لطفا منتظر باشید

شب پنجم شنبه *شب میلاد امام رضا(ع)* (23-5-1395)

(اصفهان بیت الاحزان)
ذی القعده1437 ه.ق - مرداد1395 ه.ش

عناوین این سخنرانی

با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید

«بسم الله الرحمن الرحیم؛ الحمد لله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الأنبیاء و المرسلین حبیب إلهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین».

 

طرح نقشهٔ راه هدایت در قرآن

خداوند مهربان در سوره مبارکه بقره تا قصص برای بیداری، هدایت و نشان‌دادن راه درست به مردم و اینکه آنها از عمر و نعمت‌های در اختیارشان، هم در دنیا و هم در آخرت خیر نصیبشان شود، بحث «امامت» را (هم با کلمه «امام» که مفرد است و هم با کلمه «ائمه» که جمع است) مطرح کرده است. این بحث آیات فوق‌العاده‌ای دارد و دانستنش نه‌اینکه مستحب، بلکه خوب، ضروری و واجب است؛ چون اگر مرد و زنی به این بحث قرآنی آگاه نباشند، گمراه‌شدنشان حتمی و افتادنشان به دست دزدان راه انسانیت و به تعبیر امام صادق(ع)، «قطاع‌الطریق» قطعی است. 

 

انواع امام در قرآن

پروردگار در آیات مربوط به امام و امامت، دو پرونده را باز و دو نوع امامت را مطرح و دو نوع امام را معرفی کرده است: یک گروه را در سوره مبارکه توبه می‌فرماید: «أَئِمَّةَ الْكُفْرِ»[1] یعنی پیشوایان، سردمداران و انسان‌هایی که صددرصد کارشان در جامعه انسانی کار ابلیس است. خیلی جالب است که خداوند می‌فرماید: من در این امامانِ کفر هیچ خیری نمی‌بینم. اگر در اینها خیری می‌دیدم، قطعاً درِ فضل و احسان و رحمتم را به‌ رویشان باز می‌کردم. 

«خیری نمی‌بینم» یعنی چه؟ مگر خود پروردگار عالم اینها را خلق نکرده؟ خدا که در قرآن می‌فرماید: «بِیدِهِ الْمُلْک»[2] هرچه در این آفرینش هست و اختیارش به ‌دست من است، خیر است یا در سوره مبارکه روم می‌فرماید: «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَیها»[3] یا پیغمبر(ص) می‌فرمایند: «کلُ‏ مَوْلُودٍ یولَدُ عَلَى الْفِطْرَة»،[4] این امامان کفر از طرف خدا خیر صادر شدند؛ یعنی از مادر خیر به دنیا آمدند. پروردگار عالم درباره ابلیس می‌فرماید: «کانَ مِنَ الْکافِرینَ».[5] اگر اهل ادبیات عرب باشید و در ادبیات دقت داشته باشید، «کان» در اینجا به‌معنای «صار» (صارَ، صَیَرَ، یعنی گردیدن) است.

 

تفاوت زمان در سیاره‌ها

امیرالمؤمنین(ع) در نهج‌البلاغه می‌فرمایند: ابلیس شش‌هزار سال عبادت کرده است. شما خبر ندارید این سال‌ها از سال‌های همین دنیاست (همین‌جایی که شما زندگی می‌کنید) یا از سال‌های جای دیگر؛ چون در همین منظومه شمسی زمان‌های مریخ، زمین، زحل، عطارد، اورانوس، نپتون و پلوتو با همدیگر خیلی فرق می‌کند. اگر امسال (سال 95) یک بچه در کره زمین به دنیا بیاید و هم‌زمان هم یک بچه در پلوتو به دنیا بیاید، زمانی که بچه‌ متولدشده در کره زمین 83‌ساله می‌شود، بچه‌ای که هم‌زمان با او در پلوتو به دنیا آمده بود، یک ‌سالش می‌شود؛ یعنی 83 بار که زمین دور کره خورشید بچرخد، پلوتو یک بار می‌چرخد. بنابراین حرکت او دور خورشید هر 83 سال یک بار است، اما حرکت زمین سالی یک بار.

سیاره‌های دیگر زمان‌های گسترده‌تری دارند؛ مثلاً اینجا ممکن است هزار سال بگذرد، اما قرآن می‌گوید جای دیگر طول این هزار سال برابر با یک روز است. البته بالاتر از این را هم می‌گوید که از معجزات قرآن است (زمان نزول قرآن مردم این حرف‌ها را نمی‌فهمیدند)؛ مثلاً اگر در کره زمین پنجاه‌هزار سال بگذرد، آنجا یک سال می‌گذرد! 

امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند شما اطلاعی ندارید، خودشان هم بیان نکرده‌اند که آیا شش‌هزار سال عبادت ابلیس برابر با شش‌هزار سال کره زمین بوده یا برابر با زمان جای دیگر. ولی این موجود پاک، درست، عبدالله و اهل توحید، نبوت (با اینکه هنوز پیغمبری نیامده بود) و قیامت هم بوده است. من هر سه را از قرآن برایتان بگویم. 

 

بندگان مخلَص خدا

شیطان در درگیری با آدم به پروردگار گفت: «فَبِعِزَّتِک لَأُغْوِینَّهُمْ أَجْمَعِینَ».[6] او خدا را باور داشته که به خدا قسم خورده؛ اگر معتقد بود که عالَم خدا ندارد، به پروردگار قسم نمی‌خورد. پس معلوم می‌شود به خدا یقین دارد. «إِلَّا عِبٰادَک مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ».[7] در سوره یوسف خداوند وقتی درگیری یوسف(ع) را با زلیخا تعریف می‌کند و حفظ پاک‌دامنی را از جانب یوسف(ع) بیان می‌کند (هفت سال با زن زیبای مصری روبه‌رو بود و این زن شوهردار او را به زنا دعوت می‌کرد)، می‌گوید: یوسف حتی فکر زنا هم نکرد. در ادامهٔ همان آیه می‌گوید: «إِنَّهُ مِنْ عِبٰادِنَا اَلْمُخْلَصِینَ»،[8] نه مخلِصین، بلکه مخلَصین؛ یعنی این آدم فکر گناه هم نمی‌کرد. 

 

درخواست شیطان از خدا

قبل از آمدن پیغمبری در کره زمین، ابلیس می‌دانست که انبیا می‌آیند و به آنها اعتقاد هم داشت؛ قیامت را هم باور داشت، چون وقتی پروردگار به او فرمود «قٰالَ فَاخْرُجْ مِنْهٰا فَإِنَّک رَجِیمٌ × وَ إِنَّ عَلَیک لَعْنَتِی إِلىٰ یوْمِ اَلدِّینِ»،[9] شیطان گفت: من از تو یک درخواست، دعا و خواسته دارم: «أَنْظِرْنِی إِلىٰ یوْمِ یبْعَثُونَ»[10] تا قیامت به من مهلت بده که زنده بمانم. خدا هم که محروم‌کننده گدا نیست، فرمود: «إِنَّک مِنَ الْمُنْظَرین».[11]

قرآن می‌گوید: شیطان به خدا، انبیا و معاد باور داشت، شش‌هزار سال هم عبادت کرده بود، اما «کانَ مِنَ الْکافِرینَ»[12] عاقبت کافر شد. می‌شود آدم با اعتقاد به خدا و انبیا و قیامت به جهنم برود؟ بله، چرا نمی‌شود. مگر همه اینهایی که به جهنم می‌روند، کافرند؟ مگر بین مسلمان‌ها قتل نفس، زنا و رباخواری واقع نمی‌شود؟ هیچ‌کدامشان هم نمی‌گویند ما مسیحی، یهودی، کمونیست و لائیک شدیم! همه آنها مسلمان‌ هستند، الا آنهایی که بی‌دین می‌شوند.

 

ورود موحد و مؤمن به جهنم

مگر در سوره فرقان نمی‌گوید «وَ مَنْ یفْعَلْ ذلِک یلْقَ أَثاماً»[13] مشرک، قاتل و زناکار با آتش جهنم رودررو خواهند شد. تعجب نکنید. چطور می‌شود خدا یک موحد و مؤمنِ به نبوت و قیامت را جهنم می‌برد! یک برنامه اتفاق افتاد که ان‌شاءالله برای ما اتفاق نیفتد، آن هم تکبر در برابر فرمان خدا بود. خداوند فرمود سجده کن، اما شیطان سجده نکرد. 

به آدم گفتند: «وَ کلَّا مِنْهٰا رَغَداً حَیثُ شِئْتُمٰا وَ لَا تَقْرَبٰا هٰذِهِ الشَّجَرَةَ»[14] تمام این باغ بر تو و همسرت حلال است، فقط به این درخت نزدیک نشوید، اما نزدیک شدند و بیرونشان کردند. بعد از اینکه خدا اخراجشان کرد، دید پشیمان، رنجیده، ناراحت، متأسف و عاشق رو‌کردن به پروردگار است. خدا این خیر را که در آدم(ع) دید، گفت: «فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ کلمَاتٍ فَتَابَ عَلَیهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»[15] من هم درِ توبه را به رویش باز کردم، روش توبه را از من گرفت و توبه‌اش را قبول کردم. 

 

بی‌خیریِ امامان کفر

خداوند می‌گوید در امامان کفر خیری نمی‌بینم. اگر در آنها خیری می‌دیدم، از فضل و احسانم برخوردارشان می‌کردم.

شما در دوره عمرتان چند نفر از رئیس‌جمهورهای امریکا را یادتان است؟ کِندی (من آن‌وقت بچه بودم)، نیکسون، جانسون، کارتر و اوباما. کدامشان در این شصت‌ساله از کشتن، غارت‌کردن، حمله‌کردن به کشورها، بردن منابع و نابود‌کردن فرهنگ مردم توبه کردند؟! 

خداوند می‌گوید من در اینها خیری نمی‌بینم. من اینها را شر نیافریدم، شر شدند؛ چنان‌که ابلیس «کانَ مِنَ الْکافِرینَ»[16] شر شد، اینها هم شر شدند؛ ولی شری که نمی‌خواهند با خیر، عبادت، توبه، درستی و فضايل آشتی کنند. اینها امامان کفر هستند.

 

معرفی امامان کفر

امامان کفر ریز و درشت دارند. درشتشان امریکاست و ریزشان این شیخ‌های امارات و خلیج هستند. یک ذره از اینها چاق‌تر و کثیف‌تر و ناباب‌تر و بدتر، آل‌سعود هستند که ریشه‌شان یهودی است. اینها از یهودی‌های مهاجر به عربستان هستند. یکی دیگر از این امامان کفر، شیخ بحرین است که چهار سال مشغول شیعه‌کشی و تخریب مسجد و حسینیه است. او بحرینی‌های اصیل را سلب وطن می‌کند و می‌گوید تو دیگر اهل بحرین نیستی! درحالی‌که خودشان اصلاً اهل بحرین نیستند، از پابرهنه‌‌های بیابان نجد هستند.

برای چه قرآن این‌قدر روی معرفی امامان کفر و اینکه خیری در آنها نیست، پافشاری می‌کند؟ برای اینکه بندگانش اسیر فرهنگ و فکر آنها نشوند. من در عمر منبرم جوری حرف زده‌ام و حرف می‌زنم که خدا روز قیامت با من چون‌وچرا نکند و نگوید چرا حرف را پنهان کردی! چرا رودربایستی کردی! چرا لاپوشانی کردی! 

چند نمونه از پیروان امامان کفر را برایتان بگویم. هرچه رباخور، عرق‌خور، قمارباز، مطربی‌ و رقاصه و زن و دختر بی‌حجاب روی این زمین راه می‌رود، از پیروان واقعی امامان کفر هستند. 

 

جايگاه امامان كفر و پيروانشان در قيامت

جالب اینکه در قرآن نمی‌گوید امامان کفر را تک‌وتنها به جهنم می‌برم، بلکه می‌گوید: امامان کفر با تمام پیروانشان به جهنم کشیده می‌شوند. من نمی‌دانم چرا این مملکت برای شصت‌هفتاد سال عمر این همه رباخوری، دزدی، اختلاس و غارت‌کردن مال انجام می‌دهند! نمی‌دانم چرا یک دختر و زن برای چهار روز زندگیِ باطراوتش (شاید چهل سال به بالا قیافه ورشکسته می‌شود) عمد دارد مو، رو و زیبایی‌های بدنش در معرض دیدِ تمام مردم قرار بگیرد و از این کار هم لذت می‌برد! و طبق گفته امیرالمؤمنین(ع)، از صبح تا شب ده‌هزار نامحرم با چشمشان با آنها زنا می‌کنند! اینها پیرو ائمه کفر هستند.

 

گروه پَست‌تر از شیطان

در سوره قصص دعوت فرهنگی امامان کفر را در یک جمله بیان کرده که ما همه‌چیز را از این جمله کشف می‌کنیم: «وَجَعَلْنٰاهُمْ أَئِمَّةً یدْعُونَ إِلَى اَلنّٰارِ وَ یوْمَ الْقِیٰامَةِ لَا ینْصَرُونَ»[17] کار امامان کفر این است که مردم را به آتش جهنم دعوت کنند؛ یعنی علنی در ماهواره، تلویزیون و سایت‌ها می‌گویند جوان‌ها، دخترها و زنان ایران، دنبال ما به جهنم بیایید! اصلاً آنها (برخلاف شیطان) جهنم، قیامت، انبیا و خدا را قبول ندارند. اینها دومیلیون مسیر از ابلیس عقب‌تر هستند. ابلیس از این پیروان و شاگردان کلاسش کِیف می‌کند و دائم لعنتشان می‌کند و می‌گوید: فرومایگان پست، من که شما را به جهنم می‌برم، اقلاً خدا، انبیا و قیامت را قبول دارم، شما خیلی پست‌تر از من هستید! 

 

بی‌احترامی به پیشوایان دین

خیلی عجیب است که اینها به قرآن و روایات اهل‌بیت(علیهم‌السلام) هم گوش نمی‌دهند. عجیب‌تر که با همه آخوندهای شیعه هم مخالف هستند، ولی با خاخام‌های یهودی مخالف نیستند. شما تا حالا شنیده‌اید اینهایی که به روحانیت شیعه فحش می‌دهند، به یک خاخام یهودی و کشیش بد بگویند؟ به مرجع تقلید بد می‌گویند، ولی به پاپ بد نمی‌گویند؛ پاپی که دومیلیارد نفر را در گمراهی نگه داشته است. به من که به مرد می‌گویم بگذار زن و لذت‌های مربوط به ناموست برای خودت باشد، فحش می‌دهد و می‌گوید: این آخوندهامملکت را خراب کردند. شما آباد کردید؟ شما کجای مملکت را آباد کردید؟ شما با دزدی، ربا، اختلاس، زنا، قمار، شراب، این عروسی‌های مختلط کجای این مملکت را آباد کردید؟ چه کسی را هدایت کردید؟ بیماری فکری چه کسی را معالجه کردید؟

باز بدهای مملکت، بی‌حجاب‌ها، رباخورها، عرق‌خورها، زناکارها و دزدها در بدگفتن به ما یک‌خرده تخفیف می‌دهند. اینها به ما احترام می‌کنند و فقط فحشی می‌دهند و رد می‌شوند، اما وقتی به پیغمبر(ص) می‌رسیدند، می‌گفتند: «إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ»،[18] «سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ»[19] و « إِنْ هذا إِلَّا أَساطیرُ الْأَوَّلینَ»[20] قرآنش افسانه‌های دروغ گذشتگان و خودش، هم جادوگر است و هم اختلال روانی دارد. اینها به ما فحش می‌دهند، اما به یک آخوند یهودی، مسیحی، زرتشتی و هندوی گاو‌پرست بد نمی‌گویند؛ این عجیب است.

من دارم جان می‌کَنم و می‌گویم بیا دستت را بگیرم که در چاه دوزخ نیفتی، می‌گوید ولم کن و فحش می‌دهد! می‌گویم بیا راهنمایی‌ات کنم که ناموست برای خودت باشد، او را با این زیبایی در بیرون می‌بینند و به طمع می‌اندازند، حریصش می‌کنند، با او زنای مُحصنه می‌کنند، می‌گوید ولم کن و فحش می‌دهد! این خیلی عجیب است. 

 

نتیجه دعوت امامان کفر 

یک قطعه از زیارت حضرت رضا(ع) را برایتان بخوانم: 

«صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا الْحَسَنِ صَلَّی اللَّهُ عَلَی رُوحِکَ وَ بَدَنِکَ صَبَرْتَ وَ أَنْتَ الصَّادِقُ الْمُصَدَّقُ قَتَلَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ بِالْأَیْدِی وَ الْأَلْسُن»[21] یابن رسول‌الله(ص)، قاتل تو زبان مردم بود. این‌قدر علیه تو تبلیغ کردند تا مأمون وحشت کرد و تو را کشت که راحت بشود. 

«وَجَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ یوْمَ الْقِیامَةِ لا ینْصَرُونَ»[22] نتیجه فرهنگ دعوت امامان کفر و ضلالت، دعوت برای رفتن به دوزخ است. علنی نمی‌گویند بیا تو را به جهنم ببریم. شما که ماهواره ندارید، اما از آنهایی که ماهواره دارند (گاهی بیست ساعت پای ماهواره‌ها می‌نشینند)، بپرسید: یک بار شنیدید امامان کفر بگویند جوان، دختر، زن و ملت ایران، لطف و محبت کنید، متشکر و ممنون هستیم، بیایید شما را به جهنم ببریم! به این صراحت که حرف نمی‌زنند. قرآن می‌گوید فرهنگشان به جهنم و دوزخ دعوت می‌کند. این یک پرونده امامت است.

 

امامان حق

و اما پرونده دوم. غروب که داشتم این آیات را یادداشت می‌کردم، باور کنید اگر قلب‌درد داشتم، با این آیات دستهٔ دوم شفا می‌گرفتم. چه آیاتی! ما را راهنمایی به چه امامانی می‌کند. آیه در سوره انبیاست. امشب می‌خواهم با قرآن بدانید که امام هشتم(ع) کیست و کارش چه بوده است. می‌توانستم چند قصه شیرین از حضرت رضا(ع) برایتان بگویم، اما برادران عزیز و خواهران محترم، می‌خواهم از قرآن برایتان عرض کنم تا بدانید امام چه جایگاهی در زندگی ما دارد. 

روایتی از امیرالمؤمنین(ع) بر کاشی‌های ایوان صحن قدیم حضرت رضا(ع) نوشته شده که توضیحش همین منبر امشب است. امیرالمؤمنین(ع) حسن و حسین(علیهماالسلام) و حضرت زین‌العابدین (دوساله بودند) را دیدند، اما امام باقر، امام صادق، موسی‌ابن‌جعفر و امام رضا(علیهم‌السلام) را ندیدند و فرمودند: پاره تن من در آینده در زمینی به نام طوس دفن می‌شود. هر کسی با عرفان به حق او، زیارتش کند (یقین داشته باشد که امام هدایت، واجب‌الإطاعه و مقتداست و برای تأمین خیر دنیا و آخرت به او اقتدا کند)، اهل بهشت است و «وَ حَرَّمَ جَسَدَهُ عَلَى النَّار» خدا جهنم را بر بدنش حرام می‌کند.[23]

آنها «یدْعُونَ إِلَى النَّارِ» هستند، ولی اگر امامان معصوم را بشناسیم و به آنها اقتدا کنیم، دوزخ را بر ما حرام می‌کنند. این آیهٔ سوره انبیاء عجب آیه‌ای است: «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یهْدُونَ بِأَمْرِنا».[24] خداوند می‌فرماید اینها را من خودم در مقام امامت قرار دادم (ما هم در محاورات و گفت‌وگوهایمان می‌گوییم به زیارت امام رضا(ع) می‌رویم). اینها غیر از اوباما، نتانیاهو، عربستانی‌ها و شیخ‌های پست خلیج هستند که آنها را امامان گردن‌کلفت ضلالت قرار دادند. 

 

وظیفه امامان معصوم

امامان معصوم قرارداد مستقیم منِ خدا هستند. آنها باید در حوزه امامتشان چه کار کنند. «یهْدُونَ بِأَمْرِنا» مردم را به صراط مستقیم، لقا، رحمت، جنت، رضایت و حلال و حرام من هدایت کنند. به مردم بگویند «حرام» دروازه دوزخ و «واجب» دروازه بهشت است؛ «بی‌حجابی» فرهنگ اسرائیل، واشنگتن و لندن است و «حجاب» فرهنگ مادران انبیا، خدیجه، فاطمه زهرا، زینب کبری(علیهم‌السلام) و زنان و دخترانی که در کربلا بودند و یک تار مویشان را یک نفر ندید.

 

وصیت امام حسین(ع) به حضرت زینب(س)

وقتی امام حسین(ع) در آخرین لحظات می‌رفتند، زینب کبری(س) گفت: حسین جان، بعد از شهادت تو تکلیف ما زن‌ها چیست؟ فرمودند: خواهر «التوکل علی الله» به خدا تکیه کنید. با تکیه‌کردن به خدا این حیوانات وحشی حکومت بنی‌امیه نمی‌توانند به شما چپ نگاه کنند. دوم اینکه تا قبل از کشته‌شدنم به خیمه خانم‌ها برو و هرچه گردن‌بند، گوشواره، دست‌بند و انگشتر هست، همه را در یک بغچه جمع کن. اینها دنبال پول هستند، نه دنبال دنیا و آخرت سالم. بعد از کشته‌شدن من وقتی به خیمه‌ها حمله کردند، این بغچه را جلوی خیمه پخش کن و شما با زن‌های دیگر از پشت خیمه فرار کنید و پشت یک تپه سنگر بگیرید که دویدن و قدوبالای شما را نبینند. 

 

تفاوت دعوت امامان حق و امامان جور

امامان شما را هدایت می‌کنند به اینکه لباس ناموستان لباس زهرا(س) و زینب(س) باشد. ولی امامانی که شما را به جهنم دعوت می‌کنند، می‌گویند رو، مو و بدنتان را در معرض دید همه قرار بدهید. دنیا دنیای جدید است، زمان قدیم گذشت که زن در چادر بیاید و برود و هیچ‌کس را نبیند؛ بگذار همه او را ببینند.

«وَ أَوْحَینٰا إِلَیهِمْ فِعْلَ الْخَیرٰاتِ»[25] به امامان (خودم انتخاب کردم) وحی کردم که هرچه خیر در این عالم هست، انجام بدهید. به‌به که امام هشتم(ع) چه خیرهایی دارند. به همه پیغام داده‌اند که هر کسی یک بار مرا «عارفاً بحقه» زیارت کند، سه بار به بازدیدش می‌آیم: یکی هنگام مردنش به ملک‌الموت می‌گویم رفیق من است، مواظبش باش، دوم هنگام بیرون‌آمدن از قبر و سوم هنگام عبور از صراط. در این سه جا من می‌آیم. 

چه خیری بالاتر از اینکه امام هنگام مرگ و قیامت سفارش ما را کند و از صراط رد کند. برکات دنیایی‌اش را که خدا می‌داند چقدر است: «وَ أَوْحَینٰا إِلَیهِمْ فِعْلَ اَلْخَیرٰاتِ وَ إِقٰامَ اَلصَّلاٰةِ وَ إِیتٰاءَ اَلزَّکٰاةِ وَ کٰانُوا لَنٰا عٰابِدِینَ»[26] من به امامان انتخاب‌شده خودم گفتم تا لحظه مرگتان نماز را اقامه کنید، «وَ إِیتٰاءَ اَلزَّکٰاةِ» همیشه دست‌به‌جیب باشید و خیرتان به همه برسد. این امامانی که انتخاب کردم، بندگان واقعی من بودند؛ چه بندگی‌ای هم داشتند! من یک کار مستحب حضرت رضا(ع) را برایتان بگویم.

حضرت در مدینه که بودند‌، نه خراسان (مأمون داشت حضرت را از سفر مرو به بغداد می‌برد که به این منطقه رسیدند و حضرت را در اینجا به شهادت رساند. حضرت یک روز هم در خراسان نبودند و الان هم دل‌خوشی از آنجا ندارند؛ چراکه الان هم در غربت هستند. چقدر بی‌حجابی‌ در مشهد، پست و مشمئزکننده، عروسی‌هایش چقدر کثیف و مردم مؤمنش در مضیقه روحی هستند)، هر سه شبانه‌روز یک بار قرآن مجید را ختم می‌کردند. حضرت با قرائت قرآن می‌خواندند و به آیات عذاب که می‌رسیدند، مثل مادر داغ‌دیده گریه می‌کردند. آیا حضرت فکر می‌کردند قیامت به جهنم می‌روند که گریه می‌کردند؟ امام رضا(ع) قرآن را باور کرده بودند که گریه می‌کردند. 

 

دعای پایانی

خدایا، ما را از فرهنگ امامان انتخاب‌شده‌ات محروم نکن. 

خدایا، ما را به گناهانمان نگیر. 

خدایا! به حق حضرت رضا(ع)، بیماران ما را شفا بده. 

خدایا، به حق حضرت رضا(ع)، گذشتگان ما را اگر در برزخ گرفتارند، امشب (عیدی ولادت امام هشتم) آنها را آزاد کن. 

خدایا، رحمتت را نصیب همه آنها بگردان. 

خدایا، شهدای این مردم را با شهدای کربلا محشور کن. 

خدایا، شرّ داعش و اسرائیل و امریکا را به خودشان برگردان. 

خدایا، امام زمان(عج) را دعاگوی ما و زن و بچه‌های ما قرار بده. 

 


[1]. سورۀ توبه: آیهٔ 12.
[2]. سورۀ ملک: آیهٔ 1.
[3]. سورۀ روم: آیهٔ 30.
[4]. الکافی (ط - دارالحدیث)، ج‏3، ص35.
[5]. سورۀ بقره: آیهٔ 34.
[6]. سورۀ ص: آیهٔ 82.
[7]. سورۀ حجر: آیهٔ 40.
[8]. سورۀ یوسف: آیهٔ 24.
[9]. سورۀ ص: آیات 77و 78.
[10]. سورۀ اعراف: آیهٔ 14.
[11]. سورۀ اعراف: آیهٔ 15.
[12]. سورۀ بقره: آیهٔ 34.
[13]. سورۀ فرقان: آیهٔ 68.
[14]. سورۀ بقره: آیهٔ 35.
[15]. سورۀ بقره: آیهٔ 37.
[16]. سورۀ بقره: آیهٔ 34.
[17]. سورۀ قصص: آیهٔ 41.
[18]. سورۀ قلم: آیهٔ 51.
[19]. سورۀ قمر: آیهٔ 2.
[20]. سورۀ انعام: آیهٔ 25.
[21]. مفاتيح‌الجنان، فرازی از زیارت امام رضا(ع).
[22]. سورۀ قصص: آیهٔ 41.
[23]. بحارالأنوار (ط - بیروت)، ج‏49، ص284.
[24]. سورۀ انبیاء: آیهٔ 73.
[25]. سورۀ انبیاء: آیهٔ 73.
[26]. سورۀ انبیاء: آیهٔ 73.

برچسب ها :