير بىنصيبش نمىگذراند، و كوشش در اين راه ذخيره قيامت و نور فرداى محشرش مىشود، و از اين طريق به تحصيل رضاى حق و بدست آوردن جنت، و حفظ آبرويش در دنيا و آخرت موفق گشت و شرف و كرامتش پايدار مىماند.
آيات قرآن مجيد و روايات مردم را به انواع كسب مشروع و كار مثبت براى به دست آوردن رزق حلال فرمان مىدهند، و از انسان مىخواهند در اين گردونه كه زمينه رويش بركات حق است قدم بگذراند و هرگز از تجارت و صناعت و زراعت و فنون پاك خسته و كسل نشوند:
وَ جَعَلْنَا النَّهارَ مَعاشاً: «1»
و ما روز را براى شما زمينه كسب معاش و اداره امور زندگى قرار داديم.
لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ «2»
بر شما گناهى نيست كه در ايام حج از پروردگارتان به وسيله تجارت و داد و ستد رزق و روزى و منافع مادى بطلبيد.
فَإِذا قُضِيَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ
چون نماز جمعه به پايان رسد، در زمين پراكنده شويد و از فضل و رزق خدا جويا گرديد.
در اين زمينه از رسول خدا (عليهما السلام) روايات بسيار مهمى نقل شده است.
«من الذنوب ذنوب لا يكفرها الا الهم فى طلب المعيشة:» «3»
از گناهان گناهانى است، كه آن را جز انديشه در طلب معيشت به گذشت و بخشش نمىرساند.
«التاجر الصدوق يحشر يوم القيامة مع الصديقين و الشهداء»
تاجرى كه در تجارت و كسب و كارش اهل صدق و صداقت است، در قيامت با صديقين و شهداء محشور مىشد.
«من طلب الدنيا حلالا تعففا عن المسأله، و توسيعاً على عياله و تعطفاً على جاره لقى الله و وجهه كالقمر ليلة البدر» «4»
كسى كه دنيا را از طريق حلال دنبال كند، براى اين كه از گدائى بپرهيزد، و بر اهل و عيالش وسعت دهد، و با همسايهاش همدردى نمايد، خدا را در حالى كه صورتش چون ماه شب چهاردهم است ملاقات نمايد.
روزى رسول خدا با اصحابش نشسته بود، به جوانى پر قدرت و قوت نظر كرد كه صبح زود به سعى و كوشش براى تامين معاش برخاسته، اصحاب گفتند: خدا از او بگذرد، اى كاش جوانى و قدرتش در راه خدا هزينه مىشد!
حضرت فرمود، اين سخن را نگوئيد، اگر كوشش و سعيش در اين صبح زود براى اين باشد كه او را از گدائى باز دارد، و از مردم بىنياز گردد يقيناً كارش فى سبيل الله است، و اگر كوشش براى پدر و مادر پير يا فرزندان ناتوان باشد كه آنان را بىنياز كند و امورشان را كفايت نمايد باز كارش فى سبيل الله است، و اگر كارش براى فخر فروشى و جمع كردن ثروت باشد، قدم در راه شيطان گذاشته است. «5» عيسى (ع) مردى را ديد به او گفت: چه مىكنى؟ گفت عبادت مىكنم، فرمود چه كسى هزينه زندگىات را مىدهد؟ گفت: برادرم، فرمود: برادرت از تو عابدتر است!
رسول خدا فرمود:
«الاسواق موائد الله فمن اتاها اصاب منها:» «6»
بازارها سفرههاى خدا هستند، كسى كه به جانب آن بازارها برود به سفرههاى خدا مىرسد.
حضرت باقر (ع) روايت بسيار مهمى از رسول خدا نقل مىكند، كه اگر در باب كسب و تجارت روايتى جز اين در كتابهاى معتبر نبود براى همگان بس بود، متن روايت بنا به نقل كتاب با عظمت كافى در بخش فروع اين است:
«قال رسول الله فى حجة الوداع: الا ان الروح الامين نفث فى روعى انه لا تموت نفس حتى تستكمل رزقها فاتقوا الله عزوجل و اجملوا فى الطلب، و لا يحملنكم استبطاء شيئ من الرزق ان تطلبوه بشىء من معصية الله جل و عز، فان الله تبارك و تعالى قسم الارزاق بين خلقه حلالًا و لم يقسمها حراما فمن اتقى الله عزوجل و صبر اتاه الله برزقه منه حله و من هتك حجاب الستر و عجل فاخذ من غير حله قص به من رزقه الحلال و حوسب عليه يوم القيامة:» «7»
پيامبر خدا در حجة الوداع فرمود: بدانيد روح الامين در قلبم دميد كه احدى از دنيا نمىرود مگر اين كه رزق خود را به طور كامل دريافت كند، از خداى عزوجل پروا كنيد، و خود را براى طلب رزق به زحمت سنگين و كار طاقت فرسا نيندازيد، و تأخير و دير كردن چيزى از رزق شما را وادار نكند كه آن را با معصيت خداى عزوجل به دست آوريد، بىترديد خداوند تبارك و تعالى ارزاق را ميان بندگانش به صورت حلال تقسيم كرده و به شكل حرام قسمت ننموده، پس كسى كه از خدا پروا كند و در برابر معصيت استقامت ورزد خدا رزقش را از حلال به او مىرساند، و كسى كه پرده درى نمايد و شتاب ورزد تا از غير حلال روزى خود را تأمين نمايد به همان اندازه از رزق حلالش قيچى مىكند، و از او در قيامت نسبت به آن حرام محاسبه مىشود.
رسول خدا فرمود:
«ملعون من القى كله على الناس:» «8»
از رحمت خدا دور است، كسى كه بار معيشت خود را بر دوش مردم قرار دهد.
از اميرمؤمنان (ع) روايت شده است كه:
آن حضرت دربارهى شخصى سئوال كرد كه در چه وضعى به سر ميبرد؟ عرض شد:
«اصابته الحاجة قال: فما يصنع اليوم، قيل فى البيت يعبد ربه فقال: فمن اين قوته؟ قيل: من عند بعض اخوانه فقال (ع) و الله، الذى يقوته اشد عبادة منه.» «8»
نيازمندى و تهيدستى به او رسيده، فرمود: امروز در چه كارى است، كسى گفت در خانه مشغول عبادت و بندگى است، فرمود معيشتش از كجا تأمين مىشود، گفته شد از جانب برخى از برادران دينىاش فرمود: و الله كسى كه او را اداره مىكند از او عابدتر است.
فيض كاشانى مىفرمايد: از روايات اهل بيت افضل بودن كسب و تجارت به طور مطلق، حتى براى عابدان، عالمان و صاحبان مقام استفاده مىشود. «9» حضرت صادق (ع) پرسيد عمر بن مسلم در چه كارى است، پاسخ دادند روى به عبادت آورده و تجارت و كسب را ترك كرده! حضرت فرمود: خدا از او بگذرد آيا ندانست كه دعاى رها كننده كسب و تجارت به اجابت نمىرسد!
با توجه به آيات و رواياتى كه در سطور بالا گذشت، ارزش و فضيلت كار مشورع و فعاليت مثبت و تجارت و صناعت و زراعت روشن شد، اكنون به آيات و رواياتى كه حلال و حرام كسبى را مورد توجه قرار دادهاند اشاره مىكنم.
وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ وَ تُدْلُوا بِها إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقاً مِنْ أَمْوالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ: «10»
و اموالتان را ميان خود به باطل و ناحق مخوريد، و آن را به عنوان رشوه به سوى حاكمان و قاضيان سرازير نكنيد تا بخشى از اموال مردم را با تكيه بر قدرتمندان ظالم به گناه و معصيت بخوريد در حالى كه از زشتى كارتان آگاه هستيد.
إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَيَصْلَوْنَ سَعِيراً: «11»
بىترديد كسانى كه اموال يتيمان را به ستم مىخورند، فقط در شكمهاى خود آتش مىخورند، و به زودى در آتش فروزان درآيند.
«لهم فى الدنيا خزى و لهم فى الآخرة عذاب عظيم سماعون للكذب اكالون للسحت ...» «12»
براى آنان كه دستبرد به دين و حقوق مردم مىزنند، در دنيا خوارى و رسوائى و در آخرت عذابى بزرگ است آنان با آن كه مىدانند بسيارى از سخنان و شايعات دروغ است فوقالعاده شنواى آن هستند، و به شدت خورنده مال حراماند.
در رابطه با گناه بسيار بزرگ ربا خوارى در آيات اواخر سوره بقره به خواست خدا بحث مشروحى خواهد آمد.
از رسول خدا و امامان درباره به دست آوردن حلال و اجتناب از حرام روايات بسيار مهمى در كتابهاى معتبر وارد شده است كه بخشى از آن روايات به اين مضمون است:
اما روايات رسيده از رسول خدا (ص):
«طلب الحلال فريضة على كل مسلم:» «13»
دنبال حلال رفتن فريضهالهى بر عهده هر مسلمانى است.
«من سعى على عياله من حله فهو كالمجاهد فى سبيل الله و من طلب الدنيا حلالا فى عفاف كان فى درجة الشهداء:» «14»
كسى كه براى معيشت خانوادهاش از طريق حلال بكوشد، چون جهادگر در راه خداست.
و كسى كه با حفظ عفت نفس دنيا را از راه حلال دنبال كند، در مرتبه شهداست.
«من اكل الحلال اربعين يوماً نور الله قلبه، و اجرى ينابيع الحكمة من قلبه على لسانه:» «15»
كسى كه چهل روز حلال مصرف كند، خداوند دلش را نورانى مىكند، و چشمههاى حكمت را از دلش بر زبانش جارى مىكند.
«ان سعداً سأل رسول الله ان يجعله مجاب الدعوة فقال له: اطب طعمتك، تستجب دعوتك:» «16»
سعد كه يكى از اصحاب رسول خداست از حضرت درخواست كرد كه زمينه مستجاب الدعوه شدن او را فراهم آورد، حضرت به او فرمود غذايت را پاكيزه و حلال كن، دعايت مستجاب مىشود.
هنگامى كه نزد پيامبر سخن از حريص بر دنيا به ميان آمد فرمود:
«رب اشعث اغبر مشرد فى الاسفار مطعمه حرام و ملبسه حرام و غذى بالحرام يرفع يديه فيقول: يارب يارب فانى يستجاب لذلك؟» «17»
چه بسا پريشان موى غبار آلود دربدر در سفرها كه محل غذاخورىاش حرام و لباسش حرام و تغذيهاش حرام است و او به درگاه خدا دو دست برمىدارد و يا رب يا رب مىگويد، چگونه دعاى چنين كسى به اجابت برسد؟!
«من اشترى ثوباً بعشرة دراهم و فى ثمنه درهم حرام لم يقبل الله تعالى صلاته مادام عليه منه شيئ:» «18»
كسى كه لباسى را به ده درهم بخرد، و در ثمن آن لباس درهمى از حرام باشد، تا زمانى كه چيزى از آن حرام در آن لباس است خدا نماز نمازگزار درآن لباس را نمىپذيرد.
«كل لحم نبت من حرام فالنار اولى به:» «19»
هر گوشتى كه از حرام روئيده شود، آتش به آن گوشت سزاوارتر است.
«من اصاب مالا من مأثم فوصل به رحما او تصدق به او انفقه فى سبيل الله جمع الله له ذلك جميعاً ثم قذفه فى النار:» «20»
كسى كه از طريق گناه و كسب غير مشروع به مالى برسد، و با آن مال صله رحم به جاى آورد، يا صدقه بپردازد، يا در راه خدا انفاق نمايد، خدا همه آن امور را براى وى جمع كرده سپس او را به آتش دورخ پرتاب كند.
حضرت باقر (ع) از رسول خدا روايت مىكند:
«العبادة سبعون جزءً افضلها طلب الحلال:» «21»
عبادت و بندگى در پيشگاه حق هفتاد جزء است برترين جزء آن دنبال حلال رفتن است.
و نيز حضرت صادق (ع) از پيامبر روايت كرده:
«ان اخوف ما اخاف على امتى من بعدى هذه المكاسب الحرام و الشهوة الخفيته و الربا:» «22»
ترسناكترين چيزى كه پس از خود بر امتم از آن مىترسم اين كسبهاى حرام، و شهوت پنهانى و ربا است.
امام صادق (ع) مىفرمايد:
«اذا كتسب الرجل ما لا من غير حله ثم حج فلى؟؟ نودى لا لبيك و لا سعديك، و ان كان من حله نودى لبيك و سعديك:» «23»
هنگامى كه مرد ثروتى را از طريق غير حلال به دست آورد سپس به حج رود و تلبيه بگويد، به او پاسخ دهند لا لبيك و لا سعيديك، و اگر حج را با مال حلال انجام داد در پاسخ تلبيهاش گويند: لبيك و سعديك.
شبى از بخش اخبار علمى رسانههاى خبرى شنيدم كه دانشمندان ثابت كردهاند معتادان به مشروبات الكلى تا هفت نسل خود را در معرض آثار منفى الكل قرار مىدهند، با شنيدن اين خبر به روايت زير كه در كتاب شريف كافى از حضرت صادق نقل شده و نشانگرمعجزه علمى امام ششم است بيش از پيش يقين پيدا كرده و برايم شگفت آور و نسبت به حرام خواران به طور جدى اعلام خطرى سنگين به نظر رسيد:
«كسب الحرام يبين فى الذريه:» «24»
به دست آوردن مال حرام و لقمه غير مشروع، و خوردن آنچه كه ممنوع و غير مجاز است، آثارش را در نسل آن آشكار مىكند.
غزالى از ابن عباس درباره آثار حرام روايت مىكند كه ابن عباس فرموده:
«لا يقبل الله صلاة امرى فى جوفه حرام:» «25»
خداوند نماز كسى كه در شكمش حرام باشد قبول نمىكند.
از سهل بن عبدالله شوشترى روايت شده:
«لا يبلغ العبد حقيقة الايمان حتى يكون فيه اربع خصال:
اداء الفرائض بالسنة، واكل الحلال بالورع، واجتناب النهى فى الظاهر و الباطن و الصبر على ذلك الى الموت:» «26»
عبد به حقيقت ايمان نمىرسد مگر به چهار خصلت آراسته شود:
فرائض را هماهنگ با سنت رسول الهى به جاى آورد، و با حفظ پارسائى از مال حلال استفاده كند، و در آشكار و نهان از حرام بپرهيزد، و بر اين امور تا لحظه مرگ پايدارى كند.
به خواست حق در آيه 173 سوره بقره كه به برخى از محرمات اشاره شده در رابطه با خوردن حرامها و آثار شومش در جسم و جان و اين كه سبب محروميت از سعادت دنيا و آخرت است بحث مفصلى خواهد آمد.
در زمينه اجتناب از حرام و بلكه احتياط از شبهه، و بالاتر از آن قناعت به قدر ضرورت از حلال، بايد از زندگى اولياء الهى و عارفان آگاه، و صديقين درس و پند گرفت.
حكايت شگفتانگيز على بن معبد
على بن معبد مىگويد در خانه شخصى به نام بكر نشسته بودم، كاغذى با مركب روان و سياه نوشتم، خواستم خاك نرمى از ديوار خانه برگيرم و روى نوشته بپاشم تا خشك شود، پيش خود گفتم: ديوار مال من نيست و تصرف در آن جايز نمىباشد، سپس گفتم خاك ديوار مگر چقدر است و چه ارزشى دارد؟ به اندازه نياز از ديوار خاك گرفتم و روى نوشته ريختم، چون به خواب رفتم شخصى را ديدم ايستاده مىگويد: فردا گفتار خود را گفتيد خاك ديوار چقدر است و چه ارزشى دارد خواهيد دانست! «27»
ابن عمر و كار با ارزش او
از ابراهيم بن هاشم به سند صحيح روايت شده كه محمد بن عمير مردى بزاز بود، بر اثر حوادث روزگار ثروتش نابود شد و دچار تهيدستى شديد گشت.
در عين تهيدستى ده هزار درهم از شخصى طلب داشت، مديون خانهاش را به همان قيمت فروخت و پول خانه فروخته شده را درب خانه محمد بن ابى عمير آورد، محمد بن ابى عمير از خانه بيرون آمد و گفت: آنچه آوردهاى چيست؟ مديون گفت: اين طلبى است كه از من دارى به او گفت: اين مال از طريق ارث به تو رسيده مديون گفت نه محمد بن ابى عمير گفت:
به تو بخشيدهاند گفت: نه اين پول خانه من است كه آن را فروخته و بابت طلب تو برايت آوردهام تا از مديونى درآيم محمد بن ابى عمير گفت: ذريح محاربى از حضرت صادق (ع) برايم روايت كرد كه انسان به خاطر قرضى كه به مردم دارد نبايد خانه مسكونى خود را از دست بدهد، پولها را بردار و برو من به چنين پولى نياز ندارم سوگند به خدا در اين زمان به يك درهم نيازمندم ولى يك درهم از اين پول را كه مورد رضاى خدا و امام معصوم نيست نمىپذيرم! «28»
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- نبأ 11.
(2)- بقره 198.
(3)- محجة البيضاء ج 3 ص 139.
(4)- كافى ج 5 ص 78.
(5)- محجة البيضاء ج 3 ص 140.
(6)-
(7)- كافى ج 5 ص 80.
(8)- كافى ج 5 ص 72
(8)- كافى ج 5 ص 78.
(9)- محجة البيضاء ج 3، ص 146.
(10)- بقره 188.
(11)- نساء 10.
(21)- مائده 41- 42.
(31)- مجمع الزوائد ج 10، ص 291.
(41)- محجة البيضاء ج 3، ص 203.
(15)- محجة البيضاء ج 3، ص 204.
(16)- الدر المنثور ج 1، ص 167.
(17)- الترغيب و الرهيب ج 2، ص 546.
(18)- محجة البيضاء ج 3، ص 204.
(19)- محجة البيضاء ج 3، ص 204.
(20)- الترغيب و الرهيب 2، ص 548.
(21)- كافى ج 5، ص 78.
(22)- كافى ج 5، ص 124.
(23)- محجة البيضاء ج 3، 206.
(24)- كافى ج 5، ص 124.
(25)- محجة البيضاء ج 3، ص 207.
(26)- محجة البيضاء ج 3، ص 207.
(27)- محجة اليضاء ج 3، ص 214.
(28)- من لايحضره الفقيه 262.
مطالب فوق برگرفته شده از:
کتاب : تفسير حكيم جلد پنجم
نوشته : استاد حسین انصاریان
منبع : پایگاه عرفان