خداوند در سورهی صاد آیه ی 41 از زبان ایوب چنین می فرماید: «...حقیقتاً شیطان مرا خسته کرد و مرا مورد عذاب قرار داد.»
همچنین در آیات 82 و 83 این سوره چنین می گوید: «شیطان گفت به عظمتت قسم، همه آنها را گمراه خواهم ساخت به جزبندگان مخلَص شما» با توجه به این آیه شیطان نمی تواند بر بندگان مخلص تسلط داشته باشد. پس در خستگی حضرت ایّوب چطور می تواند شیطان تأثیر داشته باشد؟ و همچنین حضرت ایوب با این جمله «شیطان مرا مورد عذاب قرار داد» می خواهد چه بگوید؟ آیا همه این ها نشانه نفوذ شیطان به ایوب نمی باشد!
خداوند می فرماید؛ « به خاطر بیاور بنده ما ایوب را ، هنگامی که پرودگارش را خوانده که شیطان من را به رنج و عذاب افکنده است»
این آیه اشاره است به گرفتاریهای شدید و طاقت فرسا و درد و رنج فراوان حضرت ایوب، درد و رنجی که شیطان در آن موثر بود که شرح آن در روایتی از امام صادق علیه السلام به این بیان رسیده است؛ کسی از امام صادق علیه السلام سؤال کرد بلائی که دامنگیر ایوب شد برای چه بود؟ (شاید فکر می کرد کار خلافی از او سر زده بود که خداوند او را مبتلا ساخت.)
امام در پاسخ او جواب مشروحی فرمود که خلاصه اش چنین است: «ایوب به خاطر کفران نعمت گرفتار آن مصائب عظیم نشد بلکه به عکس به خاطر شکر نعمت بود، زیرا شیطان به پیشگاه خدا عرضه داشت که اگر ایوب را شاکر می بینی به خاطر نعمت فراوانی است که به او داده ای، مسلما اگر این نعمتها از او گرفته شود او هرگز بنده شکرگزاری نخواهد بود.
خداوند برای اینکه اخلاص ایوب را بر همگان روشن سازد، و او را الگوئی برای جهانیان قرار دهد که به هنگام نعمت و رنج هر دو شاکر و صابر باشند به شیطان اجازه داد که بر دنیای او مسلط گردد . شیطان از خدا خواست اموال سرشار ایوب، زراعت و گوسفندانش و همچنین فرزندان او از میان بروند، و آفات و بلاها در مدت کوتاهی آنها را از میان برد، ولی نه تنها از مقام شکر ایوب کاسته نشد بلکه افزوده گشت .
مراد از تسلط شیطان بر حضرت ایوب و گرفتار ساختن او ، تسلط به معنای گمراه کردن و منحرف کردن او نیست تا با مقام نبوت نا سازگار باشد ، بلکه اشاره ای است به گرفتاری هایی که شیطنت شیطان در آن موثر بوده است که خداوند نیز برای آزمایش این پیامبر بزرگ و ترفیع درجه او ، درخواست های شیطان را پذیرفت. (تفسیر_نمونه ج19 ص296)
او از خدا خواست که این بار بر بدن ایوب مسلط گردد، و آنچنان بیمار شود که از شدت درد و رنجوری به خود بپیچد و اسیر و زندانی بستر گردد.
این نیز از مقام شکر او چیزی نکاست.
ولی جریانی پیش آمد که قلب ایوب را شکست و روح او را سخت جریحه دار ساخت، و آن اینکه جمعی از راهبان بنی اسرائیل به دیدنش آمدند و گفتند: تو چه گناهی کرده ای که به این #عذاب الیم گرفتار شده ای.
ایوب در پاسخ گفت به پروردگارم سوگند که خلافی در کار نبوده، همیشه در طاعت الهی کوشا بوده ام، و هر لقمه غذائی خوردم یتیم و بینوائی بر سر سفره من حاضر بوده .
ایوب از این شماتت دوستان بیش از هر مصیبت دیگری ناراحت شد، ولی باز رشته صبر را از کف نداد، و آب زلال شکر را به کفران آلوده نساخت، تنها رو به درگاه خدا آورد و جمله های بالا را بیان نمود، و چون از عهده امتحانات الهی به خوبی برآمده بود خداوند درهای رحمتش را بار دیگر به روی این بنده صابر و شکیبا گشود، و نعمتهای از دست رفته را یکی پس از دیگری و حتی بیش از آن را به او ارزانی داشت، تا همگان سرانجام نیک صبر و شکیبائی و شکر را دریابند. (علل الشرایع ج1 ص76) (بحار_الانوار ج12 ص 346)
با توجه به این روایت ، روشن می شود که مراد از تسلط شیطان بر حضرت ایوب و گرفتار ساختن او ، تسلط به معنای گمراه کردن و منحرف کردن او نیست تا با مقام نبوت نا سازگار باشد ، بلکه اشاره ای است به گرفتاری هایی که شیطنت شیطان در آن موثر بوده است که خداوند نیز برای آزمایش این پیامبر بزرگ و ترفیع درجه او ، درخواست های شیطان را پذیرفت. (تفسیر_نمونه ج19 ص296)
منبع : کانال تلگرام پرسمان اعتقادی