امام جواد علیه السلام: سه چیز است که هر کس آن را مراعات کند ، پشمیان نگردد :
1 - اجتناب از عجله ،
2 - مشورت کردن ،
3 - و توکل بر خدا در هنگام تصمیم گیری. (كشف الغمة ج 2 ، ص 349)
یکی از فضائل اخلاقی توکل است و آن به این معناست که به خدا اعتماد کرده و همه ی امور زندگی خود را به او واگذار کنیم.
آری توکل مقامی از مقامات موحدین و تکیه گاهی محکم در زندگی مومنین است که اطمینان قلبی به آنها می دهد آنچه در عالم اتفاق می افتد همه از جانب پروردگار متعال بوده و تنها قدرت اوست که تاثیرگذار است. پس در واقع از دریچه چشم یک موحّد، سرچشمه تمام قدرتها و نیروها تنها خداوند متعال است.
توکل امیدی عمیق و نیرو بخش در دل مومنین است که باعث می شود آنان با صبوری و به راحتی در برابر حوادث روزگار و مشکلات زندگی تاب بیاورند.
توکل درآیینه ی روایات:
امام على علیه السلام: توكل بر خداوند، مایه نجات از هر بدى و محفوظ بودن از هر دشمنى است.(بحارالأنوار، ج 75، ص 79 ، ح 56)
امام على علیه السلام: هر كس به خدا توكل كند، دشوارى ها براى او آسان مى شود و اسباب برایش فراهم مى گردد. (تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 197 ، ح 3888)
امام صادق علیه السلام: بى نیازى و عزّت به هر طرف مى گردند و چون به جایگاه توكل دست یافتند در آنجا قرار مى گیرند. (كافى ج 2، ص 65، ح 3)
توکل مقامی از مقامات موحدین و تکیه گاهی محکم در زندگی مومنین است که اطمینان قلبی به آنها می دهد آنچه در عالم اتفاق می افتد همه از جانب پروردگار متعال بوده و تنها قدرت اوست که تاثیرگذار است.
رسول الله صلى الله علیه و آله: رسول اكرم صلى الله علیه و آله گروهى را كه كشت و كار نمى كردند، دیدند و فرمودند: شما چه كاره اید؟ عرض كردند ما توكل كنندگانیم. فرمودند: نه، شما سر بارید. (مستدرك الوسائل ج 11 ، ص 217، ح 12789)
امام موسی كاظم علیه السلام: از ایشان درباره کلام خدای عز و جل سوال شد که می فرمایند «و هر كس به خدا توكل كند او براى وى بس است» توكل كردن بر خدا درجاتى دارد: یكى از آنها این است كه در تمام كارهایت به خدا توكل كنى و هر چه با تو كرد از او خشنود باشى و بدانى كه او نسبت به تو از هیچ خیر و تفضّلى كوتاهى نمى كند و بدانى كه در این باره حكم، حكم اوست، پس با واگذارى كارهایت به خدا بر او توكل كن و در آن كارها و دیگر كارها به او اعتماد داشته باش. (كافى ج 2 ، ص 65 ، ح 5)
امام رضا علیه السلام: حد توکل چیست؟ حضرت فرمودند: اینکه با وجود خدا از هیچ کس نترسی. (امالی(صدوق) ص 240 ، ح 8)
توکل بر خدا مانع از توسل به اسباب نیست!
در بحث های توحیدی، یک قسم از توحید را توحید در افعال می گویند و واقعیت این قسم از توحید، جز این نیست که در مجموع جهان، فقط به یک موجود مؤثر مستقل که به نام خدا وجود دارد و تأثیر علل و اسباب دیگر، مربوط به اوست، معتقد گردیم. درست است که آفتاب نور و حرارت می دهد و ماه می درخشد و آتش می سوزاند و هر پدیده کیهانی و یا خاکی، دارای اثر خاصی است، ولی باید بدانیم که این پدیده ها هرچه دارند، همه را از منشأ بالاتری گرفته اند. توکل بر خدا و استمداد از نیروی غیبی، شاخه ای از توحید در افعال است که توکل کننده، مؤثر حقیقی را در هر مقام و مکانی، خدا می داند؛ از این جهت، قبلا باید به اسباب و علل ظاهری تمسک نماید و برای رفع هر نوع نارسایی که در اسباب طبیعی احساس می نماید، از قدرت مطلق جهان، استمداد کند که او را در این راه، مددکار خود بداند. فرد متوکل می داند که در جهانی زندگی می کند که سازمان یافته و به اصطلاح «سیستماتیک» می باشد و اراده خدا بر این تعلق گرفته است که انسان، مقاصد خود را از طریق این اسباب تعقیب کند و تمسک به این عوامل، خود پیروی از اراده حق و فرمان اوست، زیرا این علل، فواعل مستقل و مؤثرهای جدا از اراده خدا نمی باشند و همگی به اراده او به دستور او کار انجام می دهند، ولی به خاطر نارسایی که در این علل وجود دارد و احیانا خود انسان، موفق به تحصیل همینها نیز نمی گردد، دستور می دهد که بر قدرت مطلق و فعّال جهان تکیه کند، و از او کمک و نیرو طلبد که او را در تمام مشکلات یاری نماید.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: « از جبرئیل (علیه السلام) پرسیدم: توکل چیست؟ پاسخ داد: آگاهی به این واقعیت که مخلوق، نه زیان می رساند و نه عطا و منعی دارد و اینکه چشم از دست و سرمایه مردم برداری؛ هنگامی که بنده ای چنین شد جز برای خدا کار نمی کند و به غیر او امیدی ندارد . و اینها همگی حقیقت و مرز توکل اند»
گروهی که حقیقت توکل را با تمسک به علل و فاعل های طبیعی، مغایر و مخالف می دانند و پیوسته می گویند: «یا خدا و یا علل طبیعی و اسباب ظاهری» از حقیقت توکل بی خبر بوده و تصور می کنند که خدا، جانشین علل طبیعی است و یا علل ظاهری، ما را از خدا بی نیاز می سازد، در صورتی که هر دو فرضیه، غلط و نارساست و حقیقت مطلب در بخش توحید بیان گردیده است.
بنابراین توجه به عالم اسباب و عوامل طبیعی با روح توکل سازگار است، زیرا جدا کردن اثرات و عوامل طبیعی از اراده خدا نوعی شرک است، چراکه عوامل طبیعی هر چه دارند از ناحیه خداوند است و همه به اراده و فرمان اویند. (مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 10، ص 297)
کلام آخر:
با توجه به آیات و روایات فراوانی که در باب توکل داریم درمی یابیم که این صفت نیک اخلاقی نتایج بسیار ارزشمندی در زندگی ما دارد پس لازم است که با فراهم کردن اسباب و عوامل آن از برکاتش بهره گیریم.
وقتی به خدا توکل کنیم قدرت تصمیم گیری در ما زیاد می شود و با اراده ای قوی به کار خود ادامه می دهیم.
زمانی که به او تکیه می کنیم به طرز خارق العاده ای همتمان عالی می شود و شجاع می شویم، گو اینکه از هیچ چیز باک نداریم.
پس به او اعتماد کنیم و در شرایط سخت و بحرانی زندگی فقط اورا مدبر امور خود بدانیم.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: « از جبرئیل (علیه السلام) پرسیدم: توکل چیست؟ پاسخ داد: آگاهی به این واقعیت که مخلوق، نه زیان می رساند و نه عطا و منعی دارد و اینکه چشم از دست و سرمایه مردم برداری؛ هنگامی که بنده ای چنین شد جز برای خدا کار نمی کند و به غیر او امیدی ندارد . و اینها همگی حقیقت و مرز توکل اند»
منابع:
سایت حوزه
سایت اسلام کوئیست
فرآوری: آمنه اسفندیاری
منبع : سایت آوینی