لطفا منتظر باشید

شب چهارم دوشنبه (1-6-1395)

(شیراز حرم مطهر احمد بن موسی(شاهچراغ))
ذی القعده1437 ه.ق - مرداد1395 ه.ش
6.47 مگا بایت
دانلود

عناوین این سخنرانی

با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید

 

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.

خداوندی که انسان را آفریده و به تمام زوایای وجود او و خواسته‌های او آگاه است برای اینکه در دنیا به فرموده خودش در سوره مبارکه نحل حیات طیبه به دست بیاورد یک زندگی که در آن زندگی تبدیل به یک انسان سودمند، و با برکت بشود، و به قول پیغمبر اکرم خیرش به همه برسد و شری برای کسی نداشته باشد راهی را پیش روی او قرار داد و خود وجود مقدسش آن راه را نامگذاری به صراط مستقیم کرد و جالب این است که در قرآن مجید می‌فرماید این صراط مستقیم راه من است، و ان هذا صراطی مستقیما.

راه من است یعنی راهی است که تجلی علم بی‌نهایت است تجلی عدل بی‌نهایت است، تجلی حکمت بی‌نهایت است، تجلی حسن بی‌نهایت است، وقتی که پروردگار مهربان عالم راه را می‌گوید راه خود من است معنی‌اش این است که این راه از علم او، رحمت او، لطف او، عدالت او، کرم او و بزرگی او نشئت گرفته است.

اما با بودن چنین راهی دزدان راه انسانیت، دشمنان سرسخت بشر، مخالفان حق، برای اینکه مردان و زنان رااز قرار گرفتن در صراط مستقیم محروم کنند آمدند در جنگ راه خدا راه‌‌های انحرافی ساختند، و چون سازندگان این راه‌های انحرافی فتوایشان این بود که هر حرامی بر شما حلال است، و نیازی هم نیست که شما خود را به عنوان عبادت به زحمت بیندازید، با این فتوای هر حرامی حلال است و نیازی هم نیست که شما عبادت کنید کسانی که تمایلات شهوانی‌شان در آنها غلبه داشت مشتری این جاده‌های انحرافی شدند.

علت دیگری هم نداشته مشتری شدن مردان و زنان نسبت به این جاده‌های انحرافی، به نظر خودشان می‌دیدند د ر این جاده‌های انحرافی خیلی خوش هستند مقید و محدود نیستند، بهشان فتوا دادند در این جاده‌های انحرافی ربا حلال است، دزدی حلال است، رشوه حلال است، اختلاس حلال است، زنا حلال است، چشم چرانی حلال است، خوردن مال مردم حلال است، کاری که تمام سالکان جاده انحرافی از زمانی که این جاده‌ها ساخته شده تا حالا داشتند.

اگر ادب حرم و ادب منبر و ادب کلام به من اجازه می‌داد من یادداشت‌برداری‌هایی که در کشورهای اروپایی از زندگی اروپاییان کردم که زندگانی آمریکایی‌ها هم همین است یک چند بخشش را برایتان عرض می‌کردم که در این جاده‌های انحرافی سازندگانش چه فتواهای عجیب و غریبی دارند که تمام این فتواها تیشه برای تخریب ساختمان انسانیت ساختمان اخلاق، ساختمان کرامت و ریشه‌کن کردن شجره طیبه آدمیت است.

اگر شما به فتواهای هگل، مارکس، نیچه، فروید، دورکاین، مراجعه کنید در کتابها هست بهتتان می‌برد که در این جاده‌های انحرافی چه بلاهایی به سر انسان آمده، این مقدمه مطلب، اما یک موضوع بسیار مهمی را برای شما نقل بکنم شما برادران و خواهران.

امیرالمومنین در نهج البلاغه و در روایاتی که در کتابهای معتبر حدیث است وقتی پیغمبر اکرم را با صفاتشان و ویژگی‌هایشان معرفی می‌کنند یک ویژگی پیغمبر را اینگونه بیان می‌کنند می‌فرمایند از زمان آدم تا قیامت شجاع‌تر از پیغمبر نیست، یعنی قدرت روحی حضرت یک قدرت وصف‌ناپذیری است، پیغمبر عظیم الشأن اسلام در شجاعت تک بودند، و نمونه نداشتند. معنی شجاعت پیغمبر این است که  ایشان در شصت و سه سال عمرشان از هیچ حادثه‌ای پیشامدی جنگی، درگیری، حمله‌ای نترسیدند.

یعنی حالشان تغییر نکرد، حالشان در میدان جنگ همان حالی بود که در خانه داشتند در منزل در امنیت کامل بود، در مسجد یک روح امنی داشت در کوچه و بازار یک روح بسیار آرامی داشت، در جنگ‌ها هم همان حال را داشت، یعنی مطلقا از اسلحه و دشمن و حمله و حادثه‌های تلخ نمی‌ترسید. اما این پیغمبر که امیرالمومنین می‌فرماید شجاع‌ترین انسان است، از زمان آدم تا برپا شدن قیامت نسبت به سه جاده انحرافی که نگاه می‌کردند این سه جاده را بخشی از امتشان وارد این سه جاده می‌شوند به شدت  اعلام ترس کردند، از جنگ نترسیدند، از تاریکی‌ها نترسیدند، از هجوم‌ها نترسیدند، از حوادث تلخ نترسیدند، از تهدیدها نترسیدند، اما نگاهشان که به آینده امت بود اعلام کردند من از سه تا جاده و راه بر امتم برای بعد از خودم در وحشتم، نه اینکه برای خودش بترسد برای ما ترسید که با بودن خدا، با بودن صراط مستقیم، با بودن نبوت خودش، با بودن قرآن با بودن اهل بیت ما راحت سرمان رابیندازیم پایین و برویم جهنم.

معلوم می‌شود که دیو بدسیرت زشتِ هیولامانندِ جاده‌های انحرافی رسول خدا را به شدت ترسانده بود، ترس از اینکه راه بهشت را به روی مردم گشوده مردم با چشم باز به صراط مستقیم الهی پشت بکنند و برای لذت محدود چند روزه عمر کوتاهشان بروند به طرف جهنم اینقدر هم بروند که بالاخره بیفتند در جهنم. از این ترسیده.

امیرالمومنین می‌فرمایند اگر کسی با آتش جهنم دردش بیاید این درد علاجی ندارد، دکتری ندارد این درد را علاج بکند این درد را باید تا ابد بکشد آن هم دردی که از آن آتش به بدن انسان می‌رسد،آتشی که خود حضرت در دعای کمیل می‌گوید و هذا ما لا تقوم له السماوات و الارض، آسمان‌ها و زمین تحمل آن آتش را ندارند حالا با پنجاه شصت کیلو استخوان و گوشت چه کار می‌خواهد بکند، قرآن می‌گویدفکر نکنید آدمی که با هفتاد هشتاد کیلو استخوان می‌افتد در جهنم در جا می‌میرد، اصلا من مرگ رااز اهل دوزخ برداشتم، نه نمی‌میرد، خورشید وقتی شعله می‌کشد در عکسبرداری‌ها نشان دادند گاهی این شعله‌ها قدّش شانزده هزار کیلومتر است، حرارت درون خورشید بیست میلیون درجه است، خورشید اگر خدا ببرد در جهنم و یک عده‌ای را در خورشید بریزد بهار است برایشان، اگر کسی اسیر این آتش بشود آزاد نمی‌شود، بیمار این آتش بشود خوب نمی‌شود، لا یفک اسیرها و لا یبرء ذلیلها این را امیرالمومنینی می‌گوید که می‌دیده جهنم را نه اینکه خبر جهنم را می‌شنیده.

ما تمام اخبار خدا را فقط با گوش می‌شنویم، روی ایمانمان هم قبول می‌کنیم ولی امیرالمومنین می‌فرماید هیچ پرده‌ای جلوی چشم من نیست تمام خبرها را می‌دیده، دیده و دارد خبر می‌دهد که اسیر دوزخ آزاد نمی‌شود، بیمار جهنم هم درمان نمی‌شود، از این می‌ترسید پیغمبر در روایت هم می‌گوید بر امتم چون امت البته منظورش از امتم تابعان قرآن و اهل بیت است بقیه که امتش نیستند بقیه اسم اسلام را یدک می‌کشند، امتم چون خیلی روایت هم دارد می‌گوید من از یک عده‌ای که می‌گویند امت من هستند بیزار هستم من آنها را به امت بودن قبول ندارم، ثلاث اخافهن علی امتی من بعدی، سه جاده است که من بر امتم برای بعد از خودم در ترس هستم، در بیم هستم، در وحشت هستم، ترسش فقط برای اینکه امت با بودن همه حقایق با بودن توحید، با بودن نبوت، با بودن امامت، با بودن قرآن، با بودن راهنما، با بودن راه، صراط الهی را رها کنند بیایند در جاده‌های انحرافی آخرش هم سر از جهنم دربیاورند.

خیلی عجیب است، گاهی در روایاتمان و در قرآن آمده گاهی یک دانه اخلاق انحرافی یک دانه، صددرصد آدم را دوزخی می‌کند یک دانه، آیه صد و هشتاد سوره آل عمران، وَ لاٰ يَحْسَبَنَّ اَلَّذِينَ يَبْخَلُونَ بِمٰا آتٰاهُمُ اَللّٰهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَيْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَيُطَوَّقُونَ مٰا بَخِلُوا بِهِ يَوْمَ اَلْقِيٰامَةِ ﴿آل‏عمران‏، 180﴾، یک دانه گناه می‌گوید ثروتمندی که نسبت به هزینه کردن ثروتش برای خدمت به دین، خدمت به مردم، خدمت به اقوامش بخیل است، جمع می‌کند تا بمیرد، همین یک دانه گناه هم دارد نمازش را خوانده روزه‌اش را گرفته روضه را رفته زیارتش را آمده ولی یک دانه گناه دارد بخل، پروردگار می‌فرماید این بخیلان خیال نکنند بخل خیرشان است نه، بخل برای آنها ضرر دارد، ضررش هم این است که روز قیامت تمام ثروتی که در دنیا ازشان باقی ماند من اینها را تبدیل به گردنبند فلزی می‌کنم می‌اندازم به گردنشان فلزی که آتش خالی است تا ابد این گردنبند فلزی در گردنش است. یک دانه گناه گاهی آدم را دوزخی می‌کند، یک گناه حسد گاهی آدم را دوزخی می‌کند، یک گناه تکبر در برابر پروردگار آدم را دوزخی می‌کند چه برسد به اینکه آدم وارد جاده انحرافی شود و به فتوای سازندگان جاده انحرافی عمل بکند که هر حرامی را بر انسان حلال می‌دانند. آن دیگر چه دوزخی می‌خواهد برای انسان ایجاد بکند.

ثلاث اخافهن علی امتی من بعدی، سه جاده است که من را برای امتم ترسانده برای بعد از مرگ خودم خیلی جالب است که این سه جاده زمان خودش یا نبوده یا خیلی ضعیف بوده مشتری نداشته اماالان این سه تا جاده عجیب مشتری دارد، درصد بالای مشتری آن زیاد است اما جاده اول، الضلالة بعد المعرفة، این که عرض کردم با بودن خدا و قرآن و پیغمبر و ائمه همین است الضلالة بعد المعرفة که اینها خدا را می‌دانستند، قرآن را می‌دانستند، پیغمبر و ائمه را می‌دانستند ترسم از این است که اینها را از زندگی حذف بکنند و بروند در راه گمراهی یا بروند مسیحی بشوند، یا یهودی بشوند، یا لائیک بشوند، یا بهائی بشوند، یا غربی بشوند، گمراهی، اما بعد از معرفت، این بزرگترین خیانتی است که انسان به خودش می‌کند یعنی  این جابجایی خیلی گناه سنگینی است که آدم پروردگار را حذف بکند، قران را حذف کند، پیغمبر را حذف کند، ائمه را حذف بکند و به جایش مسیحیت صهیونیست مسلک را بگذارد، بهائیت را بگذارد، زرتشتیت را بگذارد، کورشگری را بگذارد خشایارگری را بگذارد، غربی‌گری را بگذارد صهیونیست‌گری را بگذارد.

یعنی بیاید طلای بیست و چهار عیار را با حلبی زرد زنگ زده در زندگی جابجا بکند، یعنی بیاید بهشتی را در زندگی با دوزخ بی‌دینی جابجا بکند، این جابجایی خیلی گناه بزرگی است و اولین بار هم این جابجایی کار یهود بوده، خیلی جابجایی‌ها انجام دادند مثلا پروردگار عالم از اول اعلام کرده احل الله البیع و حرم الربا، من خرید و فروش را برای شما حلال کردم کشاورز است می‌کارد محصولش را می‌فروشد حلال است یکی هم می‌آید می‌خرد حلال است، صنعتگر است آثار صنعتی را می‌فروشد حلال است، یکی هم می‌آید می‌خرد حلال است یعنی هر دو دارند کار می‌کنند ولی می‌فرماید ربارا حرام کردم که یک کسی بیاید میلیاردها تومان پول را تقسیم بکند بین کسانی که نیاز دارند ودو برابر سه برابر ضمانت بگیرد و ماه به ماه بدون اینکه از پول قرض گرفته کم بشود پول بگیرد از مردم و به قول قدیمی‌ها خون‌خوری بکند و بعد هم طرف نتواند قرضش را بدهد تمام آن ضمانت‌ها را که خانه‌اش است، باغش است، کارخانه‌اش است ملکش است بردارد ببرد.

اما یهودی‌ها آمدند بیع را با ربا جابجا کردند، و آمدند گفتند انما الربا مثل البیع، ربا هم یک داد و ستد است، برای چی خدا می‌گوید حرام است؟ می‌دهم و می‌گیرم، این هم یک نوع بیع است، این جابجایی است. یا مائده آسمانی را قرآن می‌گوید با عدس و سیر و پیاز جابجا کردند، خب یک نفر بیاید مرد یا زن البته برای لذت‌بری چند روزه چون هیچ علتی دیگر ندارد عاملش لذت‌گرایی است می‌خواهد خوش باشد می‌بیند اگر بخواهد متدین بماند باید مقید باشد، مقید باشد به اینکه مرتکب حرام نشود مرتکب عمل خلاف نشود، ندزدد، نبرد، پایمال نکند، ولی در این جاده گمراهی همه چیز حلال است، رها بکند با چشم باز حق را و باطل را انتخاب بکند، پیغمبر می‌گوید من از این میترسم که این بلا سر امتش هم آمد.

ما تا دویست سال پیش اکثرمان شیعه بودیم، اکثرمان اهل خدا بودیم، اکثرمان اهل اهل بیت بودیم اکثرمان اهل دین بودیم، اکثرمان اهل حجاب بودیم، اکثرمان اهل رعایت حلال و حرام بودیم، اما همین شیعه داخلی این کشور از دویست سال پیش بهائی شد، کمونیست شد، غرب‌زده شد، یهودی شد، مسیحی شد، توده‌ای شد، لائیک شد، این همانی بوده که پیغمبر خبر داده نسبت به آینده من را به وحشت انداخت. و وای به حال کسی که قیامت پیغمبر جلویش را بگیرد و بگوید تو من را ترساندی، تو دل من را سوزاندی، تو من را رنجیده کردی، تو من را ناراحت کردی، یک غذایی برای پیغمبر آوردند یک آقایی آدم خوبی هم بود به نام براء ابن عاذب قبل از اینکه پیغمبر دست به غذا ببرد بَراء یا بُراء یک لقمه از آن ظرف برداشت خورد، امیرالمومنین فرمود کار درستی نکردی، قبل از اینکه پیغمبر دست به غذا ببرد تو چرا جسارت کردی و عجله کردی در خوردن غذا، براء برگشت به پیغمبر گفت هیچ جا نشد که این علی دخالت در کار ما نکند چی کار دارد به تو من دلم خواست یک لقمه از این ظرف بخورم، امیرالمومنین بلند شد رفت در قباء، پیغمبر هم دیگر کاری نداشتند بلند شدند رفتند بعد خبر آوردند برای پیغمبر که براء مُرد آدم خوبی هم بوده یا رسول الله بیایید مسلمان‌ها هم جمع هستند نمازش را بخوانید ببریم دفنش کنیم، پیغمبر فرمود علی از او دلگیر شد، تمام درهای رحمت خدا به رویش بسته من نماز نمی‌خوانم.

یک رنجاندن امیرالمومنین، حالامن بشینم ربا بخورم زنا بکنم، عرق بخورم، عروسی‌های مختلط مرد و زن راه بیندازم، خب قران می‌گوید پرونده‌تان دائم به پیغمبر ارائه می‌شود چه دلی ازش بسوزد آن وقت چه در رحمتی به روی من باز خواهد شد، پیغمبر فرمود یکی برود ده قبا علی را بیاورد، یک نفر رفت امیرالمومنین را آورد پیغمبر فرمود علی جان چون این تو را ناراحت کرده نماز من برای  او هیچ اثری ندارد، تمام درهای رحمت به رویش بسته است، امیرالمومنین عرض کرد یا رسول الله دلم نمی‌خواهد به خاطر من این گیر باشد من  ازش راضی شدم پیغمبر فرمود صف ببندید من نمازش را بخوانم یک رنجاندن دل علی.

اما آدم چهل سال پنجاه سال، دین خدا و پیغمبر و قرآن را رها کند برود در گمراهی برود در این کلیساهای خانگی مسیحی بشود یهودی بشود، زرتشتی بشود، آتش‌پرست بشود، دو روز برود هند و برگردد سای بابایی بشود، گاوپرست شود، گمراهی بعد از معرفت این یک.

اما جاده دوم، من روایت را به تناسب زمان معنی می‌کنم چون پیغمبر حرفهایشان مثل قرآن محدود به زمان خودشان نبوده قرآن و کلام پیغمبر و ائمه جهانی است تا روز قیامت، دومین جاده انحرافی مضلات الفتن فتنه‌هایی که امت را دچار لغزش می‌کند که اینهاهم در روزگار ما کم نیست، بدترین و آلوده‌ترین و مخرب‌ترین فتنه همین ماهواره‌ها هستند و همین همراه‌هایی که تمام مراکز فساد را تا آغوش آدم آوردند، تا کنار بستر خواب مردم آوردند. این یک نمونه از فتنه‌های گمراه، لغزش‌دهنده است که آدم را بلغزاند، مسلمان بماند ولی دیگر نماز نخواند، دیگر روزه نگیرد، دیگر حجاب نداشته باشد اینجانمی‌گوید گمراهی دومی را می‌گوید لغزیدن. یعنی آدم چپ کند، اما آیا مسلمانی که بلغزد و چپ کند واقعا دینش می‌ماند؟ خیلی به نظر مشکل می‌آید که با این لغزش‌ها دین آدم سالم بماند.

اما سومین جاده انحرافی که غوغا دارد می‌کند در کره زمین و متاسفانه در کشور خودمان، شهوة البطن و الفرج، باز بودن راه شکم که دهان است به روی هر لقمه حرامی، این انحراف در غذا، به روی هر حرامی، که مردم بعد از من من را ترساندند که دچار حرام‌خوری بشوند، حالا ممکن است در مملکت ما آزاد نباشد اما یواشکی گوشت‌های حرام به فروش می‌رسد، یواشکی مشروبات داخلی و خارجی گاهی هم آشکار به فروش می‌رسد، یواشکی گوشت‌هایی که خارجی‌ها عادت کردند به خوردنش، گوشت قورباغه، گوشت خرچنگ اینها را بخورند امت من.

شهوة البطن و بعد هم دچار جاده انحرافی شهوت جنسی بشوند که من حالا شرمم می‌آید گناهان جنسی را روی منبر توضیح بدهم، معروفش زنا است یک چیز دیگری هم که در خارج قانونی کردند و ما خبرش را داریم همجنسگرایی است، ازدواج زن بازن، دختر با دختر، مرد با مرد، البته آنها از این مرز هم رد شدند رد شدند از این مرز، من جزو یادداشت‌هایی که برداشتم در انگلیس که بودم این یادداشت را نوشتم بعضی از دختران انگلیسی با سنگ نر ازدواج می‌کنند و جوان‌هابا سگ ماده رد شدند از زنا و همجنس گرایی، گناهانی را اختراع کردند که مو به تن آدم راست می‌شود از کثیف شدن و آلوده شدن بشر. این را پیغمبر می‌گوید می‌ترسم حق هم دارد بترسد که روز قیامت بایستد ببیند یک مشت مرد و زن امتش به خاطر رفتن در جاده گمراهی، در جاده فتنه‌ها، در جاده خوردن حرام، در جاده شهوت جنسی حرام، دارند جلوی چشمش می‌روند جهنم و حق شفاعت هم ندارد.

 

 

 

 

برچسب ها :