شب نوزدهم جمعه * احیا اول* (4-4-1395)
(تهران حسینیه همدانیها)عناوین این سخنرانی
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.
آیا بافت وجود انسان و سرشت و گل او در گناه و معصیت و مخالفت با وجود مبارک حضرت حق رقم خورده؟ قرآن مجید و روایات جوابشان منفی است در آیه ی سی ام سوره ی مبارکه ی روم خالق انسان به وجود آورنده ی انسان می فرماید فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اَللّٰهِ اَلَّتِي فَطَرَ اَلنّٰاسَ عَلَيْهٰا لاٰ تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اَللّٰهِ ذٰلِكَ اَلدِّينُ اَلْقَيِّمُ وَ لٰكِنَّ أَكْثَرَ اَلنّٰاسِ لاٰ يَعْلَمُونَ ﴿الروم، 30﴾ من همه ی مردان و زنان را وجودشان را به سوی خودم در خلقتشان جهت دادم بافت وجود آدمیان بر توحید است بر خداخواهی است بر حالت تسلیم به حقایق است اما این کیفیت خلقت را بیشتر مردم نمی دانند. لذا خیلی از روانشناسان دانشمندان شرق و غرب می گویند انسان شریر آفریده شده بر گناه آفریده شده. این را آیه ی شریفه می گوید دروغ است مگر شما کنار من بودید که انسان را اینگونه آفریدم نبودید که، مطلبی را به دروغ دارید اعلام می کنید و به دروغ هم رنگ علمی به این مطلب می زنید.
اما روایت، پیغمبر می فرمایند کل مولود یولد علی الفطره، هر جنین و مولودی که از مادر به دنیا می آید کل مولود وقتی به دنیا می آید جهت وجودش به طرف پروردگار است نه پشت به خدا. لذا بعد از اینکه خدا بافت وجود انسان را در سوره ی روم بیان می کند و پیغمبر هم توضیح می دهد بلافاصله بعد از آیه ی سی ام می فرماید مُنِيبِينَ إِلَيْهِ وَ اِتَّقُوهُ وَ أَقِيمُوا اَلصَّلاٰةَ ﴿الروم، 31﴾حرکتتان را تا آخر عمرتان بر اساس بافت وجودتان به طرف خدا قرار دادم حالا که بهتان اراده دادم اختیار دادم در آفرینش خودتان اختیاری نداشتید من که داشتم می ساختمتان همه ی وجودتان را با جهت دهی به سوی خودم ساختم یعنی به سوی علم، رحمت، مغفرت، کرامت، اصالت، شرافت، صدق، صفا، درستی شما حالا که آزادی بهتان دادم این آزادی را هزینه ی حرکت به طرف من کنید بر اساس جهتی که بر خلقتتان است این حرکت به سوی من درست ترین حرکت است اما اگر از این حرکت منحرف شوید ضلالت است خسارت است و اتقوه از آنجا که بافتتان را به سوی توحید جهت دادم واتقوه این بافت را با معصیت و گناه نجس نکنید. معنی واتقوه در این آیه این است چون با آیه ی بافت خلقت به هم چسبیده حالا که جهت وجودتان به طرف من است با اراده و اختیار خودتان به سوی من حرکت کنید با مرکب دین داری و این بافت را با گناه و معصیت که نهیتان می کنم معصیت نکنید نجس نکنید و اقیم الصلاة بر اساس این بافت فطری تان هر روز صبح، ظهر، عصر، مغرب، عشا مهمان خودم شوید هر روز پنج بار تا آخر عمرتان هر روز مهمان من شوید من یک سفره برایتان پهن کردم به نام نماز که تمام نعمت های دنیا و آخرتم را حتی کل نعمت دینم را در این نماز خلاصه کردم کل نعمت دنیا و آخرتم را. لذا ائمه ی ما می فرمایند اولین دادگاهی که قیامت برای حساب رسی برپا می شود دادگاه نماز است اول ما یحاسب به العبد الصلاة، اگر پرونده ی نماز دارد و قبول بشود خدا به اعمال دیگرش نگاه نمی کند می گوید کل اعمال دیگرت را امضا می کنم اما اگر نماز ندارد یا نماز قبول شده ندارد تمام اعمال را محاسبه می کند حتی یک نگاه کردنت را یک نفس کشیدنت را. هیچ خیری برای شما بالاتر از نماز نیست لذا وقتی پروردگار اذان را نازل کرد دو شعار یک شعار را تکراری در اذان گذاشت حی علی خیر العمل.
ابراهیم پیغمبر اولوالعزم است تمام انبیاء بعد از خودش تا رسول خدا و دوازده امام فرزندان او هستند تمام، شما سوره ی ابراهیم را نگاه کنید وقتی دعا می کند ببینید می گوید خدایا نسل من را پول دار کن، خدایا به نسل من کاخ بده، خدایا به نسل من ثروت انبوه بده وقتی که تمام آرزویش را نسبت به نسلش در دعا می ریزد تمام آرزویش را می گوید رب اجعلنی مقیم الصلاة و من ذریتی، خدایا من و تمام نسل من را تا قیامت نمازخوان قرار بده همین. این نماز است که در بدنه ی مهمی از مرد و زن دارد نابود می شود یعنی بدنه ی مهمی از مرد و زن دارند رابطه ی خودشان را با پروردگار قیچی می کنند ریشه ی خودشان را در جهت داشتن به طرف خدا اره می کنند بالاترین نماز هم در قرآن مجید نه نماز طواف است، نه نماز میت است، نه نماز نذر است، نه نماز عهد است، نه نماز ظهر است، نه نماز عصر است، نه نماز مغرب است، نه نماز عشاست، نه نماز آیات است بالاترین نماز در قرآن مجید نماز صبح است. معادل ندارد هم وزن ندارد صبح باش تا صبح دولتت بدمد/ کاین هنوز از نتایج سحر است/ به غنیمت شمر ای دوست دم عیسی صبح، یعنی نماز که دم الهی است که اگر این دم مرده زنده کند این دم از اوست. نماز صبح، کجایند اهل نماز کجایند؟
ابو عبدالله صبیحی از اصحاب زین العابدین است چهل سال نماز صبحش را با وضوی نماز شبش خواند چهل سال. کجایند؟ از روز یازدهم محرم تا برگشت به کربلا چهلم تا برگشت به مدینه هیچ نمازی از بچه های هفت هشت ساله و دخترهای پنج شش ساله غذا نشد بزرگانشان که خاک کفششان روی سر من شب یازدهم زینب کبری نماز شبش هم غذا نشد نماز. چه آیه ی عجیبی است من این توضیح را در هیچ تفسیری هنوز ندیدم اتصال این آیه با آیه ی جهت داشتن خلقت و بافت وجود به طرف خدا منیبین الیه بر اساس آفرینش و جهت آفرینش تان رویتان به طرف خدا باشد و به سوی او حرکت کنید و اتقوه و این بافت را با گناه نجس نکنید و اقیم الصلاة یعنی اول می گوید پاک باشید بعد بیایید سر سفره ی من سفره ی نماز. اقیم الصلاة را جلو نیانداخته جلوی منیبین و جلوی و اتقوه اول می گوید حرکت به سوی من را ادامه بدهید بعد می گوید نجس نکنید خود را بعد می گوید با پاکی وارد نماز شوید اقیم الصلاة. غسل در اشک زنم که اهل طریقت گویند/ پاک شو اول و پس دیده بر آن پاک انداز.
خب گناه هر نوعش باطنیش مثل بخل، حسد، کینه، ریا، حرس هر نوعش و ظاهریش مثل گناهان چشم، گوش، زبان، دست، شکم، قدم، غریزه ی جنسی ذاتی نیست با گل ما خمیر نشده پس گناه چیست؟ می خواهید بدانید گناه چیست به آیات قرآن و روایات مراجعه کنید گناه بیماری است یواش یواش که جوان شدیم و یواش یواش که بزرگ شدیم که صد بار سرما خوردیم سرما خوردگی که در بافت ما بافته نشده بوده ما از رحم مادر آمدیم بیرون در هوای نامناسب سرما خوردیم سرما خوردگی هم دوا دارد گناه بیماری است ذاتی نیست بیماری است قابل علاج است قابل درمان است سه تا هم دکتر دارد عباد الله این یک منبر پیغمبر است یک منبر دو سه دقیقه ای یک منبر، اگر پیغمبر این حرف ها را نداشت یک دانه منبری در کره ی زمین دو کلمه حرف بلد نبود بزند آنی که غیر حرف های خدا و پیغمبر و ائمه را می زند حرف را می بافد حرف ریشه دار و اصیل و دینی و عقلی و حکمتی نیست کشنده ی عمر مردم است. چقدر هم این منبر عاطفی است اصلا پیغمبر منبر بی محبت نرفتند پیغمبر بی محبت با کسی برخورد نکردند این اخلاق گفتاری و رفتاریشان هم برای پروردگار است برای پروردگار است پروردگار بی محبت با کسی حرف نزده بدترین گنهکاران را در سوره ی زمر مورد خطاب قرار داده بدترین گنهکاران را عرق خورده، ورق بازی کرده، زنا کرده، کارهای زشت دیگر کرده، با زن و بچه بد عمل کرده، ظالم بوده در خانه، به مردم ظلم کرده همه را یک جا با گفتار محبتی مورد خطاب قرار داده قُلْ يٰا عِبٰادِيَ اَلَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلىٰ أَنْفُسِهِمْ ﴿الزمر، 53﴾ ای بندگانم نمی گوید ای بندگان شیطان نه، نه، توهین به بنده هایش نمی کند شیطان شیطان است قٰالَ فَاخْرُجْ مِنْهٰا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ ﴿ص، 77﴾ وَ إِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلىٰ يَوْمِ اَلدِّينِ ﴿ص، 78﴾ اما هیچ وقت در قرآن به ما گنهکارها نگفته برو غلام حلقه به گوش شیطان نه، گنهکار مریض است گفتار درمانی می خواهد اگر امر به معروف و نهی از منکر را واجب کرده امر به معروف و نهی از منکر با چوب و چماق و شلاق نیست این گفتار درمانی است. یا عبادی بندگان خودم یا عبادی محبتش می کشد آدم را بندگانم یا یای متکلم است عبادی یعنی تمام ما بدکاران را به خودش چسبانده چه ما که الان داریم احیا می گیریم چه آنها که الان در خانه ها دارند گناه می کنند و در این جلسات نیامدند و نمی آیند همه مان را با هم به خودش چسبانده یا عبادی کدام عبادم؟ الذین اسرفوا علی انفسهم که یک عمری است تا هر جا عمر بهتان دادم دائم به خودتان ضرر زدید اسرفوا علی انفسهم با گناه، با دروغ، با ربا، با زنا، با بی حجابی، با بدحجابی، با روابط نامشروع، با لقمه ی حرام، با هرچه به خودتان تا اینجا که عمر دادم ضربه زدید اسرفوا لاٰ تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اَللّٰهِ ﴿الزمر، 53﴾ فقط از همه تان می خواهم ناامید از رحمت من نباشید لاتقنطوا من رحمة الله.
بندگانم ناامید از رحمت من نباشید در این چهل سال سی سال بیست سال پنجاه سال شصت سال چه مقدار گناهاتان را می بخشم چه مقدار؟ لا تقنطوا من رحمة الله چشم ناامید نیستیم اما حالا مثل اینکه در عمق آیه سوال می کند چه مقدار گناهتان را می بخشم که دلتان خوش باشد إِنَّ اَللّٰهَ يَغْفِرُ اَلذُّنُوبَ جَمِيعاً ﴿الزمر، 53﴾بندگان من اگر رفتار من گفتار من غیر از این که در قرآن گفتم فالیطلب رب السوای بروید یک خدای دیگر پیدا کنید اگر غیر از این است که در قرآن گفتم. نه، نه چرا دنبال خدای غیر از تو بگردیم محبوب ما که دو سه ساعت دیگر مانده به ضربت خوردنش به ما یاد داده با همه ی وجود بگوییم الهی و ربی من لی غیرک خدایا ما غیر از تو کسی را نداریم.
یک سپاسگزاری هم از تو باید داشته باشیم که به ما مهلت دادی دوباره ماه رمضان را دیدیم خودمان که پا نداریم قدم نداریم این وقت شب تو ما را از خانه هایمان کشیدی آوردی که ما بیاییم در محضر تو آمدیم و قد اتیتک یا الهی اما بعد تقصیری و اسرافی علی نفسی اما مولا جان گنهکاری نبودم که نیتم مخالفت با تو بوده نه، گنهکار ساده ای بودم صاف بودم سر مبارزه ی با تو را نداشتم اشتباه کردم حالا که آمدم معتذرا نادما منکسرا مستقیلا مستغفرا منیبا مقرا مذعنا معترفا لا اجد مفر من ما کان منی و لا مفزعا، پناهی غیر از تو ندارم اتوجه الیه فی امری امشب نگاهت به ما معطوف است من خجالت می کشم بگویم نگاه کن به ما اگر نگاه نکرده بود ما اینجا نبودیم که اگر نگاه نکرده بود اشک ما جاری نمی شد. غیر قبولک عذری یک نفر را در این شهر ندارم بروم در خانه اش را بزنم بگویم عذر من را قبول کن و ادخالک ایاک فی سعة رحمتک محبوب من من را در این رحمت گسترده ات وارد کن یا رب ارحم ضعف بدنی من طاقت آتش تو را ندارم.
خب این سهم پروردگار این سهم گدایی ما سهم ما این بود که در قرآن به ما بگوید یا عبادی بندگانم این سهم ما و اما و اما یک سهم دیگر هم امشب برایمان مقرر شده شب نوزدهم است سهمی که امشب برایمان کنار گذاشته بهمان بدهد زیارت ابی عبدالله است این دستور مستقیم خود پروردگار است دستور وجود مقدس اوست خیلی این دستور عجیب است با اطمینان با یقین برایتان دارم می گویم این دستور حق است.
به جبرئیل فرمود آدم از بهشت رفت بیرون می خواهد توبه کند باید توبه اش را با حسین من قاطی کند تا سریع قبول کنم خودش را معطل نکند حسین باید کمک کند در آن حال توبه در آن حال پشیمانی پرده را برایش کنار زدند رعا صاغ العرش و اصحاب النبی و الائمه دید چهارده اسم به صاق عرش نور دارد می زند فلقنه جبرئیل جبرئیل از طرف خدا تلقین کرد گفت آدم راه قبول شدن توبه ات این است اینهایی که آدم من می خوانم دنبال من بخوان یا حمید به حق محمد خواند یا عالی به حق علی، چرا من اینها را امشب برای شما می گویم چون خودش فرموده به عزت و جلالم قسم کسی من را به اینها قسم بدهد ردش نمی کنم اینقدر اینها پیش من عزیز هستند. شما که می دانستید بیست و سه سال پیغمبر برایتان گفت اینها چقدر عزیز هستند در خانه را چرا آتش زدید؟ امشب در محراب فرق را چرا شکافتید؟ شما که می دانستید یا فاطر به حق فاطمه، یا محسن به حق الحسن، یا محسن به حق الحسین تا جبرئیل گفت و به حق الحسین بلافاصله گفت و منک الاحسان آدم تمام لطف خدا از راه ابی عبدالله جریان پیدا می کند لا من غیرک خب قسم ها را داد فلما ذکر الحسین تا اسم حسین را برد مثل ما ما هم بچه ی همانیم بچه ی ناخلفی نیستیم بابایمان تا گفت حسین سالت الدموعهم مثل باران اشکش ریخت. من خشع قلبه دلش شکست و قال یا اخی جبرئیل برادر جبرئیل فی ذکر الخامس ینکسر قلبی اسم پنجمی را که بردم دلم خورد شد و تصیل عبرتی اشکم ریخت قال جبرئیل آدم این یکی از فرزندان توست یصاب بمصیبة تصبر عنده المصائب بلاهایی به سرش می آید که در برابر همه ی بلاها بزرگ است هیچ بلایی در برابر بلای کربلا بزرگ نیست فقال یا اخی و ماهی چه بلایی به سرش می آید؟ قال قال یقتل عطشانا غریبا آن وقت که دارند می کشندش هیچ کس دیگر نمانده وحیدا تک می شود لیس له ناصر و لا معین یک نفر نیست کمکش کند در گودال دست و پا می زند هیچ کس نیست کمکش دهد و لو تراحا یا آدم اگر می شد آن زمان می بردمت کربلا ببینیش آن وقتی که در گودال دارد می گوید وای جگرم وای جگرم دارد می گوید واغلة ناصرا یحول العطش بینه و بین السماء تشنگیش به جایی می رسد با اینکه در گودال افتاده بالا را می بیند تشنگی با او کاری می کند دیگر آسمان را نمی بیند فلم یجبه احد یک نفر جوابش را نمی دهد اما آدم چرا؟ چرا چند نفر جوابش را می دهند اما به صیوف با شمشیر و شرب الحطوف آدم بعد از تو در دنیا خیلی کشت و کشتار می شود خیلی سر می برند اما همه را از جلو می برند آدم بچه ات را از پشت سر سرش را می برند