روز دوم
(تهران مسجد المجتبی (ع))عناوین این سخنرانی
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.
یک مسئلهای که در باب جهان بعد که آخرین سفر انسان به آنجاست و در آنجا براساس اراده خداوند قدرت پروردگار، زندگی نیکان و مجرمان ابدی است همیشگی است، در قرآن مجید مطرح است مسئله یقین و باور و ایمان به جهان بعد است. البته قران مجید خیلی ساده و آسان مردم را دعوت نمیکند که به قیامت یقین داشته باشید، ایمان داشته باشید، بلکه از سوره مبارکه بقره که سوره دوم قرآن است تا جزء آخر قرآن یک سلسله دلیل اقامه میکند که راه باور کردن قیامت را برای مردم آسان کند.
دلائل قران در این زمینه مختلف است، گوناگون است، آیاتش هم کم نیست، برای نمونه یک آیهاش را برایتان قرائت میکنم که پروردگار عالم از وجود خود انسان دلیل گرفته است برای اینکه جهان بعد، قیامت، حتمی است، و قطعا برپا میشود.
دلیل پروردگار که از خود انسان گرفته و به انسان تحویل داده است این است که میفرماید أَنْشَأَهٰا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ ﴿يس، 79﴾. انشأها اول مرة معنیاش این است که شما انسانها یک روزگاری نبودید، هَلْ أَتىٰ عَلَى اَلْإِنْسٰانِ حِينٌ مِنَ اَلدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مَذْكُوراً ﴿الإنسان، 1﴾ نبودید که درباره شما صحبت بشود، خب کجا بودیم؟ که پروردگار میفرماید نبودید که درباره شما حرف زده شود، و این انشأها اول مرة چی میخواهد بگوید به ما که یک روزی نبودیم.
آن روزگاری که ما نبودیم یعنی موجود نبودیم مخلوق نبودیم، انسان نبودیم، خب روزی که نبودیم و موجود نبودیم آن روز ما چه وضعی داشتیم، قرآن مجید میفرماید خاک بودیم، همین خاکی که روی کره زمین است، خب شما یک روزگاری به صورت خاک مرده بودید، چه فعل و انفعالی ما در این خاک ایجاد کردیم از این خاک گیاه رویاندیم این گیاه سبز شد و دانه پیدا کرد و حبه پیدا کرد و حبوبات درست شد و سبزیجات درست شد، میوهجات درست شد از همین خاک، که صدها بار دیدیم هم از اولی که تهران بودیم در این منطقه دیدیم که اینجا محدوده کشاورزی بود، ده هکتار، پنج هکتار زمستان خاک مرده ریخته بود از اواسط اسفند تا خرداد همه چیز را رویاند، یک مقدار از این روییدنیها را گاو خورد، گوسفند خورد، بز خورد، دو جور غذا برای پدر و مادر ما از خاک تهیه شد، یکی همین حبوبات و سبزیجات و میوهجات بود یکی هم گوشت حلال دامها بود، که آنها گوشتشان را از همین گیاهان پیدا کردند، این پدر و مادر ما که خدا رحمتشان کند عروسی کردند دو جور غذا خوردند یکی روییدنیهای زمین را یکی هم همین گوشتهای حلال را، در درون پدران و مادران ما چه اتفاقات عظیمی افتاده که آدم وقتی در این کتابهای علمی میخواند ماتش میبرد. واقعا آدم ماتش میبرد که پروردگار عالم از غذاهای جویده هضم شده بدن پدرمن بین صلب و ترائب، نطفه را ساخت به این سادگی هم نیست مسئله، معلوم نیست برای همین کارخانه بدن و کارهایی که میکند تا حالا چند هزار کتاب علمی نوشته شده است.
یک آیهای در قرآن است خیلی جالب است به همه دستور میدهد میگوید که در همه رشتههای گوناگون حتی در مورد نبوت انبیا، درباره قرآن، درباره طبیعت، درباره فعل و انفعالاتی که در جهان است فاسئل به خبیرا، از آدمهایی که آگاه به این مسائل است بپرسید، خب آیه شریفه میفرماید إِنّٰا خَلَقْنَا اَلْإِنْسٰانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشٰاجٍ نَبْتَلِيهِ ﴿الإنسان، 2﴾این من نطفة امشاج تمام معجزه قران مجید برای همین کلمه امشاج است، که چقدر پروردگار عالم از این سفره جهان که خودش خلق کرده عنصر را آمیخته با همدیگر کرده تا یک دانه نطفه درست شده در کارخانه بدن پدر، حالا برای ما نطفه جزء نجاسات است اگر هم از بدن بیاید بیرون اگر وقت نماز نشده که غسل مستحب است، اگر به نماز میخواهد بخورد غسل واجب است چون همه بدن را آلوده میکند. این مربوط به ما، اما شما در قرآن مجید نطفه را که لغتش بیش از دوازده بار ذکر شده است ببینید این جزء قدرتهای پروردگار عالم شمرده شده است.
نوبت نطفه به ما که میرسد میگوییم نجاسات دوازده تاست یکیش هم نطفه است، از بدن خارج شد برو غسل کن، با پارچهای لباسی فرشی تماس گرفت آب بکش، اما وقتی که پروردگار عالم میخواهد نطفه را دربارهاش حرف بزند که ابتدا خاک بوده بعد شده مِنْ طِينٍ لاٰزِبٍ ﴿الصافات، 11﴾ مرحله دوم، بعد شده مِنْ صَلْصٰالٍ كَالْفَخّٰارِ ﴿الرحمن، 14﴾، مرتبه بعدش تا سر از بدن یک مرد درآورد، این نطفه که به صورت یک آب غیررقیق است در این نطفه پروردگار عالم موجودات زندهای را آفریده است، که خودش در قرآن مجید اسمش را گذاشته علق، که جالب است که از صد و چهارده سوره قرآن یک سورهاش به اسم نطفه قرار داده شده است سوره علق، اِقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ اَلَّذِي خَلَقَ ﴿العلق، 1﴾ خَلَقَ اَلْإِنْسٰانَ مِنْ عَلَقٍ ﴿العلق، 2﴾، این اسم عربی است، عربها هم نمیدانستند علق چیست اولین باری بود که قرآن کلمه علق را ذکر میکرد، حالا شما این لغت را در کتابهای لغت عرب اگر نگاه بکنید به خصوص لغتنامههایی که روزگار مانوشته شده است علق یک عدد موجود زنده است که وجودش از حدود شصت و سه عنصر ساخته شده است از اکسیژن از هیدروژن، از عناصر دیگری که د ر طبیعت فراوان است، و به صورت زالو است، یعنی یک کرم زالومانند است که سرش یک ذره گرد است و از سر به پایین هم یک دم نازک به این سر وصل است و در این آب شناور است سرعتش هم خیلی است، دیده هم نمیشود، یعنی شما اگر بخواهید ببینید باید بروید دانشگاه نطفه را یک مقداری بگذارند زیر میکروسکوپ درجهاش را ببرند بالا تنظیم بکنند سه چهار هزار برابر باید بشود تا شما از پشت میکروسکوپ یک موجود ریز به شکل زالو را ببینید.
میگوید این انسان را از آن یک دانه آفریدم، آن یک دانه زالو که چند هزار برابر باید بزرگش کنند تا دیده شود هم نفس میکشد، هم زنده است، هم نیروی جذب غذا دارد، هم نیروی دفع دارد، هم حرکت سریع دارد، یک دانهاش از نطفه پدر که با نطفه مادر با یک دانه از آن نطفه مادر نر و ماده در رحم زن در سه تا تاریکی پشت سر هم فی ظلمات ثلاث، روز اول اوائل بعثت بود عرب مکه خواندن و نوشتن بلد نبود قرآن مجید آمد گفت طفل پشت سه تاریکی ساخته میشود، تاریک تاریک هیچ نوری در آنجا نیست، و پروردگار در آنجا که نور نیست با قلم قدرتش یک نقاشی برگرفته از صورت مادر و پدر نقش میزند شکل ما درست میشود، حالا شما این قلم را بده به کمال الملک غفاری قویترین نقاش مملکت ما بگو در روشنایی نه در تاریکی یک دانه نقاشی روی این آبی که یک مقدار حالت لزجی دارد و خیلی روان نیست یک گل بکش، یک چهره بکش، اصلا امکان ندارد.
از قدیم میگفتند ثبت الارض اول جا را محکم کن، ثم انقش، بعد نقشه بکش، روی آب که نمیشود نقشه کشید، ساختمان وجود شما انسان از یک علق است، حالا از این علق که خارجیها اسمش را گذاشتند اسپرم، عرب خدا یادش داده فرموده علق خارجیها میگویند اسپرم خب از این اسپرمها به قول خارجیها و از این علقها به قول قرآن چند تا در نطفه پدر ما بوده که یک دانهاش با یک دانه نطفه زن ما را ساخته است. چند تا بوده؟ این را گفتم باید بروید دانشگاه پشت میکروسکوپ که یک دانه علق را یک خورده رنگ بهش بپاشند که پیدا باشد، بیست و چهار میلیارد علق در نطفه مرد است این نطفه یک انگشت دانه را هم پر نمیکند اما بیست و چهار میلیارد موجود زنده بخور، نفس کش، جاذبهدار، دافعهدار، شناور است بیست و چهار میلیارد، پروردگار به یکیش اجازه میدهد برود در رحم مادر به یک دانه از رحم مادر هم اجازه میدهد بیاید با این همدیگر را بغل بگیرند بعد جنین درست بشود. اگر به دو تا اجازه بدهد خدا مادر دوقلو میزاید، اگر به سه تا اجازه بدهد مادر سه قلو میزاید یعنی نوعا یک دانه را خدا اجازه میدهد این عروس و داماد یک دانه بچه پیدا میکنند بقیه بیست و چهار میلیارد هم از این دنیا تشریفشان را میبرند و میمیرند.
حالا همینجور که نشستیم خودمان فکر بکنیم یک علق یا به عبارتی یک زالویی که با چشم غیر مسلح دیده نمیشود نرم، یک دانه، این رادر سه تا تاریکی پشت سر هم چی کار میکند که این استخوانبندی را از آن درمیآورد این معده و این روده و این کلیه و این ریه و این دستگاههای عظیم نای و مری و چشم و گوش و ناخن و مو و بعد از مدتی دندان و کل اینها را از آن یک دانه علق میکشد بیرون. یعنی ما با این سیستم بدن کجای این علق بودیم؟ چی کار کرد خدا؟ این یک دانه دلیل که شما قبلا خاک مرده افتاده زیر پا بودید من آن خاک را تبدیل به شما انسان زنده احسن تقویمی کردم حالا که بهتان در قرآن میگویم من بعد از مردنتان دوباره زندهتان میکنم منکر میشوید؟ میگویید کی میتواند ما را زنده کند؟ یک دفعه که خاک بودید من زنده کردم. مگر دست قدرتم از کار افتاده که دوباره نتوانم زندهتان کنم یک بار که خاک مرده بودید به این شکل سیرتان دادم و شدید یک انسان قوی قدرتمند متفکر عاقل سمیع بصیر، خب بعد از مدتی که در قبر خاک شدید وقتی میخواهم قیامت را برپا کنم یک بار دیگر شما را زنده میکنم این برایتان تعجبآور است؟
البته قرآن شما را نمیگوید اینی که دارم میگویم خطابش به منکرین است که چه تردیدی دارید در مورد زنده کردن من، من که یک دفعه خودتان مرده بودید زنده کردم خاک بودید، آفریدمتان. از اول سوره بقره تا جزء سیام اینقدر برای باور کردن قیامت دلیل آورده که جای هیچگونه شکی برای برپا شدن قیامت برای احدی باقی نگذاشته است. کنتم امواتا شما خاک بودید فاحیاکم، ساختمتان. ثم یميیتکم بعد از این ساختمانسازی میمیرید و یعنی شما را میمیرانم، فاحیاکم، دوباره زندهتان میکنم، ثم الیه ترجعون، بعد هم همتان را بعد از زنده کردن میآورم در پیشگاه خودم فقط برای محاسبه. این خط سیر زندگی شماست.
البته این محاسبهای که میگوید اگر در قرآن مجید دقت کرده باشید خیلی زیاد کلمه مسئولون در قرآن مجید آمده است، یک آیهاش را برای نمونه بخوانم وقتی کل مردهها را زنده میکنند از آدم تا آخرین نفر، خب معلوم نیست کسی هم عددش را که نمیداند میلیاردها میلیارد انسان مرد و زن را زنده کرده همه را هم در یک صحرا جمع میکند، الیه تحشرون، حشر در لغت عرب یعنی جمع کردن، همتان را جمع میکنند در یک سرزمین، به فرموده امیر المومنین فی صعید واحد، در یک سرزمین، خب حالا میتوانید نگاه بکنید که قیامت را، خیال ما در آفریدن خیلی قوی است شما همین الان میتوانی در خیال خودت زمین قیامت را بسازی یک زمینی که برای ما سر و ته آن معلوم نیست و نگاه بکنی که از حضرت آدم اولین نفر از نوع ما تا آخرین کسی که مرده است همه را یک جا جمع کرده است خدا، فی صعید واحد.
اولین دستوری که صادر میشود از جانب خود پروردگار وقفوهم، همه را متوقف کنید کسی دیگر حق حرکت ندارد، همه سر جایشان بایستند، چرا؟ انهم مسئولون، به طور یقین باید بازپرسی بشوند، حالا فرض بکنید بنده حضرتعالی دستور آمد و ما را نگه داشتند، خب چی میخواهند بپرسند این را دقت بفرمایید که یک خرده خیالتان هم راحت بشود و یعنی آرامش پیدا بکنید، از مجلس که میروید غصهدار و پریشان نروید، مسئولون یعنی باید از اینها پرسیده شود، نوع سوال چیست؟ من سوالهایی که میخواهد قیامت بشود عکسش میکنم که بدانید اینجوری سوال نمیشود، آقا شما چند سال در دنیا بودی؟ هشتاد سال، هفتاد سال، چرا نماز خواندی؟ چرا روزه گرفتی؟ چرا هر سال با دقت مالت را حساب کردی دیدی ده هزار تومان اضافه داری دو هزار تومان خمس داری، چرا آدم بدی نبودی؟ چرا در گوش مردم نزدی؟ چرا ده میلیون جنس خریدی نخوردی مال مردم را بردی پولش را دادی، اینها سوال عاقلانه است؟ نه از امور مثبت که سوال نمیکنند، چرا عاشق ابی عبدالله هستی، چرا از جوانی تا پیرمردی برای حسین گریه کردی؟ این همه این سوالها را برعکس کنید، پرسش میشود از اولین چیزی که امام صادق میفرماید میپرسند از نماز است، چرا نخواندی؟ خب این سوال را از ما نمیکنند مگر اینکه مورد سوالی در نمازمان باشد که چرا نماز را مطابق با رساله نخواندی، یا چرا لباسی که پوشیده بودی از پول خمس نداده پوشیده بودی آنها را میپرسند اما اگر یک نما ز درست و حسابی و با یک لباس پاک و با یک فرش مباح، و با یک خانه مباح خوانده باشم نمیپرسند، از خوبیها نمیپرسند. سوال فقط از بدیهاست، سوال از ترک واجبات است، سوال از مال مردمخوری است، سوال از محرمات است، سوال از بعضی از اولادهاست که چرا سر مادرت را بعد از مردن پدرت و سر خواهر و برادرت را کلاه گذاشتی و رفتی همه ارث پدرت را به نام خودت کردی و خوردی و بردی. سوال برای گناهان است، برای معاصی است.
خب نوع دلائل پروردگار برای اینکه من قیامت را باور بکنم یک همچنین حرفهای قوی محکم ریشهدار پایدار است، این مطلب معلوم شد، حالا میگوید چه کسانی قیامت را باور دارند؟ چه کسانی باور دارند؟ یک جا در سوره معارج که آیات عجیبی هم هست حالا من همش را نیازی ندارد بخوانم، حدود چهارده پانزده تا آیه دنبال هم است وصل به هم است، خیلی جالب است، تمام آن چهارده پانزده تا مسئله را میگوید نمازگزاران یعنی نمازگزاران واقعی، آنهایی که نمازشان نماز است هم باور دارند و هم عمل میکنند، اَلَّذِينَ هُمْ عَلىٰ صَلاٰتِهِمْ دٰائِمُونَ ﴿المعارج، 23﴾، آن نمازگزارانی که نمازشان دائمی است، یعنی تمام شرائط سلامت نماز صبح به نماز ظهر وصل است، به نماز عصر وصل است به مغرب و عشا وصل است به نمازهای فردا وصل است، اصلا ثابت قدم است در نماز.
اهل نماز هستند، این را به قول شعرا قافیهاش خیلی تنگ است من نمیدانم چطوری برایتان بگویم، یک داستان خیلی کوتاه برایتان بگویم تا معلوم شود نماز واقعی چیست، بهلول داشت رد میشد، بهلول از اصحاب موسی بن جعفر بود و از دانشمندان بزرگ شیعه است، میخواستند بکشند او را، هارون الرشید و دستیاران خودش را زد به دیوانگی ولش کردند نکشتند، یک روزی داشت رد میشد دید که یک آدم عالمی آدم دانشمندی دارد به شاگردهایش درس میدهد، یکی از درسهایش این است میگوید بچهها، جوانها شاگردها، صبحها نخوابید، از خواب بلند شوید، چنان که من صبح از خواب بلند میشوم زود هم بلند میشوم، بهلول آمد جلو گفت تو صبحها نگو از خواب بیدار میشوم، بگو از رختخواب بلند میشوم، بیدار شدن از خواب یک پرونده دیگری دارد، آنی که از خواب بیدار شود که میشود جزء اولیاء الهی، آنی که از خواب بیدار بشود که میشود مومن واقعی، آنی که از خواب بیدار شود که نمازش میشود الصلاة معراج المومن، تو برای چی میگویی من از خواب بیدار میشوم کجا از خواب بیدار میشوی تو از رختخواب بیدار میشوی نه از خواب، مصلین که آمدند قران را یاد گرفتند فهمیدند حالا دارند یک نماز درست و حسابی قرآنی میخوانند اَلَّذِينَ هُمْ عَلىٰ صَلاٰتِهِمْ دٰائِمُونَ ﴿المعارج، 23﴾ وَ اَلَّذِينَ فِي أَمْوٰالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ ﴿المعارج، 24﴾، آن نمازگزارانی که میبینند در پولشان، در گندم و جو و در زکات، در دامهایشان حق معینی از جانب خدا قرار داده شده، خمس دارد مال، زکات دارد لسائل و المحروم برای آنهایی که میآیند آبرویشان را خرج میکنند میگویند ما امسال را گیر افتادیم سالهای دیگر وضع خوب بود امسال فقط حق معلوم لِلسّٰائِلِ وَ اَلْمَحْرُومِ ﴿المعارج، 25﴾ وَ اَلَّذِينَ يُصَدِّقُونَ بِيَوْمِ اَلدِّينِ ﴿المعارج، 26﴾، کاملا قیامت را باور دارند. اینها کاملا باور دارند.
وَ اَلَّذِينَ هُمْ مِنْ عَذٰابِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ ﴿المعارج، 27﴾، اینقدر قشنگ باور دارند که هر وقت یاد جهنم میافتند میترسند، با اینکه آدمهای خوبی هستند، ان إِنَّ عَذٰابَ رَبِّهِمْ غَيْرُ مَأْمُونٍ ﴿المعارج، 28﴾، اصلا هیچ وقت خودشان را از عذاب در امان نمیبینند. اینها قیامت را باور دارند. این مسئله باور داشتن یکی از مسائل مهم قرآن در مسئله قیامت است خدایا به حقیقتت قسم باوری که به انبیا و ائمه درباره قیامت دادی آن باور را به ما به زن و بچههای ما، و به نسل ما هم عنایت بفرما.