لطفا منتظر باشید

شب پنجم

(یزد هیئت خادمین شهدای گمنام امیر چخماق)
صفر1437 ه.ق - آذر1394 ه.ش

عناوین این سخنرانی

با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید

 

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.

کلام به اینجا رسید که ثروت و مال مجرای دو مسئله است، علت مجرای دو مسئله بودنش خود مال نیست، ثروت نیست، این دو مجرا را انسان باز می‌کند، یکی مجرای رحمت خاص پروردگار است، و یکی هم مجرای ورود شیطان با فرهنگش است. کتاب خدا تقریبا در سی جزء قرآن هر دو مجرا را و آثارش و محصولاتش را بیان می‌کند. یکی از آیات که بیانگر این معناست که ثروت مجرای ورود شیطان و فرهنگ شیطان به زندگی ثروتمند است آیه شصت و چهارم سوره مبارکه اسراء در جزء پانزدهم قرآن کریم است.

البته آیه را به آسانی نمی‌شود معنا کرد، آیه فوق‌ العاده آیه سنگین و پرباری است، و یکی از مهم‌ترین هشدارهای پروردگار عالم به مردم است، در هر دوره‌ای، در هر عصری، تا جایی که در توان من است که توان محدودی است توان کمی است، من آیه را که برایتان توضیح دادم فکر می‌کنید این آیه امروز نازل شده و پروردگار مهربان عالم قوی‌ترین هشدار را دارد به مردم روزگار ما می‌دهد، پروردگاری که خیرخواه است، پروردگاری که رعایت‌کننده مصلحت مردم است، پروردگاری که به مردم محبت دارد، عنایت دارد، و پروردگاری که در قرآن مجید بیان کرده دوزخ رفتن شما را رضایت ندارم، البته علت را بیان می‌کند ولی نتیجه این است که من جهنمی شدن شما را مطلقا رضایت ندارم ان الله لا یرضی لعباده الکفر.

البته این جواب یاوه‌گویی‌های خیلی‌ها هم هست که یاوه‌گویی‌شان را در قرآن هم نقل می‌کند. اگر خدا نمی‌خواست ما گناه نمی‌کردیم، اگر خدا نمی‌خواست ما معصیت‌کار نمی‌شدیم، اگر خدا نمی‌خواست ما ظالم نمی‌شدیم، این که اینگونه شدیم خواست خدا بوده این یک دروغ بزرگی است، که در طول تاریخ به خدا بستند، یک تهمت است، یک افتراء است، صریحا دارد در قرآن می‌گوید من ناسپاسی شما را، کفر شما را، بدی شما را، گناه کردن شما را، و نهایتا جهنم رفتن شما را راضی نیستم، چطور می‌شود آن وقت به گناه من راضی باشد؟ راضی باشد به گناهم و راضی نباشد بروم جهنم این که تناقض است.

در مقدمه آیه که فوق العاده پربار است و قابل بحث است، دو مطلب را باید از کتاب خدا عرضه کنم، خداوند مهربان در قرآن مجید دو نوع ولایت، دو نوع سرپرستی، و دو نوع کارگردانی را مطرح کرده است، یکی ولایت خودش است که البته منظور از این ولایت که در این بحث من برایتان عرض می‌کنم ولایت تشریعی است نه ولایت تکوینی، ولایت تکوینی که بر ظاهر و باطن کل هستی دارد حکومت می‌کند و ما هم زیر چتر ا ین ولایت تکوینی بالاجبار قرار داریم، این که در طول هفتاد سال سه میلیارد بار قلب گوشتی ما بسته می‌شود و باز می‌شود برای اینکه خون را به تمام اعضای بدن ما و سلو‌ل‌ها برساند و خون کثیف را جمع بکند این محصول ولایت تکوینی حق است. و ما در این زمینه هیچ اختیاری نداریم نمی‌توانیم قلب را یک کاری بکنیم تندتر بزند، کندتر بزند، در این هفتاد سال یک استراحتی بکند دست ما نیست، ولادت ما دست ما نبوده، بزرگ شدن بدن ما دست ما نبوده، جوان شدن و پیر شدن و مردن ما دست ما نیست این را می‌گویند ولایت تکوینی یعنی کارگردانی که انسان در او هیچ دخالتی ندارد و نمی‌تواند هم دخالت داشته باشد، این ولایتی که عرض می‌کنم ولایت تشریعی است که نشات گرفته از ربوبیت پروردگار است یعنی حق ارائه مجموعه‌ای از قوانینی که به سود دنیا و آخرت ماست به سود فرد ماست، به سود خانواده ماست، به سود جامعه ماست، به سود اقتصاد ماست، به سود معاشرت و اخلاق ماست، و به سود آخرت ما حق پروردگار عالم است. که جلوه این ولایت تشریعی نبوت است، جلوه این ولایت تشریعی امامت است، که جریان دارد تا روز قیامت، تا روز محشر، این ولایت تشریعی که حق پروردگار است شایسته است به این که بندگانش این ولایت تشریعی را قبول بکنند، یعنی عاشقانه عاقلانه، حکیمانه، اعلام بکنند که ما مجموع قوانین تو را که در قرآن در نبوت در امامت، در فقاهت، تجلی دارد قبول داریم، علم هم می‌کنیم.

از طرف ما معنی‌اش این است که خدایا ما خود را در اختیار تو قرار دادیم و زیر بار هیچ فرهنگی نخواهیم رفت، اگر روزی صد تا فرهنگ هم اختراع بشود، ما دست از ولایت تشریعی تو برنمی‌داریم، چون تشریع حلال و حرام و قوانین حق توست، علتش این است که ما را خلق کردی، این حق برای کسی دیگر نیست، لذا کسی دیگر را در ارائه روش زندگی که ضد تو باشد دزد می‌دانیم، غاصب می‌دانیم، خلافکار می‌دانیم، ظالم می‌دانیم، نمی‌خواهم حالا این اسم‌های آلوده را روی منبر ببرم حداقل من خودم با اینکه طلبه هستم و به قول مردم دروس قدیمه خواندم که این هم حرف بیهوده‌ای است چون اسلام همیشه زنده است، همیشه برای همیشه است و هر روز هم برای هر روز است، علوم قدیمه یعنی چی؟ اسلام سازنده مردم است، با بهترین قوانینی که تا قیامت بالای دستش نمی‌آید، پس یک آخوند شیعه و مردم شیعه همیشه برفراز تمام فرهنگ‌ها و قوانین حرکت می‌کنند اگر جهان بهتر از ما را دارد ارائه بدهد ما ترسی از جهان نداریم من در بیست و چند کشور اروپایی و شرقی و در کشورهای اسلامی اهل سنت با روسای مذاهب متعددی ملاقات داشتم، در خود واتیکان که یک دولت مستقلی است د ر دل ایتالیا، من با وزیر دیالوگ پاپ با معاونش، با مدیر دفترش، یک ساعت و نیم درباره فرهنگ شیعه حرف زدم، والله حرفی نداشتند به من بزنند فقط گوش دادند و گفتند متشکریم، اگر بهتر از ما را داشتند وزیر پاپ به من می‌گفت ما بهترش را داریم این هم بهتر، بعد هم چند تا کتاب به زبان اروپایی بهشان دادم گفتم تا هر وقت  دلتان می‌خواهد مطالعه بکنید حرفی دارید این آدرس من در قم این سایت من، این هم موسسه من، تا حالا جوابی ندادند چون ندارند.

شما از فرهنگ خودتان خیلی خبر ندارید، ا گر شما هم اهل مطالعه بودید می‌یافتید که فرهنگ شیعه که قرآن و اهل بیت است، مافوق ندارد، چون یک فرهنگی است عالمانه، حکیمانه، همراه با دلیل، و همراه با علم و همراه با بستر محبت و عاطفه، شیعه فقط با منافق و کافر جنگ دارد ولی با مردم بی‌دین دیگر حرف دارد، ولی با مردم لائیک حرف دارد، ولی با زرتشتی و گاوپرست هند حرف دارد، ولی با یک میلیارد مسلمان غیرشیعه حرف دارد، با مسیحیت حرف دارد با یهودیت حرف دارد، با  کمونیست حرف دارد و آنها نسبت به ما هیچ حرفی ندارند خالی هستند، پوک و پوچ هستند.

من با مهم‌ترین رئیس دانشگاه گریگوریان مکتب کاتولیک که به پنج زبان عین زبان مادری مسلط بود ملاقات داشتم، یک ساعت اینها ملاقات‌هایشان یک ربع و ده دقیقه است ولی نمی‌توانستند در کنار فرهنگ الهی مقاومتی بکنندو بحث را خاتمه بدهند چنان مجذوب مسائل فرهنگ الهی که در قرآن و اهل بیت تجلی دارد می‌شدند که گاهی از یک ساعت هم بیشتر طول می‌کشید، من وقتی حرفم با رئیس دانشگاه گریگوریان تمام شد زنگ زد به معاونش گفت نشان علمی دانشگاه را برای ایشان بیاور ایشان را من نمی‌توانم بگویم عالم، این آدم یک کتابخانه سیار است.

در خود پاریس با یک کشیش کلیسای باسواد چهار ساعت بحث کردم بعد از تمام شدن بحث دستش را گذاشت روی کاناپه بلند شود گفت من شیعه شدم و در دلم اسم خودم را  گذاشتم محمد، با یک استاد فوق تخصص انرژی هسته‌ای کانادا پنج ساعت راجع به تشیع صحبت کردم من را بغل گرفت و بوسید و شیعه شد، با مفتی اعظم ترکیه درباره تشیع صحبت کردم فقط مات‌زده من را نگاه کرد، با برهمنی‌ها صحبت کردم با زرتشتی‌ها صحبت کردم با علمای یهود صحبت کردم، اینها همه نوار دارد سفرنامه دارد، چاپ شده فیلم د ارد چیزی نیست که کسی بتواند انکار بکند، دیگر اسمش را  نگذارید علوم قدیمه دانش ما آخوندها اسمش را بگذارید جدیدترین علم در هر روزگاری، جدیدترین علم، من به اندازه علمی که در قم خواندم آیه را برایتان توضیح می‌دهم دو ولایت در قرآن مطرح است ولایت تشریعی حق و ولایت تشریعی شیطان. خیلی هم آشکار این دو ولایت بیان شده.

الله به به، اینهایی که گاهی با شنیدن قرآن یا فرمایشات امیر المومنین درجا سکته می‌کردند مثل همام بن شریح می‌مردند من حق بهشان می‌دهم یعنی چنان قرآن، و کلام اهل بیت دلشان را تسخیر می‌کرد که قلب دیگر طاقت نمی‌آورد و از کار می‌افتاد در درس حاج ملا هادی سبزواری در چهل سال در سبزوار نبیره‌اش به من گفت که از علمای بزرگ بود و فیلسوف بود می‌گفت در درس پدربزرگم در مسائل توحید نزدیک به چند نفر مردند، و یکیشان چنان تحت تاثیر قرار گرفت که دیگر متوجه نبود ناله‌زنان رفت روی پشت بام مدرسه با  کله خودش را انداخت پایین، متوجه نبود مست کرده بود.

خود حاج ملا هادی سر درسش وقتی که به توحید به معنا الخاص رسید یک مقدار که صحبت کرد گفت ببندید کتابهایتان را ببندید و همانجا از دنیا رفت.

الله ولی الذین امنوا یخرجهم من النور، چرا؟ چون انسان با انصاف، انسان مرد، انسان عاقل، وقتی فرهنگ پروردگار را می‌بیند و قوانین تشریعی الهی را اعلام می‌کند که من آمدم زیر چتر ولایت تو قرار گرفتم بیرون هم نمی‌آیم، هر مکتبی هم می‌خواهد اختراع بشود من با این عمر کم و کوتاه که عمری نیست و درس اندکم  تا حالا صد مکتب ایسم‌دار را دیدم، که چی می‌گویند، به خدا قسم مردم تمام این مکاتب ایسم‌داری که از قرن هجدهم تا الان پایه‌گذاری شده در اروپا امریکا و شوروی سابق بادکنک بادی است، هیچی نیست. با یک سوزن فرهنگ شیعه بادش خالی می‌شود چیزی ندارند.

اگر قرآن و اهل بیت نبود در دنیا حرف خوب وجود نداشت یعنی اگر با  چراغ بلند می‌شدی پنج قاره را می‌گشتی حرف خوب گیرت نمی‌آمد نصف خط نه یک خط، خب یک عده‌ای ا ین را دقت بفرمایید این خیلی مهم است یک عده‌ای مرد هستند، با وجدان هستند، با  انصاف هستند، با مروّت هستند، وقار دارند، آقایی دارند، به پروردگار می‌گویند عقل دادی، دیدم فرهنگت که شعاع ولایت تشریعی‌ات است، از همه مکتب‌ها بالاتر است من برای تو، جایی دیگر نمی‌روم خب این زیر چتر ولایت رحمت فیوضات، الطاف، احسان پروردگار قرار می‌گیرد و خداوند متعال او را زیر چتر حفاظت خودش نگه می‌دارد حالا دو هزار تا ماهواره هم بالای سرش باز کنند متنفر است، حالا مثل یوسف ده تا زن زیبای جوان عشوه‌گر طناز را هفت سال هشت سال بینداز به جانش دیو می‌بیند، زیبا نمی‌بیند چون چشمش به دلش وصل است دلش به خدا، اگر یوسف زلیخا را خوشگل می‌دید تن می‌داد به او، یوسف زلیخا را یک آدم جهنمی بسیار بدقیافه دم‌دار سم‌دار بدشکل تنفرآور می‌دید که بهش می‌گفت معاذ الله من زیر چتر مولایم پروردگارم کاری به کار تو ندارم.

این برای مردم مومن که خودشان را به خدا واگذار کردند با مردانگی و وقار و ادب و کرامت، اما اکثر مردم جهان این ولایت تشریعی پروردگار را نخواستند، به اختیار خودشان، این دقایق را اگر عنایت نکنید آیه خوب معنی نمی‌شود نخواستند، عملا اعتقادا، لسانا، قلما، اعلام کردند نمی‌خواهیمت، قبولت نداریم، نهایت حرفی که زدند که یاوه‌ترین حرف تاریخ است گفتند وجود نداری و نیستی، اینها کجا قرار  گرفتند؟

ما جای سومی در این عالم هستی نداریم به هیچ عنوان، ما دو جا داریم یا عرصه ولایت الله است، یا عرصه ولایت ضد الله است، که اسمش شیطان است اسم عامش، وقتی که ولایت حق را نخواستند خودشان به انتخاب خودشان نخواستند خدا را و به اختیار و انتخاب خودشان ابلیس را فرهنگش را خواستند، خب زیر چتر ولایت او قرار گرفتند و آغوششان را در همه  امور برای شیطان باز کردند و راهش دادند آنها  مجرای رحمت و ولایت تشریعی را خودشان باز کردند اینها هم مجرای ورود شیطان را خودشان، حالا  حرف خدا با شیطان چیست، با هر شیطانی. در هر لباسی و در هر شکلی و با هر فرهنگی. چون آنهایی که  گفتند خدایا نمی‌خواهیمت زوری که نیست خدا هم می‌گوید خب من هم شما را نمی‌خواهم. می‌گویم نمی‌خواهیم بهشتت را  نمی‌خواهیم آخرتت را نمی‌خواهیم، انبیائت را نمی‌خواهیم امامان را نمی‌خواهیم، خب می‌گوید نمی‌خواهید من هم شما را نمی‌خواهم و من کاری به کار شما ندارم شما ولایتتان با شیطان است، حالا به شیطان می‌گوید به شیطان هر روزگاری، به شیطان هر زمانی، به شیطان در هر لباسی، آیه از اینجا شروع می‌شود.

وَ اِسْتَفْزِزْ مَنِ اِسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ ﴿الإسراء، 64﴾، خیلی مرید در اختیارت است، امروز از هفت میلیارد جمعیت جهان بالای شش میلیارد و نیم مرید شیطان هستند و زیر چتر ولایت شیطان، چون شیطان گفت همه را  گمراه می‌کنم خدا هم با فرستادن صد و چهارده کتاب و بعثت صد و بیست و چهار هزار پیغمبر و آوردن دوازده امام حجت را به همه  تمام  کرده، یعنی راه هدایت را باز کرده است حالا اگر کسی نمی‌خواهد خب خدا هم او را نمی‌خواهد به شیطان می‌گوید.

با صوتت حرکت بده مریدانت را، تکانشان بده، که بیکار از گناه جنایت، ظلم، مخالفت با من، با انبیاء من نباشد، ولی شما بدانید که هر کاری هم بکنید از دسترس قدرت من نمی‌توانید بروید بیرون، در حوزه حکومت و قدرت من است که هر غلطی دلتان می‌خواهد بکنید من انتقامم را از شما می‌گیرم و انتقام انبیا و ائمه و عالمان غریب را می‌گیرم ازتان، صوت یعنی چی؟ ما یک ندا داریم یک کلام داریم، یک الهام داریم، یک وحی داریم، صوت یعنی چی؟ به لغت عرب مراجعه کنید عرب واقعی مسلم ذات عرب جواب می‌دهد صوت یعنی صدایی که کم‌ترین سود و فایده‌ای در آن ریخته نشده است، صدای پوک، صدای پوچ، صدایی که برای آدم کار مثبتی نمی‌کند، صدایی که عقل را رشد نمی‌دهد، روح را تصفیه نمی‌کند، تربیت نمی‌کند، این صدا برای شیطان است  که متاسفانه شش میلیارد و نیم جهان و بیشتر حالیشان نیست که شیطان آنها را حیوان حساب کرده، فقط برایشان صدا درمی‌آورد که براندشان.

من نمی‌دانم ادب را می‌توانم رعایت بکنم در معنی صوت، صوت یعنی هین، برای راندن خر، هوش برای نگه داشتن خر، قرآن می‌گوید شیطان تمام کسانی را که آغوش برایش باز کردند و راهشان می‌دهد خر حساب کرده برای حرکتشان هین می‌کند، و هش هم نمی‌گوید نگهشان دارد، خب این صدا کجاست؟ صدا در همراه‌هایتان است، یعنی روی قلبتان است، همراهی که در جیب بغلتان است، صدا تا کنار رختخواب اتاق خواب از چند هزار کانالی که نود و نه درصدش در اختیار صهیونیست بین الملل است صدا، اثر هم دارد در آدم یعنی یک جوانی که بنشیند یک ده تا خواننده کاباره‌ای نیویورک و واشنگتن و تلاویو و لندن و وین با بدن نیمه عریان برایش بخواند تصنیف شعرهای محرک شهوات، این صداست، صوت است.

اما کلام خدا نور است، حق است، وَ أَنْزَلْنٰا إِلَيْكُمْ نُوراً مُبِيناً  ﴿النساء، 174﴾، اما کلام انبیاء حق است، کلام ائمه طاهرین حق است، این سخنانی که الان دارید می‌شنوید متکی به قرآن و روایات است حق است، اینها شما را از خطر حفظ می‌کند اینها عقل را رشد می‌دهد، اینها شما را از گناه برمی‌گرداند، اینها مال شما را اصلاح می‌کند، اینها زن و بچه‌تان را در مصونیت می‌برد با صدایت مریدهایت را تکان بده چون من دیگر کاری به کار مریدهایت ندارم، مریدهای من اهل ایمان هستند، که خودم دستشان را می‌گیرم و از همه تاریکی‌ها به سوی نور می‌برم، دهاتی ایرانی را می‌آورم تبدیل به سلمان فارسی می‌کنم، چوپان گمنام بیابان‌گرد ربذه را می‌آورم تبدیل به ابوذر می‌کنم، غلام سیاه حبشی را می‌آورم تبدیل به بلال می‌کنم این صدای من است سخن من است.

با صدایت تحریک کن، و تحریکشان کن بلندشان کن، حالا که من را نمی‌خواهند تو را می‌خواهند خب بشنوند صدایت را و دنبالت بروند جهنم، وَ أَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَ رَجِلِكَ، تمام پیاده‌سوارت را، تمام پیاده و سوارت را، در هر کشوری، که کشور ما هم دارد شیطان هم ارتش پیاده دارد، اینهایی که بین مردم هستند و دائم خناس‌گری می‌کنند و وسوسه می‌کنندو مردم را از خدا و از ائمه و از این مجالس و از عالمان واجد شرایط نه از لباس، عالمان واجد شرایط دلسرد  و ناامید می‌کنند، اینها پیاده‌سوارهای شیطان هستند پیاده‌هایش هستند ارتش  سواره‌اش هم بالای سرمان چند هزار ماهواره است، تمام ارتش پیاده و سواره‌ات را بسیج کن و علیهم و بر ضد این بدبخت‌ها بتاز، علیهم یعنی بر ضدشان بتاز، هر کاری دلت می‌خواهد با مرید‌هایت بکن من انسان را آزاد آفریدم مریدهایت به انتخاب خودشان تو را برگزیدند، مریدهای من خدا هم به انتخاب خودشان من را قبول کردند.

وَ شٰارِكْهُمْ فِي اَلْأَمْوٰالِ وَ اَلْأَوْلاٰدِ، برو در ثروت ثروتمندان مریدت شریک شو و در اولادش، شرکت یعنی چی؟ یعنی نصف سرمایه را تو بگذار پنج میلیارد، نصفش هم یک ثروتمند غافل بگذارد بشود ده میلیارد با هم کاسبی کنید؟ نه این معنی شرکت در آیه نیست، شرکت کن یعنی بکششان به ربا، دزدی، غصب، خوردن ارث برادر و خواهر، همین که اینها را آلوده به حرام کردی این سهم شرکت تو که آلوده‌شان کردی همین که آنها دارند حرام می‌خورند این هم سهم شرکت آنها.

و الاولاد زنا را فراوان کن، شریک شو در اولادسازی مریدانت، حرامزاده زیاد بشود، یا نه اگر مریدت نخواست زنا بکند در کار بچه‌اش شریک شو، مرتب به مشاعرش فشار بیاور بچه‌اش را از پنج شش سالگی بردارد ببرد لندن و آلمان و امریکا بگذارد در پانسیون‌های مسیحیت و یهودیت تا یک دکتر بشود تا یک استاد بشود، یا بماند و بمیرد یا برگردد ایران یک چند هزار تا را دنبال خودش به جهنم بکشد و به آئین صهیونیستی این هم سهم شرکت تو در بچه‌هایشان یا تشویق به زنا و ساخت حرامزاده که سهم تو ایجاد زمینه زنا و حرامزاده هم سهم آن پدر بدبخت و زن بیچاره مفلوک که روز قیامت باید جواب خدا را بدهد که چرا نطفه و رحم را به نجس‌ترین نجاست‌ها که اولاد حرامزاده است آلوده کردند.

وَ شٰارِكْهُمْ فِي اَلْأَمْوٰالِ وَ اَلْأَوْلاٰدِ وَ عِدْهُمْ هی بشین سر گوششان بخوان که زندگی دیگر زندگی غرب، خانه‌سازی اروپایی و امریکایی، لباس مد  اروپا و امریکا، فکل مد اروپا و امریکا، آرایش مد اروپا و امریکا، نیمه عریان بیرون زدن برای زنان و دختران مد اروپا و امریکا چنان هم تسلط می‌دهد این فکر را که خواهران و مادران ما را که می‌بینندمی‌خندند، یعنی چادر مادران انبیاء، چادر مریم، چادر صدیقه کبری، چادر خدیجه، چادر زینب کبری چون قرآن حجاب را چادر می‌داند جلباب، حبیب من به زنانت دخترانت، زنان مردم مومن بگو جلابیبهن جلباب در لغت عرب یعنی شمدی که سراپای آدم را می‌پوشاند، می‌بینند می‌خندند، می‌گویند کلاغ سیاه‌ها را، یعنی چادر مادر انبیا و صدیقه کبری و زینب کبری را می‌گویند کلاغ سیاه. هی در گوششان بخوان متمدن زندگی کن، امروزی زندگی کن، مگر می‌شود آقا پدرجان، مادر من عروسی‌ام رادر هتل بگیرم زنها جدا مردها جدا، و دو دست مطرب نیاورم بزنند و مرد و زن با هم نرقصند دیگر امروز جدایی مرد و زن و نرقصیدن و بزن و بکوب را قبول نمی‌کنند دنیا دنیای دیگر شده، بخوان در گوششان

حرف خدا با شیطان تمام پایان آیه می‌فرماید وَ مٰا يَعِدُهُمُ اَلشَّيْطٰانُ إِلاّٰ غُرُوراً، تمام فرهنگ شیطان و وعده‌هایش مکر است، فریب است، حیله است، کلاه گذاشتن سرتان است در مال، در اولاد، در شکل زندگی، در شکل خانه سازی درست است؟ رودربایستی ندارد تا شصت سال پیش مردم خانه می‌ساختند ده تا هشت تا اتاق دور حیاط بغلی هم همینطور، آن بغلی هم همینطور، روبرویی هم همینطور، هیچ کس خانه هیچ کس را نمی‌دید اما الان از یک آپارتمان یک محله را می‌شود کنترل کرد در اتاق‌های مردم را  نگاه کرد، ناموس مردم را  نگاه کرد، دخترهای مردم را نگاه کرد، دریاوار هم که این نوع ساختمان‌ها را همه جای ایران جواز می‌دهند. در گوششان بخوان که کل زندگیشان را تبدیل به شکل زندگی یهود و نصاری کنند.

بعد هم بیایند بایستند نماز بخوانند بگویند غیر المغضوب علیهم وا لضالین، خدایا نه ما روش زندگی و مسلکمان مسیحی است نه یهودی اما  دروغ می‌گویند کل شکل مسیحیت و یهودیت است. این مجرای ورود شیطان، پول، مال، ثروت، که می‌آید ثروت  را تبدیل به انواع حرام‌ها می‌کند و می‌قبولاند به آدم.

خوش به حال شما مردان و زنان که از آمدنتان در این مجالس در طول دو ماه معلوم است که هنوز زیر چتر ولایت الله هستید، و معلوم است که هنوز مورد محبت خدا هستید و معلوم است که هنوز شیطان به شما دست اندازی نکرده نگه دارید این روش را و خوش به حال پدرانمان، مادرانمان، خوش به  حال آن زنانی که می‌مردند و معذبین در برزخ می‌آمدند به  کسانشان می‌گفتند ما در عذاب بودیم حالانیستیم چون خانمی را آوردند دفن کردند که تا حالا ابی عبدالله آمده دیدنش به احترام قدم حسین عذاب را به ما تخفیف دادند و خوش به حالشان  و خوش به حالتان.

 

 

 

 

برچسب ها :