شب هشتم سه شنبه (26-5-1395)
(اصفهان بیت الاحزان)عناوین این سخنرانی
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید«بسم الله الرحمن الرحیم؛ الحمد لله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الأنبیاء و المرسلین حبیب إلهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین».
اعتمادنکردن به عقل
کتاب خدا نزدیک به هزار بار عقل، فکر، لبّ و فؤاد را که نیروی فهم و درک است، مطرح كرده و پیغمبر(ص) و اهلبیت(علیهمالسلام) هم بهاندازه یک کتاب، عقل را تعریف کردهاند.
ما شروع دقیق زندگی انسان در این سیاره خاکی را نمیدانیم، ولی با علاقهای که به پیگیری این مسائل دارم، چند سال پیش در مجلات علمی خواندم که در هند جمجمههایی نيمهپوسیده پیدا کردند و بعد از آزمایش به این نتیجه رسیدند که صاحبان جمجمهها پانزدهمیلیون سال قبل از دنیا رفتهاند.
تجربه تاریخ زندگی بشر از زمانی که در این سیاره خاکی شروع شده است تا امروز، نشان میدهد که عقل با همه ارزش، فعالیت و مثبتبودنش راهنمای کاملی برای انسان نبوده. چراغ عقل آنقدر پرفروغ نیست که نورش همه حقایق را فرابگيرد و بتواند تا اعماق قیامت را به ما نشان بدهد؛ اما نیروی باارزشی است که بهوسیله آن میتوانیم حق را از باطل تشخیص بدهیم.
البته عقل چنین قدرتی ندارد که ما را در حق ثابتقدم نگه دارد و نگذارد وارد باطل بشویم؛ به همین دلیل از عقل ما (نه عقل انبیا و ائمه طاهرین(علیهمالسلام)) به عقل جزئی تعبیر میکنند. بنابراین نباید برای همهچیز به عقل تکیه بکنیم، زیرا عقل قدرت درک همه واقعیات را ندارد و یک راهنمای پخته، جامع و کاملی نیست؛ دلیلش هم این است که با بودن این همه عاقل در اروپا، امریکا، افریقا و منطقه شرق زمین، زندگیها آلوده به انواع مفاسد، نواقص، عیوب و کمبودهای روحی و روانی است. آنها عاقل هستند، ولی غرق در فسادند، اختلال روانی دارند، ظالم و ستمگرند، میبَرند، خودکشی و غارت میکنند! هیچکدامشان هم دیوانه زنجیری نیستند که در دیوانهخانه یا گوشهای حبسشان کنند. من در این زمینه خیلی مطلب دارم که برایتان بگویم.
قتلعام مسلمانان الجزایر و عراق
حدود پنجاه سال پیش ارتش دانشگاهدیده (لیسانسه و فوقلیسانسه و دکتر) فرانسه در الجزایر، وقتی دیدند الجزایریهای مسلمان بیدار شدند، حاضر به سجده به این بت نیستند و زیر بار افکار و تحمیلات فرانسویها نمیروند، حدود صدهزار نفر مرد و زن را دستگیر کردند و آنها را درون گودالی در بیابان بیرون از شهر، زندهزنده با نفت سوزاندند! آنها علم، عقل و اندیشه داشتند، ولی ایستادند و زندهزندهسوختن این جمعیت را تماشا کردند و رقصیدند و خندیدند!
دوران خودتان هم که میبینید چه خبر است و چطوری میکشند! میدانید در پادگان موصل سههزار سرباز جوان را ردیف کردند و کشتند! یکی از دوستان ما با زن و دو بچهاش در سامرا بود. به سامرا حمله شد و آنها نتوانستند فرار کنند. جلوی چشمش زن و بچههایش را سر بریدند و خودش را تکهتکه کردند. خیلی از اینها هم اروپایی، درسخوانده و دانشگاهدیده بودند. لعنت به این درس و دانشگاهها با اینجور دانشجو تربیتکردن!
آنها عقل دارند، ولی عقلشان هدایتگر کامل نیست و قدرت بازدارندگی ندارد.
ناکارآمدی عقل و علم
در مجلات خواندم که در اروپا کنفرانسی درباره دخانیات برگزار شد. بنا بود چند متخصص دهان، دندان و ریه درباره ضررهای دخانیات، از جمله سیگار صحبت کنند. یکی از این متخصصان حدود سهربع درباره مضرات سیگار سخنرانی کرد. وقتی برای استراحت به اتاقش آمد، قبل از نوشیدن قهوه، برای رفع خستگی سیگارش را روشن کرد و گفت: من با سیگار خستگیام را رفع میکنم، بعد قهوه میخورم. به او گفتند: تو سهربع علیه دود سیگار و مضراتش برای دهان، دندان، گلو و ریه حرف زدی! گفت: نمیتوانم نکشم! او عقل و علم داشت، اما عقل و علمش بازدارنده نبود؛ زیرا عقل همه حقایق را درک نمیکند و علم هم بازدارندگی ندارد.
اقسام ایمان
پروردگار عالم انبیا و ائمه طاهرین(علیهمالسلام) را بهعنوان امام هدایت «جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یهْدُونَ بِأَمْرِنا»[1] انتخاب کرد که قلب مردم را از دو حقیقت بازدارنده پر کنند:
یکی ایمان به پروردگار است که وقتی انسان دلبستهٔ خدا شد و فهمید خدا خبیر، علیم و مراقب است، ماه رمضان در گرمای پنجاه درجه خانه که هیچکس نیست، برق هم رفته و از گرما عرق میریزد، دوسه جور شربت و آب هم در یخچال هست، اما نمیخورد! نمیشود شخصی خدا را باور داشته باشد و رباخور، زناکار، غارتگر، ظالم و خائن شود.
و دیگری ایمان به قیامت است. لازم نیست که بیش از هزار آیه دربارهٔ معاد در ذهنمان بیاوریم یا حفظ کنیم. یک مؤمن به خدا کافی است از هزار و چند آیه معاد، فقط این آیه شعار قلبش (نه زبانش) شود: «وَ نَضَعُ اَلْمَوٰازِینَ اَلْقِسْطَ لِیوْمِ اَلْقِیٰامَةِ»[2] من ترازوهای عدالت را برای قیامت برپا میکنم. این ترازوها چیست! بحثش کامل در روایات ارائه شده. ترازوی قیامت نه دو کفه دارد و نه زبان، برق و باتری. در قیامت سه ترازو برپا میشود (موازین جمع است) که عبارتاند از: قرآن کریم، انبیا و ائمه.
فدای امیرالمؤمنین(ع) بشوم؛ من چه کسی هستم که فدای علی بشوم! فدای قنبرش بشوم. در زیارتنامه حضرت خواندهاید: «اَلسَّلامُ عَلَیک یا مِیزانَ الاَعْمالِ»،[3] در قیامت، خدا من، زن و بچه، کسب، اخلاق، رفتار، معاشرت و حالاتم را با قرآن مجید میسنجد، اگر مخالف با قرآن باشد، میگوید: سرت را پایین بینداز و به جهنم برو؛ وگرنه با زنجیر تو را میبرند!
اقسام میزان در قیامت
امام صادق(ع) میفرمایند: هرچه جوان خوشگلِ دختربازِ زنبازِ رابطهدارِ نامشروعِ زناکار هست، خدا روز قیامت همه را یکجا جمع و مؤاخذه میکند که چرا زنا کردید؟ چرا رابطه نامشروع داشتید؟ بدبختها به پروردگارها میگویند: ما را خوشگل خلق کردی، موها و اندام به این زیبایی به ما دادی، چه کسی میتوانست خودش را نگه دارد؟ اینقدر دختر و زن با همه سلولهای وجودشان قربانصدقه ما رفتند که به زانو درآمدیم! خدا میفرماید: یوسف را بیاورید.
میزان خدا به جوانها میگوید: مو و اندام شما زیباتر بود یا یوسف! او جوان بیشهوت نبود. در چهارده تا 21سالگی کپسول شهوت جنسی در دربار با بهترین فرشها، پردهها، عشوهگریها و افسونگریهای بنیانبرانداز زلیخا هم برابرش بود، چطور نه به او نگاه کرد و نه فکر زنا کرد. این هم انسان بود، چرا توانست؟ اگر بنا بر «نشدن» بود، برای همه باید نشود. آنها با این ترازو محکوم میشوند.
تمام رئیسجمهورهای دنیا را در قیامت جمع میکنند و میگویند امیرالمؤمنین(ع) چهار سال و هفت ماه رئیسجمهور بود. کدامتان شبیه او بودید که نجاتتان بدهم؟
بنابرین در قیامت سه ترازو داریم: قرآن، انبیا و ائمه طاهرین(علیهمالسلام). کسی که به قیامت پیوند میخورد، نیاز نیست 1200-1300 آیه معاد را حفظ کند، همین یک آیه را اگر با دلش «لِمَنْ کانَ لَهُ قَلْبٌ»[4] بشنود، کافی است: «وَ نَضَعُ اَلْمَوٰازِینَ اَلْقِسْطَ لِیوْمِ اَلْقِیٰامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیئاً وَ إِنْ کانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَینا بِها»[5] اگر عمل شما به وزن دانه ارزن باشد، در صحنه محشر میآورم. فکر نکنید اگر آسمان و زمین به هم ریخت، غوغایی شد و قیامت برپا شد، عملت گم میشود! عملتان را میآورم.
البته خیلی خدای خوبی هستم. «فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیئاً»[6] ذرهای در کیفر یا پاداش این عمل ظلم نمیکنم. هیچچیزی را لحاظ نمیکنم که بگویم سیاه، سفید، شاه، رعیت، مرجع تقلید و مقلد است و فقط عملتان را میسنجم. این یک ذره را با ابراهیم، یوسف، امیرالمؤمنین(ع)، پیغمبر(ص) یا حضرت سیدالشهدا(ع) میسنجم، اما به شما ظلم نمیکنم.
«وَ کفى بِنا حاسِبینَ»[7] بندگانم، برای شما کافی باشد که حسابگر پروندهتان خودم هستم.
فریبخوردن اروپا در قرن هجدهم
کسی که خودش و قیامت را باور کرده، هم هدایت شده و هم بازدارندگی دارد. عقل نمیتواند این دو کار را بکند. اروپا از قرن هجدهم گول عقل را خورد و گفت: عقل دارم، نیازی به خدا، پیغمبر(ص)، نبوت و کلیسا ندارم. از کلیسا بیرون آمدند و رابطهشان را با کشیش و پاپ قطع کردند. البته آنها هم لَنگ نماندند؛ چون ثروتمندترین نهاد کره زمین، کلیسای کاتولیک است که اگر ملت بروند یا نروند، کشیشها و کاردینالها نانشان در روغن است!
به یک دانشجو در انگلستان گفتم: هفتهای یک بار کلیسا میروی؟ گفت: نه، مریم و مسیح برایم پول نمیسازند و من دنبال پول هستم. کلیسا، مسیح و مریم کدام است!
اروپا بعد از جداشدن از کلیسا سراغ عقل رفت و وحی، نبوت و امامت اهلبیت(علیهمالسلام) را از زندگیاش حذف کرد. آنها میگويند آنچه عقلت میگوید، همان دین است. اگر عقل میگوید زنا لذت دارد و حلال یا بانکها را براساس ربا اداره کنید، این همان دین است! نمیدانيد تا حالا کنار عقل چه جنایاتی شده است. نمیدانید این عقلهای جزئی چقدر فرهنگ ختمشونده به ایسم درست کردهاند و به خورد دانشگاهها، جوانها، ماهوارهها، روزنامهها، مجلات و سایتها دادهاند. نمیدانید بشر جدای از خدا و قیامت، در شبانهروز چه بلاهایی سر خودش و دیگران میآورد.
بازدارندگی در سخنان انبیا و وحی
جوان عزیز درسخوانده فوقلیسانس و دکتری، عقل خوب است، اما هدایتگر و بازدارنده نیست. سخنان انبیا و وحی (معاد، خدا، ایمان به پروردگار و قیامت) بازدارنده هستند. بدون انبیا یقیناً بشر جاده را گم میکند، منحرف میشود، بیبازدارندگی میماند؛ هرچند که عقل و دکتری هم دارد، ولی بازدارندگی در درونش نیست.
ما استاد متدین، معلم و آدم خوب زیاد داریم، اما در این جنس دوپا عاقلِ عالمِ بیدین هم کم نداریم. گاهی از حلال و حرام خدا خبر ندارند. چندهزار نامه در این پنجاه سال برای من آمده است که بیشترش را پاره کردهام. گاهی دختران دانشجو نامه میدهند که در یک درس دو نمره کم آوردهاند، استاد به آنها گفته من شش نمره به تو میدهم، یک شب با من باش!
علم بازدارندگی ندارد و عقل هدایتگر نیست. در نبود دین، استاد زناکار و عالم رباخور میشود و آدم هزار فساد میکند؛ درحالیکه عقل و علمش هم سر جایش است.
ای کاش دوباره ملت ایران به ارزش دین، برابر با استدلالات قرآن واقف میشدند.
ای کاش قدرت هدایتگری دینِ خدا (نه کلیسا، کنیسه و آتشکده) را میفهمیدند.
ای کاش مقام بازدارندگی را میفهمیدند.
انبیا آمدهاند که انسانها جاده را گم نکنند و به آنها چراغ هدایت بدهند که به بهشت بروند. اهلبیت(علیهمالسلام) آمدهاند که ما را به عالیترین راه «صراط اقوم» هدایت کنند.
بیان درد امروز بشر در یک آیه
خیلی این آیه عجیب است، انگار همین امروز برای کل مردم غرب و بدنه ملت ایران نازل شده. پروردگار در آیه 146 سوره اعراف میفرماید: «إِنْ یرَوْا سَبیلَ الرُّشْدِ لا یتَّخِذُوهُ سَبیلاً».[8] انسانها راه درست و قرآن را میبینند، نبوت و ولایت اهلبیت(علیهمالسلام) را خوب میفهمند، اما راه هدایت و کمال را انتخاب نمیکنند!
عقل، علم و دکتری دارد، اما میگوید قرآن قدیمی است، نبوت برای 1500 سال پیش و امامان مردم عالمی بودند که در مدینه و جای دیگر زندگی کردند و مُردند! چه ربطی به این روزگار دارند! اما وقتی چشمشان به فرهنگ مسیحیت، یهودیت، صهیونیست، تلآویو، لندن، واشنگتن و پاریس میافتد و مراکزشان را میبینند، میگویند: «و إِنْ یرَوْا سَبیلَ الغَی یتَّخِذُوهُ سَبیلاً»[9] جاده این است، ما در این راه میتوانیم از زندگی و بدنمان همهجوره استفاده کنیم. در آن جاده آزادی کامل است؛ حرامخوری، رباخوری، زنای محصنه و غیرمحصنه و بهقول پیغمبر(ص)، همجنسبازی قانونی میشود.
روایت میگوید: «کیفَ بِکمْ إِذَا رَأَیتُمُ الْمَعْرُوفَ مُنْکراً وَ الْمُنْکرَ مَعْرُوفاً».[10]
پیروی از فرهنگ غلط غرب
اینها میگویند ازدواج زشت است. ما غریزه داریم و به هر راهی که ما را ارضا بکند، میرویم! یکی از این راهها همجنسبازی است. مجالسشان هم در لندن، تلآویو و واشنگتن تشکیل شده و رأی دستهجمعی میدهند که ازدواج مرد با مرد و زن با زن قانونی است! به اینجاها هم کشیده! شیطانِ غرب فرهنگش را تا مشرق و بدنهای از شیعه حاکم کرده است. شیعه است، اما به احیا نمیآید. در ایام احیا از اینجا، شیراز و تبریز به ویلاهایشان در شمال میروند و این سه شبانهروز انواع فسادها را مرتکب میشوند. چرا ملت اینجوری شدهاند؟ علتش را پروردگار میگوید: «ذلِک بِأَنَّهُمْ کذَّبُوا بِآیاتِنا وَ کانُوا عَنْها غافِلینَ».[11] اینها خردهخرده گفتند: حجاب، ربا، نماز و روزه یعنی چه؟ آیات، قرآن، احکام و امامت اهلبیت(علیهمالسلام) من را انکار کردند و با تمام وجود به این حقایق بیتوجه شدند. این خیلی عجیب است که میدانند و اینجوری شدند.
زنها و دخترهای بیحجاب نمیدانند جلسات مخلوط مرد و زن بد است! آقایی که زنش نیمهعریان در یک جلسه است و مردها به او نگاه میکنند و با هم میرقصند، دلش گواهی میدهد که این کار درستی است؟! نمیفهمد ناموسش در بغل دیگران است؟ قرآن میگوید: «إِنْ یرَوْا سَبیلَ الرُّشْدِ لا یتَّخِذُوهُ سَبیلاً»[12] میفهمد و میبیند، اما انتخاب نمیکند.
چه خبرهای کمرشکنی به ما دادهاند، البته نه برای من، شما، زن، مادر و خواهرمان. یکی از این خبرها را برایتان بخوانم.
ویژگیهای زنان آخرالزمان
کتاب من لا یحضره الفقیه، کافی، مکارمالأخلاق و وسائلالشیعه چهار کتاب اصولی شیعه و طلای 24 عیار هستند. بیشتر جوانهای ما از این کتابها خبر ندارند و اصلاً نمیدانند اینها چیست!
در کتاب من لا یحضره الفقیه نوشتهٔ شیخ صدوق نقل شده است: اصبغابننباته، راوی بسیار بزرگوار و عاشق امیرالمؤمنین(ع) میگوید: خودم از امیرالمؤمنین(ع) شنیدم که فرمود: «یظهَرُ فی آخِرِ الزَّمانِ وَاقتِرابِ السّاعَةِ وَ هُوَ شَرُّ الْأَزْمِنَةِ نِسْوَةٌ»[13] در آخرالزمان و نزدیک ساعت، زنانی پیدا میشوند. مراد از نزدیک ساعت، «نزدیک عصر ظهور» است یا «نزدیک برپاشدن قیامت»؛ بیشتر به عصر ظهور میخورد، چون بعد از آمدن امام زمان(عج) این کثافتکاریها دیگر پیدا نمیشود.
نزدیک ظهور امام دوازدهم زنانی پیدا میشوند که چند خصوصیت دارند:
«کاشِفَاتٌ عَارِیاتٌ» سر، سینه و موهایشان کامل برهنه است و همه میتوانند ببینند. اینها قبلاً بودند که بعد از انقلاب یک پارچه روی سرشان انداختند. الان همین پارچه را هم در ماشینها و شبها در پارکها برمیدارند. آینده نزدیک کل روسریدارها هم بیروسری میشوند، وگرنه حرف علی(ع) دروغ از آب درمیآید! آنها برهنه هستند. در ایران هم زن برهنه داریم. لباسهای بسیار نازک میپوشند و تمام بدنشان از زیر آن لباسها پیداست؛ لختِ لباسدار.
«مُتَبَرِّجَاتٌ» آرایش غلیظ میکنند، به قصد اینکه با این آرایش مو، سر، صورت و پوشیدن لباس خاص بیرون بروند و خودشان را به مردم کوچه و بازار نشان دهند.
«مِنَ الدِّینِ دَاخِلَاتٌ» هیچکدامشان دین ندارند و به دروغ میگویند مسلمانيم! چه دینی!
«فِی الْفِتَنِ مَائِلَاتٌ» در هنرپیشگی، سینما (سینمای هالیوود، سینمای شرقی، سینمای غربی)، گولزدن مردهای متأهل، بهطلاقکشیدن زنان و در تمام فتنهها وارد میشوند.
«إِلَى الشَّهَوَاتِ مُسْرِعَاتٌ» رغبت عجیبی به هواوهوس دارند.
«إِلَى اللَّذَّاتِ مُسْتَحِلَّاتٌ» اینها فرهنگ ضد امام هدایت است. در این فرهنگ زن عاقله، لیسانسه، فوقلیسانسه و دکتری تا دلتان بخواهد داریم. اینها بهطرف لذتهای حرام (عروسی، شبنشینی، مجلس مختلط، رقص) میتازند. ما منزلمان در حاشیه شهر است؛ به دلیل دامبودومب و تصنیف، رقص، عربده و آواز این زنها و مردها تا سه نصفهشب بیدار هستیم. باید درها را جوری ببندیم که صدا داخل نیاید.
«مُسْتَحِلَّاتٌ لِلْمُحَرَّمَاتِ» همه حرامهای خدا را حلال میدانند. حجاب واجب است، اما اینها بیحجابی را حلال میدانند.
«فِی جَهَنَّمَ خَالِدَاتٌ»، پایان کار اینگونه زنان، جهنم دائمی است و نجاتدهنده ندارند.
یک قدم به سمت خدا
خدایا، یک حرف هم به خودت بزنیم. شب جمعهای در مسجد جامعی (نزدیک هشتنههزار متر بود) دعای کمیل میخواندم. جمعیت زیادی آمده بود و در خیابان هم نشسته بودند. دقیق یادم نیست کجای دعای کمیل بودم که گریه مردم به من مهلت نمیداد حرف بزنم. تاریک بود و هیچچیزی نمیدیدم. گفتم خدایا، تو گفتهای «مَن تَقَرَّبَ إلَی شِبرا تَقَرَّبتُ إلَیهِ ذِراعا»[14] بنده من، اگر یک قدم بیایی، من ده قدم میآیم؛ یک متر بیایی، من ده متر میآیم. بغلدستیام که خیلی هم گریه میکرد و من قیافهاش را نمیدیدم، گفت: تا آخر عمرت هیچوقت این روایت را نخوان! به خدا بگو من اینقدر مریضم که یک قدم هم نمیتوانم بیایم، آن یک قدم را هم خودت بیا.
خدایا، ما مشکل داریم و با این اوضاع جامعه و فساد برای خود، زن، دختر، عروس، بچه و نوههایمان خیلی نگران هستیم. یکوقت ما با اینها جمعی جهنمی نشویم! مریض هستیم، افتادهایم.
خدایا، همانطور که دکتر بالای سر خیلی از مریضها میآید، تو هم بالای سر ما بیا.
[1]. سورۀ انبیاء: آیهٔ 73.
[2]. سورۀ انبیاء: آیهٔ 47.
[3]. زیارتنامه امیرالمؤمنین(ع).
[4]. سورۀ ق: آیهٔ 37.
[5]. سورۀ انبیاء: آیهٔ 47.
[6]. سورۀ انبیاء: آیهٔ 47.
[7]. سورۀ انبیاء: آیهٔ 47.
[8]. سورۀ اعراف: آیهٔ 146.
[9]. سورۀ اعراف: آیهٔ 146.
[10]. قربالإسناد (ط - الحدیثة)، ص55.
[11]. سورۀ اعراف: آیهٔ 146.
[12]. سورۀ اعراف: آیهٔ 146.
[13]. من لا یحضره الفقیه، ج3، ص390.
[14]. بحارالأنوار (ط - بیروت)، ج84، ص190.