فقدان بلوغ فکری و سیاسی و عدم تبعیت و ولایت مداری در جامعه کوفیان حتی در عصر امام حسین(علیه السلام) نیز قابل مشاهده است. کوفیان در عصر امام حسین(علیه السلام) هر چند ادعا نمودند ندای امام و رهبر خود را شنیده اند و مطیع آن هستند، ولی در عرصه اقدام و عمل به اثبات رساندند که بین قول و رفتار ایشان تناقضی آشکار و فرسنگ ها فاصله وجود دارد.
مطالعات جامعه شناسی و مردم شناسی کوفیان در دهه های اولیه تاریخ اسلام، به خوبی گویای فقدان بلوغ فکری، اعتقادی، دینی و سیاسی آن مردم است. هر چند آوازه فرهنگ و آموزه های دینی بعد از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) تا سرزمین های دور شنیده می شد، ولی عوامل مختلفی بعد از رحلت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) موجب شده بود، که هسته مرکزی جامعه اسلامی از یک نوع بی بصیرتی دینی و سیاسی نسبت به جایگاه و موقعیت ولایت امر و رهبری گرفتار باشند. بی توجهی به موقعیت رهبری در جامعه و تن ندادن به فرامین راه گشای امامت، موضوعی بود که صفحات تاریخ گواه بر آن است. برای نمونه در عصر امام علی(علیه السلام) شاهد هستیم با توجه به فراخوان های متعددی که حضرت برای مقابله با دشمن بیان می فرمودند، کوفیان کمترین توجه و اهتمام را به آن دستورات داشتند. سید رضی در کتاب نهج البلاغه از زبان حضرت این چنین نقل می کند:
فقدان ولایت مداری و تبعیت از رهبری دینی
«گرفتار كسانى شده ام كه چون امر مى كنم فرمان نمى برند، و چون آنها را فرا مى خوانم اجابت نمى كنند. اى مردم بى اصل و ریشه، در یارى پروردگارتان براى چه در انتظارید؟
انبوه امکانات ماهواره ای و رسانه ای که در خدمت کشورهای استکباری است، موجب شده است هجمه سنگینی از عملیاتهای روانی علیه نظام اسلامی طرح ریزی شود و این قوه بصیرت و آگاهی امت اسلامی است که موجب خنثی سازی آن حربه ها می شود.
آیا دینى ندارید كه شما را گرد آورد؟ و یا غیرتى كه شما را به خشم وا دارد؟ در میان شما به پاخاسته فریاد مى كشم، و عاجزانه از شما یارى مى خواهم، امّا به سخنان من گوش نمى سپارید و فرمان مرا اطاعت نمى كنید، تا آن كه پیامدهاى ناگوار آشكار شد».[1]
ولایت گریزی کوفیان در عصر امام حسین(علیه السلام)
تناقض بین گفتار و عمل فقدان بلوغ فکری و سیاسی و عدم تبعیت و ولایت مداری در جامعه کوفیان حتی در عصر امام حسین(علیه السلام) نیز قابل مشاهده است. کوفیان در عصر امام حسین(علیه السلام) هر چند ادعا نمودند ندای امام و رهبر خود را شنیده اند و مطیع آن هستند، ولی در عرصه اقدام و عمل به اثبات رساندند که بین قول و رفتار ایشان تناقضی آشکار و فرسنگ ها فاصله وجود دارد. هر چند که آنان با نامه های کثیری به استقبال امام رفتند، ولی در میدان اقدام و عمل نشان دادند که حاضر به تبعیت و یاری رهبر خود نیستند. در کتاب لهوف و اعیان الشیعه تعداد نویسندگان نامه ها 12 هزار نفر شمرده شده است (هر نامه دربردارنده چندین امضا بوده است).[2] شیخ عباس قمی تعداد نامه های کوفیان به امام حسین علیه السلام را 12000 می داند.[3]
تعداد فراوان نامه ها هیچ گاه دلیل و بهانه ای برای یاری امام نشد، چرا که قلب های کوفیان با رفتار آنها فاصله فراوان داشت. تناقض رفتار کوفیان را به خوبی می توان در یک گزارش تاریخی مشاهده کرد، وقتی در روایتی حضرت جویای احوال کوفیان می شود، « مَا حَالُ النَّاسِ بِالْكُوفَةِ؟ کوفیان در چه حال هستند؟ در جواب این چنین می شنود: قُلُوبُهُمْ مَعَكَ وَ سُیُوفُهُمْ عَلَیْك ؛[ 4] قلب هایشان همراه تو، ولی شمشیرهایشان علیه تو بسیج شده است».
زودباوری و شکست در جنگ روانی
یکی دیگر از خصوصیات و ویژگی های بارز جامعه کوفی را می توان زودباوری، بزدلی، ترس و اضطراب از هیمنه دشمن دانست. عناصر مخربی که شکست در برابر جنگ روانی دشمن را به دنبال می آورد. ترفندهای متعددی که معاویه در جنگ روانی علیه یاران کوفی امام علی(علیه السلام) به کار می گرفت، در مواردی موجب تزلزل سپاس حضرت می شد، برای نمونه در خصوص جنگ صفین نوشته اند، زمانی که سپاه معاویه در حال شکست بود، با ترفند بر نیزه کردن قرآن توانست از شکست حتمی فرار کند. این در حالی بود که مالک اشتر تا پیروزی نهایی چند قدم بیشتر فاصله ای نداشت.[5]
هر چند جامعه کوفی زمان اهل بیت علیهم السلام هیچگاه بر سر عهد خود با امام و رهبرشان نبودند و از فرامین ایشان شانه خالی می کردند، ولی جامعه اسلامی امروزی مطیع رهبر فرزانه خود است.
در زمان امام حسین(علیه السلام) مردم کوفه یک بار دیگر در جنگ روانی ابن زیاد دچار تزلزل و شکست شدند، در حالی که کوفیان با نوشتن نامه به امام حسین(علیه السلام) حضرت را به کوفه دعوت کرده بودند، ولی به محض اینکه خبر حرکت سپاه ابن زیاد را شنیدند از ترس در خانه های خود ماندن و بی وفایی و بزدلی خود را در صفحه های ماندگار تاریخ به ثبت رساندند.[6]
درس هایی از تاریخ برای جامعه امروزی
1-یکی از درس های مهمی که در جریان شناسی جامعه کوفی می بایست گرفت، تبعیت و ولایت مداری در جامعه دینی و اسلامی است. هر چند جامعه کوفی زمان اهل بیت(علیه السلام) هیچ گاه بر سرعهد خود با امام و رهبرشان نبودند و از فرامین ایشان شانه خالی می کردند، ولی جامعه اسلامی امروزی مطیع رهبر فرزانه خود است. تمام منویات ایشان را در عرصه های مختلف زندگی دینی و سیاسی اطاعت می نمایند، هر چند در گوشه و کنار هستند کسانی که دم از اطاعت رهبری می زنند، ولی در میدان اقدام و عمل به گونه ای دیگر رفتار می کنند.
«گرفتار کسانی شده ام که چون امر می کنم فرمان نمی برند، و چون آنها را فرا می خوانم اجابت نمی کنند. ای مردم بی اصل و ریشه،در یاری پروردگارتان برای چه در انتظارید؟»
2-یکی از حربه های مهمی که دول استکباری علیه نظام اسلامی همواره از آن استفاده می کنند، بهره گیری از ترفندهای جنگ نرم است، انبوه امکانات ماهواره ای و رسانه ای که در خدمت کشورهای استکباری است، موجب شده است هجمه سنگینی از عملیات های روانی علیه نظام اسلامی طرح ریزی شود، و این قوه بصیرت و آگاهی امت اسلامی است، که موجب خنثی سازی آن حربه های می شود.
سخن نهایی
به جرأت می توان بی بصیرتی را پررنگ ترین عنصر و ویژگی جامعه کوفی، در قشر خواص و عوام معرفی کرد. عنصر ارزشمندی که فقدان آن موجب شکست در جنگ های روانی دشمن و عدم اطاعت و فرمانبری از رهبری امت شده بود.
پی نوشت:
[1]. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص82، خطبه 39.
[2]. سید ابن طاووس، کتاب الملهوف فی قتلی الطفوف، ص35؛ امین عاملی، أعیان الشیعة، ج1، ص581.
[3]. قمی، منتهی الآمال، ج1، ص566.
[4]. دلائل الإمامة، ص182.
[5]. ر.ك: ارشاد مفید، ص 128.
[6]. الامام الحسین، ج 2، ص 429.
علی بیرانوند
منبع : تبیان