یکی از مشخّصه های ایمان، اعتماد به خداوند در اموری است که برای او پیش می آید. مؤمن، می داند که خداوند متعال او را رها نکرده و آنچه مصلحت است را برایش قرار داده و خواهد داد. امّا نکته لطیفی که باقی می ماند این است که آیا این مصلحت، بهترین مصلحتی است که می توانسته برای او رقم زده شود؟ این سؤالی است که هیچ کس جواب آن را نمی داند. در این نوشتار امّا؛ رموزی از این قصّه جذّاب که در واقع، انتهای ایده آل هر انسانی است را با تطبیق بر بعضی جوانب زندگی و با نگاه دینی، جستجو می کنیم.
شاه بیت غزل بندگی
حضرت صدّیقه کبری، فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در حدیثی بسیار زیبا که به نوعی، شاه بیت غزل بندگی است، می فرمایند: مَن اَصعَدَ اِلَی اللهِ خالِصَ عِبادَتِه اَهبَطَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ اِلَیهِ اَفضَلَ مَصلَحَتِه؛ کسی که عبادت خالصانه خود را به سوی خدا فرستد، پروردگار بزرگ، برترین مصلحت را به سویش فرو خواهد فرستاد. (عدة الداعی، ص 233) برای تبیین این روایت بسیار عمیق و راهبردی و کامل، نکاتی وجود دارد که در خلال بحث از نظر می گذرانیم. امّا در یک نگاه کلّی می توان اینگونه فهمید که هم نقشه و هم رمز نقشه گنج بی انتهای خوشبختی، در یک چیز نهفته است؛ اخلاص!
رابطه دَوَرانی رُشد
مسلّماً انسان به عنوان یکی پیچیده ترین مخلوقات الهی، برای رشد و تکامل خود نیازمند برنامه ای جامع و متعالی است که از طرف خداوند فرستاده شده است. قرآن کریم می فرماید: فَقالُوا إِنَّا سَمِعْنا قُرْآناً عَجَباً * یَهْدی إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَ لَنْ نُشْرِكَ بِرَبِّنا أَحَداً؛ و گفتند: راستى ما قرآنى شگفت آور شنیدیم [كه] به راه راست هدایت مىكند؛ پس به آن ایمان آوردیم و هرگز كسى را شریك پروردگارمان قرار نخواهیم داد. (جن؛ 1-2)
در حدیث حضرت زهرا (سلام الله علیها)، رابطه دَورانی برای هدایت و تعالی انسان ها ترسیم شده است. اینکه این دنیا محل آزمونی است که به تناسب شرایط و درجات افراد، مسائل گوناگونی پیش پای انسان گذارده می شود. بنابر سنّت رحمت و عدالت خداوند، همه این مسائل، طبق مصلحتِ آنی انسان است. به این معنی که انسان ها با هر درجه ای از خوبی و بدی و در هر لحظه ای، مصلحت آنها در نظر گرفته شده و به آنها هیچ گونه ظلمی نمی شود. چنانکه قرآن کریم می فرماید: إِنَّ اللَّهَ لا یَظْلِمُ النَّاسَ شَیْئاً وَ لكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُون؛ خدا به هیچ وجه به مردم ستم نمىكند، لیكن مردم خود بر خویشتن ستم مىكنند. (یونس؛ 44) یعنی تناسب دورانی(رفت و برگشتی) بین اعمال و مصلحت های انسان وجود دارد. از یک طرف، انسان عملی (عبادتی) را می فرستد و در مقابل در همان لحظه، مصلحتی متناسب با آن از طرف خدا باز می گردد.
حضرت صدّیقه کبری، فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در حدیثی بسیار زیبا که به نوعی، شاه بیت غزل بندگی است، می فرمایند: مَن اَصعَدَ اِلَی اللهِ خالِصَ عِبادَتِه اَهبَطَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ اِلَیهِ اَفضَلَ مَصلَحَتِه؛ کسی که عبادت خالصانه خود را به سوی خدا فرستد، پروردگار بزرگ، برترین مصلحت را به سویش فرو خواهد فرستاد
راز بهترین مصلحت
شاید معنای بهترین مصلحت این است که بهترین فرصت برای رشد و تکامل برای انسان فراهم شود یا به عبارت دیگر سریع ترین شتاب رشد و تعالی!
چنانکه ذکر شد، راز بهترین مصلحت در هر لحظه این است که انسان در آن لحظه، عبادت و بندگی عاری از هر ناخالصی را برای خدا انجام دهد. در این صورت است که سریعترین شتاب تکامل را در آن لحظه خواهد داشت و این به معنی قطع کامل دسترسی شیطان به انسان است. قرآن کریم در تأیید این امتیاز ویژه بندگان خالص، اعتراف ابلیس را بازخوانی کرده و می فرماید: قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعینَ * إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصینَ؛ [شیطان] گفت: «پس به عزّت تو سوگند كه همگى را جدّاً از راه به در مىبرم، مگر آن بندگان پاكدل تو را!» (ص؛ 82-83) بی تردید، پیامبران الهی نمونه های عینی دارای مزیّت "بهترین مصلحت" هستند. اگرچه طبق تعبیرات قرآنی در مورد پیامبران، آنان نمونه های اکمل بندگی خالصانه هستند؛ امّا بنابر روایت حضرت زهرا (سلام الله) و نیز حکمت نزول قرآن [که الگونمایی و هدایت است]، راه تحقّق بهترین مصلحت، برای همگان قرار داده شده است. به همین جهت، برای ملموس شدن هر چه بیشتر این بحث، نمونه های تطبیقی را واکاوی و تحلیل می کنیم.
حقیقت یابی اخلاص
خلوص بندگی، رابطه حقیقی با ترک گناه دارد؛ به حدّی که هر ترک گناهی، نشانگر درجه ای از خلوص است و اجتناب دائمی از گناه، بندگی تمام عیار را نشان میدهد. پیامبر اکرم می فرمایند: تَمامُ الإخْلاصِ اجْتِنابُ المَحارِمِ؛ دورى كردن از حرامها، كمال اخلاص است. (کنزالعمّال؛ 44399) از سویی دیگر می فرمایند: إِنَّ لِكُلِّ حَقٍّ حَقیقةً، وما بَلغَ عَبدٌ حقیقةَ الاخْلاصِ حتّى لا یُحِبَّ أنْ یُحْمَدَ على شىءٍ مِن عَمَلٍ للَّه (بحار الأنوار، ج69 ، ص 304) از ضمیمه این دو روایت به یکدیگر بر می آید که خلوص بندگی، همچون منبعی است که چشمه های گوناگون فضائل از آن می جوشد. این جوشش فضائل، نتیجه همان مصلحتی است که از اخلاص نشأت می گیرد.
نماز
اقامه نماز، از مهمترین جلوه های بندگی است. اخلاص در نماز، باعث قبولی آن و نتیجه قبولی آن، دور شدن از پلیدی هاست. چیزی که آیه قرآن نیز به آن اشاره می کند: وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ؛ و نماز را برپا دار، كه نماز از كار زشت و ناپسند بازمىدارد. (عنکبوت؛ 45) چنانکه بیان شد؛ تکرار این چرخه رشد معنوی به معنای شتاب روزافزون به سمت تعالی است. به همین جهت است که امام علی(علیه السلام) فرمودند: الصَّلاةُ قُربانُ كُلِّ تَقِیٍّ؛ نماز، وسیله تقرّب پرهیزگاران به خداست. (الخصال : 620/10)
خلوص بندگی، همچون منبعی است که چشمه های گوناگون فضائل از آن می جوشد. این جوشش فضائل، نتیجه همان مصلحتی است که از اخلاص نشأت می گیرد
به عبارت دیگر، برآیندِ بهترین مصلحت های برآمده از نماز با اخلاص، نهایتاً انسان را به فلاح و تقرّب می رساند. ناگفته پیداست که اگر نمازی در حالغفلت از خدا باشد اصلاً بالا نمی رود تا اینکه فرایند مصلحت سازی شکل بگیرد. چنانکه بعضی از نمازها به صورت نمازخوان زده می شود.
روزه
سختی روزه گرفتن ویژگی خاصّی دارد، که باعث شده است یکی از معیارهای اخلاص لقب بگیرد. امام علی(علیه السلام) می فرمایند: فَرَضَ اللهُ... الصِّیَامُ ابْتِلَاءً لِإِخْلَاصِ الْخَلْق؛ خداوند روزه را واجب كرد تا به وسیله آن اخلاص خلق را بیازماید. (نهج البلاغه(صبحی صالح) ص 512 ، ح 252)
چرا روزه گرفتن، هم تراز با اخلاص قرار دارد؟ زیرا بهترین کار در ماه مبارک رمضان، همان کاری است که به عنوان آخرین درجه اخلاص ذکر شد. امام علی(علیه السلام) خطاب به پیامبر اکرم، از بهترین کار در ماه مبارک رمضان سؤال می کند. حضرت می فرمایند: یا أبا الحسنِ، أفضَلُ الأعمالِ فی هذا الشَّهرِالوَرَعُ عن مَحارِمِ اللّهِ عزّ و جلّ؛ اى ابا الحسن! بهترین عمل در این ماه ، خویشتندارى از حرامهاى خداوند عزّ و جلّ است) .الأمالی للصدوق : 154/149) آثار فراوان جسمی و روحی و معنوی ماه مبارک رمضان برای روزه داران، مؤیّدی بر وجود فرآیند "بهترین مصلحت" است.
خلاصه این بحث اینکه؛ وقتی عبادتی خالصانه انجام می شود، بهترین اثر خود را بر روی زندگی انسان می گذارد.
حجت الاسلام محسن رفیعی
منبع : پایگاه تبیان