چكيده
هر فرد مكلفى در روز رستاخيز از فرجامى نيك يا بد برخوردار است. بر اين اساس، اين پرسش مطرح مىشود كه سرنوشت كودكان و اطفالى كه پيش از بلوغ، شمع وجودشان خاموش مىگردد و از دنياى فانى رخت برمىبندند چه خواهد شد؟ آيا آنان در فردوس برين، جاودان مىگردند يا در دوزخ وارد مىشوند و يا در جايگاه ديگرى جاى خواهند گرفت؟
هدف اين نوشتار، بازكاوى زواياى گوناگون فرجام كودكان در جهان آخرت است. در اين بازپژوهى، دو مطلب از يكديگر بازشناخته شده و هر كدام جداگانه مورد كاوش قرار گرفتهاند:
يكى. سرنوشت اطفال مؤمنان و ديگرى، عاقبت اطفال مشركان. رهاورد نهايى اين نوشتار، اثبات اين مدعاست كه همه كودكان اعم از كودكان افراد مؤمن يا كافر، از فرجامى نيك و سعادتمندانه بهرهمند هستند؛ اگرچه اين نيكبختى داراى درجات و مراتب گوناگونى باشد. اين نوشتار براساس شيوه نقلى ـ عقلى پىريزى شده است و پس از مطرح نمودن ادلّه نقلى، به تحليل و تبيين آنها پرداخته شده است.
مقدّمه
از جمله مباحث پيچيدهاى كه ميان متكلّمان و محدّثان شيعه و سنّى از ديرزمان مطرح بوده است، مسئله «فرجام كودكان در قيامت» مىباشد. كودكانى كه پيش از بلوغ و تكليف شرعى با مرگ طبيعى يا ناگهانى از دنيا مىروند، چه آنان مسلمانزاده باشند يا غيرمسلمانزاده. اهميت اين موضوع زمانى آشكار مىشود كه با «عدل الهى» يا «حكمت خداوند» پيوند خورده باشد. خداوند بر اساس عدالت و حكمت و رأفت خويش، چگونه با اينگونه اطفال در جهان آخرت برخورد خواهد نمود؟ اساسا در روز قيامت، كه فرجام همه انسانها اعمّ از مؤمن و كافر و منافق روشن خواهد شد، كودكان نابالغ و غيرمكلّف، كه فرصت گزينش راه درست و زندگى سعادتمندانهاى را نداشتهاند، چه وضعيتى خواهند داشت؟ برخى از افراد، كودكان خود را در زمانى كه نهالى بىبار و بر بودهاند از دست مىدهند و نگران سرنوشت آنان پس از مرگ و در جهان آخرت هستند، و علاقهمندند از فرجام فرزندان خود آگاهى يابند.
اين پژوهش با الهام از آيات و روايات به تبيين اين موضوع پرداخته است.
پيرامون «فرجام كودكان در آخرت» كتابى مستقل و فراگير نگاشته نشده است، اما متكلمان به گونهاى گذرا در خلال مبحث «افعال خداوند» و «اثبات حسن و قبح عقلى» بابى را تحت «انّه تعالى لايعذّب الاطفال» گشودهاند. از ميان محدّثان كه اهتمام ويژهاى به اين موضوع داشتهاند، علّامه مجلسى است كه در كتاب بحارالانوار، جلد پنجم، بابى را با عنوان «الاطفال و من لم يتمّ عليهم الحجة فى الدنيا» بازنمودهاند. در ميان روايات ذكر شده، تعارض و چندگانگى چشمگيرى وجود دارد: پارهاى از روايات بيانگر اين مطلب است كه اطفال مشركان به پدران خود در دوزخ مىپيوندند. برخى ديگر نمايانگر اين مطلب است كه در روز قيامت زمينه آزمايش و امتحان براى كودكان فراهم شده، در صورت پيروزى و سرفرازى در آن، وارد بهشت مىگردند. بعضى ديگر از احاديث كودكان را خدمتگزاران اهل بهشت معرفى مىنمايند.
در اين نوشتار، اين دسته از روايات بيان شده و مورد مداقّه و كنكاش قرار مىگيرند. در قرآن كريم سه آيه به گونهاى اجمالى به اين مسئله مىپردازد: آيه 21 سوره «طور»؛ آيه 17 سوره «واقعه»؛ آيه 98 و 99 سوره «نساء»
فرجام كودكان در آخرت
دراينباره كه كودكان و اطفالى كه قبل از بلوغ از دنيا مىروند، چه سرنوشت و فرجامى دارند ـ اينكه اهل دوزخاند يا اهل بهشت ـ ديدگاههاى متفاوتى مطرح است و حتى براى برخى اين مسئله در هالهاى از ابهام باقى مانده است.
فرجام كودكان مؤمنان در قيامت
در ذيل آيه 21 سوره مباركه طور: «وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُم بِإِيمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَمَا أَلَتْنَاهُم مِنْ عَمَلِهِم مِن شَيْءٍ»، در تفسير مجمعالبيان و همچنين تفسير قمى روايتى از امام صادق عليهالسلام نقل شده است كه علّامه مجلسى آن را در بحارالانوار آوردهاند:
«أطفال المؤمنين يَهدون الى آبائهم يومَ القيامه؛ «وَمَا أَلَتْنَاهُم مِنْ عَمَلِهِم مِن شَيْءٍ» اَى لَمْ ننقص الآباءَ مِنَ الثّواب حين أَلحقنا بهم ذرّيّاتهم»؛3 كودكان مؤمنان در روز قيامت به سوى پدران خود روانه مىشوند «و چيزى از كارهايشان را نمىكاهيم» يعنى هنگامى كه فرزندان را به پدرانشان ملحق نموديم، چيزى از پاداش پدران كاسته نمىشود.
بر اساس روايت مذكور، اطفال و كودكان افراد مؤمن در روز قيامت به آنان مىپيوندند و هيچ ثوابى از پدران كاسته نمىشود. همچنين در تفسير قمى حديث ديگرى از امام صادق عليهالسلام آمده است:
«إنَّ أَطفالَ شيعتنا مِنَ المؤمنين تُربّيهم فاطمه عليهاالسلام، قوله «أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ»، قال يَهدون إلى آبائهم يوم القيامة»؛4 به درستى كه كودكان شيعيان ما كه از مؤمنان هستند، تحت تربيت و پرورش حضرت فاطمه عليهاالسلام قرار خواهند گرفت، قول خداوند كه مىفرمايد «ملحق مىكنيم به آنان فرزندانشان را» فرمودند: آن كودكان در روز قيامت به سوى پدران خود هدايت مىشوند.
يكى از افتخارات و فضايل شيعيان اين است حضرت زهرا عليهاالسلام كودكانشان را در روز قيامت تربيت مىكنند. همچنين تفسير نورالثقلين به نقل از كتاب من لايحضره الفقيه، روايتى را به شرح ذيل از امام صادق عليهالسلام نقل مىكند: «إنَّ اللّه تبارك و تعالى كفَّل ابراهيم عليهالسلام و سارة أطفالَ المؤمنين يَغذونهم بشجرة في الجنّة... فأِذا كان يوم القيامة أُلْبِسوا و طُيّبوا وَ أهُدوا الى آبائهم، ملوكٌ فى الْجَنّة مع آبائهم و هذا قول اللّه تعالى «وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُم بِإِيمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ»»؛ به درستى كه خداوند تبارك و تعالى حضرت ابراهيم عليهالسلام و حضرت سارة را متكفل و سرپرست كودكان مؤمنان قرار داده كه به وسيله درختى در بهشت به آنها غذا مىدهند. پس هنگامى كه روز قيامت فرا مىرسد به كودكان لباس پوشانده شده و پاك و معطر به سوى پدران خود هدايت مىشوند و آنها پادشاهان در بهشت هستند به همراه پدرانشان و اين است معناى سخن خداوند كه «و كسانى كه گرويدند و فرزندانشان آنها را در ايمان پيروى كردهاند، فرزندانشان را به آنان ملحق خواهيم كرد.» بنابراين اطفال مؤمنان در روز قيامت لباسهاى فاخر پوشيده و معطّر مىشوند و همچون پادشاهانى در بهشت به پدران خود ملحق مىگردند.
علّامه مجلسى درباره ناسازگارى ظاهرى بين دو روايت گذشته كه يكى مىگفت: حضرت فاطمه عليهاالسلام متكفّل تربيت فرزندان مؤمنان است و ديگرى مىگفت: حضرت ابراهيم عليهالسلام و سارة عليهاالسلام متكفّل آنان هستند، چنين مىگويد: «ممكن است اينگونه بين دو حديث وفاق و جمع نمود كه بگوييم: برخى از كودكان را حضرت فاطمه عليهاالسلام تربيت و سرپرستى مىكنند و برخى ديگر از كودكان را حضرت ابراهيم عليهالسلام و سارة عليهاالسلام مورد تربيت قرار مىدهند و اين براساس درجات ايمان پدرانشان خواهد بود يا اينكه بگوييم حضرت فاطمه عليهاالسلام آن كودكان را در اختيار ابراهيم و سارة قرار مىدهند.»
بدينترتيب، با توجه به روايات، اطفال مؤمنان به پدران خود ـ در بهشت ـ ملحق مىشوند و فرجام خوبى خواهند داشت.
فرجام كودكان مشركان در قيامت
در مورد فرزندان مشركان، سه دسته روايت داريم:
الف. رواياتى كه بيان مىكنند فرزندان مشركان كه پيش از بلوغ از دنيا مىروند، به همان جايگاهى وارد مىشوند كه پدران مشرك آنان وارد شدهاند؛ يعنى دوزخ. براى مثال، امام صادق عليهالسلام از پدرش نقل مىكند: حضرت على عليهالسلام فرمودند: «اولاد المشركين مَعَ آبائهم في النّار...»؛ فرزندان مشركان به همراه پدرانشان در آتش قرار دارند... .در توضيح روايت مذكور بايد به چند نكته توجه كنيم:
- 1. اين روايت به جهت سند، ضعيف و غيرمعتبر مىباشد، زيرا وهببن وهب كه در سلسله حديث آمده، متّصف به «ضعف» و «كذّاب» بودن است.
- 2. اينگونه روايات با بنيانهاى اعتقادى شيعه ناسازگار است، زيرا اوّلاً وارد كردن كودكان بىگناه و غيرمكلَّف داراى قبح عقلى است كه از خداوند حكيم صادر نمىشود؛ خواجه نصيرالدين طوسى در اينباره مىگويد: «و تعذيب غير المكلَّف قبيحٌ.»
علّامه حلّى نيز در شرح فراز مذكور مىفرمايد: «برخى از حشويّه بر اين باورند كه خداوند متعال كودكان مشركان عذاب مىنمايد و اشاعره نيز آن را جايز مىدانند، اما عدليه ـ شيعه و معتزله ـ همگى عذاب نمودن كودكان را ممنوع مىدانند به اين دليل كه چنين كارى به لحاظ عقلى قبيح و زشت است و كار قبيح از خداوند متعال صادر نمىشود.
ثانيا اينگونه روايات بر خلاف آموزههاى قرآن مىباشد: «وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً»(اسراء: 15)؛ هيچ بردارندهاى بار گناه ديگرى را برنمىدارد، و ما تا پيامبرى برنگيزيم به عذاب نمىپردازيم.
بر اساس آيه شريفه، هيچ فرزندى به گناه پدر خود، عقاب نمىشود. همچنين خداوند هيچ كس را بدون «بيان» و «بعثت رسل» عقاب نمىكند.
ب. دستهاى از روايات بيانگر اين است كه اطفال مشركان در روز قيامت امتحان مىشوند، به اين صورت كه آتشى فراهم شده و به آنها دستور داده مىشود كه خود را در آتش افكنند؛ اگر امر خداوند را امتثال كنند آتش بر آنان سرد و سالم مىشود و در اثر اطاعت پروردگار وارد بهشت مىشوند، ولى اگر از رفتن به داخل آتش خوددارى كنند، خداوند آنان را به خاطر سرپيچى در دستور خود، وارد دوزخ مىكند؛ براى مثال، در من لايحضره الفقيه آمده است: عبداللّهبن سنان مىگويد از امام صادق عليهالسلام در مورد كودكان مشركان كه هنوز به سن ارتكاب گناه نرسيدهاند و از دنيا مىروند پرسيدم: حضرت فرمودند: آتشى برافروخته مىشود و به كودكان گفته مىشود داخل آن آتش شوند پس اگر داخل آتش شدند بر آنها سرد و سلامت مىشود و اگر سرباز زنند و وارد آتش نشوند خداوند به آنها مىگويد: من به شما امر نمودم و شما از دستور من سرپيچى و نافرمانى كرديد. از اينرو، خداوند دستور مىدهد آنها را به آتش افكنيد.
اين روايت گرچه به لحاظ سندى صحيح و معتبر است، نقاط ابهامى در آن وجود دارد كه مانع از اعتماد به آن مىگردد؛ از آن جمله اينكه: بر پايه مبانى اعتقادى، جهان آخرت دار جزا و پاداش مىباشد نه دار تكليف و عمل؛ چنانكه در پارهاى از روايات به اين مطلب تصريح شده است:
- 1. قال على عليهالسلام: «إِنَّ الْيوم عملٌ وَ لاحسابَ و غدا حسابٌ وَ لا عملَ»؛ امروز ـ در اين دنيا ـ روز عمل و تلاش است و حسابرسى نيست و فردا ـ روز قيامت ـ حسابرسى و عملى در كار نيست.
- 2. قال رسولاللّه صلىاللهعليهوآله: «أَوْ إنّكم في يومِ عملٍ لاحسابَ فيه وِ يُوشك أَنْ تكونوا فى يومِ حسابٍ ليس فيه عمل»؛امروز در روز عملى هستيد كه هيچ حسابرسى در آن نيست و نزديك است در روزى قرار بگيرد كه روز حسابرسى است و هيچ عملى در آن نيست.
با دقت در اين روايات به دست مىآيد كه تعبير «وَ لا عَمَلَ»، و «ليس فيه عملٌ» از يكسو نفى جنس است، يعنى هيچ جنس عملى در آن روز نخواهد بود، و از سوى ديگر، نكره در سياق نفى كه مفيد عموم مىباشد، هم شامل عمل انسان بالغ مىشود و هم شامل انسان غيربالغ. بنابراين تكليف كردن اطفال مشركان در دار جزا و پاداش، با روايات مذكور ناسازگار خواهد بود.
نكته ديگر اينكه، به نظر مىرسد چنين دستورى ـ امر به داخل شدن در آتش ـ از سوى خداوند متعال، يك نوع تكليف بما لايطاق و تكليفى فراتر از طاقت يك انسان عادى است، چه رسد به طفلى ضعيف و ناتوان؛ چگونه نفس يك كودك ناتوان در برابر چنين آتش سوزناك مىپذيرد كه وارد آن شود؛ پذيرش چنين اقدامى از سوى كودك كارى ناشدنى و سنگين به شمار مىآيد.علاوه بر اينكه اينگونه از روايات با مجموعه زيادى از شواهد و قراين كه در ديدگاه برگزيده مطرح مىشود، ناسازگار مىباشد.
ج. مجموعه سوم از رواياتى كه پيرامون «اطفال مشركان» از معصومان عليهمالسلام صادر شده حاكى از آن است كه آنان خدمتگزاران اهل بهشت هستند؛ براى نمونه: عن النبىّ صلىاللهعليهوآله أَنَّهُ سُئل عن أَطفال المشركين، فقال صلىاللهعليهوآله: «هُم خَدَم اَهل الْجَنّة»؛از پيامبر صلىاللهعليهوآله در مورد كودكان و مشركان پرسيده شد، حضرت فرمودند: «آنان خدمتگزاران اهل بهشت هستند.»
نكته در خور توجه اينكه، گرچه اطفال مشركان خدمتگزاران اهل بهشت هستند، چنين كارى هيچگونه سختى و رنجى براى آنان به شمار نمىآيد؛ چنانكه قرآن كريم مىفرمايد: «لَا يَمَسُّنَا فِيهَا نَصَبٌ وَلَا يَمَسُّنَا فِيهَا لُغُوبٌ.»(فاطر: 35) بلكه از يكسو، آنان از معاشرت و خدمتگزارى اهل بهشت لذّت مىبرند و به اين كار خشنود هستند و از سوى ديگر، خود نيز از نعمتها و لذّتهاى گواراى بهشتى بهرهمند هستند.
علّامه مجلسى پس از بيان گروهى از روايات پيرامون «فرجام كودكان در روز قيامت»، چنين مىفرمايد: «بين اصحاب ما ـ علماى شيعه ـ درباره ورود اطفال مؤمنان به بهشت، هيچ اختلافى وجود ندارد، اما متكلّمان بر اين باورند كه اطفال كفّار وارد دوزخ نمىشوند، بلكه آنان يا به بهشت مىروند و يا در "اعراف" ساكن مىشوند. از سوى ديگر، بيشتر محدّثان شيعه با استناد به احاديث صحيح، معتقدند كه اطفال مشركان به آتشى كه فراهم شده آزمايش مىشوند، هر كس در اين آزمون پيروز شد ودستور خداوند را امتثال كرد وارد بهشت مىگردد وگرنه به طرف دوزخ رانده مىشود.»
ديدگاه برگزيده
مدّعاى اين نوشتار اين است كه اطفالى كه پيش از بلوغ از دنيا مىروند ـ چه اطفال مؤمنان و چه اطفال مشركان ـ وارد بهشت شده و سعادتمند مىشوند. بر اساس روايات متعدّدى كه در طليعه كلام بيان شد، تكليف «اطفال مؤمنان» كاملاً روشن است و بدون ترديد آنان وارد بهشت خواهند شد. سخن پيرامون ورود اطفال غيرمسلمان و غيرمؤمن به بهشت است. بر اساس دلايل و شواهد عقلى و نقلى كه از آيات قرآن و روايات استفاده مىشود، مدّعاى مذكور به اثبات مىرسد:
دلايل و شواهد
- 1. از منظر قرآن كريم فلسفه آفرينش بندگان، رسيدن رحمت و مهربانى از سوى پروردگار به آنهاست؛ «إِلاَّ مَن رَّحِمَ رَبُّكَ وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ.» (هود: 119) همچنين خداوند در جاى ديگر، رحمت بر بندگان را بر خويش لازم دانسته است؛ «كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ» (انعام: 54)؛ پروردگارتان رحمت را بر خود مقرّر كرده است. بنابراين، غلبه رحمت در نظام هستى مقتضى وارد كردن اطفال غيرمكلّف به بهشت مىباشد.
- 2. در روايات و آيات متعدّدى بر فطرت توحيدى هر مولودى تأكيد شده است؛ «فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا» (روم: 30)؛ همان سرشت توحيدى كه خدا مردم را بر آن سرشته است.
همچنين در روايتى از پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله آمده است: «كلّ مولودٍ يُولد عَلَى الفطرة»؛ هر نوزادى بر پايه فطرت توحيدى متولد مىشود. اين فطرت ناب توحيدى در دوران كودكى از شفّافيت و پاكى ويژهاى برخوردار است و همين امر موجب سعادتمندى و ورود آنها به بهشت مىباشد، چنانكه در روايتى به اين مطلب تصريح شده است: امام صادق عليهالسلامفرمودند: «قال موسىبن عمران: يا ربّ أىّ الاعمال أفضل عندك؟ فقال: حبّ الاطفال، فأن فطرتهم على توحيدى فأن امتُّهم أُدخلهم برحمتى جنّتى»؛ امام صادق عليهالسلامفرمودند: «موسىبن عمران به خداوند عرضه كرد: پروردگارا كدام كارها نزد تو بهتر و با فضيلتتر است؟ خداوند فرمود: دوست داشتن كودكان؛ زيرا سرشت و فطرت آنها بر اساس توحيد من نهاده شده، پس اگر آنها را بميرانم به سبب رحمتم آنها را وارد بهشت خود خواهم نمود.»
در اين روايت بايد به چند نكته توجه داشت:
الف. «ال» در «الأطفال» دلالت بر استغراق و شمول دارد و شامل همه اطفال اعم از اولاد مؤمنان و مشركان مىگردد.
ب. تعبير «برحمتى» و «جنّتى» كه خداوند رحمت و جنت را به خود نسبت داده، بيانگر نهايت رأفت و مهربانى خداوند به اطفال مىباشد.
ج. «فا» در «فأدخلهم برحمتى جنتى» فاء تفريع مىباشد و بيانگر اين نكته است كه ورود اطفال به بهشت به سبب فطرت پاك توحيدى آنهاست؛ فطرتى كه به خاطر سرپيچى و گناه، آلوده و مغشوش نشده است.
- 3. در ذيل آيه «إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ لاَ يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَلاَ يَهْتَدُونَ سَبِيلاً فَأُوْلَـئِكَ عَسَى اللّهُ أَن يَعْفُوَ عَنْهُمْ»(نساء: 98و99)، روايات متعددى از اهلبيت عليهمالسلام وارد شده است كه نشاندهنده ورود كودكان نابالغ به بهشت مىباشد. در ذيل به نمونهاى اشاره مىشود:
شيخ صدوق از امام صادق عليهالسلام در مورد آيه مزبور روايت كرده است: «لايستطيعون حيلةً إلىَ النَّصب فينصبون وَ لايهتدون سبيلَ أهل الحقّ فيدخلون فيه، و هؤلاء يدخلون الجنّة بأعمالٍ حسنةٍ و باجتناب المحارم اللّتى نَهَى اللّه ـ عزّوجلّ ـ عنها و لاينالونَ منازلَ الاْبرار»؛
از امام صادق عليهالسلام در مورد آيه شريفه ـ مگر آن مردان و زنان و كودكان فرودستى كه چارهجويى نتوانند و راهى نيابند ـ پرسيده شد، فرمودند: آنها كسانى هستند كه چاره و راهى براى دشمنى با خداوند ندارند تا دشمن او شوند، همچنين راهى براى پيوستن به اهل حق ندارند تا به آنان ملحق شوند، و آنان وارد بهشت مىشوند به سبب كارهاى نيكى كه انجام داده يا كارهاى حرامى كه ترك كردند، البته آنها به درجات ابرار نايل نخواهند شد.
در توضيح حديث مذكور به چند نكته اشاره مىشود:
1.مهمترين ويژگى «مستضعفان» كه در آيه شريفه ذكر شده اين است كه آنان به دليل ضعف و كاستى شناخت، نه راه كفر و دشمنى با خداوند را برگزيدند تا در جرگه كافران درآيند و نه جزو رهپويان راه حق و حقيقت به شمار مىآيند، بلكه اين گروه به وسيله كارهاى نيك و شايستهاى كه در دنيا انجام دادند وارد بهشت مىشوند. يكى از مصاديق مستضعفان، «الولدان» هستند كه جمعِ به «ال» دلالت بر فراگيرى آن نسبت به همه اطفال مىكند.
- 2. منظور امام عليهالسلام از اينكه فرمودند: «اين گروه به وسيله انجام كارهاى خوب و شايسته و ترك محرّمات، وارد بهشت مىشوند»، همان دو گروه اوّل يعنى «الرّجال» و «النساء» كه به سنّ بلوغ و تمييز رسيدهاند، مىباشد و گرنه «الولدان» به قرينه مناسبت حكم و موضوع، از تحت مطلب فوق، خارج مىباشند.
- 3. گرچه «مستضعفان» بر اساس روايت مذكور، وارد بهشت مىشوند، اما از آنجا كه بهشت از جهت برخوردارى از نعمتها و لذّتها داراى درجات متعدّدى است ـ «وَلِكُلٍّ دَرَجَاتٌ مِّمَّا عَمِلُواْ»(انعام: 132)؛ و براى هر يك، در آنچه انجام دادهاند، [در جزا ]مراتبى خواهد بود ـ آنان به درجات عالى بهشت كه مخصوص ابرار و صالحان است، راه نمىيابند.
- 4. در ذيل آيه 17 سوره مباركه واقعه ـ «يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُخَلَّدُونَ» ـ رواياتى را مرحوم طبرسى در تفسير مجمعالبيان و علّامه طباطبائى در تفسير الميزان و مرحوم حويزى در تفسير نورالثقلين در ذيل همين آيه مذكور، بيان مىكنند كه دلالت بر ورود كودكان به بهشت مىكند.حضرت على عليهالسلام در تفسير «وِلْدَانٌ مُخَلَّدُونَ»چنين مىفرمايند: «إنّهم أَولاد أَهل الدّنيا لم يكن لهم حسناتٌ فَيُثابوا عليها وَ لا سيّئاتٌ فَيُعاقبوا عليها، فَأُنْزلوا هذه المنزلة»؛19 آنها فرزندان مردم دنيا هستند كه از يكسو كارهاى نيكى ندارند تا مورد پاداش قرار بگيرند و از سوى ديگر،گناهانى مرتكب نشدهاند تا به خاطر آن مجازات شوند، از اينرو، در اين جايگاه خدمتگزارانى قرار گرفتهاند.
بر اساس اين روايت، فرزندان اهل دنيا كه شامل فرزندان مؤمنان و غيرمؤمنان مىشوند در جايگاه «ولدانٌ مخلَّدون» قرار دارند و گِرد اهل بهشت به عنوان خدمتگزار مىگردند.
روايت ديگر كه مرحوم طبرسى در ذيل همين آيه شريفه نقل مىكند، همان روايتى است كه از پيامبر صلىاللهعليهوآله در مورد «اطفال مشركان» پرسش شد؛ پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله فرمودند: «هُم خَدَمُ اهل الْجَنّة»؛20 آنها خدمتگزاران و خادمان بهشتيان هستند.
نتيجه گيرى
به طور كلى چند دسته روايت و آيات، دلالت بر ورود مطلق كودكان ـ كه پيش از بلوغ مىميرند ـ به بهشت مىكند:
- 1. رواياتى كه دلالت بر فطرت توحيدى كودكان مىكند؛ اينگونه از روايات بر اين نكته تأكيد مىنمايند كه كودكان به خاطر برخوردارى از فطرت پاك توحيدى، همسنخ بهشتيان هستند و مىتوانند وارد بهشت شوند.
- 2. رواياتى كه يكى از مصداقهاى «مستضعفان» را، اطفال مىداند.
- 3. رواياتى كه در ذيل آيه «وِلْدَانٌ مُخَلَّدُونَ» است كه فرزندان اهل دنيا را به خاطر خالى بودن پرونده اعمالشان از حسنات و سيئّات، در جايگاه خدمتگزارى به بهشتيان قرار داده است كه البته خود آنها هم تا اندازهاى از نعمتهاى بهشتى بهرهمند هستند.
- 4. آياتى كه بيانگر غلبه رحمت و مهربانى خداوند، در نظام هستى است. بنابراين، رحمت بيكران حضرت حق اقتضا مىكند كودكانى را كه هيچ گناهى مرتكب نشدهاند و داراى فطرت پاك توحيدى هستند و از سوى ديگر در جرگه مستضعفان فكرى به شمار مىآيند، در بهشت خود وارد نموده و به آنها تفضّل و لطف نمايد.
منابع:
نهجالبلاغه،ترجمه سيدجعفر شهيدى، تهران، علمى و فرهنگى، چ نوزدهم، 1379.
كشف المراد،حلّى، حسنبن يوسف، قم، مؤسسة نشر اسلامى، 1416ق.
من لايحضره الققيه، صدوق، ،قم، جامعه مدرسين، چ دوم، 1363.
مجمع البيان، طبرسى، فضلبن حسن، تهران، ناصر خسرو، چ چهارم، 1374.
تفسير نورالثقلين، حويزى، عبدعلىبن جمعة، قم، اسماعيليان، 1373.
الكافى، كلينى،محمّدبن يعقوب، قم، دارالكتبالاسلامية، چششم، 1375.
بحارالانوار، مجلسى، محمدباقر، بيروت، داراحياءالتراث، 1403ق.
ميزان الحكمة،محمدى رىشهرى، محمد، قم، دارالحديث، 1416ق.
نویسنده: دکتر مصطفى عزيزى علويجه
منبع : پایگاه تخصصی مجلات نور