
علم خداوند

در آيه سىام سوره مباركه بقره در رابطه با علم خداوند با كمك خود آيات قرآن مطالبى نگاشته شد، در اين مورد بحث گستردهاى را لازم نمىبينم، آنچه به عنوان تذكر در ذيل اين آيه به نظر مىرسد اين است كه وجود مقدسى كه در پرتو قدرت و بصيرت و عدالت و حكمت و دانش و آگاهى بىنهايتش كشور هستى و مملكت وجود و موجودات ريز و درشت، وجاندار و بيجان و آشكار و پنهانش را به وجود آورد و به هر موجودى در خور استعداد و ظرفيت و لياقتش رحمت و لطف و عنايت خود را مبذول داشت، و او را به راهى كه بايد در آن قرار بگيرد هدايت كرد، واز زمان پيداشش تا پايان كارش محافظ و مراقب و رشد دهنده و روزى بخش اوست به همه امور او و ظاهر و باطنش و سرّ و عمق وجودش و به حركات و اطوارش و به وزن و كميتش، و به معنويت و جايگاهش و به مدت عمرش و به منافع و مضارش آگاهى كامل و جامع دارد، و اساساً همه موجودات جهان هستى يك پارچه در محضر او و در احاطه قدرت او، و در گردونه حكومت و مراقبت او هستند، و چيزى از آنها گرچه آن چيز بىنهايت كوچك باشد از نگاه علم و آگاهى او پنهان نيست.
وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ: «1»
و آگاه باشيد كه به هر چيزى نسبت به همه امورش داناى مطلق است.
وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلَّا هُوَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ فِي ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلَّا فِي كِتابٍ مُبِينٍ. «2»
كليدهاى غيب فقط نزد اوست، و جز او كسى آنها را نمىداند، آنچه در پهنه خشكى و عرصه درياست مىداند برگى از درختى نمىافتد مگر آن كه به آن آگاه است، نه هيچ دانهاى در نهان زمين و نه هيچ تر و خشكى وجود دارد مگر اين كه در كتاب علم او ثبت است.
يَعْلَمُ ما يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَ ما يَخْرُجُ مِنْها وَ ما يَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما يَعْرُجُ فِيها وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ: «3»
آنچه كه در زمين فرو مىرود مىداند، و به آنچه از آن بيرون مىآيد آگاه است، و به آنچه از آسمان نازل مىشود و به آنچه به سوى آسمان بالا مىرود آگاهى و احاطه دارد، و خدا نسبت به آنچه انجام مىدهيد بيناست.
آيه پنجاه و نهم سوره انعام و آيه چهارم سوره حديد از جامعترين آيات كتاب خداست كه از آگاهى و دانش بىپايان و علم فراگير و بىنهايت حضرت حق خبر مىدهد، كه اگر عقول اولين و آخرين بخواهند مفاهيم و مصاديق اين دو آيه را درك كنند در اولين قدم به عجز و ناتوانى اعتراف مىكنند و اعلام مىدارند كه قدم ما از رفتن در اين راه لنگ و چارهاى جز اعتراف به ناتوانى نداريم.
به اين حقيقت با توجه بنگريد و نسبت به آن دقت نمائيد يا دورنمائى از قدرت و گستره علم خداوند براى شما روشن شود:
تا امروز كه اين سطور نوشته مىشود حشره شناسان نزديك به هفتصد هزار «700000» نوع حشره احصاء كردهاند، شماره حشرات به اندازى است كه ارقام براى بيان آن قاصر است، در يك روز تابستانى كه هوا صاف باشد، شماره سوسكها، مگسها، خرخاكىها كه در بريدگى تپهاى در تكاپو هستند از عده نفوس يك قاره بيشتر است، اگر ناگهان نژاد بشر بكلى از روى زمين معدوم شود مخلوقات ديگرى كه بر روى زمين مىلولند به زحمت متوجه غيبت مجموع انسانها در پهنه زمين خواهند شد. «4» عدد مخلوقات روى زمين كه شماره كردنش براى همه انسانها ميّسر نيست براى حضرت حق معلوم و روشن است و مصالح حياتى هر كدام را مىداند، وو شبانه روز همه آنان را تا عمر دارند روزى مىدهد.
انسان از حساب اين حقيقت هم عاجز است
زمين در فضاى جهان مانند گلوله عظيمى تقريباً در هر 24 ساعت يك بار به دور خود مىگردد، و اين مدت طول يك شبانه روز را مشخص مىسازد، و اين فرفره علاوه بر گردش به دور خود در حول خورشيد نيز حركت مىكند و مدار آن تقريباً دايره است، و مدتى را كه زمين اين راه دراز را مىپيمايد، سال بشر را تعيين مىكند.
براى اين كه زمين دوباره به محل اول خود باز گردد 365 روز و ربعى و يا به طور دقيق 365 روز و 5 ساعت و 48 دقيقه و 46 ثانيه وقت لازم است.
زمين ما به هيچ وجه در سير خود فرصت بازى گوشى ندارد، زيرا شعاع دايرهاى كه مىپيمايد به طور تقريب 149، 500000، كيلومتر و راهى را كه بايد در مدت يك سال طى نمايد بالغ بر 938 ميليون كيلومتر مىباشد، حساب كنيد يك سال چند ثانيه است با يك تقسيم ساده خواهيد ديد كه زمين در اين گردش گيج كنندهاش به دور خورشيد از تمام وسايل نقليه ما و حتى از گلوله توپ تندتر حركت مىكند. «5» بر اساس محاسبهاى كه دانشمندان از عمر زمين تا كنون به دست دادهاند اين كرهه خاكى و مجهز براى حيات چهار ميليارد و پانصد ميليون سال است از عمر آن و پيدايش و ظهور و جودش گذشته است، چند بار تا كنون به دور خود چرخيده و چند بارر به دور خورشيد و چه مقدار كيلومتر طى مسافت نموده، و تا كنون چند ثانيه بر عمر او گذشته و دقايقى كه طى كرده چه اندازه است، و تا چه زمان ديگر خواهد بود، و چند بار به دور خود و خورشيد خواهد گشت و چه مقدار ثانيه ديگر داراى زمان و وقت و عمر است؟
حقايقى است كه دانشش از حيطه انسان خارج و غير قابل احصا و جز خداوند كه آفريننده آن و نظام بخش به اوست كسى نمىداند.
عددى به صورت بىنهايت
همه گياهان و جميع جانوران از يك موجود كوچك و ناديدنى زندهاى ساخته شدهاند.
كريس موريسن در كتاب راز آفرينش انسان مىگويد: مىدانيد كه آن چيست كه از خلقت زمين و آسمان و كرات آسمانى و حتى از همه كون و مكان به استثناى عقل كلى كه آنها را آفريده بالاتر و مهمتر است، اين شيئ ذرّه بسيار كوچك و نامرئى است بنام «پرتوپلاسم» يا «جرثومه حيات» كه جسمى است نرم و شفاف و بخار مانند كه قدرت حيات و حركت دارد و از خوشيد كسب نيرو مىكند، اين ذره به وسيله بكار بردن نور خورشيد اسيد كربونيك هوا را تجزيه كرده و ذرات آن را متلاشى مىسازد و هيدرژن را از آب گرفته هيدروكربن به وجود مىآورد و به اين طريق مواد غذائى خود را از يكى از غامضترين تركيبات شيميائى عالم تحصيل مىكند، همين ذره خرد ناچيز است كه ماده اصلى حيات را در دل مىپروراند و به همه موجودات نباتى و حيوانى از خرد و كلان حيات مىدهد.
پس از پيدايش جرثومه حيات، اين سلول زنده به سرعت فوقالعاده رو به ازدياد گذاشت، ولى معلوم نيست كه چه زمانى و چگونه دو سلولى كه از يك سلول با شرايط مساوى به وجود آمده بودند.
يكى منشأ پيدايش نباتات و يكى ماده اصلى حيات جانوران شد كه هيچ كدام از اين دو بدون ديگرى نمىتواند ادامه حيات دهد؟!!
باز توجه كنيم كه از يك سلول گياهى چگونه اين همه انواع و اقسام رستنىها از خرد و بزرگ با اين همه اختلاف در رنگ و شكل و گل و دانه و ميوه و طعم و بو و فائده وجود يافت، و هم چنين از يك سلول حيوانى اين همه جانوارن دريائى و خاكى و پرنده و خزنده و رونده با تنوع لاتعد و لاتحصى پديد آمد!!
و باز سلولهاى يك گياه و يا يك جانور به چه كيفيت دسته دسته شده و هر كدام قسمتى از تنه درخت يا بدن حيوان را مىسازند و نگهدارى مىكنند.
مثلًا جسم هر انسانى از شصت هزار ميليون سلول تشكيل يافته و هر دستهاى عضوى را به وجود آوردهاند، از پوست و گوشت و استخوان، و اعصاب و مغز و مخ و احشاء و امعاء و قلب و ريه و چشم و گوش و غيره.
اكنون بنگريد كه از ابتداى پيدايش حيات تا كنون چند عدد سلول در ساختمان موجودات و مخلوقات به كار گرفته شده و در آينده زمان براى ساختمان وجود موجودات چند عدد سلول بكار گرفته خواهد شد، و از اين بالاتر شماره اتمها و الكترونها و هسته مركزى آنها كه زير بناى همه جهان هستى است چه مقدار است؟ بر اساس آيات و روايات علم اين حقايق حتى پيش ز به وجود آمدنشان نزد خداست واوست كه شماره دقيق همه را مىداند و از او پنهان نمىماند.
عدد شگفتآور
از مطالب بسيار مهم كتاب خدا قرآن مجيد كه در آيات گوناگون و متفاوتى ذكر شده نطفه انسان است.
به راستى شگفتانگيز است و حيرتزا، عقل همه دانشمندان را سرگردان ساخته است، در نطفه يا به تعبير قرآن منى ذرات بسيار ريزى كه با چشم ديده نمىشود، و فقط زير ميكروسكوب بايد ديد شناور است، اين ذرات در نطفه مرد به شكل نوزاد قورباغه است و تقريباً شبيه زالوى كوچك با سرى بزرگ و دمى باريك «اسپرماتوزوئيد» و در نطفه زن مدوّر است، پس از انتقال نطفه مرد به رحم زن ذرات زالو مانند نطفه مرد به طرف همان ذره مدور نطفهزن «اوول» هجوم آورده او را احاطه مىكنند، مانند عاشق بىقرارى بر گرد معشوق مىچرخند.
تا يك يار و يا بيشتر دارد كه مىشوند، آنگاه هر يك از آن ذرات يك بچه مىشود، بنابراين به تعداد آنها زن به يك يا دو يا بيشتر حامله مىگردد، به محض ورود جرثومه مرد در جرثومه زن فوراً دايره آن به هم آمده و دم آن زالو را قطع مىكند و شروع به فعاليت و رشد مىنمايد تا نه ماهه شده و چون ماه شب چهارده از افق رحم طلوع كند.
دانشمندان متخصص اين رشته براى اينكه خردى اين ذره را به ما بفهمانند گفتهاند: اگر نطفههائى كه تمام انسانهاى موجود روى زمين از آنها به وجود آمدهاند يك جا جمع كنيم يك انگشتانه خياطى را پر نخواهد كرد!! «6»
فكر كنيد تمام موجودات زنده ذرهبينى نطفه مرد و زن از هنگام به وجود آمدن تا امروز كه اين سطور را مىخوانيد و از امروز تا انقراض اين نوع در پهنه زمين چه تعداد مىشود، قطعاً حسابگران جهان از محاسبه و شمارش آن ناتوان و عاجزند و اين پروردگار عالم خالق اين ذرات است كه شماره آنها و حجم و وزن و همه حركاتشان و اين كه كدام از آنها در رحم مادر طفل مىشود مىداند!!
--------------------------------------------------------------------------
(1)- بقره 231.
(2)- انعام 59.
(3)- حديد 4.
(4)- دانستنىهاى جهان علم، ص 190.
(5)- دانستنىهاى جهان علم، ص 341.
(6)- تفسير نوين 55.
برگرفته از کتاب تفسير حكيم جلد هفتم نوشته استاد انصاریان