براي رهايي از بيماري روحي حسد بايد به اين نكات توجه داشت: 1ـ ريشه هاي حسد و عواملي كه در رشد حسد مؤثرند. 2ـ زيانهاي حسد. 3ـ رهايي از حسد و درمان آن.
الف) ريشه هاي حسد
اجمالاً عبارتند از: 1ـ عجب و خودپرستي و خودپسندي (كه انسان همه چيز خود را پسنديده بداند. خودپسند، زشتي هاي اعمال و رفتار ناپسنديده اش را خوب مي شمارد و خود را از ديگران برتر مي داند)، خوي پلنگي (كه پلنگ خود را بالاتر از همه مي بيند و حسد، شخص حسود را پلنگ صفت مي كند) 2 ـ تكبّر و خودفروشي، به عبارت ديگر بزرگي فروشي است، و اگر حسد از كبر و عجب ريشه بگيرد، حسودي خطرناك مي شود. 3 ـ بخل، كه از خير رساندن به ديگران دريغ نمايد. 4 ـ حرص و طمع.
عواملي نيز در رشد حسد مؤثرند، مانند: ظلم و ستم (چرا كه ستم، آتش كينه ستم كش را بر ستمگر روشن مي سازد) و عامل ديگر، عدم موفقيت در مقاصد است كه بر كساني كه به موفقيت نائل شده اند حسد مي ورزد. عامل ديگر كوچكي محيط مي باشد و آخرين مورد ضعف ايمان است.
ب) زيانهاي حسد
حسد، شخص حسود را منفور و مبغوض ديگران مي سازد، حسادت بيماري اخلاقي است که موجب بيمار شدن روح و جسم و نابودي ايمان ميگردد چنان که در حديثي ميخوانيم: «الحسد يأکل الايمان کما تأکل النار الحطب؛ حسادت ايمان را ميخورد هم چنان که آتش هيزم را ميخورد» مؤمن بايد مراقب باشد که خود را به رذايل و زشتيهاي اخلاقي آلوده نسازد. حسود ناراحتي هميشگي دارد (در مثلي فرانسوي آمده است كه: زنگ آهن را مي خورد و حسد قلب را). حسود هميشه بيمار است اميرمؤمنان(ع) مي فرمايند: «صحّة الجسد من قلّة الحسد». حسد تشخيص انسان را دچار خطا مي سازد و عبادتهاي انسان را خراب مي كند، فضايل اخلاقي را نابود ساخته و عمر انسان را كوتاه مي كند.
ج) بهداشت و درمان حسد
مبارزه با بيماري ها و امراض، دو مرحله دارد: نخست بهداشت و سپس درمان. امروزه محيط اجتماعي بسيار تيره و تار و حسودپرور است و دلهايي را كه چون خورشيد درخشندگي دارند، همچون قير سياه و تاريك مي كند. انساني كه نخواهد به حسد دچار شود و بخواهد قلبش نوراني و شفاف بماند، بايد بهداشت روحي را مراعات نمايد و صد در صد متوجه باشد كه در اين دام نيفتد. بايد هر شب پيش از خواب، خود را تحت مطالعه و محاسبه قرار دهد و درون خود را بنگرد و ببيند كه آيا گرفتار پليدي شده است يا نه، و نشانه هاي حسود را در نظر بگيرد و ببيند آيا آن نشانه ها در او هست يا خير. يكي از دستورات بهداشتي حسد، توقع نداشتن از ديگران است و انسان بايد انتظارات خود را از ديگران كم كند. دستور ديگر عفو است، منطق انسان كامل، بخشيدن و گذشت كردن و محبت است، كسي كه عفو دارد، حسد نمي ورزد. عفو سوزاننده شجره خبيثه حسد است و دوست داشتن و خشنودي از خوشبختي ديگران و خدمتگزاري به مردم از اصول بهداشت از حسد است. يك دستور كلي براي بهداشت از حسد، بسيار قرآن خواندن و حفظ سوره هاي قرآن است. خواندن و مداومت بر ادعيه و مطالعه فضايل و مناقب اهلبيت(ع)، تأثير بسزايي در پيشگيري از آلودگي به حسد دارد. همانند بيماري هاي جسماني كه درمانشان متوقف بر دو اصل پيشگيري و استعمال داروست، در مورد بيماري هاي روحي نيز قدم اول، پاكيزه كردن روح از آلودگي هاست. حسود بايد بداند كه حسادت براي او سودي ندارد، نه مقامش را بالاتر مي برد و نه بر محبوبيتش مي افزايد و نه... . حسود بايد بداند آنچه را كه بر آن حسد مي ورزد اگر از دست ديگران درآيد، معلوم نيست كه به دست او برسد. حسود خود را روسياه و طرف مقابلش را رو سفيد مي كند، چرا كه طرف مقابل، مظلوم واقع مي شود و مظلوم مورد عنايت حق است. حسود بايد آنچه را دلش مي خواهد نكند، مثل بدگويي و غيبت و تهمت و... . پيامبر اکرم(ص) فرمودند: از حسد نجات پيدا مي شود در صورتي كه انسان دست خود را ببندد و زبان خود را نگه دارد و با چشم به سوي برادرش اشاره نكند. حسود اگر بخواهد بيماريش زودتر درمان پذيرد، بايد ضد دلخواهش رفتار كند، اگر به كسي مي خواهد ضرر برساند، سعي كند به او خدمت كند و... . حرارت ايمان مي تواند همه ميكروبهاي روحي را بكشد، به قول عرب: (آخر الدواء الكي) يعني آخرين دارو، داغ كردن است. بايد به وسيله حرارت ايمان، ميكروب حسد موجود در قلب را داغ كرد. چنان كه ضعف ايمان از عوامل رشد حسد است، ايمان ريشه حسد را مي سوزاند. دعا يعني دست تضرّع و زاري به درگاه پروردگار دراز كردن و در پيشگاه مقدسش جبين بر خاك ساييدن و ذات پاكش را خواندن و درمان دردها را از او خواستن. و درمان روانكاوي حسد اين است كه شخص حسود از تلقين استفاده كند، چنانچه به وسيله تلقين آراستن به صفات حميده نيز ميسر است، حسود مي تواند به وسيله آن، خود را از حسد پاك كند و تلقين اگر به صورت فرمان دادن بر خويشتن باشد، فوق العاده مؤثر است: در دل بگويد من ديگر اين طور نيستم يا اين طور هستم، يا حالا خوب شده ام كه با زبان و قلب به خود تلقين كند.
منبع : پایگاه عرفان