آزادى بى حساب، رواج فحشاء، استقلال مالى زنان، اشتغال آنان در ادارات، نهادها، كارخانجات، ضعف ايمان و باورهاى دينى، امكان صورت گرفتن غريزه جنسى از بازار آزاد، از دست رفتن روح تعقل و سپرده شدن زمان امور به دست احساسات تظاهر به روشن فكرى و رهائى از قيود دينى و اخلاقى و سنتهاى صحيح خانوادگى و اجتماعى، انتقامگيرى از عوامل ممنوعيت كلى طلاق و .... امورى هستند كه در درجه اول جوامع غربى و در مرحله دوم تابعان فرهنگ آنان را به انحلال كانون خانواده و طلاق كشانيده، تا جائى كه در برخى از كشورها از هر سه ازدواج و در برخى ديگر از هر دو ازدواج، بلكه از يك ازدواج، بيشتر به طلاق مىانجامد، و طبعاً اين امر از يك سو مردان و زنان از هم جدا شده را به وادى فساد و بىبند و بارى بيشتر مىكشاند، و رواج امراض مقاربتى و ايدز را افزايش مىدهد، واز سوى ديگر فرزندان آنان را به بىخانمانى و ولگردى و فساد و اعتياد و آلودگىهاى جنسى و جنايت و خشونت و سرقت و غيره سوق داده مشكل عظيم ديگرى براى جوامع بشرى به بار مىآورد!! از سال 1996 تا سال 2002 آمار طلاق از 68% در پارهاى از كشورها و كمترينش در كشورهاى اسلامى تا 5% ثبت شده است.
1 طلاق منفورترين حلال و راه كم كردن آن
حضرت صادق (ع) از قول رسول خدا روايت مىكند كه آن حضرت فرمود:
«ما من شيئ احب الى الله عزوجل من بيت يعمر بالنكاح، و ما من شيئ ابغض الى الله عزوجل من بيت يخرب فى الاسلام بالفرقة يعنى الطلاق:» «1»
چيزى نزد خدا محبوبتر از خانهاى نيست كه با ازدواج آباد مىشود، و هيچ چيز نزد خدا منفورتر از خانهاى نيست كه با طلاق خراب مىشود.
و نيز پيامبر فرمود:
«ما احل الله شيئاً ابغض اليه من الطلاق:» «2»
خداوند چيزى را حلال نفرمود كه مبغوضتر از طلاق نزد او باشد.
و نيز آن حضرت فرمود:
«ابغض الاشياء عندى الطلاق:» «3»
منفورترين اشياء نزد من طلاق و جدائى است.
رسول خدا فرمود: كسى كه در جدائى ميان زن و همسرش بكوشد، خشم خدا بر اوست، و او را در دنيا و آخرت لعنت مىكند. «4»
و نيز فرمود: كسى كه در راه جدائى انداختن ميان زن و شوهر برود، هر چند موفق نگردد، در معرض سخط خدا و لعنت او در دنيا و آخرت است، و حضرت حق لطف خود را بر او حرام مىكند. «5»
نگاه اسلام درباره طلاق از روايات ذكر شده معلوم مىشود، و از اين شديدتر درباره بدى و زشتى و غير انسانى بودن طلاق بىعلت نمىتوان بيانى رساتر بيان كرد: طلاق مورد نفرت خداست و سعيكننده براى جدائى زن و شوهر مورد سخط حق و لعنت اوست.
2- دادگاه صالحه در خانه
كتاب خدا به همه خانوادهها طرح مىدهد: زمانى كه ميان زن و شوهر اختلاف افتاد، ريش سپيدان دو خانواده نبايد زن و شوهر را رها كنند، بلكه لازم است دادگاه و محكمه خانوادگى تشكيل و آنان را با هنرمندى، و يادآورى نيكىهاى زن و شوهر به يكديگر، و فراهم آوردن ترس از قيامت و عذاب ستمكار به صلح و سازش و اجتناب از طلاق وادار نمايند.
قرآن در اين رابطه مىفرمايد:
وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَيْنِهِما فَابْعَثُوا حَكَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَكَماً مِنْ أَهْلِها إِنْ يُرِيدا إِصْلاحاً يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُما: «6»
3- براى اين كه اين امر منفور و مبغوض خدا كمتر اتفاق بيفتد،
اسلام حضور دو عادل را كه گواه بر وقوع طلاق باشند شرط لازم مىداند، و طبعاً دو عادل هرگز بر كار ظالمانه و خلاف عدالت اگر طلاق بخواهد بىعلت و ظالمانه انجام بگيرد شاهد و گواه نخواهند شد، به ويژه كه احراز عدالت شهود امر آسانى نيست.
4- طهارت زن وقت طلاق
هنگام اجراى صيغه طلاق، زن بايد در طهر غير مواقعه باشد، و از آنجا كه وقوع اين شرط مستلزم گذشت زمانى است كه رابطه زناشوئى ميان آن دو صورت نگرفته باشد، و اين خود عامل خوبى است كه اشتياق و علاقه آنان را نسبت به يكديگر تشديد و از اجراى طلاق منصرفشان سازد.
5- بيرون رفتن زن از خانه شوهر در عدّه رجعيه
در آيه دوم سوره طلاق آمده: شوهران زنهاى طلاق داده شده به طلاق رجعى را حق ندارند از خانههايشان بيرون كنند و زنان نيز نبايد به اختيار خود از خانه شوهران بيرون روند، و لازم است در طول دوران عدّه كه حدود سه ماه و ده روز مىشود در خانههايشان بمانند:
لا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَ لا يَخْرُجْنَ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ.
و طبعاً بودن زن در خانه آن هم در اين مدت طولانى در خانه شوهر كه سببى است كه زن و شوهر هر روز بتوانند يكديگر را ببينند، و محبتهاى گذشته را به يادآورند، چنانچه از روى احساسات زودگذر تصميم به طلاق گرفته بودند به خود آمده، عهد شيرين مودت را پاس خواهند داشت، و از دام شيطان بيرون آمده به زندگى مشترك باز خواهند گشت.
در هر صورت اين سه ماه و ده روز كه از مقررات اسلام در امر طلاق است، فرصتى براى بازگشت طرفين از تصميم عجولانه و تجديد زندگى مشترك است، به ويژه كه اندك تمايلى از ناحيه شوهر موجب اعاده وضع زناشوئى خواهد شد، چنانكه در فقه آمده است.
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- وسائل ج 22، ص 7.
(2)- كنز العمال ج 9، ص 661، حديث 27871.
(3)- قرآن و مقام زن 163.
(4)- وسائل ج 15، باب الطلاق.
(5)- بحار ج 76، ص 368.
(6)- نساء 40.
مطالب فوق برگرفته شده از
کتاب: تفسیر حکیم جلد ششم
نوشته: استاد حسین انصاریان
منبع : پایگاه عرفان