سخنرانی استاد انصاریان در چهاردهمین همایش بانوان قرآن پژوه
( )عناوین این سخنرانی
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شویدبسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین صلی الله علی جمیع الانبیاء و المرسلین سلام علینا و علی عباد الله الصالحین.
شناخت قرآن عظمت قرآن، جایگاه قرآن، اهداف قرآن، بر تک تک مرد و زن واجب است. چرا که قرآن مجید و روایات اهل بیت در کنار آیات قرآن تامینکننده سعادت دنیا و آخرت انسان است، و اگر کسی قرآن را نشناسد، امکان تامین کردن سعادت دنیا و آخرت را ندارد.
درباره قرآن مجید خود قرآن برای شناساندنش آیاتی دارد، پروردگار مهربان عالم قرآن مجید را با صفت حکیم یاد کرده است، نازلکننده قرآن حکیم است، ان الله عزیز حکیم، بر وجود مقدسی که قرآن نازل شده پیغمبر عظیم الشأن مجسمه حکمت است، و مصداق اتم و اکمل حکمت است، ما درباره حضرت در چند آیه میخوانیم وَ يُعَلِّمُكُمُ اَلْكِتٰابَ وَ اَلْحِكْمَةَ ﴿البقرة، 151﴾، درباره حکمت میخوانیم وَ مَنْ يُؤْتَ اَلْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً ﴿البقرة، 269﴾.
خب به پیغمبر اکرم حکمت عنایت شده و پیغمبر اکرم هر دانشی، هر بینشی، هر معرفتی به او داده شده تبدیل به عینیت کرده سراپای وجود او، قلب او، عقل او، و روح او حکمت است.
قرآن مجید هم حکیم است، خدای حکیم قرآن حکیم را بر پیغمبر حکیم نازل کرد، برای چه؟ برای اینکه یک جامعه حکیمی در پرتو این کتاب به وجود بیاید، در ترجمه حکیم بعضیها فرمودند حکیم یعنی استوارکار، یعنی انسانی که تمام کارهایش بتن آرمهای است، مبنا دارد، اصل دارد، دلیل دارد، برهان دارد، خیر دارد، منفعت دارد، خب من اگر یک مرد یا یک زن غیرحکیمی باشم عبدالله نیستم، امت پیغمبر نیستم، عامل به قرآن کریم نیستم.
اینها مسائلی است که به طور جد همه باید بدانیم و همه باید این مسائل را به دیگران که نمیدانند انتقال بدهیم. جامعه اگر جامعه حکیمی باشد در آن جامعه نیروی انتظامی و کل دادگاهها و دادگستریها بیکار میشود، در جامعه حکیم زندان معنا ندارد، در جامعه حکیم معنی ندارد دختری بیشوهر بماند، پسری بیزن بماند، در جامعه حکیم فقر و مسکنت به وجود نمیآید، معنی ندارد به وجود بیاید در جامعه حکیم همه بیدار زندگی میکنند، همه مصداق وَ تَعٰاوَنُوا عَلَى اَلْبِرِّ وَ اَلتَّقْوىٰ ﴿المائدة، 2﴾ هستند. همه مصداق عبدالله به معنای واقعی کلمه هستند.
لذا خود قرآن و ائمه طاهرین و پیغمبر اکرم که حدود دویست و هفتاد و چند سال وجود فیزیکی بین جامعه اسلامی داشتند همه پافشاریشان بر این بود که مرد و زن اهل تلاوت قرآن بشوند نه فقط اهل قرائت، اَلَّذِينَ آتَيْنٰاهُمُ اَلْكِتٰابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاٰوَتِهِ أُولٰئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ ﴿البقرة، 121﴾. آنهایی که حق تلاوت را رعایت میکنند مومن واقعی به قرآن آنان هستند.
راغب اصفهانی که شما پژوهشگران با کتاب المفردات حتما آشنایی دارید مسئله تلاوت را مرکب از سه حقیقت میداند، قرائت، فهم، و عمل، آن مرد و زنی که اهل قرائت هستند یعنی اهل شناخت آیات هستند و اهل تدبر و فهم آیات هستند و اهل عمل به آیات هستند اولئک یومنون به، اینها مومن واقعی به قرآن مجید هستند و درجات قیامتی آنها طبق روایات اصول کافی جلد اول براساس همین ارتباط قرائتی و فهمی و عملی انجام میگیرد.
آنی که در دنیا هشتاد سال، هفتاد سال زندگی کرد و بیبهره از قرآن مجید بود درجهای ندارد، مقامی ندارد، جایی برای ارتقاء ندارد. یک گلایه شدید قرآن از بسیاری از مردم سر فهم قرآن است، أَ فَلاٰ يَتَدَبَّرُونَ اَلْقُرْآنَ أَمْ عَلىٰ قُلُوبٍ أَقْفٰالُهٰا ﴿محمد، 24﴾، این خیلی آیه سنگینی است، چرا در آیات قرآن تدبر نمیکنید؟ یعنی چرا در مقام فهم آیات برنمیآئید که آیات چی میگوید آیات چی میخواهد، آیات چه راهی را دارد نشان شما میدهد بعد میگوید آنهایی که اهل تدبر نیستند مرکز فهم وجودشان درش با یک قفل بسته نیست، اقفالها، اینها معلوم نیست چند تا قفل بر در فهم وجودشان زده شده است.
قرآن را نفهمیم و قرائت داشته باشیم از گمراهی قطعا در امان نخواهیم بود. وقتی امیرالمومنین علیه السلام ظاهرا با پسرعمویشان ابن عباس در کشتههای خوارج نهروان داشتند گشت میزدند، به ابن عباس فرمودند آن صدای قرآنی که دیشب شنیدی و ایستادی برای گوش دادن من صدایت کردم راهت را ادامه بده، چه آیهای را قاری داشت میخواند؟ گفت داشت میخواند امن هو قانت آنائ اللیل، امام پای مبارکشان را کنار شانه یک کشته خوارجی زدند فرمودند این قاری دیشب است، دیشب نیمه شب قرآن میخواند امروز در روز آمده علی را بکشد. وقتی آدم قرآن را نفهمد حالا علی را گیر نیاورد اهداف علی را میکشد، اهداف سید الشهدا را میکشد.
گاهی در فرودگاهها مردم، خانمها، سلام میکنند و رد میشوند گاهی هم بعضی از خانمهایی که خیلی هم بدحجاب هستند با اینکه من سرم پایین است میگویند ما منبرهای شما را مخصوصا شبهای احیا را گوش میدهیم، همسر من میرود دنبالشان میگوید خب منبر گوش میدهید این شکل و قیافهای که دارید این که ضد قرآن است، این که ضد اهل بیت پیغمبر است، این که ضد زندگی صدیقه کبری است شما چه گوشی به قرآن میدهید؟
قرآن میگوید بعضی از گوشها گوش حیوانات است، صدا میشنوند نه مفهوم را، نه حقیقت را، فقط صداست صدا رد میشود به گوششان میخورد، صدای قرآن باید از گوش رد بشود بیاید طرف عقل، بیاید طرف قلب، و تحقق عملی پیدا بکند، این باید در جلسات قرائت قرآن و در جلسات مذهبی تحقق داده بشود.
کل جلسات مذهبی را باید جهت داد به طرف علم، به طرف معرفت، این خیلی آسیب سنگینی است که یک واعظ درسخوانده حوزه دیده را کم هم نیست این جلسات در تهران و در شهرستانها چون من با همه ایران سروکار دارم همه جا شنیدم، و گاهی دیدم یک عالم زحمتکشیده درسخوانده به درد خوری را دعوت میکنند تهران دهه عاشورا، صفر، مردم بیرون موج میزنند، جوانها موج میزنند که زودتر شرّ این آخوند کنده بشود بیاید برود هجوم بیاورند پای مداح، چرا دین ما مداحمحور شد چرا؟ مداحی خوب است اما درکجا؟ چه مقدار؟ مداح چه معرفتی به مردم میدهد، چه شناختی به مردم میدهد، چه مقدار قدرت دارد مردم را با قرآن آشنا کند و زمینه عمل به قرآن را به وجود بیاورد.
من یک ذره مخالف مداحی نیستم، اما جایگاه مداحی نباید در کشور ما این باشد که یک عالم درسخوانده را دفع بکند فضایش، و شعر را به جای علم بنشاند و ما علمناه الشعر و ما ینبغی له، قرآن است تامینکننده خیر دنیا و آخرت است، تامینکننده سعادت دنیا و آخرت است، پیغمبر اکرم از یک دهاتی ایرانی با چی سلمان درست کرد؟ خب با همین قرآن، از یک دهاتی بیابانگرد گمنام ربزهای با چی ابوذر ساخت؟ باهمین قرآن، از یک سیاه حبشی بیسواد با چی بلال ساخت؟ بلال درست کرد؟ با همین قرآن.
از سمیه و یاسر بیسواد که زن کنیز بود و مرد هم غلام زرخرید، چگونه پیغمبر اکرم این زن و این غلام را، این کنیز را و این برده را به اوج کمالات انسانی و اخلاقی رساند که با از عسل شیرینتر حاضر شدند هر دو زن و شوهر جانشان را در راه خدا فدا بکنند با همین قرآن، امیرالمومنین مالک اشتر را چگونه ساخت؟ امیرالمومنین چهرههای برجسته دور خودش را با چی ساخت؟ ابوحمزه ثمالی عناصر شخصیتش را ائمه ما با چی ساختند؟
ذکریا بن آدم با چی ساخته شد؟ این چهرههای برجسته صفوان بن یحیی را حضرت کاظم و حضرت رضا و حضرت جواد با چی ساختند که بعد آمدند گفتند کان اوثق اهل زمانه، مطمئنتر از او در این دوره وجود ندارد با قرآن مجید، خب قرآن را باید شناخت، به قرآن باید معرفت پیدا کرد این بالاترین علم است علم شناخت قرآن، قرآن معدوة الله است، سفره پروردگار است که ما انسانها را لایق دیده این سفره پرنعمت را که غذای عقل و غذای قلب و غذای اخلاقی و غذای عمل صالح در آن است برای ما پهن بکند.
قرآن مجید بالاترین و اعظم نعمت خدا به بندگانش است. شما فقط در کشور خودمان ببینید اگر مردان، زنان درصد بالایی الان فقط به آیات حجاب عمل میکردند فقط، چقدر فساد کم میشد، من با نامههایی که در این پنجاه سال داشتم با گفتگوهایی که داشتم، با اختلافاتی که بهم مراجعه شده، خدا شاهد است درصد بالایی از به هم خوردن خانوادهها، به طلاق کشیدن خانوادهها را ریشهاش را در همین بیحجابی دیدم.
مرد بیرون زیباتر از زن خودش را صد تا میبیند خب عشق و علاقهاش سرد میشود به همسرش، همسر از دست میرود، بچهها بدون پدر یا بدون مادر میشوند، من این جمله را از کسانی که خودشان پای منبر مرحوم آیت الله شاه آبادی در مسجد جامع تهران بودند شنیدم نه یکی نه دو تا.
خانه ما در خیابان خراسان بود، از بچگی هنوز مریدهای مرحوم شاه آبادی زنده بودند یکیش هم پدرخانم خودم بود که هم نمازش میرفت، هم منبرش را میشنیدند وقتی رضاخان به این آیه شریفه حمله کرد و گفت نباید حجاب در کشور باشد مرحوم شاه آبادی آمد کنار منبر ایستاد میلرزید، اشک میریخت، گفت مردم با این کاری که این دهاتی کرد کمر بیست و چهار هزار پیغمبر را شکست، خب به همین یک دانه آیه اگر عمل میشد شما خانمها از همین الان باید این دختر چهار پنج ساله را با حجاب واقعا آشنا بکنید، فکر نکنید یک دختر پنج شش ساله چون مکلف نیست حالا یک موهای زیبایی ازش شانه بکنید و یک لباس خوشگلی بهش بپوشانید و یک دامن کوتاه، این تحریکآمیز نیست، نخیر هست و مردها را به گناه میکشاند.
حساب بکنید ما چقدر کمبود عمل به آیات قرآن را داریم، به آیات اقتصادی، به آیات اخلاقی، به آیات حجاب و به آیات روانی قرآن مجید، خیلی مسئله مهمی است. من خیلی علم سیاست نخواندم وارد هم نیستم از باب مثل میگویم، میگویم حالا من رای نیاوردم در یک جریان انتخاباتی، مردم رای ندادند آدم خوبی هم هستم خدمتگزار هم بودم، درستکار هم بودم، امین هم بودم، عالم هم بودم رای نیاوردم، خب من اگر اهل قرآن باشم این دو تا آیه به من آرامش میدهد.
وَ تِلْكَ اَلْأَيّٰامُ نُدٰاوِلُهٰا بَيْنَ اَلنّٰاسِ ﴿آلعمران، 140﴾، قرآن میگوید صندلی همیشه دست یک طایفه نیست من دارم میگردانم مسائل را بین بندگان، خب یک روز دست من بوده حالا دست رفیقم باشد حرف ندارد، ایراد ندارد، یا به این آیه اگر تکیه داشته باشم، قُلْ لَنْ يُصِيبَنٰا إِلاّٰ مٰا كَتَبَ اَللّٰهُ لَنٰا﴿التوبة، 51﴾، جز آنچه خدا برای ما رقم زده به ما نمیرسد، حالا خدا برای من رقم زد که هیچ منبری من را دعوت نکنند، دیگر گلایه ندارد، داد ندارد فریاد ندارد، علاوه بر آیات قرآن خب من دارم میبینم رهبر انقلاب دارند به مردم تبریک میگویند، دارند میگویند در انتخابات دورههای مختلف تقلبی که ادعا میکند نشده، آن وقت من چرا باید بیایم خوراک برای دشمن درست بکنم؟ من اگر اهل قرآن باشم آرام آرام هستم، رای ندادند به سلامت دعاگوی مردم هستم میروم یک گوشه دیگر خدمت میکنم دیگرداد ندارد، فریاد ندارد، مقاله ندارد، ناراحتی ندارد، کوبیدن ندارد، ادعای تقلب ندارد، همه اینها برای کمبود قرآن در زندگی ماست، برای کمبود قرآن در برنامههای ماست، برای کمبود قرآن در اخلاق ما و در اندیشه و افکار و رفتار ماست. شناخت قرآن، فهم قرآن، عمل به قرآن میشود تلاوت.
اَلَّذِينَ آتَيْنٰاهُمُ اَلْكِتٰابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاٰوَتِهِ أُولٰئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ. زیاد من مزاحمتان نشوم، همینجور که جناب آقای قرائتی فرمودند رسول خدا هم منبرها و سخنرانیهایشان خیلی کوتاه بوده، در طول بیست و سه سال مفصلترین سخنرانیشان غدیر بود و پنج بار هم در منا و در عرفات، خداوند به همه ما توفیق فهم قرآن، عمل به قرآن، شوق عمل به قرآن را زیادتر و بیش از پیش عنایت بفرماید و السلام علیکم و رحمة الله.