امام صادق ـ علیه السّلام ـ میفرمایند: «بسیار دعا كنید چرا كه مسلمان برای برآوردن حاجت خویش وسیلهای بهتر از دعا و روی آوردن به خدا و تضرع به سوی او نخواهد یافت. پس چیزی طلب كنید كه خداوند آنرا اجازه داده است و دعوت خداوند را لبیك گویید تا از عذاب الهی نجات یابید و رستگار شوید» (شیح حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 7، ص 31)
دعا عرض نیاز به درگاه ایزد منان و خواستن نیازمندیها از اوست. طبق آیه 77 سوره فرقان دعا سبب توجه و اعتنای ایزد منان به انسان است. («قل ما یعبا بكم ربی لولا دعائكم»)
هر که او را بخواند درهای سعادت به روی او، گشاده می شود، چرا که بندگان تنها به او نیازمندند و امید گناهکاران تنها به فضل اوست.
از امام باقر ـ علیه السّلام ـ سئوال كردند «برترین عبادات كدام است؟ فرمودند: هیچ چیزی بهتر از درخواست حاجت از خداوند متعال نیست» (شیح حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 7، ص 30) و «وقتی از آن حضرت سئوال شد كه قرائت قرآن افضل است یا دعای بسیار؟ فرمودند: بسیار دعا كردن برتر است به دلیل آیهی كریمه كه فرمود اگر دعا نكنید، عنایت و توجهی به شما نمیشود. (فرقان/ 77) » (علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 81، ص 223)
ما در این نوشتار به طرح چند داستان کوتاه درباره ی دعا می پردازیم:
بیا با هم دعا كنیم
حضرت عیسی ـ علیه السّلام ـ كه بیابانگردی از كارهای معمولی او بود، روزی تنها در بیابان عبور میكرد، باران شدید بارید، و او را غافلگیر كرد، او به هر طرف میدوید و مینگریست پناهگاه نمیدید كه به آنجا رود، در این جست و گریز ناگهان چشمش به شخصی افتاد كه در مكانی مشغول نماز بود، به سوی او روان شد وقتی به او رسید، آنجا را محل امن یافت.
پس از آنكه آن شخص از نماز فارغ شد، عیسی ـ علیه السّلام ـ بعد از احوال پرسی به او فرمود: بیا با هم دعا كنیم تا باران بایستد.
طبق سفارش روایات حتی بند كفش پاره شده و نمك غذایمان را از خدای مهربانمان طلب كنیم. در این صورت خوب درک می کنیم که همه ی هستی حتی ناتوان از تهیه ی نمکی برای غذای ما هستند آنگاه در عالم هیچ موثری را بجز خدا نمی بینیم و این مقام، مقام اعتراف به فقر ذاتی آدمی و اقرار به غنای مطلق حق تعالی است
آن شخص گفت! «ای مرد»! چگونه دعا كنیم، با اینكه چهل سال است در اینجا به عبادت مشغولم، تا خدا توبه مرا قبول كند، ولی هنوز معلوم نیست كه توبهام قبول شده باشد،زیرا از خدا خواستهام نشانه قبولی توبهام این باشد كه پیامبری از پیامبرانش را به اینجا بفرستد.
عیسی ـ علیه السّلام ـ به او فرمود «من عیسی پیغمبرم» بنابراین معلوم میشود كه توبه تو قبول شده است.
تو چه گناهی كردهای؟ او گفت: روزی تابستان بیرون آمدم، هوا بسیار گرم بود، گفتم: عجب روز گرمی است «كه یك نوع شكایت به خدا است.»
چنین دعا مكن
روزی پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ نماز میخواند، شنید كه مردی بادیه نشین میگوید: اللّهم ارحمنی ومحمداً و لا تَرحَمْ مَعنا احداً: «خدایا تنها من و محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ را مشمول رحمت خود كن و هیچ كس غیر از ما را مشمول این رحمت مكن.» پس از آن كه نماز پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ تمام شد، آن حضرت به او فرمود: لقد تحجّرت واسِعاً.
تو یك موضوع وسیع را محدود ساختی، و جنبه اختصاص به آن دادی. یعنی: هیچ گاه چنین دعا مكن، چرا كه رحمت خدا، وسیع است و اختصاص به من و تو ندارد.
چرا دعای ما مستجاب نمیشود
روزی ابراهیم ادهم در بازارهای بصره عبور میكرد و مردم اطرافش را گرفته و گفتند: ابراهیم! خداوند در قرآن مجید فرموده «ادعونی استجب لكم».
مرا بخوانید جواب میدهم شما را، ما میخوانیم ولی دعای ما مستجاب نمیشود.
ابراهیم گفت: علتش آن است كه دلهای شما بواسطه ده چیز مرده است «دعایتان صفائی ندارد و دلهای پاك و بیآلایش نیست» پرسیدند آن ده امر چیست؟ گفت: اول آنكه خدا را شناختید ولی حقش را ادا ننمودید.
دوم: قرآن را تلاوت كردید ولی عمل به آن نكردید. سوم: ادعای محبت با پیغمبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نمودید ولی با اولادش دشمنی كردید. چهارم: ادعا كردید با شیطان عداوت و او را دشمن هستیم ولی در عمل با او موافقت نمودید. پنجم: میگویید به بهشت علاقمندیم امّا برای وارد شدن در بهشت كاری انجام نمیدهید. ششم: گفتید از آتش جهنم میترسیم ولی بدنهای خود را در آن افكندید. هفتم: به عیب جویی مردم مشغول شدید و از عیب خود غافل ماندید. هشتم: گفتید دنیا را دوست نداریم و ادعای بغض آن را نمودید ولی با حرص جمعش میكنید.
نهم: اقرار به مرگ دارید ولی خویشتن را مهیا برای آن نمیكنید. دهم: مردگان را دفن نمودید امّا از آنها عبرت و پند نگرفتید.
این علل ده گانه است كه باعث مستجاب نشدن دعای شما میشود.
دعا تمام نشده بود كه باران رحمت آمد
در سال 6 از هجرت قحط و غلائی شد، كار مردم به سختی كشید و فقر بر مردم هجوم آورد مردم نزد پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ آمدند و شكایت كردند. حضرت فرمودند كه: مردم سه روز روزه بگیرند و صدقه دهند، روزها مردم از شهر بیرون بروند تا دعای باران بخوانیم، روز موعود پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ به اتفاق اهل مدینه به صحرا رفتند و نماز استسقاء «نماز باران» خواندند، هنوز دعا و نیایش تمام نشده بود كه سحاب رحمت نامتناهی از دریای بیپایان كرم الهی برخواسته بر شهر و نواحی سایه بركت انداخته شروع به باریدن كرد، و هفت شبانه روز خاموش كردن آتش عطش آن كشور و تسكین غبار اضطراب مردم آن مرز و بوم پرتو انداخت تا اینكه از كثرت باران بنیان طاقتشان منهدم گشته از خرابی خانهها متوهم شدند مردم نزد حضرت رفتند و مستدعی تخفیف باران گردیدند، آن حضرت از آن گفتار متبسم شد و دست به دعا برداشت و عرض كرد «اللهم حوالینا لا علینا» یعنی خدایا به اطراف ما بباران و بر ما مباران، پس ابر شكافته شد از محاذات مدینه كنار رفت چنان كه در شهر اصلاً باران نبود، در خارج مدینه و نواحی هم چنان میبارید.
اولین فایده ی دعا به درگاه پروردگار عالم تقرب به اوست همانطور که امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: شما با هیچ وسیله ای همانند دعا نمی توانید به خدا نزدیك شوید. (میزان الحکمه ص 872، حدیث 5571)
با نیّت دعا كردم
در زمان خاتم الانبیاء محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ باران تأخیر كرد، اصحاب آمدند، خدمت رسول اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ عرض نمودند یا رسول الله دعا كن تا خدا باران رحمت خود را نازل فرماید، رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ دعا كرد ولی مستجاب نشد و باران نازل نگردید، مرتبه دیگر التجا نمودند ابری ظاهر شد و باران شد، اصحاب از حضرت سؤال كردند، علت چه بود كه مرتبه اوّل دعا مستجاب نگردید و در مرتبه دوّم دعا مستجاب شد، رسول الله فرمود مرتبه اوّل نیت نداشتم و در مرتبه دوّم با نیت دعا كردم، مثلا حضرت در مرتبه اوّل برای خواهش اصحاب دعا نمود و طلب جدی نداشت ولی در مرتبه دوّم جداً از خدا خواست و دعایش از روی قلب بود.
مؤمن هم باید دعایش از روی دل باشد تا مورد اجابت خدای تعالی واقع شود، اینكه دیدهاید اكثر دعاها مستجاب نمیشود برای آن است كه با قلب «خدا» خوانده نمیشود.
کلام آخر:
حال که دانستیم دعا فرصت مناجات و انس با خدای آسمان و زمین است و به فرموده ی امام معصوم برترین عبادات و حتی افضل بر قرائت قرآن است. پس حتما غفلت از دعا کردن خسران دنیا و آخرت است.
اولین فایده ی دعا به درگاه پروردگار عالم تقرب به اوست همانطور که امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: شما با هیچ وسیله ای همانند دعا نمی توانید به خدا نزدیك شوید. (میزان الحکمه ص 872، حدیث 5571)
پس از این فرصت خوب استفاده کنیم و طبق سفارش روایات حتی بند كفش پاره شده و نمك غذایمان را از خدای مهربانمان طلب كنیم. در این صورت خوب درک می کنیم که همه ی هستی حتی ناتوان از تهیه ی نمکی برای غذای ما هستند آنگاه در عالم هیچ موثری را بجز خدا نمی بینیم و این مقام، مقام اعتراف به فقر ذاتی آدمی و اقرار به غنای مطلق حق تعالی است كه یا ایها الناس انتم الفقراï؛€ الی الله و الله هو الغنی الحمید (فاطر 15)
منابع:
سایت حوزه
وسائل الشیعه، ج 7
فرآوری: آمنه اسفندیاری
منبع : سایت اندیشه قم