اگر در همه قرآن مجید برای نشان دادن اصل آفرینش زن و هویت شخصی او جز آیهٔ چهارم نساء نبود برای شناخت حقیقت خلقت او بس بود:
یا أَیهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکمُ الَّذِی خَلَقَکمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زوجها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالًا کثِیراً وَ نِساءً:
ای مردم نسبت به پروردگارتان که همه شما را از یک حقیقت واحده آفرید و برای آن حقیقت واحده جفتی از جنس خودش به وجود آورد تقوا پیشه کنید پروردگاری که از آن جفت و زوج مردان و زنان بسیاری را منتشر کرد.
آیه شریفه دلالت دارد که همه مردان و زنانی که در عرصه گیتی زندگی میکنند از یک پدر و مادر آفریده شدهاند، و تفاوت میان آنان از نظر رنگ و زبان و شکل تفاوتی بر اساس حکمت و مصلحت است.
آیه میگوید نیمی از وجود انسانها از یک مرد و نیم دیگرشان از یک زن است، در حقیقت آن مرد و زن اولیه هر دو دارای خلقت حکیمانه و از نظر حیات و زندگی و تولید مثل مکمل یکدیگر بودند، و حقیقت هویتی آنان از نظر انسان بودن و آدمیت یکی بود و آن دو در این مسئله امتیازی به هم نداشتند.
جفت که معنای کلمه زوج است از نظر لغت جایگزینی چون زن، و همسر، و همراه نداشت، آری زن از نظر آفرینش زوج و جفت مرد بود، و این زوجیت زمینه ارتباط و انس آن دو با یکدیگر و سبب افزایش نسل در عرصهگاه گیتی وتداوم حیات انسان در خیمه زندگی بود.
مفسرین بزرگ و دانشمند شیعه که حقایق اصیل را از قرآن و پیامبر و مکتب سعادتبخش اهل بیت گرفتهاند مانند فقیه بزرگ و اصولی و رجالیگرانقدر شیخ طوسی در تفسیر تبیان، و امینالاسلام طبرسی در تفسیر مورد توجه فریقین و بزرگ مرد علم حدیث سید هاشم بحرانی در تفسیر برهان و حکیم و فیلسوف و عارف کم نظیر علامه طباطبائی در تفسیر قیم المیزان در توضیح جمله و خلق منها زوجها میگویند: خداوند از همان جنسی که آدم را آفرید برای او از همان جنس جفتی خلق کرد.
نظر ثائب بزرگان شیعه به پیروی از مکتب ولایت و مدرسه امامت و دانشگاه ولایت این است که ماده حقیقی وجود انسان جز یک مادّه نبوده: نفس واحدةٍ: و این ماده همچون دانه بستهای بود که به ارادهٔ پروردگار دو شاخه کامل، دو احسن تقویم، دو شجره انسانیت از آن ظهور کرد: یکی به صورت مرد دیگر به صورت زن، و این مرد و زن تشکیل زندگی داده به هدایت حضرت حق در صراط مستقیم قرار گرفتند و نسل اصیلی از آنان که همه مردان و زنان عاقل و مختارند از آنان به وجود آمد.
حوا و دندهچپ
ولی مفسران اهل سنت که پیرو مکتب سقیفه و خلفا و مدرسهٔ اموی و عباسی هستند اکثرشان میگویند معنای وَ خَلَقَ مِنْها زوجها این است که خداوند حضرت حوا اولین زن را از قطعهای از بدن آدم آفرید و تصریح میکنند آن قطعه هم دنده استخوانی حضرت آدم است، در این مورد هم گروهی مانند قرطبی به ذکر دنده آدم اکتفا میکنند ولی بیشتر آنان مانند طبری و فخر رازی و شیخ محمد عبده و مراغی که این دو در این زمان که زمان پیشرفت شگفتانگیز رشتههای علوم بخصوص جنین شناسی و انسان شناسی بوده میگویند: خدا حضرت حوا را از دنده چپ آدم آفرید!
این معنای بیریشه و بیدلیل که تکیهگاهی جز روایات ساخته شده بارگانان حدیث ندارد و برای تحقیر زن جعل شده و به کتب اصیل اهل سنت چون بخاری و دیگران به نقل از بخاری وارد شده است، به اشعار شعرای بزرگ هم راه پیدا کرده، نظامی در خمسه در بخش داستان خسرو و شیرین میگوید:
وفا مردی است برزن چون توان بست
چو زن گفتی بشوی از مردمی دست
بسی کردند مردان چاره سازی
ندیدند از یکی زن راست بازی
زن از پهلوی چپ گویند برخاست
مجو از جانب چپ، جانب راست
و هم او میگوید: زن از پهلوی چپ شد آفریده
کس از چپ راستی هرگز ندیده اما شاعرانی که پیرو قرآن و مکتب اهل بیت بودهاند، برای شخصیت زن احترام قائل بودهو از حقیقت و جنس او تعریف کردهاند: مفتون همدانی که شعرای قابل توجه معاصر است میگوید:
پسر و دختر ای رفیق یکی است
فرقشان در میان نبوده و نیست
ای بسا بوده ناخلف پسران
جانشین مخالف پدران
ای بسا دختران کز آگاهی
پدران را کنند همراهی
گفتگوی مرا گواه آمد
پسر نوح و دختر احمد
عارف و با بصیرتی داشتم که در آبادهٔ شیراز زندگی میکرد، تا پیش از مرحوم شدنش هر ساله به دیدن او میرفتم، چهره و اخلاق و کرامت و ادب و عشقش به قرآن، و اهل بیت مرا یاد اصحاب با وفای ائمه طاهرین و دست پروردگان آن منابع خیر میانداخت.
گاهی اشعاری عارفانه و با معنی میسرود و من با خواندن او یادداشت میکردم، دربارهٔ زن میگوید:
کرانهٔ افق زندگی نداشت فروغ
وجود زن بدرخشید چون ستاره عشق
یکی چو مام شبیر و شبر به صحنهٔ خاک
پدید گشت و بجنباند گاهوارهٔ عشق
چو شاه عشق از این مام عشق شیر مکید
نهاد مشعل توحید بر منارهٔ عشق
بگو به یار زند صد گره به حلقه زلف
که تا کنم من از این سبحه استخارهٔ عشق
مفتون به پیروی از مکتب اهل بیت دربارهٔ شخصیت ذاتی و والای زن میگوید:
جهان را روشنی افزائی ای زن
چراغ محفل زیبائی ای زن
اگر مرد از نهاد آدم آمد
توهم از دودهٔ حوائی ای زن
نر و ماده ندارد شیر، شیر است
چرا از بیشهٔ بیرون نائی ای زن
اگر عیسی بود از جنس مردان
تو مریم مادر عیسائی ای زن
تو را زینت حیا و سادگی بس
اگر دانا اگر اعلائی ای زن
مه و خورشیدی اما آسمانوار
مه و خورشیدها میزانی ای زن
کلاس اول ما دامن توست
که خود فرهنگ مادرزائی ای زن
نبودی گر تو دنیائی نمیبود
پديد آرنده دنيائي اي زن
پدید آورنده دنیائی ای زن مفسران اهل سنت در این که حوا همسر آدم از دنده چپ آفریده شده روایتی از مهمترین کتابشان صحیح بخاری نقل کردهاند که از مضمون روایت برمیآید:
1- خلقت حوا مانند خلقت آدم به طور مستقل صورت نگرفته بلکه یا یک موجود طفیلی و تبعی است.
2- حوا از دندهای که طبیعتاً دارای قوس و کجی است آفریده شده است.
3- توجه داشته باشید که از دنده چپ است نه از دنده راست.
پس از وارد شدن این حدیث جعلی در تفاسیر اهل سنت رفته رفته این معنای نامناسب دربارهٔ این قطعه از آیه و خلق منها زوجها موجب رواج این فرهنگ شد که در وجود زن و خلقت او از چند جهت کاستی و پستی وجود دارد.
1- از نظر خلقت و آفرینش استقلال ندارند.
2- چون از دنده چپ آفریده شدهاند ذاتاً کج هستند و اگر بخواهی آنان را به راستی و درستی سوق دهی میشکنند!
3- چون از دنده چپ ساخته شدهاند ذاتاً چپ هستند.
نگاه شیعه به دنده چپ
این برداشت غلط از آیه شریفه، که جز تحمیل یک امر باطل بر آیه نیست، و ابداً از آیه چنین مسئلهای برنمیآید و ضمیر منها به نفس واحده برمیگردد، در عصر ائمه معصومین از زبان غیر شیعه مطرح بوده است و امامان بزرگوار که آگاه به همه حقایق قرآن بودند، به شدت این مسئله را تکذیب میکردند.
صدوق که محدثی کم نظیر و مؤلف سیصد جلد کتاب بر اساس فرهنگ اهلبیت عصمت و طهارت است نقل میکند: زراره که یکی از راویان بزرگ و مورد توجه است از حضرت صادق (ع) دربارهٔ خلقت حوا پرسید و گفت: گروهی از کسانی که در جامعهٔ ما زندگی میکنند میگویند: خداوند حوا را از دنده چپ حضرت آدم آفریده است، امام صادق (ع) فرمود: سبحان الله خداوند بزرگتر از این است، آیا کسی که اینگونه نظر میدهد عقیدهاش این است که خداوند قدرت نداشت برای آدم همسری از غیر دنده او بیافریند؟! خدا میان ما و این نوع مردم حکم کند!!
که در تفسیر و کشف حقایق قرآن به اهل بیتی که قرآن در خانه آنان نازل شده مراجعه نمیکنند و به کژراهه میروند امام صادق (ع) بعد از آن، جریان خلقت آدم و حوا را به این ترتیب توضیح دادند.
خداوند آدم را از گل آفرید، و به فرشتگان فرمان داد در برابر او حد اعلای فروتنی را بیاورند، از آن پس حضرت آدم به قدرت خدا به خواب رفت، و خداوند در این هنگام حوا را نیز از یک قطعه گل آفرید، و پس از آن آدم از حرکت حوا از خواب بیدار شد و از جانب خدا به حوا امر شد که از آدم فاصله بگیر.
آدم نظر کرد، انسانی را در چهرهٔ نیکو که شباهت به چهرهٔ خود داشت دید و از او پرسید تو کیستی؟ او در پاسخ گفت: من مخلوقی هستم که خدا مرا به این قیافه که میبینی آفریده است.
حضرت آدم به حضرت حق عرضه داشت: پروردگارا این شخص با این چهرهٔ زیبا که موجب انس من شد کیست؟ خداوند فرمود: این حواست آیا دوست داری که او با تو و همراه تو و موجب انس تو باشد و با او همصحبت باشی؟ آدم در پاسخ گفت: آری به این نعمت تو را شکر خواهم کرد.
خداوند به آدم خطاب کرد: از او خواستگاری کن! در این حال خداوند غریزه جنسی را در آدم پدید آورد، حضرت آدم گفت: پروردگارا من از تو حوا را خواستگاری میکنم، اکنون بگو: وظیفهٔ من و خواست تو چیست؟
خداوند فرمود: مهریه این خواستگاری این است که معارف دین را به او بیاموزی، آدم پذیرفت خداوند صیغه عقد را میان آن دو جاری ساخت بعد از آن حضرت آدم به حوا گفت: اینک به سوی من بیا، حوا در پاسخ گفت: تو به جانب من بیا، خداوند به آدم خطاب کرد تو به سوی او برو.
حضرت صادق (ع) اضافه کرد: اگر چنین نبود که آدم مأمور شد به طرف حوا برود، زنها به سراغ مردها میرفتند و خواستگاری میکردند.
این حدیث که از لحاظ سند نیز کاملًا صحیح است از جهاتی دلالت بر شأن و موقعیت و جایگاه والای زن دارد.
و نظیر این حدیث را در رابطه با آفرینش مستقل حوا نه از دنده چپ شیخ طوسی در تبیان و طبرسی در مجمعالبیان و بحرانی در برهان از حضرت باقر (ع) نقل کردهاند.
حدیث حضرت صادق (ع) به نقل صدوق در رابطه با موقعیت زن به چند مطلب دلالت دارد:
1- خلقت حوا از دنده چپ حضرت آدم صحیح نیست و آفرینش حوا مانند آدم بدیع و مستقل است.
2- توجه و معاشرت آدم با حوا در درجه اول برای انس گرفتن بود، و خداوند نیز همین را پایه و اساس برقراری ارتباط میان آنان قرار داد و موضوع انس و الفت پیش از ظهور غریزه جنسی بود.
3- خداوند مهربان پس از جریان انس و الفت گرایش جنسی را بر آدم القا نمود.
4- بهترین مهریه تعلیم معارف دینی است که خداوند آن را مهریه حضرت حوا قرار داد.
5- مقتضای فطرت این است که مرد به سوی زن برود و از او خواستگاری کند و این خود یک نوع احترام و تکریم به زن است. «1»
پی نوشت:
______________________________
(1)- جایگاه بانوان در اسلام، 80.
مطالب فوق برگرفته شده از
کتاب: تفسیر حکیم جلد ششم
نوشته: استاد حسین انصاریان
منبع : پایگاه عرفان