جلسه هشتم پنج شنبه (7-5-1395)
(مشهد حسینیه همدانیها)عناوین این سخنرانی
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.
آیات قرآن برای اینکه مردم را به رحمت واسعه پروردگار عالم برساند تشویق میکند مردم را به اینکه به چهار منبع رو کنند، یعنی زندگیشان حیاتشان را، رفتارشان را، اخلاقشان را، کردارشان را، معاشرتشان را، و همه جنبههای فردی و خانوادگی و اجتماعیشان را بر چهار اصل تکیه بدهند.
اگر مردم همت کنند و همه امور زندگی را در این چهار اصل قرار بدهند طبق وعدههای خدا در قرآن یقینا خیر دنیا و آخرتشان سعادت امروز و فردایشان تامین میشود و در این چند سالی که در دنیا هستند با آرامش، با وقار، بدون ضرر، بدون شر، بدون خسارت، زندگی خواهند کرد. و با یک امنیت کاملی هم از دنیا خواهند رفت، ان الذین امنوا و عملوا الصالحات اولئک لهم الامن این وعده خداست.
اما اصل اول توحید است، یعنی مردم از اطاعت از هر معبود باطلی چه معبود باطل درونی که پروردگار در آیات متعددی از آن تعبیر به هوا میکند، و از اطاعت هر معبود بیرونی یعنی هر موجودی که بر ضد خداست و مردم را به اطاعت از خودش دعوت میکند. آزاد کنند آزادی از اطاعت از معبود باطل درون و بیرون این حقیقت آزادی است، این واقعیت آزادی است، چون هر کسی در گردونه اطاعت از معبود باطل درون یعنی هوا باشد و در گردونه اطاعت از معبود باطل بیرون علنا امیرالمومنین او را اسیر معرفی کرده است و آدمی که در دنیا اسیر است امیرالمومنین میفرماید در قیامت هم اسیر است این جا اسیر هواو معبود بیرونی است آنجا اسیر عذاب است.
کلمه هوا که در قرآن آمده است افرایت من اتخذ الهه هواه، خطاب به پیغمبر است دیدی کسی که اله خودش را یعنی واجب الاطاعه خودش را، هوای خودش قرار داد ببینید خیلی آیه فوق العاده است از کلمه هوا تعبیر به اله کرده است، اله. یعنی معبودی که از او اطاعت میشود، هوا یعنی چی؟ هوا خود من هم یک وقتی خیلی علاقه داشتم عمق کلمه هوا را بفهمم تا بالاخره در دو منبع این مسئله برایم روشن شد، هوا با ه دو چشم یعنی مجموعه تمایلات شهوات، و خواستههایی که در درون انسان سربرمیدارد و انسان را به ضد خواستههای پروردگار دعوت میکند یعنی یک الهی در مقابل پروردگار، در درونش انسان این دعوت را حس میکند که میگوید بیقاعده قانون، بیرعایت حلال و حرام پول میخواهم، خب آنهایی که مطیع این خواسته بشوند غاصب میشوند، رشوهگیر میشوند، دزد میشوند کم فروش میشوند، اختلاسکننده میشوند، حق یک ملت را روز روشن غارت میکنند این میشود اطاعت از هوای نفس و به تعبیر قرآن اطاعت از معبود باطل درونی، یعنی زمینه فراهم کردن و زمینه دادن به درون که یک خدایی را واجب الاطاعه در مقابل خدا علم بکند. تمام محرمات مالی کره زمین محصول اطاعت مردم از همین اله باطنی باطل است. ابلیس باطنی باطل است، شیطان باطنی باطل است.
در یک مرحله دیگر آدم حس میکند که از درونش مرتب درخواست صادر میشود که من ارضاء غریزه جنسی را میخواهم ازهر راهی که میخواهد باشد، اطاعت از این خواسته خب محصولش میشود زنا، زنای محسنه، گناه بزرگتر اززنا گناه بین زنا و بین بزرگتر از گناه زنا، خب شما ببینید کره زمین الان در مسئله جنسی چقدر آلوده شده این محصول اطاعت از اله درون است. خب این اله درون که چنین دهان بازی دارد که میگوید هر پولی را در من بریز، هر گناه جنسی را در من بریز، هر لذتی را در من بریز، کی سیر میشود که دیگر مردم دنیا زنا نکنند گناه بالاتر از زنا را نکنند رشوه نگیرند، دزدی نکنند غارت بین المللی نکنند اختلاس نکنند، کمفروشی نکنند کی سیر میشود که زمین از این همه فساد آرام بشود. به نظر شما کی سیر میشود؟
سعدی میگوید که من خودم معنای این هوای نفس را درست درک نمیکردم و آثارش رادرست نمیفهمیدم تا یک شب یک جا مهمان بودم بعد از شام خوردن یک آقایی در آن جلسه بود پیرمردی بود این بحث هوای نفس را به میان کشید، و آن شب من را قانع کرد که این معبود باطل درونی سیری تا لحظه مرگ انسان گرفتارش نخواهد داشت او گفت، گفت معده هوای نفس مانند جهنم است، بعد گفت که خداوند در قرآن مجید میفرماید وقتی که تمام دوزخیان به دوزخ ریخته شدند هیچکس دیگر نمانددر صحرای محشر که ما تعداد دوزخیها را نمیدانیم ولی دوزخ جای بزرگی است، امیرالمومنین میفرماید بهشت در یک سطح صاف است هر هشت تا ولی جهنم طبقاتی است در دعای کمیل هم دارد یتغلغل بین اطباقها، میفرماید ساختمان جهنم روی همدیگر است هفت طبقه است قرآن مجید هم میگوید کثیر من الجن و الانس در جهنم هستند اما در مورد بهشت نمیگوید کثیرا من الناس در بهشت هستند کلمه کثیر فقط برای جهنم ذکر شده برای بهشت ذکر نشده است و مااین کثیر را نمیدانیم چقدر است یعنی از زمان آدم تا الان از حالا تا قیامت تعدادی که جهنمی میشوند چقدر هستند هیچ کس نمیداند. ولی طبق نظر قرآن کثیر من الجن و الانس دوزخی هستند.
حالا این کثیر را ریختند در جهنم در طبقات هم بسته شده هیچکس دیگر نمانده بیندازند در جهنم، قرآن میگوید خداوند رو میکند به جهنمی، با جهنم حرف میزند تمام عناصر قیامت زنده هستند وَ إِنَّ اَلدّٰارَ اَلْآخِرَةَ لَهِيَ اَلْحَيَوٰانُ ﴿العنكبوت، 64﴾ کل جهان آخرت حیات دارد، غیر از دنیاست که هم حیات هست هم مرگ ولی آنجا فقط حیات محض است رو میکند به جهنم پروردگار بهش میگوید هَلِ اِمْتَلَأْتِ معدهات پر شد؟ سیر شدی چون هیچکس دیگر نمانده من بیندازم در جهنم، از زمان آدم تا این قیامت هر چی دوزخی بوده دادم بهت سیر شدی؟ جواب میدهد وَ تَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ ﴿ق، 30﴾ نه اگر اضافه داری باز هم بریز گفت من آن شب فهمیدم که این معده هوای نفس مثل دوزخ است هر چی میدزدند سیر نمیشوند، هر چی زنا میکنند سیر نمیشوند، هر چی بدن را نیمه عریانتر میکنند سیر نمیشوند، هر چی عروسیهای قر و قاطی و مختلط و پسر و دختر و زن و مرد میگیرند تا پیرمرد نود ساله هم در این عروسیهای قر و قاطی شرکت میکند چون معلوم است که معبود درون معدهاش پر نمیشود کی پر میشود؟ با آتش جهنم جوری دیگر پر نمیشود این یک معبود باطل است.
معبود باطل دیگر معبودهای بیرون است که مصداق وسیعش برادران امروز که او را واجب الاطاعه کردند امریکا، اسرائیل، و قدرتمندان کافر جهان هستند که میلیاردها مردم و تعداد زیادی از دولتها عبادتکننده آنها هستند شما معبود باطل فقط در ذهنت یک بت نیاید، امروز معبود باطل قدرتمندان کافر ظالم غارتگر بیتعهد و خائن هستند که ملاحظه میکنید عربستان، ترکیه، اسرائیل کشورهای خلیج بسیاری از کشورهای آفریقایی آنها را واجب الاطاعه میدانند و از اغمار امریکا و اسرائیل هستند.
خود اسرائیل معبودش امریکاست، خود امریکا معبودش گروه صهیونیسم است و بسیاری از دولتهای عربی و غرعربی هم معبودشان امریکا است جدیدا دو خدایی هم شدند یعنی غیر از اینکه وجوب اطاعت از امریکا را قبول کردند دارند نماینده میفرستند اسرائیل که اطاعت از آنها را هم قبول بکنند. شرک یعنی معبود باطل پرستیدن در برابر پروردگار، امروز دیگر آیات قرآن را محدود به قدیم نکنید، محدود به چهار تا بت پرست مکه نکنید امروز بتهای زندهای را میپرستند که پرستش این بتهای زنده شدیدترین خسارتها را به ملتها و به ملت اسلام و به پیکر اسلام زدند.
یک رضاخان در مملکت ما معبودش بریتانیا بود شما ببینیددر اطاعت از او چه بلاهایی سر مملکت آورد، بیحجابی، بستن حوزهها، تعطیل کردن حوزهها، تعطیل کردن منبرها، دلسرد کردن مردم از دین، که آن زمان برای ما تعریف کردند بیشتر مردم میگفتند زمان دین دیگر تمام شد خیلی از آخوندهای آن زمان هم گول آن جو را خوردند عبا و عمامه را گذاشتند کنار و رفتند کارمند رضاشاه شدند در دادگستری و در اموزش و پرورش گفتند دیگر زمان دین گذشت. هنوز هم بعد از هشتاد ساله ضربههای رضاشاه جبران نشده هنوز.
نه در حوزهها جبران شده، نه در جامعه جبران شده مرحوم آیت الله العظمی شاهآبادی در زمان رضاخان زمان کشف حجاب در منبر مسجد جامع بازار تهران بلند شد سرپا ایستاد او یک مرد شجاع الهی بود، یعنی معبود حق را میپرستید به پامنبریهایش فرمود مردم رضاخان این چاروادار کاری که در این مملکت در حجاب کرد و حجاب را از زنان ما گرفت این کار کمر صد و بیست و چهار هزار پیغمبر را شکست این نتیجه اطاعت از معبود باطل، ما اگر خیر دنیا و آخرت بخواهیم چهار اصل را باید تکیهگاه زندگی قرار بدهیم یکیش توحید است فقط اطاعت از خدا فقط.
این آیه در سوره بقره دیدید؟ خداوند میفرماید آیه برای زمان جوانیهای حضرت ابراهیم است، إِذْ قٰالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ پروردگار ابراهیم به ابراهیم گفت فقط در تمام برنامههای زندگیات تسلیم من و خواستههای من باش ابراهیم جواب داد قٰالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ اَلْعٰالَمِينَ ﴿البقرة، 131﴾ تسلیم تو هستم و تا صد سالگی هم در مسیر همین تسلیم بود.
هیچ معبودی را انتخاب نکرد حنیفا و ما انا من المشرکین، من هیچ معبودی را در برابر خدا علم نکردم، خیلیها ما را دعوت به گناه میکنند خیلیها، خب این شرک است قبول نکنیم دعوت به گناه راممکن است پدر، مادر، زن، همسر، برادر، دایی، عمو جامعه ما را دعوت به گناه بکند الان یک معبود خطرناک همین ماهوارههای غربی است اینها دائم دارند مردم را بیدینی بیحجابی به گناهان دعوت میکنند خب اطاعت کردنش شرک است اطاعت کردن یعنی علم کردن یک معبود باطل در برابر پروردگار است شرک را بفهمیم چیست، امام صادق فرمودند بنی امیه نود سال نگذاشتند جامعه اسلامی معنی شرک را بفهمد، همه را مطیع خودشان کردند و مردم نفهمیدند مشرک شدند نگذاشتند مردم بفهمند شرک یعنی چی؟
شرک یعنی اطاعت از معبود باطل، دو جور شرک هم داریم خفی و جلی، آن هم بحث مفصلی دارد که در کتابها بحثش شده، دومین اصلی که باید همه زندگی را به آن وصل کرد نبوت انبیا الهی است، لا نفرق بین احد من رسله، اطاعت از تعلیمات انبیاء که اینها معلم بشر از جانب خدا قرار داده شدند، یعلمهم الکتاب و الحکمة، انبیا معلم واقعی هستند، اطاعت از انبیاء اطیعوا الله و اطیعوا الرسول، این خود اطیعوا الرسول امر خداست یعنی توحید است، اطیعوا الله و اطیعوا الرسول.
اما سومین اصل ولایت اهل بیت است، ولایت یعنی چی؟ شما زیاد کلمه ولایت را میشنوید ولایت یعنی چی؟ یکی از مهمترین کتابهای شیعه در توضیح ولایت مجمع البحرین دانشمند بسیار مهم شیعه است که در آنجا در باب ولی میگوید الولایة محبة اهل البیت و اتباعهم فی الدین و امتصال اوامرهم و نواهیهم و تاسی بهم فی الاخلاق و الاعمال، این ولایت است الولایة محبة اهل البیت ولایت یعنی عشقورزی به اهل بیت، و اتبائهم فی الدین در دین از آنها اطاعت کردن نه از ابوحنیفه، نه از سقیفه، نه از آخوندهای عربستان، نه از آخوندهای بنی امیه و اتبائهم فی الدین و امتصال اوامرهم و نواهیهم ولایت یعنی واجب است امر و نهی ائمه را اطاعت کنید و تاسی بهم فی الاخلاق و الاعمال عمل و اخلاقتان را هماهنگ آنها قرار بدهید به قول امروزیها علیوار بشوید حسینوار بشوید، امام صادق وار بشوید. این ولایت است.
خیلی قشنگ ترجمه کرده، خب این ترجمه را از کجا آورده؟ من با این کتاب خیلی سروکار دارم معلوم است که این ترجمه و توضیح را از آیات قرآن و روایات بسیار مهم گرفته تلفیق کرده و بعد فرموده معنی ولایت این است این سه منبع، سه اصل، اصل آخر قرآن مجید است یک ساختمان قوی برپا روی چهار تا ستون یا چهار تا دیوار بنا میشود ما ساختمانهایی داریم عمر دو هزار ساله دارد روی چهار تا دیوار است اینکه امام هشتم یا امیرالمومنین تعبیر میکنند از این مسائل به حصن، یعنی حصار این حصار الهی است توحید نبوت، ولایت، قرآن مجید، ما اگر در این حصار زندگی بکنیم هوای نفسمان چون در آن هوا نمیتواند تنفس بکند میمیرد، شیطانها هم از این حصار قدرت رد شدن ندارند قٰالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿ص، 82﴾ إِلاّٰ عِبٰادَكَ مِنْهُمُ اَلْمُخْلَصِينَ ﴿الحجر، 40﴾، زورم به همه میرسد به خدا میگوید ابلیس مگر آنهایی که در حصار اخلاص هستند اخلاص یعنی توحید یعنی نبوت، یعنی ولایت یعنی قرآن.
حرفم تمام، روی حساب معنویت برادران و جوانهای عزیزم روی حساب معنویت بیایید حساب باز کنید معنویت تمام درهای فیوضات الهی را به رویتان باز میکند، یک مطلبی هم یادگاری به شما جوانها بدهم ما همسنهایمان و خود من دیگر در حال بیرون رفتن از دنیا هستیم شما چهل و پنجاه سال دیگر، شصت سال دیگر، هفتاد سال دیگر انشالله زنده هستید شما دیدید یک دیواری که بتون میکنند یک ستونی را که با میلگرد پراز بتون میکنند چقدر آب بهش میپاشند، آب برای بعضی از دیوارهای سیمان شده، ستونهای بتونی استحکام ایجاد میکند، شما این چهار دیوار توحید و نبوت و ولایت و قرآن را طبق روایاتمان همیشه هفتهای یک بار دو بار هر چقدر دلتان خواست وقت بیوقت، ماه رمضان، محرم، صفر آب بهش بپاشید، دائم هم بپاشید و این آبی که این چهار تا دیوار بتون آرمه را برایتان سالم نگه میدارد یقینا که برایم هم ثابت شده گریه بر ابی عبدالله است این آب را بپاشید به زندگیتان. گریه هم میخواهید بکنید اول اول این گریه را از زینب کبری یاد بگیرید، کجا گریه کرد، امام باقر چهار سالش بود با عمهاش بود، دید که عمه با یک دنیا وقار، با قدمهای آرام دارد میرود به یک نقطهای خودش را برساند، چرا با قدمهای آرام؟ برای اینکه عمه کرارا از پیغمبر شنیده بود زیارت حسین من هر قدمی که به طرفش برداشته میشود معادل نود حج و عمره قبول شده است.
آمد امام باقر کنار عمه است بچهها کنار عمه هستند دیدند وارد یک گودال شد، اما هیچی در آن گودال جز یک مشت شمشیر شکسته و نیزه شکسته و امان از این جمله آنی که امام باقر با چشم دیدند دارند میگویم و یک مشت قلوه سنگ و چوب روی همدیگر دسته شده زینب کبری نشست همه اینها را کنار زد دیدند دست برد زیر بغل یک بدن قطعه قطعه وقتی بدن را روی دامن گذاشت رو کرد به پروردگار اللهم تقبل منا هذا القتیل خدایا این سربریده را از ما بپذیر. و بعد رو کرد به مدینه صلی علیک یا رسول الله این جملات را دیگر من طاقت ندارم برایتان موشکافی کنم هذا حسینک مرمل بالدماء مقطع الاعضاء مسلوب الامامة، زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست.