پيشواي سوم شيعيان، دومين فرزند حضرت علي ـ عليه السلام ـ و حضرت فاطمه زهرا ـ عليها السلام ـ امام حسين ـ عليه السلام ـ روز سوم يا پنجم[1] شعبان سال چهارم هجري در شهر مدينه به دنيا آمد. با تولد او خانه فاطمه و علي ـ عليهما السلام ـ به نور جمال اين نوگل باغ ولايت و چراغ فروزان آسمان امامت معطر و روشن گرديد.
در روز هفتم ولادتش گوسفندي را براي وي به عنوان «عقيقه» کشتند و سر آن حضرت را تراشيدند و هم وزن موي سرش نقره صدقه دادند.[2]
رسول گرامي اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ علاقه خاصي به نوه اش امام حسين ـ عليه السلام ـ و برادر بزرگترش امام حسن ـ عليه السلام ـ داشت. آن حضرت همواره امام حسن و امام حسين ـ عليهم السلام ـ را در آغوش مي گرفت و مي بوسيد و به آنها احترام مي گذاشت.
در حديثي از پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نقل شده است که فرمودند: حسين از من است و من نيز از حسينم کسي که حسين را دوست بدارد خداوند او را دوست مي دارد.[3]
هنگام رحلت پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ امام حسين ـ عليه السلام ـ حدود شش سال داشت. اندکي پس از رحلت رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ رحلت مادر بزرگوارش حضرت فاطمه زهرا ـ عليها السلام ـ داغ تازه اي بود که بر آن حضرت وارد شد. آن حضرت همراه برادر بزرگوارش امام حسن ـ عليه السلام ـ همواره در کنار پدر مظلومشان امام علي ـ عليه السلام ـ بودند. زماني که امام علي ـ عليه السلام ـ در سال 35 هجري امر حکومت بر جامعه را بر عهده گرفت امام حسين ـ عليه السلام ـ بيش از 30 سال سن داشتند. آن حضرت و برادرش امام حسن ـ عليهم السلام ـ در جنگ جمل و صفين و نهروان شرکت داشتند و دوش به دوش پدر با دشمن مي جنگيدند.[4]
بعد از شهادت امام علي ـ عليه السلام ـ در سال 40 هجري امام حسن ـ عليه السلام ـ به امامت رسيدند.[5]
امام حسين ـ عليه السلام ـ در اين زمان يار و حامي برادر در ابعاد مختلف بود و هرگز از پيروي امام زمانش سرپيچي نکرد. امر امامت بعد از شهادت امام حسن ـ عليه السلام ـ به امام حسين ـ عليه السلام ـ رسيد. در اين زمان معاويه با نيرنگ و فريب سرپرستي حکومت بر جامعه را بر عهده داشت.
حدود ده سال از دوره امامت آن حضرت در زمان معاويه بوده است. معاويه ظواهر اسلامي را تا حدودي رعايت مي کرد لذا قيام امام حسين ـ عليه السلام ـ در دوره معاويه اثر چنداني نمي توانست داشته باشد.[6] بعد از درگذشت معاويه، يزيد جانشين وي شد. يزيد فردي فاسق، شراب خوار بود و هيچ گونه توجهي به مسائل اسلامي نداشت.[7]
امام حسين ـ عليه السلام ـ قيام يزيد را آغاز کرد. همراه با بني هاشم و اهل و عيالش ابتدا از مدينه به سمت مکه حرکت کرده[8] سپس طبق دعوت رسمي کوفيان به سوي اين شهر حرکت کرد.[9]
بي وفايي کوفيان سبب شد که امام حسين ـ عليه السلام ـ تنها بماند[10] لذا در روز دهم محرم سال 61 هجري (روز عاشورا) چون حاضر به بيعت با يزيد نشد همراه با 72 تن از ياران وفادارش به شهادت رسيد.[11] او با شهادتش اسلام را زنده کرد و مشعل هدايت او براي هميشه فروزان باقي خواهد ماند.
پی نوشت ها:
[1]. شيخ مفيد، الارشاد، بي جا، دارالمفيد، بي تا، ج2، ص27.
[2]. کليني، کافي، بي جا، دارالکتب الاسلاميه، 1367، ج6، ص33.
[3]. سيد مرتضي، الامالي، قم، کتابخانه آيت الله مرعشي نجفي، 1403ق، ج1، ص157.
[4]. ابن حجر عسقلاني، الاصابه في تمييز الصحابه، بيروت، دارالکتب العلميه، 1415ق، ج2، ص69.
[5]. الارشاد، همان، ج2، ص9.
[6]. مطهري، مرتضي، حماسه حسيني، تهران، نشر صدرا، چاپ بيست و يکم، 1373ش، ج1، ص269 و ج2، ص21.
[7]. همان، ج2، ص19 ـ 20.
[8]. ابن اعثم کوفي، الفتوح، ترجمه مستوفي هروي، تهران، نشر آموزش و انقلاب اسلامي، 1372، ص297.
[9]. همان، ص841.
[10]. دينوري، اخبار الطوال، ترجمه محمود مهدوي دامغاني، تهران، نشر ني، 1371، ص297.
[11]. همان، ص304.
منبع : اندیشه قم